تحولات اخیر در آسیای مرکزی باعث دامن زدن به گمانهزنیهایی شده مبنی بر اینکه تغییر جهتگیری سیاسی عمدهای ممکن است در آینده نزدیک رخ دهد. کرملین، مدت مدیدی است که نگران افزایش نفوذ اقتصادی چین در منطقه بوده و در حال حاضر، استقلال روزافزون دولت قزاقستان به نگرانیهای روسیه افزوده شده است. مفسران روسی از "بیطرفی" قزاقستان در مورد روسیه در مجامع مختلف و حرکت آن به سوی "همکاری استراتژیک" با آمریکا ابراز نگرانی میکنند.
قزاقستان، مدتها به عنوان محور اصلی در جاهطلبیهای روسیه برای بازگرداندن فضای پساشوروی تحت کنترل خود عمل کرده است. این کشور یکی از اعضای بنیانگذار «سازمان پیمان امنیت جمعی» و «اتحادیه اقتصادی اوراسیا است. برای کرملین، فکر از دست دادن وفادارترین همپیمان خود در منطقه به شدت آزاردهنده است.
یکی از دلایل مهم این نگرانی، انجام اقدامات «روسی زدایی» در قزاقستان است. از جمله این اقدامات، جایگزینی نامهای روسی با نامهای محلی و جایگزینی الفبای سیرلیک با الفبای لاتین میباشد. رهبران قزاقستان در مورد اینکه آیا استفاده از زبان روسی در دولت قابل قبول است یا نه، مردد هستند . حتی یک فرد با اصلیت روسی (از میان روسهایی که در دوران شوروی سابق به قزاقستان رفته و تابعیت آن را دارند ) در صفوف وزرای کابینه این کشور یافت نمیشود.
نکته کلیدی این است که "اشتراک فضای فرهنگی" (همراه با رکن انرژی و رکن دفاع) به عنوان یکی از سه رکنی بود که جمهوریهای شوروی سابق را به هم متصل میکرد . از آنجا که نقش روسیه به عنوان یک تامینکننده در بحث انرژی و دفاعی؛ در حال حاضر به شدت کاهش یافته است، منطقی است که چالش هویت فرهنگی مشترک ؛ (یعنی تضعیف رکن سوم این اشتراک) حتی به عنوان یک تهدید برای این کشور تلقی شود.
به نظر میرسد که حمله روسیه علیه اوکراین یکی از محرکهای اصلی در پشت این تغییرات باشد. قزاقستان، تنها کشوری نیست که ممکن است در مورد حمله «مردان سبزپوش» روسیه به کشور خود نگران باشد. سایر کشورهای کلیدی مانند آذربایجان و بلاروس نیز دلایل مشابهی برای توسعه نگرش محتاطانهتر نسبت به روسیه دارند.
دکترین جدید امنیتی قزاقستان که در سپتامبر ۲۰۱۷ به تصویب رسید، مملو از اصطلاحات جنگ سرد و جنگ ترکیبی و تهدیدات سایبری است که تنها میتواند در اشاره به احتیاط در مورد حملات احتمالی روسیه مطرح شده باشد.
کرملین، همچنین برخی از جنبههای سیاست خارجی اخیر قزاقستان را به عنوان توهین آشکار در نظر میگیرد. برای مثال، در جلسه ۱۴ آوریل شورای امنیت سازمان ملل، قزاقستان از پشتیبانی از قطعنامه مورد حمایت روسیه برای محکوم کردن حملات هوایی آمریکا و متحدانش در سوریه خودداری کرد.
خشم روسیه نسبت به "همکاری استراتژیک" بین قزاقستان و آمریکا با ارائه مجوز فعالیت در 2 بندر «اکتائو» و «کوریک» توسط دولت قزاقستان به آمریکا برای حمل و نقل کالاهای این کشور به افغانستان، شدت یافت. «نورسلطان نظربایف» رئیسجمهور قزاقستان در دیدار خود از واشنگتن در ماه ژانویه، بابت موافقت با قرارداد مذکور، مورد تحسین «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا قرار گرفت. در مقابل، رسانههای روسی این اقدام را تبدیل شدن این بنادر به «پایگاههای پنتاگون و متحدانش» خواندند.
در اواسط ماه مارس، روسیه به تصمیم قزاقستان مبنی بر تسهیل رژیم بدون روادید توسط این کشور برای شهروندان آمریکا، به شدت واکنش نشان داد. اگرچه هدف قزاقستان از این اقدام، جذب گردشگران خارجی و سرمایهگذاری بوده است، روسیه مدعی است که این اقدام ممکن است منجر به ورود جاسوسان آمریکایی به روسیه شود.
احیای «بازی بزرگ»
مجموع این مشاهدات، یادآور خاطرات «بازی بزرگ» برای نفوذ در منطقه آسیای مرکزی است که در قرن نوزدهم بین امپراتوریهای روسیه و بریتانیا انجام شد. این بار، این بازی چهار بازیگر مختلف با دستور کار بسیار متفاوت دارد.
