ایالات متحده پس از 18 ماه مذاکره، متنی را با عنوان «توافق برای آوردن صلح به افغانستان» با طالبان به امضا رساند و در همان روز با جمهوری اسلامی افغانستان (دولت مشروع بینالمللی این کشور) بیانیه مشترک دوجانبهای را برای «آوردن صلح به افغانستان» امضا کرد.
شاید یکی از جنبههای واضح و مهم این دو سند این است هر دوی آنها فاقد یک امضای مهم هستند: دولت مشروع و مورد حمایت ناتو در افغانستان، بخشی از توافق صلح طالبان ـ آمریکا نیست و طالبان هم در بیانیه مشترک آمریکا ـ افغانستان دیده نمیشود. این موضوعی عجیب است.
علاوه بر این، می توان گفت که دو سند به نوعی هم پوشانی مفهومی با یکدیگر دارند.
به هر صورت، شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آرا، قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای حمایت از توافقنامه اخیر طالبان ـ آمریکا را تصویب کرد. با تصویب این قطعنامه، اعضای شورای امنیت نیز وارد این توافق شدهاند و آن را از یک توافق دوجانبه به یک توافق چند جانبه بدل کردند.
ایران شرقی/
روز سه شنبه، برابر با 10 مارس 2020، شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آرا، قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای حمایت از توافقنامه اخیر طالبان ـ آمریکا را تصویب کرد. در این قطعنامه از شورای امنیت خواسته شده است تا این توافقنامه را به عنوان بخشی از «اقدامات مهم در جهت پایان دادن به جنگ» افغانستان و ارائه «پشتیبانی پایدار» به منظور تحقق صلح از طریق مذاکره به رسمیت بشناسد.
با تصویب این قطعنامه، آمریکا به وعدهای که در توافقنامه صلح خود با طالبان داده بود وفا کرد: در بخش سوم این توافقنامه (بند اول) آمده است که آمریکا، حمایت و تأیید شورای امنیت سازمان ملل درباره این توافقنامه را کسب خواهد کرد. حالا، اعضای شورای امنیت نیز وارد این توافق شدهاند و آن را از یک توافق دوجانبه به یک توافق چند جانبه بدل کردهاند.
اما سیاستمداران ارشد سابق آمریکا درباره بندهای این توافق تردید داشتهاند؛ توافقی که پیش از این نیز به واسطه شروع مجدد خشونتهای طالبان به نظر در مخاطره قرار گرفته است. گروه دیگری نیز ابراز نگرانی کردهاند که این توافق چگونه با تعهدات آمریکا در قبال دولت مشروع افغانستان که در بیانیه جداگانه آمریکا ـ افغانستان آمده است همخوانی پیدا میکند؟
مقایسه توافق صلح طالبان ـ آمریکا و بیانیه مشترک آمریکا ـ افغانستان
29 فوریه، ایالات متحده متنی با عنوان «توافق برای آوردن صلح به افغانستان» را با امارت خودخوانده اسلامی افغانستان یا همان طالبان به امضا رساند. در همان روز، آمریکا و جمهوری اسلامی افغانستان (دولت مشروع بینالمللی این کشور) بیانیه مشترک دوجانبهای را برای «آوردن صلح به افغانستان» امضا کردند.
شاید یکی از جنبههای واضح و مهم این دو توافقنامه این است هر دوی آنها فاقد یک امضای مهم هستند: دولت مشروع و مورد حمایت ناتو در افغانستان، بخشی از توافق صلح طالبان ـ آمریکا نیست و طالبان هم در بیانیه مشترک آمریکا ـ افغان دیده نمیشود. این موضوعی عجیب است. البته این وضعیت نتیجه تن دادن آمریکا به پیش شرط تعیین شده از سوی طالبان برای انجام مذاکرات بوده است: طالبان مشروعیت دولت افغانستان را به رسمیت نشناخته و تا زمان خروج کامل نیروهای آمریکایی، با دولت مذاکره نخواهد کرد.
علاوه بر این، این اسناد نوعی هم پوشانی مفهومی با یکدیگر دارند. از هر دو این سندها چنین برمیآید که صلح در صورتی محقق میشود که طالبان، دولت افغانستان و آمریکا، اقدامات ذیل را انجام دهند:
- 1- طالبان باید مانع از آن شود تا هر فرد یا گروهی بتواند با استفاده از خاک افغانستان بر ضد امنیت آمریکا و متحدانش وارد عمل شود.
