ایران شرقی
پس از اعمال دور اول تحریمهای ضد ایرانی، فضای حاکم بر روابط بین المللی ، نوعی اضطراب از سرانجام این بازی یک جانبه آمریکا را شاهد است. این در حالیست که علی رغم صحبت از سناریوهای نظامی اما باز هم جنبه اصلی جنگ، موضوعات اقتصادی بود که ترامپ نیز بخوبی بر تاثیر آن واقف است. اما آیا واشنگتن میتواند در این راهبرد خود موفق شود؟ واکنش ماههای آینده روسیه و چین چه خواهد بود؟
موضوع خروج یک جانبه آمریکا از برجام، و تحریم های یک جانبه این کشور علیه تهران، فضای جدیدی را پیش روی موضوع هم گرایی اوراسیا و طرح های کلانی همچون جاده جدید ابریشم گذاشته و طی ماههای آینده و با تشدید احتمالی تحریمها، اثرات جدی تری را بدنبال خواهد داشت. به عبارت دیگر، باید تحریمهای آمریکایی آغاز شده پس از خروج یک جانبه واشنگتن از تفاهمنامه هستهای ایران را، مانعی در مقابل بازی بزرگ جدید که جاده ابریشم جدید چین و همگرایی اوراسیا در مرکز آن قرار دارند تلقی کرد. مانورهای ترامپ در روزهای اخیر هم بخوبی نشان میدهد که جاده ابریشم جدید چین یا طرح "کمربند و جاده" تا چه اندازه محافل حاکم آمریکا را تهدید میکند.
همگرایی در حال پیشرفت اوراسیا
موضوع همگرایی اوراسیا که کشورهای فراتر از منطقه را دربرگرفت، برای اولین بار در شهر آستانه به هنگام تصمیم مشترک روسیه، چین و ترکیه در مورد سرنوشت سوریه به منصه ظهور رسید. از سوی دیگر، عمق استراتژیک حضور ایران در سوریهِ پساجنگ، همانطور که باید باشد، هست. در همین راستا، مسائل بازسازی سوریه تا حد زیادی به عهده متحدان بشار اسد – یعنی چین، روسیه و ایران – واگذار شده است که این مسئله تاحد زیادی دست آمریکا را از توان اقدام در این سرزمین کوتاه میکند . ممکن است سوریه در آینده به عنوان مرکز مهم و کلید همگرایی اوراسیا، به طرح "کمربند و جاده" بپیوندد.
این در حالیست که شراکت استراتژیک روسیه- چین از ترکیب "کمربند و جاده" و اتحادیه اقتصادی اوراسیا گرفته تا گسترش سازمان همکاری شانگهای و تقویت "بریکس پلاس" ، به ثبات ایران بستگی دارد. روابط ایران با روسیه (از طریق اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب) و با چین (از طریق طرح یک کمربند-یک جاده و تحویل نفت و گاز) عمیقتر از روابط با سوریه است. در عین حال، ایران اهمیت زیادی برای شراکت روسیه- چین دارد.
آیا کره شمالی دیگری در راه است؟
اگر وضعیت در حالت انفجار قرار گیرد (یعنی تحریمهای نفتی آمریکا در اوایل نوامبر بر سر ایران فرو ریزند)، سناریوی اخیر کره شمالی برای ایران صورت خواهد گرفت. در آن زمان واشنگتن به طور همزمان سه گروه هواپیمای بدون سرنشین را فرستاد تا کره شمالی را با نشان دادن سایه جنگی که بر روی این کشور است، آزار دهند. با این حال، این اقدامات ناموفق بود و در نتیجه، ترامپ مجبور شد با کیم جونگ اون گفتگو کند.
علیرغم کارنامه آمریکا در سراسر جهان - تهدیدهای بیپایان حمله به ونزوئلا با نتیجه ناموفق حمله غیر حرفهای هواپیماهای بدون سرنشین؛ 17 سال جنگ بیپایان در افغانستان؛ پیروزی "1+4" – روسیه، سوریه، ایران، عراق و حزبالله- در جنگ سوریه - نومحافظهکاران آمریکا هنوز فریاد حمله به ایران را سر میدهند. با این حال، روسیه و چین اعلام میکنند که ایران در حوزه نفوذ اوراسیا قرار داشته و هر گونه حمله به آن به منزله حمله به کل حوزه نفوذ اوراسیا در نظر گرفته خواهد شد.
