ایران شرقی
پس از انتخاب ترامپ به عنوان رئیسجمهور؛ امریکا با ارائه پروژههایی، فشار سیاسی بر ترکمنستان را به منظور جلوگیری از همکاری آن با روسیه افزایش داد که طرح خط لوله گاز کاسپین را میتوان در این قالب بررسی کرد.
واقعیت این است که دریای خزر از لحاظ زیست محیطی بسیار پیچیده بوده و در بخش پرعمق آن بین ترکمنستان و آذربایجان معمولا زمین لرزههای شدیدی رخ میدهد. بنابراین، هرگونه حادثه در خط لوله نصب شده در قعر دریای خزر به ضرر اکوسیستم کل دریای خزر خواهد بود.
در دریای خزر 7 منطقه محلی با لرزه خیزی بسیار بالا وجود دارد. بزرگترین آنها گسل عمیق "ترک-خزر" است که در آنجا اغلب زلزلههای شدیدی رخ میدهد. کوچکترین آنها در محدود تپه زیرآبی "آپشرون" قرار دارد. در این مناطق زلزلهخیز بارها سونامیهای ویرانگر مشاهده شده است.
"ی. کولیکاف"، "ای. کوزین" و "یاکوونکاف"، دانشمندان روس در رساله خود تحت عنوان "سونامی در بخش مرکزی دریای خزر" که در سال 2014 منتشر شد، خاطرنشان میکنند که سونامیهای دریای خزر و میزان خطراتی که بدنبال دارند؛ به اندازه کافی بررسی نشدهاند. براساس دادههای آنها، در حال حاضر، اطلاعات موثقی در مورد 14 سونامی رخ داده در دریای خزر در سالهای مختلف وجود دارد. احتمال این سونامیها در تپه زیر آبی "آپشرون" بسیار بالاست.
در سال 2012 انستیتو اقیانوس شناسی "شیرشوف" آکادمی علوم روسیه اثری تحت عنوان «خطرات مهندسی-زمین شناسی تپه زیرآبی "آپشرون" برای خط لوله گاز "ترانس کاسپین" » منتشر کرد. در این اثر گفته شده که در این بخش از دریای خزر « زلزلههای کوچک فراوانی روی میدهند که اغلب هشدار دهنده زلزلههای شدید هستند». انفجار آنی خط لوله گاز به دلیل زلزلههای غیر قابل پیشبینی؛ خطر اصلی در تپه زیرآبی آپشرون به شمار میرود.
با این حال، شانس ساخت و ساز خط لوله گاز ترانس کاسپین حتی در صورت فقدان پروتکل مذکور بسیار کم است. ترکمنستان در حال حاضر، به سختی میتواند از عهده اجرای تمام قراردادهای مربوط به صدور گاز به چین برآید. علاوه بر این، شاخه چهارم خط لوله گاز "آسیای مرکزی-چین" مستلزم افزایش جدی تولید گاز در ترکمنستان است. همین مسئله تحویل گاز ترکمنستان به اروپا در دهه آینده را غیرعملی میسازد.
اتحادیه اروپا که خواهان حداکثر تنوع بخشی به صادرات گاز است، به اجرای پروژه خط لوله گاز ترانس کاسپین علاقه دارد. در سال 2011 بروکسل یک اعتبارنامه برای آغاز مذاکرات با ترکمنستان و آذربایجان پیرامون ساخت و ساز خط لوله گاز ترانس کاسپین تصویب کرد (پروژه خط لوله گاز ترانس کاسپین تا قبل از راهاندازی خط لوله نفت باکو-تفلیس-جیهان و خط لوله گاز باکو-تفلیس-ارزروم؛ یکی از اولویتهای اتحادیه اروپا در حوزه انرژی بود). خط لوله گاز ترانس کاسپین امکان تحویل گاز ترکمنستان و سپس ازبکستان و قزاقستان به بازار اروپا (ضمن دور زدن روسیه و ایران) را فراهم میآورد، به همین دلیل از اهمیت زیادی برای آن (اروپا) برخوردار است. تمام این مسیرهای گازی در پروژه بلندپروازانه کریدور گاز جنوبی که هدفش کاهش نفوذ روسیه در حوضه دریای خزر است در هم ادغام شدهاند.
در ماه آوریل سال گذشته؛ روسیه تمرینات نظامی در دریای خزر را با مشارکت 20 کشتی نظامی از جمله، کشتیهای موشک انداز "تاتارستان" و "داغستان" برگزار کرد. پس از آن، شور و شوق اتحادیه اروپا و ترکمنستان برای پروژه خط لوله گاز ترانس کاسپین کاملا از بین رفت. حتی باکو هم رسما از این پروژه فاصله گرفت. "روناگ عبدالله یف"، رئیس شرکت نفت دولتی SOCAR خاطرنشان کرد که پروژه ترانس کاسپین، یک پروژه بین ترکمنستان و اتحادیه اروپاست و آذربایجان تنها یک کشور ترانزیتی برای حمل و نقل گاز ترکمنستان به اروپا به شمار میرود.
