در حال حاضر، نمیتوان علاقه ترکیه، ایران، امارات متحده عربی و عربستان را به گسترش دکترینهای مذهبی و نفوذ فرهنگی و سیاسی برای شکلگیری ارزشها و دیدگاههای خاص مردم قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان انکار کرد.
اسلام که توسط نمایندگان کشورهای مذکور گسترش مییابد، همواره بر جهانبینی مردم و فرهنگ آنها تاثیر یک جانبه داشته است. در عین حال، در قلمروهای 4 کشور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان؛ جوامع مذهبی مختلف مدتها همزیستی مسالمت آمیز داشتند، اما با ریشهگیری قدرت شوروی، این نفوذ به حداقل رسید.
پس از فروپاشی شوروی مبلغان مذهبی به کشورهای آسیای مرکزی هجوم آوردند. در طول 70 سال حکومت شوروی، هیچ تربیت مذهبی در میان مردم و فعالان مذهبی صورت نگرفت. اما در اواخر قرن بیستم؛ اسلام شروع به تجدید حیات در زندگی اجتماعی- سیاسی کشورهای شرق کرد.
از اوایل سالهای 90 مردم این 4 کشور جذب آموزشهای مذهبی شدند. فرآیندهای مبهم در درون جریانهای اسلامی، اشکال مختلف فکری را - از نمایندگان لیبرال و میانهرو گرفته تا بنیادگرایان مهاجم که آموزش آنها مخالف قوانین قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان است - در اطراف خود شکل دادهاند.
با این حال، این مراکز اسلامی چشماندازهای بیتاثیر تبلیغات تهاجمی را درک کرده و شروع به فعالیت از طریق استفاده از قدرت نرم کردند.
نیاز به ساخت یک تصویر جذاب از ایدئولوژی سیاسی اسلامی و شیوه زندگی این کشورها، به فاصلهگیری آنها از روشهای خشونتآمیز برای جذب مردم به زندگی مذهبی کمک کرد. در حال حاضر، برای دستیابی به اهداف مورد نظر، از ابزار قدرت نرم استفاده میشود.
نمایندگی ترکیه در قلمروی آسیای مرکزی بیشترین نفوذ را دارد. منافع ترکیه که این قلمرو را به عنوان منطقه ای جذاب برای خود در نظر میگیرد، به طور سنتی با منافع روسیه و چین تطابق ندارد. ترکیه فعلی در چارچوب ایده پان ترکیسم و پان عثمانیسم فعالیت دارد.
از سال 1991 نشان دادن نمونهای از "عملکرد موفق نظام سیاسی سکولار با عناصر دمکراسی غرب" ؛ پایه و اساس استراتژی گسترش نفوذ ترکیه را در منطقه تشکیل داده است. از سالهای 90 در این چهار کشور آسیای مرکزی، بنیادها، انجمنها و موسسات فرهنگی، آموزشی و مذهبی ایجاد شدهاند.
ازبکستان کمتر از سه کشور دیگر، تحت تاثیر ترکیه قرار دارد. ترکیه بیشترین نفوذ نرم را در قرقیزستان دارد. نزدیکی تاریخی و همچنین علاقه طرف ترکی به افزایش نفوذ خود براساس ایدههای پان ترکیسم و پان اسلامیسم، زمینه را برای تحقق منافع سیاسی- مذهبی ایجاد میکنند.
نفوذ نرم در قرقیزستان دارای ماهیت دوگانه است: از یک سو، سازمانهای مذهبی- سیاسی رسمی ترکیه و از سوی دیگر نیروهای اپوزیسیون به ریاست گولن بیانگر آن هستند. ترکیه عمدتا از طریق مشارکت در فرآیند آموزشی و مذهبی و ایجاد موسسات مذهبی؛ اعمال نفود می کند . در حال حاضر، با کمکهای مالی ترکیه در بیشکک، بزرگترین مسجد در این کشور ساخته شده است.
همچنین، حدود 22 مدرسه شبکه سابق "سبات"، مدارس بینالمللی Silk Road و Cambridge ، دانشگاه خصوصی "آتاترک آلاتو" و دانشگاه "ماناس" ترکیه- قرقیزستان افتتاح شدهاند.
در حال حاضر، نمایندگان مذهبی و اجتماعی مختلف، مدل مدرن تعامل دولت و نهادهای مذهبی و برابر شمردن امامان با کارمندان دولتی را ترویج میدهند.
نفوذ ترکیه در قزاقستان دارای ماهیت یکسان بین دولتی است. بدین ترتیب، در سال 1997 در نتیجه توسعه روابط رسمی ترکیه- قزاقستان، صندوق اجتماعی بینالمللی «KATEV» برای هماهنگسازی فعالیت موسسات آموزشی از جانب ترکیه ایجاد شد. 28 مدرسه قزاقستان- ترکیه، دانشگان دمیرل، کالج دمیرل، کالج اقتصادی جامبول، مدرسه ابتدایی "شهلان" و مدرسه بینالمللی "نور اوردا" تحت ریاست «KATEV» فعالیت میکنند.
ایران، امارات متحده عربی و عربستان نفوذ به مراتب کمتری در این چهار کشور دارند. به طور کلی، موفقیتهای ژئوپلیتیک ایرانیها تا کنون بسیار ناچیز بوده است. در این راستا، در حال حاضر، جهتگیری اصلی "قدرت نرم" ایران، شامل جلوگیری از جدایی این کشور از دنیای اسلام سنی و مبارزه با سلفیگری به عنوان ابزار اصلی نفوذ سعودیها میشود. ایران از طریق آشناسازی با فرهنگ خود، نفوذ و موقعیتش را بیان میکند.