روسیه، به عنوان پلیس در منطقه ظاهر میشود و امنیت را تامین میکند و خواستار وفاداری است. چین به عنوان یک بانکدار بزرگ در زیرساختهای منطقه سرمایهگذاری میکند و خواستار بازگشت سهام است. ترکیه، بحث هویت و برنامه توسعه پان-ترکیسم را دنبال میکند و آمریکا عمدتا بر روی حقوق حمل و نقل برای انتقال تدارکات به افغانستان تمرکز دارد.
در این بازی، قزاقستان هم بازیگر کلیدی و هم زمین بازی اصلی است. در حالی که این کشور در زمینه امنیت به شدت با روسیه در ارتباط بوده، در جذب سرمایهگذاریهای انرژی برای توسعه داراییهای خود نیز موفق بوده است. این کشور اخیرا به عنوان یکی از کریدورهای اصلی حمل و نقل در طرح «کمربند و جاده» چین نیز ظاهر شده است.
رئیسجمهور «نظربایف» با موفقیت از این تحولات به سود خود بهره برده است. آستانه به عنوان مرکز مذاکرات صلح سوریه تعیین شده است و مهمتر از همه، در اواسط ماه اوت، شهر بندری «آکتائو» میزبان اجلاس سران کشورهای دریای خزر بود که در آن پنج کشور ساحلی خزر در نهایت کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر را به تصویب رساندند. این امر همکاری این کشورها را در زمینه امنیت و صادرات هیدروکربن هم تسهیل میکند.
دلایل نگرانی روسیه و سناریوهای محتمل
با توجه به اینکه رئیسجمهور قزاقستان به سن 78 سالگی رسیده است در صورتی که انتقال قدرت به یک بحران جانشینی جدی منجر شود، می تواند کشور را به آشفتگی بکشاند و به نوبه خود چالش بزرگی از سوی اسلامگرایان تندرو به وجود خواهد آمد. در همین حال، روسیه ممکن است با موج عظیمی از پناهندگان قزاق (همراه با تروریستها) در مرز طولانی 7600 کیلومتری خود با قزاقستان مواجه شود.
مخالفان این سناریو معتقدند که زمانی که «اسلام کریموف» رئیس جمهور ازبکستان، در سال ۲۰۱۶ درگذشت، چنین نگرانیهایی مشاهده نمیشد. در آن زمان، گروههای جهادی افراطی حضور تهدیدکنندهتری در ازبکستان نسبت به امروز در قزاقستان داشتند. با این وجود، قبایلی که در ازبکستان قدرت را دست داشتند، برای مدیریت جانشینی قدرت به خوبی آمادگی داشتند. این یک دلیل منطقی است که همین امر در قزاقستان نیز صادق خواهد بود.
به طور قابل توجه، سناریوی نگرانکنندهتر، تصرف سرزمینها به سبک «کریمه» توسط روسیه است. اگر کرملین تصمیم بگیرد که یک ماجراجویی خارجی دیگر برای دور کردن توجهها از مشکلات داخلی لازم است، قزاقستان انتخاب منطقی خواهد بود. بهانه روسیه برای چنین حرکتی، داشتن حق حفاظت از «روسزبانان» در خارج از کشور است، مهم نیست که آنها کجا هستند.
اگرچه بسیاری از روسزبانان که در کشورهای اتحاد جماهیر شوروی زندگی میکردند، به روسیه نقل مکان کردهاند، اما روسها هنوز هم 20 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند که عمدتا در شمال قزاقستان ساکن هستند. برای عاملان مورد حمایت روسیه کار دشواری نیست که خشم ملیگرایی را علیه تبعیضهای ادعا شده تحریک کنند.
آنچه که این سناریو را تا این حد نگرانکننده میسازد این است که کرملین به طور فعال این آتشافروزیها را تشدید کرده است. در آگوست سال ۲۰۱۴، رئیس جمهور «ولادیمیر پوتین» به این نکته اشاره کرد که "قزاقستان کشوری در قلمرویی است که هیچگاه کشوری در آن وجود نداشته است". این سخنرانی در حالی صورت گرفت که جنگ اوکراین در اوج خود قرار داشت و یاد آور کنایههای وی در سال 2008 به «جورج بوش» رئیس جمهور آمریکا بود: "شما باید بدانید که اوکراین، حتی یک کشور هم نیست".
پیوندهای محکم
سناریوی دیگری که مطرح میشود این است که قزاقستان ممکن است تلاش کند تا یک شکاف با روسیه ایجاد کند. اگر آستانه بخواهد از سازمانهای تحت کنترل مسکو مانند «سازمان پیمان امنیت جمعی» یا «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» خارج شود، نفوذ روسیه در این کشور بسیار محدود خواهد شد. دو دلیل برای مخالفت با این سناریو مطرح میشود. دلیل اول این است که قزاقستان از راههای زیادی از جمله از طریق تجارت و امنیت و آموزش با روسیه در ارتباط است. دلیل دیگر این است که تحولات اخیر این نگرانیها را بوجود آورده است که قزاقستان بیش از حد به چین وابسته شود.
