در حالیکه پنج کشور آسیای مرکزی - قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان بیست و هفتمین سالگرد استقلال خود را در سال ۲۰۱۸ گرامی میدارند، در مصاحبه نشریه دیپلمات با «پل استرانسکی»، عضو ارشد برنامه روسیه و اوراسیا در «بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی»، پرسشهای کلیدی در مورد بحثبرانگیزترین موضوعات آسیای مرکزی از اصلاحات ازبکستان تا جانشینی قدرت در قزاقستان و طرح «یک کمربند یک راه» چین صورت گرفته است. مطلب ذیل، نظرات و تحلیل وی از تغییرات احتمالی و مهمترین روندهای آتی در منطقه آسیای مرکزی و چالشهای پیش روی آن است.
سوال: مسلما، داغترین موضوع اخیر در آسیای مرکزی اصلاحات ازبکستان بوده است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که مهمترین اصلاحات این کشور در چه مواردی صورت گرفته و ازبکستان در چه مناطقی برای تحقق امر توسعه تلاش کرده است؟
استرانسکی: مشهودترین تغییرات ازبکستان مربوط به سیاست خارجی این کشور بوده است. ازبکستان در زمان ریاست «اسلام کریموف»، رئیسجمهور سالهای طولانی این کشور، سیاست انزوا از کشورهای دیگر را در دستور کار خود داشت. این انزوا به ضعف حقوق بشر در این کشور، تمایل دورهای آن به حفظ فاصله میان خود و روسیه، قدرت استعماری سابق، و در نهایت عدم همکاری فعال با همسایگان خود مربوط میشد. «کریموف»، یک رهبر ناسازگار بود و با تمام رهبران دیگر آسیای مرکزی رابطه دشواری داشت که همین امر، مانع همکاری کشورهای آسیای مرکزی در زمینههای مختلف بود.
تمایل رئیسجمهور «شوکت میرضیایف» به همکاری با همتایان آسیای مرکزی خود، فرصتهای بزرگی را برای همکاری کشورهای آسیای مرکزی در برطرف نمودن مشکلات طولانیمدت در زمینه (آب، انرژی، حمل و نقل، تجارت و توسعه اقتصادی منطقهای) فراهم کرده است. مرزهای این کشور باز است و تجارت مستقیمِ کشور به کشور را در آسیای مرکزی تسهیل میکند. از لحاظ بینالمللی، ازبکستانِ امروز روابط خوبی با غرب دارد و روابط آن با ترکیه نیز بهبود یافته است. «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه، اخیرا با یک هیئت عالیرتبه از ازبکستان دیدار کرده است. در حال حاضر همه کشورها به ازبکستانِ جدید علاقه دارند و این یک تغییر بزرگ است.
پس از برقراری روابط حسنه با همسایگان، مرحله دوم توسعه که در دستور کار ازبکستان قرار دارد، نوسازی اقتصادی است. امروز، ازبکستان درهای خود را به جهان خارج باز کرده است. دولت «میرضیایف» رژیم روادید را لغو کرده و از بازگشت ازبکهای مقیم کشورهای دیگر (دیاسپورا) برای کمک به توسعه اقتصادی اجتماعی کشور استقبال میکند. بعضی از آنها در حال بازگشت به کشور هستند؛ از آنجایی که بسیاری از این ازبکها کشور را به دلایل سیاسی یا اقتصادی سالها پیش ترک کردند، بازگشت آنها یک تصمیم قابل توجه است.
دولت، به وضوح مایل است که فضای سرمایهگذاری و کسب و کار را بهبود بخشد و کسب و کارهای بینالمللی را جذب کند. مدرنسازی اقتصادی در ازبکستان مورد نیاز است، چراکه سیستم اقتصادی قبلی این کشور بویژه با توجه به سرعت رشد جمعیت جوان کشور، پایدار نبوده است. به خاطر شرایط نامناسب اقتصادی، بسیاری از جوانان ازبک به عنوان مهاجران اقتصادی به خارج از کشور سفر کردهاند. در عین حال، نوسازی اقتصادی کار دشواری خواهد بود. حتی با بازگشت ازبکهای خارج از کشور، بزرگترین مشکل ازبکستان در حال حاضر این است که سرمایه انسانی لازم را برای اجرای این اصلاحات ندارد.
