طالبان در تابستان امسال واکنشهای مختلفی از خود نشان داد. از یک سو با آتش بس و همچنین از سرگیری مذاکرات مستقیم با آمریکا موافقت کرد اما در عین حال از مذاکره با آنچه که آن را دولت غیرقانونی افغانستان مینامد، امتناع ورزید. این گروه پس از سرنگونی در سال 2001، همواره دو هدف اساسی خود؛ خروج نظامیان خارجی و بازگشت قدرت به حکومت اسلامی را به طور جدی و از راه خشونت آمیز دنبال کرده است اما در این اواخر به نظر می رسد که دستور کار طالبان با تغییراتی مواجه شده است.
ایران شرقی/
در شش ماه گذشته، افغانستان تحولی نادر که نه خود صلح؛ اما وعده دنبال کردن آن است را تجربه کرده ميكند. در فوریه امسال، اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان، طالبان را بدون هیچ پیششرطی به مذاکره دعوت کرد. درحالی که بخشی از مردم در سراسر افغانستان با برپایی اعتراضات، راهپیماییها و تظاهرات خواستار پایان یافتن مناقشات دیرینه این کشور شدند، علمای اسلامی و همسایگان افغانستان در ماههای آتی در پشت پرده از این پیشنهاد حمایت کردند. گروههای متخاصم برای اولین بار در 40 سال گذشته، درماه ژوئن به مدت بیش از سه روز به رعایت آتش بس در سراسر کشور متعهد ماندند.
سوال اصلی در تمام این مدت آن بوده که آیا طالبان حقیقتا از برقراری صلح استقبال میکند. اين گروه در تابستان امسال واکنشهای مختلفی از خود نشان داده است- از یک سو با آتش بس ژوئن و همچنین ازسرگیری مذاکرات مستقیم با ایالات متحده موافقت نموده، اما در عین حال از مذاکره با آنچه که آن را - دولت غیرقانونی افغانستان- مینامد، امتناع ورزیده است. طالبان دومين آتش بس در تعطیلات عید قربان در ماه اگوست را به طور رسمی نپذیرفت و توان نظامی آن هم شکسته نشد. بنابراین، در نهایت مسئله این است که طالبان چه مطالبهای دارد و آیا رهبران آن در مورد مذاکرات صلح صادقاند؟ گفتگو با افراد نزدیک و در تماس با چهرههای سیاسی طالبان در ماههای اخیر نشان میدهد که گشایشی هرچند موقت اما حقیقی برای صلح به وجود آمده است.
نرمش جدید
طالبان پس از سرنگونی نظام طالبانی در سال 2001، همواره به اعلام دو هدف اساسی - خروج نیروهای خارجی از افغانستان و بازگشت قدرت به حکومت اسلامی، پرداخته است. سالها بود که این مطالبات کاملا به طورجدی و خشن پیگیری میشد. با این حال، در سالهای اخیر، دستور کار طالبان به طوری تغيير یافته است که اکنون، سازش، ممکن به نظر میرسد.
امروزه رهبران سیاسی طالبان در جلسات گفتگو با بازرسان خارجی و مقامات غیر دولتی افغانستان، به طور خصوصی ابراز میکنند که در خصوص خروج نیروهای آمریکایی صرفا به یک "جدول زمانی" نیاز دارند. طول این جدول زمانی میتواند قابل تغییر باشد و به خروج کامل نیروهای ایالات متحده منجر نگردد. برخی از اعضای طالبان در واکنش به پیشبرد مراحل اصلی برقراری روند صلح، اظهار میکنند که این گروه حتی از خروج "مشروط"، که در آن ایالات متحده نیروهای خود را طی یک دوره چند ساله منتقل نماید، استقبال میکند. طرفهای مقابل، تغییر در تفکر این گروه را با اشاره به این مهم توضیح میدهند که درصورت خروج سریع نیروهای خارجی، افغانستان به "سوریهای دیگر" تبدیل میشود. تمایل نرم این گروه به برقراری رابطه با ایالات متحده و سایر کشورها در آینده، انگیزه دیگر این تغییر میباشد.
همچنین، در روند تشکیل دولت آینده افغانستان، همواره شنیده میشود که طالبان لزوما با بسیاری از مفاد قانون اساسی افغانستان پس از 2001 – به طور مثال، حتی با برقراری انتخابات منظم و حمایت از برخي حقوقی که قانون اساسی به زنان میبخشد، مخالف نیست. اما این گروه هرگز نخواهد نپذيرفت که به سادگی به نظامی که تاکنون آن را نامشروع خوانده است، بپيوندد. بسیاری از چهرههای سیاسی طالبان تصریح میکنند، طالبان زمانی صلح را میپذیرد، که به دولتي جدید، تحت قانون اساسی جدیدی، بپیوندد.
رهبران طالبان اغلب سلسله مراحلی که به چنین توافق سیاسی منجر میشود را به اين شكل پیشنهاد میكنند. نخست به ایالات متحده امکان داده میشود تا برنامه زمانی برای خروج نیروهای نظامی خود را اعلام نماید. پس از آن کابل و طالبان در مورد تشکیل یک "دولت موقت" با تاریخ انقضا مشخص که از تکنوکراتهای نسبتا بیطرف تشکیل شده است مذاکره خواهند کرد. این دولت بر بازنگری قانون اساسی، اصلاحات جامع امنیتی افغانستان و انتخاب یک دولت دائمی از طریق انتخابات، نظارت خواهد داشت. برخی، آغاز این روند را پیش از انتخابات ریاست جمهوری آوریل 2019، پیشنهاد کردند، بر این اساس رئیس جمهور تازه انتخاب شده با حکمی پنج ساله، انگیزه کمتری برای تسلیم و واگذاری قدرت خواهد داشت.