2- آمریکا باید جدول زمانی را برای خروج همه نیروهای آمریکایی و ائتلافی تعیین کند.
3- پس از اجرای برنامه خروج، دولت افغانستان و طالبان باید مذاکرات صلح را آغاز کنند.
4- دولت افغانستان و طالبان باید شرایط لازم برای برقراری یک آتش بس جامع و دائمی را فراهم کنند.
با این حال، دو گام آخر مورد انتظار برای تحقق صلح، به شکل کاملا متفاوتی در این دو سند ذکر شدهاند. در بخش سوم توافقنامه صلح آمریکا ـ طالبان آمده است، پس از آنکه تضمینهای کاملی درباره تعهدات اول در حضور ناظران بین المللی داده شد آنگاه طالبان مذاکرات خود با دولت افغانستان را آغاز میکند. اما در مقابل، در بخش سوم بیانیه مشترک آمریکا ـ افغانستان صرفا به این موضوع اشاره شده است که «یک مصالحه سیاسی برآمده از مذاکرات بینالافغانی و مذاکرات طالبان و تیم مذاکره کننده جامع جمهوری اسلامی افغانستان» انجام خواهد شد.
گام چهارم توافقنامه صلح تصریح میکند که «بحث برقراری آتش بس جامع و دایم، در دستور کار مذاکرات بینالافغانی خواهد بود.» اما طبق بیانیه مشترک، یک «آتش بس جامع و دائم» گام چهارم مورد نیاز برای تحقق صلح پایدار است. به عبارت دیگر، دولت افغانستان انتظار دارد که طالبان با حسن نیت، متعهد به انجام یک مذاکره برای پایان صلح آمیز جنگ باشد. این در حالی است که طالبان صرفا قول داده است تا درباره یک صلح پایدار با دولت وارد مذاکره شود و هیچ تعهدی برای پایان مسالمتآمیز جنگ ندارد.
در توافقنامه آمریکا ـ طالبان، طرح تفصیلی تبادل زندانیان بین طالبان و دولت افغانستان ذکر شده است. آمریکا دولت ملی افغانستان را متعهد کرده است تا 5.000 زندانی طالبان را در ازای آزادی 1.000 زندانی دولت افغانستان، از حبس خارج کند. اما دولت افغانستان با این موضوع موافقت نکرده است. در بخش (2) (بند 4) بیانیه مشترک آمریکا و دولت افغانستان صرفا به این موضوع اشاره شده است که دولت افغانستان «برای انجام اقدامات اعتمادساز، وارد گفتوگو با نمایندگان طالبان خواهد شد؛ گفتوگوهایی که توسط ایالات متحده، تسهیل میگردد. این گفتوگوها شامل تشخیص عملی بودن آغاز روند آزادسازی تعداد قابل توجهی از زندانیان هر دو طرف میباشد.»
این اختلاف، موجب بروز مشکلاتی شده است. تنها 2 روز پس از امضای توافقنامه صلح و بیانیه مشترک، «واشنگتن پست» گزارش داد که دولت افغانستان از آزادی زندانیان طبق مفاد توافقنامه طالبان ـ آمریکا سرباز زده است که این اقدام به طور بالقوه، تهدیدی برای روند اجرای این توافق به حساب میآید.
البته این تنها مشکل بالقوه به وجود آمده نیست. در هر دو توافق، آمریکا متعهد شده است تا تعداد سربازان آمریکایی مستقر در افغانستان را طی یک دوره 135 روزه، به 8.600 نفر کاهش دهد و در مدت نه ماه و نیم دیگر نیز همه نیروهای آمریکایی و ائتلافی را از این کشور خارج کند. اما در بیانیه مشترک آمریکا ـ دولت افغانستان، آمریکا انجام این دو مرحله را منوط به «اجرای تعهدات تعیین شده برای طالبان» کرده است. این در حالی است که این بند مهم در توافقنانه طالبان ـ آمریکا وجود ندارد.
بنا است که توافق صلح و بیانیه مشترک، زمینه را برای خروج سربازان آمریکایی و ائتلافی، ذیل دو گام ابتدایی روند صلح توافق شده، هموار کنند. اما چنین به نظر میرسد که قطعنامه سازمان ملل، چارچوبی برای مذاکرات بینالافغانی ذیل بخشهای 3 و 4 باشد: در بخش (3) (بند 1) هر دو توافقنامه، ایالات متحده قول داده است از سازمان ملل بخواهد تا این توافقنامهها را به رسمیت شناخته و تأیید کند.
قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل
قطعنامه سازمان ملل، حمایت شورای امنیت را از موارد ذیل اعلام میدارد:
حمایت پایدار سازمان ملل و شرکای بینالمللی از روند صلح و کمک مستمر و معنادار آنها به این روند، از جمله تمایل کشورهای مختلف برای تسهیل یا برگزاری مذاکرات بینالافغانی به منظور دستیابی به یک توافق سیاسی و برقراری یک آتش بس دائمی و جامع.
این قطعنامه همچنین از نقش مهم سازمان ملل و مأموریتهای کمک رسانی آن در قالب یوناما (مأموریت کمک رسانی سازمان ملل در افغانستان) حمایت کرده و به ادامه نقش آفرینی خود برای گسترش صلح و ثبات در افغانستان ادامه خواهد داد. «تاداماچی یاماموتو» رئیس این عملیات، نیز حمایت خود را از توافقنامه آمریکا ـ طالبان اعلام و در مراسم امضای این سند در دوحه قطر حضور داشت.
به علاوه، این قطعنامه خواستار حضور سازمان ملل و شرکای بینالمللی در مذاکرات بینالافغانی شدند. امید میرود که این اقدام به برقراری یک آتش بس دایمی و رسیدن به یک مصالحه سیاسی به منظور حفاظت از حقوق زنان، جوانان و اقلیتها کمک کند ـ گامی که با توجه به سابقه تیره و تار طالبان در نقض حقوق بشر، از اهمیت خاصی برخوردار است.
در همین حال، پس از مذاکرات فشرده با چین و روسیه در ساعات پایانی دوشنبه شب، بخشهای جدیدی نیز به این قطعنامه اضافه شد. بر همین اساس، آمریکا موافقت کرد تا چین لحنی حمایتی را در قبال «طرح کمربند و جاده» وارد این متن کند. در نتیجه، جملات ذیل (که به ایتالیک نوشته شده) به متن نهایی قطعنامه اضافه شد:
[سازمان ملل] از اقدامات جامعه جهانی به منظور آمادهسازی شرایط برای ارائه کمکهای بشردوستانه و کمکهای توسعهای در سرتاسر افغانستان، با هدف پاسخ به نیازهای انسانی، گسترش صلح و افزایش منافع حاصل از صلح استقبال میکند. این سازمان همچنین از اقدامات مربوط به همکاریهای منطقهای با هدف توسعه منطقه استقبال کرده و بر اهمیت همکاریهای بینالمللی و منطقهای برای بازسازی افغانستان تأکید میکند (تأکید اضافه شده).
علاوه بر این، روسیه هم توانست یک پاراگراف مقدماتی درباره تجارت مواد مخدر در افغانستان که در زمان حکومت طالبان رونق گرفته بود، به این متن اضافه کند. حالا متن قطعنامه تصریح دارد که شورای امنیت «ضرورت فوری برای مقابله همه طرفهای افغان با معضل مواد مخدر در سطح جهان را با هدف مبارزه با داد و ستد مواد تولید شده در افغانستان مد نظر دارد.»
در این قطعنامه پیشنهاد شده است که پس از آغاز مذاکرات بینالافغانی، تحریمهای وضع شده از سوی سازمان ملل برای طالبان و دیگر گروهها مورد تجدیدنظر قرار گیرد. لحن به کار رفته در این قسمت نیز تغییر پیدا کرده است تا بتوان انعطاف پذیری بیشتری درباره رفع تحریمها داشت و اعضای سازمان ملل را به ارائه گزارش در این باره ترغیب کرد.
همچنین در قطعنامه نهایی تصریح شده که رفع تحریمهای طالبان در صورتی میسر است که این گروه حاضر به مذاکره شود (بخشهای اضافه شده، به ایتالیک نوشته شده است):
شورای امنیت آماده است تا به منظور حمایت از روند صلح، با شروع مذاکرات بینالافغانی، آغاز روند تجدیدنظر در وضعیت تحریمهای وضع شده بر ضد افراد، گروهها، مسئولان و نهادهایی که طبق قطعنامه 1988 (2011) در فهرست تحریم قرار گرفتهاند را طبق قطعنامههای مربوطه شورای امنیت مورد بررسی قرار دهد؛ شورای امنیت همچنین از همه کشورها میخواهد تا بدون هیچ تعللی روند تجدیدنظر ملی خود را آغاز کنند، البته با نظر داشت این موضوع که اقدام یا عدم اقدام طالبان در مورد کاهش خشونتها، انجام اقدامات مستمر برای پیشبرد مذاکرات بین الافغانی و عدم مشارکت در اقداماتی که صلح، ثبات و امنیت افغانستان را به مخاطره میاندازد، در این بازبینی موثر خواهد بود.