با این وجود، ما باید به یاد داشته باشیم که اصلاحات در ازبکستان، اصلاحاتِ کاملا دموکراتیک نیست. نمیتوان انتظار داشت که این کشور در کوتاهمدت به یک کشور دموکراتیک تبدیل شود. اصلاح بخشهای قضایی و امنیتی جزو اهداف اولیه اصلاحات «میرضیایف» بود، اما این تلاشها به احتمال زیاد برای تقویت قدرت سیاسی وی و کنار گذاشتن رقبا در ابتدای به قدرت رسیدن وی صورت گرفته است و «میرضیایف» در طول سال اول ریاستجمهوری توانست قدرت خود را تحکیم کند. اصلاحات دیگر آهستهتر بوده و بر مسائل محدود و محلی متمرکز بوده است.
ازبکها، اکنون قادر به صحبت در مورد فساد در زندگی روزمره هستند که این یک تغییر بزرگ و مثبت محسوب میشود. اگر ازبکستان واقعا به بحث فساد نوجه داشته باشد، این امر به بهبود زندگی روزمره مردم منجر خواهد شد. نکته جالب در مورد اصلاحات سیاسی داخلی، اظهارنظرهای رسمی در مورد موضوعاتی است که قبلا تابو بوده اند و درخواست دولت از مسئولان محلی برای پاسخگویی به مشکلات مردم میباشد. اگر این امر به بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی منجر شود، گام مهمی در بهبود امنیت انسانی است. اگر مدرنسازی اقتصادی و پاسخگویی بیشتر مسئولان به مردم، موجب فساد کمتر شود و فرصتهای اقتصادی بهتر و کیفیت بالاتری از زندگی را در اختیار مردم قرار دهد، این تغییرات مثبت بوده و باید مورد حمایت قرار گیرد.
با این حال، هنوز خیلی زود است که این اصلاحات به طور کامل ارزیابی شود. بزرگترین چالش «میرضیایف» ، از بین بردن سیستم قدیمی، بدون تضعیف مشروعیت خود به عنوان کسی است که زمانی یکی از افراد کلیدی در رژیم «کریموف» بوده است. دولت «میرضیایف» تاکنون نیز خوششانس بوده و با هیچ تهدید خارجی یا داخلی مواجه نشده که وادار به نشان دادن واکنشی سریع شود. پاسخ دولت جدید ازبکستان به یک بحران (یک اعتراض بزرگ در داخل یا بیثباتی در یک کشور همسایه) آزمون بزرگی برای تاشکند خواهد بود که چه واکنشی به بحرانهای احتمالی نشان خواهد داد.
سوال: «شوکت میرضیایف» رئیس جمهور ازبکستان، در طول دو سال اول کار خود، همکاری منطقهای را مرکز سیاست خارجی خود قرار داد.به طور خاص، چگونه قزاقستان به این ابتکار عمل و تلاش برای رهبری منطقهای در همسایگی فقیرتر، اما بسیار پر جمعیت خود واکنش نشان داده است؟
استرانسکی: تاکنون رقابت کمی بین ازبکستانِ امروز و قزاقستان وجود داشته است. در طول دورههای شوروی و پیش از شوروی، تاشکند، مهمترین شهر آسیای مرکزی و ازبکستان به عنوان رهبر منطقهای دیده میشده است. ازبکها، هنوز خود را به عنوان رهبر منطقهای میبینند، و این برتریجویی به رابطه دشوار میان دولتهای قزاقستان و ازبکستان در زمان ریاستجمهوری «کریموف»، دامن میزد. دو دهه ی گذشته، دو دهه ی از دسترفته برای ازبکستان محسوب میشود، چراکه در همین مدت، اقتصاد قزاقستان رشد کرد و آستانه، هم رهبر منطقهای شد و هم سودای تبدیل شدن به قدرت جهانی را در سر دارد.
در حال حاضر، قزاقستان دارای دانش و اقتصاد برای هدایت منطقه میباشد و در موقعیتی است که میتواند به ازبکستان هم کمک کند. اما ازبکستان هنوز قویترین نیروهای امنیتی و بزرگترین جمعیت منطقه را دارد. دلایل زیادی وجود دارد که این دو کشور منطقه (هر کدام با قابلیتهای خاص خود) در آینده بیشتر کنار هم باشند تا اینکه با هم رقابت کنند. این دو کشور با هم یک بازار بزرگ هستند که میتواند سرمایهگذاران خارجی را جذب کند؛ و این دو با هم اهرمهای قویتری برای تعامل با قدرتهای خارجی دارند تا اینکه بخواهند هرکدام به تنهایی با این قدرتها درگیر شوند.