اگر طالبان با طرحی این چنینی پیش رود، بعید به نظر میرسد کابل و واشنگتن آن را بدون هیچ اصلاح و تغییری بپذیرند. قبل از هر چیز، واشنگتن با خروج نیروهای خود مخالف خواهد بود و رییس جمهور افغانستان نسبت به تسلیم قدرت به دولت موقت تردید خواهد کرد. این طرح به مسائل پیچیدهای مانند چگونگی تقسیم قدرت در بین گروهها و جناحهای سیاسی افغانستان، ماهیت اصلاحات مذهبی محافظه کارانهای که ممکن است این گروه بر آن پافشاری داشته باشد، و سرنوشت دهها هزار تن از مردان مسلح و آماده در سراسر افغانستان اشارهای نمیکند. با این وجود، این طرح بیش از آنچه دیپلماتهای برجسته کابل و واشنگتن برای ایجاد یک توافق سیاسی پایدار نیاز دارند؛ ارائه میکند. در حقیقت، اگر رهبران، خود نقشهی انتقال سیاسی افغانستان را ترسیم کنند، احتمالا به بسیاری از عناصر مشابه خواهند پرداخت.
آیا طالبان صادقانه رفتار میکند؟
طالبان به برقراری صلح علاقمند است و از تحقق آن ناامید نیست. با این حال، این گروه همچنان به عملیات نظامی خود متعهد است. این موقعیت، اعتماد به توان ادامه جنگ را نشان میدهد: رهبران طالبان ادعا میکنند که این گروه میتواند در برابر فشار نظامی آمریکا مقاومت کند و اگر ایالات متحده در نهایت افغانستان را ترک کند، طالبان برنده جنگ خواهد بود. با این حال، آنها میدانند که بعید است چنین سناریویی در آیندهای نزدیک تحقق یابد. حتی حضور فعلی و بسیار کم آمریکاییها مانع از پیروزی طالبان خواهد بود. کسب قدرت پس از خروج ایالات متحده، درگیریهای خونین و دشواری به همراه خواهد داشت. به این دلیل و دلایل دیگر، طالبان مایلند به جایگزینهای مسالمتآمیزی بیاندیشند.
بدبینها، به این مطلب اشاره میکنند که طالبان حداقل از سال 2010، زمانی که نمایندگان خود را برای مذاکره با دیپلماتهای ایالات متحده به قطر فرستاد، فرصت مذاکره برای صلح را داشته است. بسیاری معتقدند که این گروه از این موقعیت تنها برای بازداشتن واشنگتن و کسب امتیاز استفاده کرده است. به عنوان عضو گروه همکاری وزارت امور خارجه با كانال صلح، درطول حیات اين کانال، میپذیرم که این کانال به کندی و گاهی رنجور پيش رفته است. اما مذاکره کنندگان طالباني صرفا مسئول اين فاجعه نیستند. هر دو دولت افغانستان و ایالات متحده اغلب در مورد ضرورت و چگونگي دنبال كردن صلح با طالبان دچار اختلافات داخلي ميباشند. در نتیجه، هنوز هیچ گزينهاي كه به صراحت به دو هدف اساسی طالبان بپردازد روي ميز قرارنگرفته است.
کسانی که نسبت به آمادگی طالبان برای صلح تردید دارند، به خشونت منحصر به فرد طالبان اشاره ميكنند. تنها در چند هفته گذشته، شورشیان در مدت كوتاهي، بخش زیادی از شهر تاریخی غزنی را تاراج كردند. بیشتر شهرهای افغانستان در ماههای آینده احتمالا در معرض تهدید قرار میگیرند و حملات کوچک هر روز در سراسر کشور ادامه خواهد یافت. اما همان طور که توان نظامی بر دیگر طرفین درگیری تاثير كمي دارد، اثر كمي نيز بر تمايل طالبان به صلح ميگذارد. در شرایط جنگ، مذاكره و مبارزه اغلب به شكل موازی صورت میگیرد. به غیر از زمان آتش بس اخیر، هیچ یک از طرفها - ایالات متحده، حکومت افغانستان و طالبان – حتی زمانی که صادقانه پاي ميز مذاکرات نشستند، در ميدان جنگ؛ از جنگيدن براي پيروزي دست نكشيدند.
فاجعه آنجا است كه بن بست نظامی خونیني سالها بر افغانستان مستولي شده است. اگر چه هر یک از طرفين اصلی، به جایگزینِ صلح آمیزي علاقمندند، اما شک و تردید نسبت به دیگران و ترس از شكست در مذاکرات هنوز وجود دارد. اگر چه تصمیمات مهم نظامی هر یک از طرفها شامل - تاراج شهرها تنها براي سرنگوني فوري آنها، پاكسازي مناطق دورافتادهای که در اختيار گرفتن آنها غیرممکن است و اعزام نیروهای کافی به منظور تشدید جنگ و نه بُرد آن- ؛ هزینههای انساني قابل توجهی را به دنبال دارد، اما از اميد به شكست اين بن بست حكايت ميكند. در سال 2018، بيش از قبل دلایل بیشتری براي توجه به روند صلح وجود دارد. پذيرش همگاني آتش بس ژوئن، از جمله در بين جنگجویان طالبان، نشان میدهد که بسیاری از افغانستانیها از آن حمایت میکنند. اگر چه بعيد به نظر ميرسد طالبان به چنین فرایندی بپيوندد، اما ممکن است هرگز فرصت بهتري برای ارائه چنين پیشنهاد جسورانهای پيش نيايد.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»