در سراسر آسیای جنوب شرقی هیچ کس شک ندارد که سیاست رسمی ترامپ در ایران، سیاست تغییر رژیم است. بنابراین، در حال حاضر، قوانین جدید از جنگ سایبری گام به گام خبر میدهند. از دیدگاه واشنگتن، جنگ سایبری جلوی شراکت روسیه- چین برای مشارکت مستقیم را گرفته و در عین حال، حفره عمیقتری را برای فروپاشی اقتصادی ایران ایجاد میکند.
در همین راستا، وزارت خارجه چین اظهارات کاملا واضحی در مورد اعمال مجدد تحریمهای جهانی آمریکایی ضد ایرانی بیان کرد: «همکاری تجاری چین با ایران واضح، روشن، منطقی، عادلانه و قانونی بوده و هیچ یک از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را نقض نمیکند».
این اظهارات را وزارت خارجه روسیه هم تکرار میکند: «تحریمهای ضد ایرانی آمریکا، نمونه واضح نقض کامل قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل و نقض قوانین بینالمللی توسط واشنگتن است».
در عین حال، ترامپ هم به وضوح خاطرنشان میکند: «هر کشوری که تحریمهای ضد ایرانی را نقض کند، با امریکا همکاری نخواهد کرد».
با این حال دریافت حمایت از جانب ترکیه و قطر که از لحاظ مواد غذایی، استفاده از حریم هوایی و استخراج مشترک گاز در پارس جنوبی کاملا به ایران وابسته هستند، موفق بوده است. علاوه بر این، روسیه و چین هم در تمام جبههها از تهران حمایت میکنند.
چین تنها به خرید نفت و گاز از ایران اکتفا نخواهد کرد. بنابراین، صنعت اتومبیل چین که 10% بازار ایران را تشکیل میدهد، به راحتی جای اتومبیلهای فرانسوی را خواهد گرفت. شرکتهای چینی 50% قطعات اتومبیل ایران را نیز تامین میکنند. علاوه بر این، علیرغم اینکه روسیه از اقدامات احتمالی بعدی ترامپ – یعنی اعمال تحریمها علیه شرکتهای روسی در ایران –کاملا آگاه است، قرار است 50 میلیارد دلار در نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کند.
واشنگتن هم به راحتی نمیتواند با چین قطع همکاری کند. چرا که کل صنعت دفاعی آمریکا به چین وابسته است.
اتحادیه اروپا هم برای حفاظت از شرکتهای اروپایی تا قبل از اعمال جریمه به خاطر تجارت با ایران، قانون انسداد (Blocking Statute) را اجرا میکند.
به گفته دیپلماتهای اتحادیه اروپا در بروکسل، اتحادیه اروپا مملو از سرمایهداران آمریکاییست، بنابراین، تعداد بسیار کمی از شرکتهای مستقر در اروپا مانند Total و Renault به راحتی به کار خود ادامه خواهند داد.
مادر تمام طوفانهای مالی
افرادی که با صدای بلند، دیگران را به جنگ با ایران فرا میخوانند، احتمالا نمیتوانند درک کنند که سناریوی دهشتناک توقف ترانزیت منابع انرژی از طریق تنگه هرمز/خلیج فارس در نهایت به منزله پایان دلار نفتی خواهد بود. تنگه هرمز را میتوان به عنوان پاشنه آشیل کل قدرت اقتصادی غرب/آمریکا معرفی کرد. بنابراین، بستن آن قویترین طوفان را در بازار کوادریلیون-دلار به راه میاندازد. در واقع تا زمانی که چین خرید منابع انرژی ایران را متوقف نکند، تحریمهای آمریکا اهمیتی نخواهند داشت.
در عین حال، روسیه، چین و تروئیکای اتحادیه اروپا هم وعده دادهاند اجرای برجام را ادامه دهند. این همان پیمان چند جانبه به تصویب رسیده توسط سازمان ملل است. پکن به وضوح به اطلاع واشنگتن رسانده است که همکاری با ایران را ادامه خواهد داد. بنابراین، دولت ترامپ مجبور است در مورد تحریم چین به خاطر همکاری با ایران تصمیمگیری کند. همچنان که این اجبار را شاید در خصوص روسیه نیز داشته باشد. اوراسیا، به عنوان بخشی از مهمترین قدرتهای اقتصادی دنیا، آمریکا را همراهی نخواهد کرد و بایستی منتظر شکست سیاست های واشنگتن در همراهی دیگر کشورها حداقل در حوزه اورسیا باشیم.