آنچه طالبان به دنبال آن است، تعیین یک جدول زمانی برای خروج سربازان خارجی است. هر چند بعید است آمریکا تعهد بیقید و شرطی برای خروج بدهد اما شاید بتوان طرحی ارائه کرد که بر اساس آن، آمریکا اندازه، مکان و یا نوع مأموریت نیروهای نظامی خود را طی چند سال آینده بر اساس میزان پیشرفت حاصل شده در روند صلح تغییر دهد.
با توجه به اظهارات اخیر اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان و پمپئو وزیر خارجه آمریکا درباره این که مسئله حضور نظامیان خارجی در هر مذاکرهای روی میز خواهد بود و با توجه به طرح غیرمنتظره و ناگهانی مسئله مذاکره مستقیم آمریکا و طالبان، رسیدن به موفقیت دور از انتظار نخواهد بود.
ایران شرقی/
16 جولای، روزنامه «نیویورک تایمز» خبر داد که دولت ترامپ برای پایان دادن به جنگ افغانستان، اجازه انجام مذاکرات مستقیم بین طالبان و آمریکا را صادر کرده است. آمریکاییها سالها است اصرار دارند که هر نوع تلاش برای برقراری صلح، باید به رهبری افغانستانیها و افغانستان محور باشد از سوی دیگر، طالبان نیز به طور مکرر هر نوع مذاکره با دولت رئیس جمهور غنی را رد کرده و خواستار مذاکره مستقیم با آمریکا شده است. حال سئوال اینجا است که آیا پس از تحولات مثبت چند ماه اخیر از جمله آتش بس 3 روزه طالبان و دولت افغانستان، تصمیم دولت ترامپ میتواند روند رو به احتضار صلح را احیا کند؟ «جان والش» کارشناس ارشد موسسه صلح در این گزارش درباره اهمیت این اقدام و نتایج مذاکرات احتمالی گفتگو میکند.
چرا آمریکا مذاکره مستقیم با طالبان را در دستور کار خود قرار داده است؟
اگر گزارش «نیویورک تایمز» درست باشد در آن صورت هدف از این تصمیم، آغاز یک مذاکره بزرگتر برای پایان دادن به جنگ است که البته دولت افغانستان نیز میتواند در آن حضور داشته باشد. دولت ترامپ و اسلاف وی، همواره مذاکره مستقیم بین طالبان و دولت افغانستان را ترجیح دادهاند. از نظر واشنگتن، مذاکرات بین الافغانی همچنان تنها راه واقع بینانه برای حل و فصل مسائل داخلی و اساسی موجود در بحبوحه جنگ است: مسائلی از این قبیل که افغانستانیها چگونه قدرت را بین خود تقسیم خواهند کرد و یا اینکه این کشور چه رویه سیاسی و اجتماعی را در پیش خواهد گرفت؟
آمریکا تلاش کرده است از دخالت در این گونه مسائل داخلی؛ که مردم افغانستان مجبور خواهند بود با پیامدهای آن زندگی کنند؛ اجتناب ورزد. باید گفت هیچ مصالحهای پایدار نخواهد ماند مگر اینکه از حمایت کامل افغانستانیهایی برخوردار باشد که بیشترین تأثیر را از بندهای توافق خواهند پذیرفت.
با این حال، این سئوال که چه کسی باید با چه کسی گفتگو کند، اصلیترین مانع بر سر راه صلح افغانستان، دست کم از سال 2011 بدین سو، بوده است: طالبان فقط خواهان مذاکره با واشنگتن است و بقیه احزاب و گروهها خواهان مذاکره طالبان با کابل میباشند. استدلال طالبان این است که آمریکا قدرت واقعی است که پشت سر دولت افغانستان پسا 2001 قرار دارد و آنچه به نام «دولت کابل» شناخته میشود هرگز یک دولت مشروع نبوده است.
آمریکاییها برای عبور از این بن بست، تلاش کردهاند تا در هر دوره، شکلهای مختلف تماس با طالبان را امتحان کنند و در این راه، در وهله اول اقدامات اعتمادساز را در دستور کار خود قرار دادهاند تا شاید بتوانند مسیر ورود به یک روند صلح بزرگتر را باز کنند. در همین راستا، تصمیم اخیر دولت ترامپ نیز به نظر نمونه دیگری از این تلاشها است که این بار روی انجام یک مذاکره رسمی و واقعی با مذاکره کنندگان طالبان تمرکز کرده است. اگر این موضوع درست باشد، در آن صورت شاید بتوان گفت که آمریکاییها این بار قصد دارند تا از تحولات دلگرم کننده اخیر در روند صلح (به خصوص، آتش بس 3 روزه ماه گذشته که نشانهای از تمایل همه طرفها برای پایان دادن به جنگ بود) به نفع خود بهره برداری کنند.