به نظر میرسد که رهبران دو کشور، برنامههای مشابهی برای جذب کشورهای غربی دارند. «نظربایف» در ماه ژانویه سال 2018 به واشنگتن سفر کرد تا مذاکرهای مستقیم با «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا داشته باشد و تنها چند ماه بعد، «میرضیایف» هم دیدار مشابهی انجام داد. رهبر قزاقستان در اکتبر 2018 سفری به بروکسل انجام داد و گزارش شده است که همتای ازبک وی نیز برنامه مشابهی در اوایل سال 2019 برای سفر به بروکسل دارد. با توجه به افزایش عدم توجه غرب (مخصوصا آمریکا) به آسیای مرکزی، به نظر میرسد این بازدیدهای مکمل رهبران آسیای مرکزی از کشورهای غربی، به غرب نشان میدهد که از این منطقه فاصله نگیرد. مشخص نیست که آستانه و تاشکند این سفرها را با هم هماهنگ میکنند یا خیر اما نزدیک بودن زمان سفرهای روسای جمهور ازبکستان و قزاقستان به واشنگتن و بروکسل، قطعا قابل توجه است.
سوال: «نورسلطان نظربایف»، رئیس جمهور قزاقستان با 78 سال سن، قدیمیترین رهبر آسیای مرکزی است.در میان ناظران منطقهای، گمانهزنیهای زیادی درباره جانشینی وی مطرح میشود. آیا «نظربایف» دوباره در سال 2020 در انتخابات ریاستجمهوری شرکت میکند یا احتمال بیشتری وجود دارد که وی به یک جانشین انتخابی متوسل شود؟
استرانسکی: قطعا، پاسخ دقیقی برای این سوال وجود ندارد. تنها کسی که میداند «نظربایف» چه کاری انجام خواهد داد، خودِ «نظربایف» است. همه ما اسامی جانشینان بالقوه رهبر فعلی قزاقستان را میدانیم، اما هنوز احتمالات دیگری وجود دارند. تا یکسال قبل از اینکه «ولادیمیر پوتین»، جانشین «بوریس یلتسین» شود هیچ کس احتمال چنین جانشینی را پیشبینی نمیکرد. در همین راستا، تعداد کمی تصور میکردند که «قربانقلی بردی محمداف» رئیسجمهور ترکمنستان شود. بنابراين ممکن است سناريوي جانشيني در قزاقستان نیز شگفتآور باشد.
همچنین، در قزاقستان سابقه انتخاباتهای سورپرایزکننده هم وجود دارد و خیلی جای تعجب ندارد که انتخابات ریاستجمهوری در این کشور به جای سال 2020 در سال 2019 انجام شود. «نظربایف»، اخیرا تغییراتی را در کابینهاش صورت داده و برنامهای برای بهبود شرایط اجتماعی اقتصادی ارائه داده و از تابستان امسال، سفرهای گستردهای را در سرتاسر کشور انجام داده است. احتمال اینکه انتخابات زودرس در این کشور اتفاق بیفتد وجود دارد.
سوال: «شی جین پینگ» رئیسجمهور چین درسال 2013، قزاقستان را به عنوان بخش زمینی آنچه که ما اکنون به نام طرح «کمربند و جاده» میشناسیم، معرفی کرد. در حالی که شاهد افزایش مشارکت چینی در آسیای مرکزی بودهایم، آیا احساسات ضد چینی در قزاقستان و یا در نقاط دیگر منطقه افزایش یافته است؟ اگر چنین است، این احساسات به چه شیوهای بیان شده و آیا دولتهای منطقهای آن را مشکلی برای خود میدانند که باید به آن رسیدگی شود؟
استرانسکی: در میان مقامات دولتی آسیای مرکزی صحبت از چین، موضوعی همیشگی بوده است. هجوم هنگفت پول از چین، قطعا خطراتی را برای آسیای مرکزی و خودِ چین به همراه دارد؛ افزایش بدهیها، عدم شفافیت در بسیاری از معاملات مالی، تخریب اقتصادی و هجوم کارگران چینی در برخی نقاط این کشورها، از جمله این خطرات است. به طور کلی، کشورهای آسیای مرکزی چشماندازی فراتر از طرح «یک کمربند یک راه» چین برای توسعه اقتصادهای پایدارتر ندارند که این یک مشکل بزرگ است. زیرساخت طرح «کمربنده و جاده» برای کشورهای آسیای مرکزی جهت تبدیل شدن به یک منطقه حمل و نقل عالی خواهد بود، اما ایجاد چنین زیر ساختی، مشاغل بلندمدتی را برای مردم آسیای مرکزی فراهم نمیکند؛ مشکلی که با توجه به رشد مورد انتظار جمعیت در دهه آینده بیشتر به چشم میخورد.