ایران به دلیل اشتراک فرهنگ و زبان، بیشترین نفوذ را در تاجیکستان دارد.
امارات متحده عربی عمدتا به ایجاد زیرساختهای مذهبی، تامین مالی آموزش جوانان و نمایندگان روحانی، حمایت مالی از نمایندگی معنوی رسمی، انتشار آثار، افتتاح بنیادهای همکاری و غیره اکتفا میکند.
در قرقیزستان از اوایل سالهای 90 ؛ بنیادهای مختلف مانند انجمن جهانی جوانان مسلمان به ریاست سعید بایومی، صندوقهای خیریه گوناگون، بنیادهای اجتماعی گرا و مراکز آموزشی برای جوانان افتتاح شدهاند.
در حال حاضر، وضعیت مذهبی در این 4 کشور با تشدید فعالیت و نفوذ سلفیگری که مورد حمایت عربستان سعودی است، توصیف میشود. این بدان معناست که قدرت نرم آنها موفقتر است.
کارایی و تاثیر این استراتژی را میتوان به صورت زیر توضیح داد: در سالهای اخیر، استراتژی گسترش ایدئولوژی مذهبی تغییر کرده و انعطافپذیرتر شده است. نیروهای مذهبی سلفی؛ به لحاظ داشتن اطلاعات بسیار خوب در مورد جوامع محلی و واقعیتهای آنها؛ متمایز هستند.
بدین ترتیب، مبلغان سلفی در حال حاضر، به وضوح با مذهب حنفی که مورد حمایت تمام مسلمانان آسیای مرکزی است، مخالفت میکنند. آنها بر نفوذ دیدگاهها و ایدئولوژیهای سلفی در درون حنفیسم و افراط گرایی تدریجی جامعه مذهبی، متمرکز شدهاند.
این هدف توسط فارغالتحصیلان موسسات مذهبی مورد حمایت عربستان و از طریق آمادهسازی شبکه مبلغان، تاثیر بر امامان خطیب در مساجد و تبلیغات از طریق اینترنت، ماهواره و رادیو محقق میشود. اگرچه سلفیگری، همکاری را با سازمانهای دولتی نفی کرده است، اما ایدهها و نمایندگان آن میتوانند عملا در ساختارهای حکومتی نفوذ کنند.
اگر سازمانهای دولتی شروع به توقف فعالیت سلفیان کنند، مخالفانشان از طریق منابع اینترنتی آنها را به فشار بر نمایندگان اسلام متهم میکنند. علاوه بر این، سلفیان به طور فعال به بیاعتبارسازی سازمانهای اسلامیِ رسمی پرداخته و اعتبار آنها را در میان مردم محلی و سازمانهای دولتی کاهش میدهند. عربستان سعودی همچنین بر ساخت موسسات آموزشی و مذهبی متمرکز شده است. به عنوان مثال، در قلمروی تاجیکستان دو شعبه دانشگاه اسلامی مدینه را افتتاح کرده است.
دلایل گرایش این 4 کشور آسیای مرکزی به ایدههای سیاسی- مذهبی اسلام، به شرح زیر است:
بحران اجتماعی- فرهنگی و مشکلات ساخت هویتهای ملی، مدلهای ملی آموزش و بحران فرهنگی که به تلاش برای تشکیل گزینههای جایگزین که نیازهای ایدئولوژیک مردم را تامین کنند منجر شده است؛
بحران حقوقی و مشکلاتی مانند نیهیلسم حقوقی هم از طرف مردم و هم از طرف سازمانهای دولتی و محلی؛
آمادهسازی بدون کیفیت روحانیان و جامعه کارشناسان که نمیتوانند با کشورهایی که از ابزارهای قدرتهای نرم استفاده میکنند مقابله کنند؛
تعامل بیتاثیر بین نمایندگان سازمانهای دولتی و محلی و جوامع محلی، عدم توسعه سیستم خدمات دولتی و فناوریهای انتخاباتی و استفاده از "منبع مذهب" در دوران تحولات سیاسی و در نتیجه، سطح پایین اعتماد به سازمانهای حکومتی.
بدون شک، برای کاهش خطرات استفاده از ابزارهای قدرت نرم توسط این مراکز اسلامی، سازمانهای دولتی به همراه سازمانهای غیردولتی و بینالمللی باید یک مدل موثر را برای تحقق ظرفیت جوانان در چارچوب استراتژیهای سیاست جوانان با توجه به استفاده از اینترنت طراحی کنند.
علاوه بر این، باید یک نظریه موثر را برای تقابل نرم با سازمانهای مذهبی طراحی کرد و بر فعالیت سازمانهای تهدید کننده امنیت ملی پیرامون انعکاس نفوذ در وضعیت اجتماعی- سیاسی نظارت داشت.
باید با توجه به چالشهای واقعیت مدرن و با تکیه بر تشکیل یک تصویر کامل از جهان، یک سیاست آموزشی را طراحی کرد. همچنین باید متخصصانی را برای کار با افرادی که گرفتار سازمانهای افراطی شدهاند آماده ساخت و برای رهبران و فعالان جوان دورههای آموزشی را برگزار کرد. همچنین باید با رسانهها و نشریههای الکترونیکی بانفوذ پیرامون سیاست مقابله با فعالیت افراطی- مذهبی همکاری کرد.