در اصل، این بخش توسط آمریکا و به منظور انجام تعهد ذکر شده در متن توافقنامه آمریکا ـ طالبان نوشته شده است. در بخش اول (بند ه) این سند به طور خاص عنوان شده است که «با آغاز مذاکرات بینالافغانی، ایالات متحده تماسهای دیپلماتیک خود را با دیگر اعضای شورای امنیت سازمان ملل و افغانستان، به منظور حذف نام اعضای طالبان از فهرست تحریمها آغاز خواهد کرد.» ما متوجه شدیم که نسخه ابتدایی این قطعنامه به شکل صریحتری تمایل خود را رفع بی قید و شرط این تحریمها اعلام کرده بود اما شورای امنیت تصمیم گرفت تا با قطعیت کمتری در این باره اظهارنظر کند.
با این حال، به رغم وجود قطعنامه شورای امنیت، توافقنامه صلح و بیانیه مشترک، نقش سازمان ملل در افغانستان در آستانه خروج نیروهای آمریکایی و ائتلافی، همچنان مبهم است. «ریچارد گوان» مدیر گروه بینالمللی بحران سازمان ملل در این باره گفت: «برای مدیریت مذاکرات بینالافغانی نیاز به یک واسطه بیطرف است. البته این واسطه لزوما نباید فرستاده سازمان ملل باشد اما شورای امنیت میتواند یک واسطه تعیین کرده و دبیر کل سازمان ملل میتواند از این روند حمایت کند. هر چند ما معتقد هستیم که نقش آفرینی سازمان ملل در مرحله بعدی این فرآیند لازم و ضروری نیست اما چنین اقدامی، به نحوی اعتبار بینالمللی بیشتر به این روند خواهد داد.»
به گفته «گوان»، سازمان ملل همچنین میتواند همسایگان افغانستان و دیگر کشورهای مرتبط را برای بحث درباره نحوه حمایت از مذاکرات صلح، گرد هم آورد. وی افزود: «نهادهای مرتبط با سازمان ملل نیز وظیفه بشردوستانه مهمی در افغانستان دارند... هر چند طی این سالها، ایده حضور نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در افغانستان هر از گاهی مطرح شده است اما فکر نمیکنم که این مسئله در حال حاضر یک طرح جدی باشد.»
آیا توافقنامه صلح طالبان قابل اجرا است؟
به رغم تصویب قطعنامه سازمان ملل و همچنین اقدامات انجام شده از سوی آمریکا برای امضای توافقنامه صلح و بیانیه مشترک، کارشناسان همچنان درباره احتمال کاهش خشونتها و همچنین ساختار این توافقات ابراز تردید میکنند.
تقریبا بلافاصله پس از امضای توافق صلح، طالبان حملات خود بر ضد دولت افغانستان را از سر گرفت. در جریان یکی از این حملات، آمریکا پشتیبانی هوایی مستقیم به نیروهای امنیتی افغان داد. «مارک اسپنسر» وزیر دفاع، هفته گذشته در جمع سناتورها گفت: «ما همچنان همه طرفها را تحت فشار قرار میدهیم تا از صفآرایی مقابل یکدیگر اجتناب کرده، گفتوگوهای عملی را درباره آزادی زندانیان آغاز کنند و برای برگزاری مذاکرات آتی بینالافغانی مهیا شوند.»
«میشل مورل» رئیس سابق سیا نیز درباره نیت واقعی طالبان ابراز تردید کرد و گفت: «مهم نیست طالبان چه چیزی میگویند یا چه چیزی را امضا میکنند. آنها هرگز با دولت افغانستان توافق نخواهند کرد، آنها همچنان برای تشکیل دولت یک حزبی خود خواهند جنگید، آنها به سرعت پیروز خواهند شد و پناهگاههای امن در اختیار القاعده قرار خواهند داد.» وی افزود: «این توافقنامه شباهت زیادی به توافق صلح ما با ویتنام شمالی و نتایج حاصل شده از آن دارد.»
