ایران شرقی/
در جریان سفر اخیر «امامعلی رحمان» رئیس جمهور تاجیکستان به قطر 6 توافقنامه و 2 یادداشت همکاری در زمینههای مختلف میان دو کشور به امضا رسید. با در نظر گرفتن این مهم که هدف اصلی هیئت رسمی تاجیک از سفر به قطر، جذب سرمایههای این کشور عربی بود، اینکه در نتیجه آن تنها یک سند از میان 8 سند به امضا رسیده به این موضوع مرتبط است، جای تأمل دارد.
در این زمینه سوالی بوجود میآید که چگونه تاجیکستان گرفتار مشکلات ارتباطاتی، مالی و ... میتواند سرمایههای هنگفت شیوخ عرب را به خود جلب کند؟ پاسخ این سوال میتواند با در نظر گرفتن این مهم که "دوشنبه" به چه آسانی سردی روابط با یکی از نزدیکترین دوستان خود، ایران، را پذیرفت داده شود. میتوان گفت که کشورهای عربی در ازای آن میتوانند در برخی پروژههای بشردوستانه و یا تجاری در این کشور سرمایهگذاری کنند. البته جایگاه کشورهای عربی در تاجیکستان در مقایسه با جمهوری اسلامی ایران که یک سرمایهگذار بزرگ در این کشور به شمار میرود، بسیار ناچیز است.
قطر و سعودی، دو کشور عربی خلیج فارس میباشند که در تاجیکستان نمایندگی دیپلماتیک دارند. یک مجمع مسکونی به نام «قطر دیار» که در مرکز دوشنبه احداث شده و به دلیل قیمت بالای آپارتمانهای آن برای بازار محلی بسختی فروخته شد و همچنین بزرگترین مسجد آسیای مرکزی که چندین سال است ساخت و ساز آن به پایان نرسیده، از پروژههای اجرایی قطر در تاجیکستان است.
در مورد میزان مبادلات تجاری تاجیکستان و قطر میتوان گفت که گردش مالی میان این دو کشور در حد بسیار پایینی است. بنابر گزارش وزارت خارجه تاجیکستان در سال 2014 میلادی ارزش مبادلات تجاری تاجیکستان و قطر 60 هزار دلار بوده است. اما وضعیت ریاض در این زمینه کمی بهتر است و در سال 2013 میلادی کمی بیشتر از 200 هزار دلار اعلام شده است. (البته میتوان گفت که در این مدت زمان تاجیکستان هیچ نوع کالایی به سعودی صادر نکرده است). همچنین عربستان سالانه تعدادی سهمیه رایگان برای حجاج و دانشجویان تاجیک در نظر میگیرد. این در حالی است که ارزش مبادلات تجاری بین دوشنبه و تهران بیش از 300 میلیون دلار میباشد.
به این ترتیب واضح است که همکاریهای تاجیکستان با جهان عرب منافع بسیار ناچیزی را برای این کشور به دنبال دارد. در مورد منافع امنیتی نیز وضعیت مشابه است، زیرا این عرصه توسط روسیه تامین میشود. ارائه سرمایه ناچیز و عدم وجود منافع تجاری قابل توجه یکی دیگر از دلایل عدم جذاب بودن این حوزه برای سعودی و دوحه میباشد.
بنابراین نزدیکی پادشاهیهای خلیج فارس به تاجیکستان را تنها میتوان با منافع پنهانی آنها برای اخراج ایران از قلمرو این کشور مرتبط دانست، زیرا حتی مشکلات تاجیکهایی که از فرقه سلفی پیروی میکنند نیز برای سعودی اهمیتی ندارد ( فرقه سلفیه در تاجیکستان به عنوان یک فرقه افراطی شناخته میشود که پیروان این فرقه در این کشور بازداشت و زندانی میشوند) و مشکلات مسلمان تاجیکستان از جمله منع حجاب، بسته شدن مساجد و نقض حقوق مذهبی آنها نیز از سوی عربستان سعودی که «خادم الحرمین الشریفین» به شمار میرود، نادیده گرفته میشود.
با این حال، سرمایهگذاران کشورهای خلیج فارس میتوانند با جلب خانواده و محافل پرنفوذ تاجیکی از تجارت خود در تاجیکستان حمایت کنند اما بعید است که بازار محدود این کشور برای آنها جذاب باشد. این در حالی است که ایران برخلاف کشورهای عربی در منطقه از پروژههای متنوع و مختلفی در زمینه حمل و نقل و تجارت برخوردار است.
این اولین بار نیست که رحمان در خصوص تقویت همکاریهای اقتصادی با کشورهای عربی ابراز امیدواری میکند، اما به احتمال زیاد وی تنها در تلاش است که در پی درگیریهای سوریه میان ایران و سعودی مانور دهد.