پس از انعقاد توافق هستهای ایران در ماه جولای سال 2015، عشقآباد ایران را متقاعد کرد که به یک کشور ترانزیتی برای حمل و نقل گاز ترکمنستان به ترکیه (ضمن دور زدن آذربایجان) تبدیل شود. اما با روی کار آمدن ترامپ؛ شانس ترانزیت گاز ایران به صفر رسید. چرا که ایران به وضوح عدم تمایل خود نسبت به مشارکت در پروژههای حمل و نقل ضد روسی را نشان داده بود.
گذشته از همه اینها، در اوایل سال گذشته ترکمنستان به دلیل بدهی پرداخت نشده شرکت گاز ملی ایران؛ تحویل گاز به آن را کاملا متوقف کرد. پس از آن؛ آمریکا که وعده لابی ساخت و ساز خط لوله گاز ترانس کاسپین را داده بود؛ وارد بازی شد. آمریکا به منظور جذب ترکمنستان به حوزه نفوذ خود، در ماه جولای سال گذشته هیئت نمایندگان این کشور را به نشست تجاری دوجانبه با مشارکت Boeing، CNH Industrial، Ellicott Dredges، General Electric، John Deere، Lindsey، Microsoft, Oxbox Energy Solution، Caterpillar، Westport Trading Europe Ltd
و دیگر غولهای جهانی که قصد دارند در حوزههای انرژی، زیرساختهای حمل و نقل، نفت و گاز، ماشین سازی و کشاورزی ترکمنستان سرمایهگذاری کنند؛ دعوت کرد. چندی بعد، بین آمریکا و ترکمنستان تفاهمنامهای پیرامون تبادل اطلاعات در حوزه فنی ساخت خطوط لوله و انتقال انرژی منعقد شد. بنابرین میتوان گفت که دولت آمریکا از طرحهای ترکمنستان در عرصه منطقهای و پروژههای محقق شده خطوط لوله گاز حمایت میکند.
این وضعیت در حالی بود که در ماه می امسال، آمریکا واردات پنبه از ترکمنستان را ممنوع کرد. این ممنوعیت در چارچوب قانون آمریکا مبنی بر منع واردات «محصولات تولید شده با کمک بردگان و کودکان کار و با نقض قانون کار» ؛ صورت گرفت.
اگر تجربه غرب در متزلزل کردن رژیمهای سیاسی کشورهای هدف را در نظر بگیریم؛ امریکا سعی دارد با استفاده از تاکتیک "چماق و هویج"؛ سیاست خنثی و بیطرف ترکمنستان را متزلزل کند. در همین راستا؛ وعدههای اقتصادی واقعی و خیالی به عنوان هویج و تحریمهای شدید (مانند ممنوعیت واردات پنبه ترکمنستان) به عنوان چماق مورد استفاده قرار میگیرند.
پس در این شرایط، آیا میتوان توسعه وضعیت در ترکمنستان را در صورت پیروی دولت آن از آمریکا؛ پیشبینی کرد؟
مطالعات "ایان برمر"، کارشناسی سیاسی اهل ایالات متحده آمریکا و متخصص پیشبینی سیاست خارجه امکان این پیشبینی را فراهم آورده است. وی خاطرنشان میکند: «نموداری را تصور کنید که محور عمودی آن - ثبات کشور و محور افقیاش - بازبودن آن است. اگر هر یک از کشورها را به صورت نقطه نشان دهیم، حرف انگلیسی جی تشکیل میشود. کشورهایی که در بالای این نمودار قرار دارند باثباتتراند و کشورهایی که پایینتر قرار دارند، از ثبات کمتری برخوردارند. کشورهایی که در سمت راست حرف جی قرار دارند؛ بازتر و کشورهایی که در سمت چپ آن قرار دارند؛ بستهتراند».
در حال حاضر، ترکمنستان از سمت چپ به سمت راست منحنی جی در حرکت است. یعنی در واقع به سمت بیثباتی سیاسی خارجی در حرکت است که ممکن است عواقب غیر قابل پیشبینی را برایش بدنبال داشته باشد.
در صورت ورود ترکمنستان به مدار سیاسی آمریکا، شرکتهای آمریکایی موقعیتهای غالب را در مهمترین بخشهای اقتصاد این جمهوری بدست آورده و وضعیت داخلی ترکمنستان میتواند به وسیله تحریمهای احتمالی آمریکا در آینده متزلزل شود.
در پایینترین نقطه منحنی جی ایان برمر، کشورهای هدف؛ بسیار ضعیف هستند و همین موضوع امکان سازماندهی نه تنها اعتراضات، بلکه سرنگونی حکومت آنها را فراهم میآورد. تحریک اعتراضات در میان دیاسپورای ازبک تبار ترکمنستان از طریق تزریق ایدههای اسلام رادیکال به آنها، ممکن است یک نقطه بحرانی در این دوره باشد.
بنابراین، آمریکا میتواند در امور داخلی ترکمنستان به بهانه دفاع از منافع شرکتهای خود مداخله کند. این مداخله، روسیه و ایران را از بازی بزرگ منطقهای خارج و شرایط را برای ایجاد رژیم طرفدار غرب در ترکمنستان ایجاد میکند. علاوه بر ان ممکن است نه تنها در ترکمنستان، بلکه در کل آسیای مرکزی یک هرج و مرج کنترل شده از خارج ایجاد شود.