اخیرا، مقامات چینی فشار خود را بر مسلمانان اویغور سین کیانگ و حتی قزاقهای قومی که در آنجا زندگی میکنند، افزایش دادهاند. تعداد رو به افزایشی از این افراد به قزاقستان بازگردانده شدهاند و آستانه دیگر نمیتواند این اقدامات پکن را نادیده بگیرد.
در سال ۲۰۱۶، مقامات قزاقستان طرحی را برای اجاره طولانی مدت زمینهای کشاورزی به شرکتهای خارجی پیشنهاد دادند، اعتراضات زیادی علیه این پیشنهاد صورت گرفته است، چرا که بسیاری از مردم عادی قزاقستان نگران هستند که پکن از این فرصت برای افزایش نفوذ خود در این کشور استفاده کند. ترس از تحت سلطه قرار گرفتن توسط چین، آستانه را از انجام حرکات تحریکآمیز علیه روسیه دور خواهد کرد.
در حالی که احتمال وقوع هر یک از این سناریوهای منفی بسیار کم است، خطری که بیش از همه مورد توجه میباشد، جریانهای تجاری از طریق آسیای مرکزی است.
جریانات تجاری
قزاقستان خود را در میان منافع تجاری متضاد روسیه و چین میبیند. در حالی که مسکو همچنان بر حفظ ساختارهای قدیمی شوروی برای پمپاژ نفت و گاز از جنوب به شمال متمرکز است، پکن سرمایهگذاریهای گستردهای در طرح «کمربند و جاده» انجام میدهد که هدف از آن، تجارت گستردهتر از شرق به غرب میباشد. قزاقستان که در حال حاضر گامهای بزرگی برای کاهش وابستگی خود به زیرساختهای روسیه برداشته، امیدوار است که میلیاردها دلار از همکاری خود با چین کسب نماید.
نقطه ورود طرح «کمربند و جاده» به قزاقستان، بندر خشک «خورگوس» است، جایی که به عنوان «روتردام آینده» طراحی شده است. در انتهای دیگر کشور، در سواحل دریای خزر، بندر «آکتائو» قرار دارد که مدرنسازی شده است. در ماه آگوست، در آستانه نشست خزر، رئیس جمهور «نظربایف» یک مرکز حمل و نقل جدید را در نزدیکی بندر «کوریک» افتتاح کرد.
دیدگاه پکن در این مورد این است که قطارهای باری؛ 11 هزار و 500 کیلومتر را از Lianyungang در دریای زرد به Duisburg آلمان در ۱۳ تا 15 روز طی خواهند کرد و در مقایسه با حمل و نقل دریایی که یک ماه طول میکشد زمان بسیار کمتری صرف خواهد شد. با این حال، این سرمایهگذاری به صرفه نیست و با توجه به اینکه اکثر قطارها از چین خالی باز میگردند، مسیر دریایی به صرفهترین گزینه است.
در حال حاضر، پیامدهای ژئوپلیتیکیِ تغییرِ مسیرِ معاملاتِ تجاری در منطقه مشهود است. ترکمنستان نیز در حال ساخت یک بندر جدید در خزر میباشد و با وجود مقاومت شدید روسیه، ساخت خط لوله «ترانس-کاسپین» ممکن است تحقق یابد.
در حالی که روسیه با موضوع از دست دادن انحصار قبلی خود بر جریانات انرژی خارج از آسیای مرکزی مواجه است، در حال حاضر از نفوذ نظامی آمریکا خارج از منطقه خزر نیز نگران است. این نگرانیها، میتواند واکنش شدید و منفی روسیه به تصمیم قزاقستان مبنی بر ارائه مجوز فعالیت در 2 بندر «اکتائو» و «کوریک» به آمریکا، برای حمل و نقل کالاهای این کشور به افغانستان را توجیه کند.
نقش ترکیه
یکی از شاخصترین طرحهای پیش رو، نقش ترکیه به عنوان یک تامینکننده هویت منطقهای است. اگرچه قزاقستان در بحث امنیت و موازنه با چین به روسیه وابسته میماند، اما وابستگیهای زبانی و مذهبی در حال تغییر است. با حمایت ترکیه از «پان-ترکیسم» علیه «پان-اسلویسم» روسیه، این حرکت روابط قزاقستان با آذربایجان را تسهیل نموده و فرصت بیشتری برای ترکیه در سراسر آسیای مرکزی فراهم خواهد کرد.
در پایان میتوان نتیجه گرفت که عدم توجه کرملین به اهمیت تحولات اخیر؛ می تواند به کاهش نفوذ و جایگاه این کشور در منطقه منجر شود و در نتیجه همپیمانان وفادار این کشور ؛ به تدریج از زیر چتر نفوذ آن خارج شوند.
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»