یکی دیگر از سیاستمداران سابق نیز معتقد است که در این سند، آمریکا قول انجام اقدامات عملی (مثل تعیین جدول زمانی برای خروج کامل نیروها) داده اما طالبان در مقابل هیچ امتیاز خاص و معتبری نداده است. «جان نگروپونته» رئیس سابق سرویس اطلاعات ملی، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل و سفیر سابق آمریکا در عراق میگوید: «در حال حاضر، هیچ مکانیسم اجرایی قابل قبولی وجود ندارد و چشم انداز صلح بین طرفهای افغان تا حد زیادی منوط به ادامه حمایتهای آمریکا از دولت فعلی افغانستان و همچنین حفظ حداقل نیروی نظامی آمریکایی در این کشور به منظور حمایت از دولت افانستان در شرایط بالاگرفتن خصومتها و درگیریها است.»
وی افزود: « این حقیقت که این توافق در واقع یک توافق دوجانبه بین دولت آمریکا و طالبان است، یک امر مشکل ساز بوده و موجب بروز تفاسیر مختلف درباره مفاد توافقنامه میشود؛ موضوعی که در بحث آزادی زندانیان شاهد آن بودیم.» به گفته «نگروپونته»، این مسئله میتواند منجر به بروز مناقشه بین دولت آمریکا و دولت افغانستان شده و باعث شود تا دولت آمریکا، دولت افغانستان را به خاطر نقض مفادی که افغانها نقشی در تعیین آن نداشتهاند مجازات کند.»
«نگروپونته» جزو آن دسته از مقامات آمریکایی است که درباره احتمال موفقیت توافقنامه صلح جدید نگرانیهایی دارد. ماه نوامبر، ژنرال «دیوید پترائوس» رئیس سابق سیا و فرمانده سابق فرماندهی مرکزی آمریکا و «وانس سرچوک» کارشناس «مرکز امنیت آمریکای جدید» عنوان کردند که هر نوع توافق معتبر بالقوه با طالبان مستلزم آن است که طالبان براساس آن مجبور به قطع رابطه کامل و بی قید و شرط خود با تروریسم بینالملل شود. به گفته آنها، طالبان باید متعهد به قطع ارتباط خود با گروههای تروریستی در همه نقاط جهان شده و از طریق همکاری فعال با ایالات متحده، عزم خود را در مقابله با این گروهها به اثبات برساند.
این در حالی است که این توافقنامه هیچ تضمینی نمیدهد که طالبان تهدید نیروهای افراطگرا بر ضد آمریکا و متحدانش را از بین ببرد. «پترائوس» و «سرچوک» در این باره میگویند:
اگر طالبان درباره ادعای خود برای مقابله با گروههایی چون القاعده صادق هستند، چرا (مثل دیگر شرکای ضدتروریستی آمریکا در نقاط مختلف جهان) از کمکهای بین المللی برای مقابله با یک دشمن مشترک استقبال نمیکنند؟ اصرار شدید طالبان برای خروج همه سربازان آمریکایی، حکایت از آن دارد که هدف این گروه از مذاکرات صلح، تغییر رابطه خود با ایالات متحده نیست بلکه خارج کردن همه نیروهای آمریکایی از این کشور است تا بتواند پس از آن، زمینه سرنگونی دولت افغانستان را (که یکی از متحدان ثابت قدم آمریکا در امر مبارزه با ترور است) فراهم کند.
«مورل» هم معتقد است که با توجه به این توافقنامه، راهبرد ضد تروریسم آمریکا باید از حالت جنگی به حالت نظارتی تغییر پیدا کند. وی میگوید: «در بحث باقی ماندن نیروها در افغانستان، ما دیگر از حمایت سیاسی داخلی در کشور خود برخوردار نیستیم. بنابراین باید برای رصد القاعده از منظر اطلاعاتی و همچنین ایجاد ظرفیتهای لازم برای دسترسی و مقابله نظامی با این گروه در مواقع لزوم، تدبیری بیندیشیم.»
«نگروپونته» میگوید: «این توافقنامه هم مثل توافق پاریس در سال 1972 درباره ویتنام، با عبارت "توافق برای آوردن صلح به افغانستان" معرفی میشود اما در واقع، این توافقی برای خروج سربازان آمریکایی و نیروهای ناتو است.» وی میافزاید: «شاید این توافق بتواند حضور ما در افغانستان را کاهش دهد اما موجب پایان این جنگ نخواهد شد.»
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»