در این صورت، آیا دولت افغانستان از روند صلح کنار گذاشته خواهد شد؟
هر چند که این کار، مطلوب طالبان است اما بسیار بعید به نظر میرسد که آمریکا به این مسئله تن دهد. کابل تنها ممکن است با دو شرط، به مذاکره دو جانبه آمریکا و طالبان چراغ سبز نشان دهد: اول این که واشنگتن قبل و بعد از هر جلسه مذاکره، هماهنگی نزدیکی با رئیس جمهور غنی و دیگر گروههای افغانستان داشته باشد و دوم اینکه، در جریان مذاکراتی که بدون حضور دولت افغانستان صورت میگیرد، هیچ تصمیمی درباره آینده سیاسی افغانستان اتخاذ نشود. آمریکا هم احتمالا این شروط را میپذیرد چون اغلب مقامات واشنگتن معتقدند که حل موثر مسائل داخلی افغانستان، تنها توسط خود افغانستانیها امکانپذیر است.
اگر کانال دو جانبه طالبان ـ آمریکا باز شود، در آن صورت یک سئوال مهم مطرح میشود: آیا پس از گذشت یک زمان مشخص، طالبان حاضر خواهد شد کابل را به اتاق مذاکره دعوت کند و یا اینکه کانال دیگری را با حضور کابل باز کند یا خیر؟
اگر طالبان حاضر به انجام چنین کاری شود، این امید وجود دارد که بالاخره میتوان با یک مصالحه سیاسی، از شعلههای آتش جنگ افغانستان کاست. اما عدم موافقت طالبان با این موضوع باعث تضعیف نیروهای میانهروِ طرفدار مذاکره در کابل و واشنگتن خواهد شد و این بحث را تقویت میکند که طالبان عزم جدی برای مصالحه با هم میهنان خود ندارد و تنها به دنبال یک توافق جداگانه با آمریکاییها است تا بتواند سربازان آنها را از کشور خارج کند.
مذاکره طالبان ـ آمریکا به چه صورت انجام خواهد شد؟
قابل اعتمادترین طرف مذاکره کننده «کمیته سیاسی طالبان» مستقر در قطر میباشد. سالها است اظهارات طالبان نشان داده که این کمیته در واقع حکم وزارت خارجه غیررسمی این گروه را دارد که مسئول مدیریت همه مناسبات بینالمللی و مذاکرات سیاسی درباره آینده افغانستان است. شاید خیلیها بر این باور باشند که مذاکراتی که این کمیته طی 10 سال اخیر در قطر برگزار کرده، تأثیر چندانی در پیشبرد روند صلح نداشته است. گرچه این موضوع درست است اما بدین معنا نیست که جایگاه و نفوذ نمایندگان این کمیته کمتر از جایگاه رهبران ارشد و سرکش طالبانی است که عمدتا در پاکستان مستقر هستند.
هرچند بعید ـ و شاید نامطلوب ـ است که یکی از این رهبران ارشد از همان ابتدا به روند صلح بپیوندد اما ایجاد یک کانال ارتباطی موفق با «کمیته سیاسی طالبان» میتواند به مرور زمان، طالبان ـ و دیگر گروهها ـ را ترغیب کند تا مذاکره کنندگان ارشدتری را پای میز مذاکره بفرستند.
شانس موفقیت چقدر است؟
رسیدن به موفقیت، با هر سناریویی، دشوار خواهد بود. سران طالبان مذاکره کنندگان سرسخت و لجوجی هستند. آنها به رغم افزایش تعداد سربازان اعزامی از سوی دولت ترامپ در سال 2017، همچنان اعتماد به نفس نظامی خود را حفظ کردند، آنها همواره درباره تعداد نیروهای خود اغراق میکنند و احتمالا هنوز به فکر ایجاد شرایطی هستند که بتوانند براساس آن؛ دست به یک تقسیم قدرت معنادار، با شخصیتهایی چون اشرف غنی بزنند.
در همین حال، رهبران طالبان سالها است نشان دادهاند که میتوانند دست کم به مسئله صلح به عنوان یک گزینه قابل طرح نگاه کنند و این در حالی است که میدانند تصرف دوباره کابل از راه نظامی، مستلزم تحمل یک جنگ خونین چند ساله است. این همان واقعیتهایی است که آمریکا میتواند در جریان مذاکرات روی آنها مانور دهد.
آنچه طالبان بیشتر به دنبال آن است، تعیین یک جدول زمانی برای خروج سربازان خارجی است. هر چند بعید است آمریکا تعهد بیقید و شرطی برای خروج بدهد اما شاید بتوان طرحی ارائه کرد که براساس آن، آمریکا اندازه، مکان و یا نوع مأموریت نیروهای نظامی خود را طی چند سال آینده براساس میزان پیشرفت حاصل شده در روند صلح تغییر دهد. مهم این است بتوان طالبان را متقاعد کرد که اعزام دوباره سربازان خارجی، با هدف ایجاد صلح و ثبات خواهد بود و نه در واکنش به خشونتهای طالبان.
با توجه به اظهارات اخیر اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان و پمپئو وزیر خارجه آمریکا درباره اینکه مسئله حضور نظامیان خارجی در هر مذاکرهای روی میز خواهد بود و با توجه به طرح غیرمنتظره و ناگهانی مسئله مذاکره مستقیم آمریکا و طالبان، رسیدن به موفقیت دور از انتظار نخواهد بود.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»