اعتراضات سال 2016 در قزاقستان به واگذاری زمین به چینیها نشان داد که نفوذ رو به رشد اقتصادی چین، باعث تحریک واکنشهای مردم میشود. اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد احساسات ضد چینی را پرورش داد و چین، تلاش کرده است تا قدرت نرم خود را در منطقه گسترش دهد تا این کلیشهها را از بین ببرد. از جمله این اقدامات، اختصاص کمک هزینه تحصیلی به دانشآموزان یا دانشگاهیان آسیای مرکزی بوده است.
با این حال، سیاستهای چین در سین کیانگ، قدرت نرم این کشور را در منطقه تضعیف میکند. مردمان آسیای مرکزی آنچه را که در سرتاسر مرز چین با این کشورها اتفاق میافتد، دنبال میکنند. بسیاری در قزاقستان در مورد وضعیت اویغورها و قزاقهای قومی که تحت فشار دولت چین هستند، ابراز نگرانی میکنند و از دولت قزاقستان میخواهند که به این اقدامات چینیها واکنش نشان دهد. اما دولت آستانه در مورد اظهارنظر در این مسائل ، بسیار محتاطانه عمل کرده و این امر دولت قزاقستان را در موقعیت دشواری قرار میدهد.
سوال: از لحاظ اقتصادی، قزاقستان فاصله زیادی با دیگر کشورهای آسیای مرکزی دارد.در حالی که ثروت منابع، دلیل فاصله اقتصادی میان کشورهای آسیای مرکزی است، این اختلاف چه اندازه است؟ آیا این نابرابری اقتصادی میتواند پیامدهای سیاسی برای دولتهای منطقه داشته باشد؟
استرانسکی: در حال حاضر، قزاقستان به عنوان یک کشور با درآمد متوسط شناخته میشود، اما بسیاری از شهروندان قزاقستان از مزایای این اقتصاد بهرهمند نیستند. مشکلی که در قزاقستان وجود دارد این است که ثروت به طور مساوی توزیع نمیشود و فساد، تأثیرات مخربی بر زندگی روزمره مردم دارد. «نظربایف» در 5 اکتبر 2018 ، برنامههای جدید اجتماعی را با هدف بهبود زندگی شهروندان این کشور اعلام کرد. در واقع، این امر به رسمیت شناختن این واقعیت است که ثروت قزاقستان میان همه مردم این کشور به طور مساوی توزیع نمیشود و شکاف بزرگی میان شهرهای پرجمعیت قزاقستان (اساسا آستانه و آلماتی) و بقیه کشور وجود دارد.
به همین ترتیب، روند مشابهی در ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان مشاهده شده و شکافهای بزرگی بین شهرهای پایتخت و شهرهای کوچکتر این کشورها دیده میشود. در حال حاضر، گزارشهای زیادی مبنی بر مهاجرت کاری ازبکها، قرقیزها و تاجیکها به جاهای دیگر (روسیه، قزاقستان، ترکیه) وجود دارد. حتی گزارشهایی از مهاجرت قزاقها برای کار در کره جنوبی نیز دیده شده است. هرچندکه ممکن است در بیان تعداد این مهاجران، اغراق شده باشد.
عدم رعایت حقوق اجتماعی اقتصادی، به بیثباتی سیاسی در بسیاری از نقاط جهان منجر شده است و احتمال وقوع این اتفاق در کشورهای آسیای مرکزی که اختلاف طبقاتی در آنها زیاد است، وجود دارد. با توجه به چالشهای جانشینی در قزاقستان و تاجیکستان، این شکاف ثروت میتواند رهبران جدید را که ممکن است مشروعیت سیاسی رهبران پیش از خود را نیز نداشته باشند به چالش بکشد. این نگرانی در مورد ترکمنستان نیز وجود دارد و این کشور از خارج بسیار آسیبپذیر به نظر میرسد.
سوال: با توجه به اینکه بسیاری از گفتگوهای بینالمللی در مورد آسیای مرکزی، به طور گسترده در موضوعات افراطگرایی یا ژئوپولیتیکهای روسیه و چین در این منطقه تمرکز دارد، چه موضوعات دیگری در مباحث بینالمللی در مورد آسیای مرکزی از قلم افتاده است؟
استرانسکی: به نظر میرسد که در مباحث بینالمللی در مورد آسیای مرکزی، تمرکز بیش از حد بر جغرافیای سیاسی وجود دارد. ظاهرا برای کشورهای آسیای مرکزی تمرکز بر این بحث راحتتر از پرداختن به مشکلات فوری اقتصادی و اجتماعی منطقهای است. یکی دیگر از دلایل تمرکز بر روی بحث ژئوپلیتیک میتواند تمایل منطقه به ارتباط با بازیگران خارجی، به ویژه غرب باشد، که بر خلاف شعارهایی که داده میشود، علاقه زیادی به آسیای مرکزی ندارد و سرمایهگذاری قابلتوجهی در این کشورها انجام نداده است.
موضوعی که در مورد آسیای مرکزی کمتر به آن پرداخته شده، چگونگی تغییرات جمعیتشناختی در این منطقه است. مهاجرت، یک مسئله بزرگ در آسیای مرکزی است. بسیاری، به موضوع کارگران مهاجر در روسیه اشاره میکنند اما در مورد چرایی مهاجرت این افراد و اینکه این افراد با چه مشکلاتی در روسیه مواجه هستند، کمتر صحبت شده است. بعضی از این افراد زمانی که به عنوان کارگر مهاجر در خارج از کشورشان بودند، به گروههای افراطگرا جذب شدند. این امر نشان میدهد که نرخ بالای بیکاری و تورم در آسیای مرکزی، صرفا مسائل اقتصادی نیستند، بلکه به بحث امنیت این کشورها نیز مربوط میشوند.
علاوه بر این، مسائل جمعیت شناختی منطقه نه فقط در مورد کارگران مهاجر در روسیه بلکه در مورد همه کارگران مهاجر در کشورهای دیگر از قبیل قزاقستان و ترکیه نیز مطرح است. این موضوع حتی در تمام بخشهای جامعه دیده میشود. افراد ثروتمندتر و تحصیلکردهتر به دنبال مهاجرت به غرب هستند. علاوه بر این، جوانان روستایی به مراکز شهری مهاجرت میکنند و بسیاری از روستاها خالی از نسل جوان شده است. افراد فقیر روستایی به دنبال یافتن فرصتهای اقتصادی که در محلی زندگی خود فاقد این امکانات هستند به شهرها مهاجرت میکنند. آنها اغلب در حومه مراکز شهری با شرایط نامناسبی زندگی میکنند و یک طبقه بیبضاعت شهری را تشکیل میدهند.
موضوع دیگر این است که تصویری مخدوش از دین در منطقه آسیای مرکزی وجود دارد. در بحثهایی که به این منطقه مربوط میشود، بیش از حد بر تهدید افراطگرایی تمرکز شده که اغلب توسط رسانهها و دولتهای محلی بزرگنمایی شده است. اما، کمتر کسی به دنبال این بوده که چگونه دین در حال تغییر در این منطقه است. منطقه آسیای مرکزی نسبت به 20 سال گذشته سکولارتر شده است. این یک تغییر طبیعی است و مشکل محسوب نمیشود، اما نخبگان سیاسی عموما زمانی که تمایل بیشتری در میان عموم مردم به اسلام وجود دارد، سکولارتر هستند. به نظر میرسد که انتقال جمعیت روستایی به شهری بر چگونگی درک و بکار بردن مذهب در شهرها نیز تاثیر میگذارد. تحلیل عمیقتر در مورد این موضوع با توجه به اینکه قدرت در دهههای آتی به نسلهای پساشوروی واگذار میشود، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بعضی از دانشگاهیان به موضوع دین نگاه میکنند، اما باید در مورد اینکه چگونه تغییرات مذکور، ممکن است رفتار دولتهای آسیای مرکزی را تغییر دهد و گزینههای پیش رو چه خواهد بود، بیشتر بحث شود.