رویکرد احتمالی روسیه و چین در آینده پر تحول آسیای مرکزی
تهدید رو به رشد روحیه مبارزهای و جنگ طلبی در منطقه از جانب گروههای اسلامی و یا شهروندان ناراضی و خشمگین، بی ثباتی و آشفتگی (حملات تروریستی قزاقستان، انفجار سفارت چین در بیشکک توسط یک بمب گذار انتحاری – شبهنظامی اویغور – در ماه اوت و حملات مکرر طالبان یا داعش به کشورهای هم مرز با افغانستان) دلایل نگرانی روزافزون حکام منطقه آسیای مرکزی را فراهم کرده است. میتوان حدس زد که کرملین ممکن است در فرآیندهای تحول مداوم در آسیای مرکزی شرکت کند و یا حتی آنها را هماهنگ سازد با این هدف که وضعیت موجود را همچنان حفظ نماید. روسیه و چین به احتمال زیاد تلاش خود را میکنند تا قیم منطقه شوند، این دو کشور تابع ایده مبارزه با سازمان زیرزمینی شبه نظامی اسلام گرا هستند و به همیندلیل، بی ثباتی روزافزون آسیای مرکزی افزایش همکاری آنها را در پی دارد.
ایران شرقی/ «آژانس اطلاعاتی استراتفور» در تازه ترین شماره خود، اعلام کرده است، بدنبال موضوع انتقال قدرت در میان کشورهای پنجگانه آسیای مرکزی، در آینده نزدیک توازن موجود میان نیروهای تصمیم ساز این کشورها، تغییرات عمده ای خواهد داشت. در این گزارش آمده است، آسیای مرکزی به تغییرات عمده سیاسی شناخته شده نیست. کل کشورهای منطقه از زمان رسیدن به استقلال، سیستمهای سیاسی متمرکز خود را با موفقیت حفظ کردهاند. از سال 1991، تنها قرقیزستان بیش از دو رئیس جمهور عوض کرده است و در سال 2016 هم مرگ اسلام کریموف، زمینه تامل در مورد موضوع جانشینی را فراهم آورد.
این در حالیست که تنظیمات ساختاری قابل توجه سیستمهای سیاسی آسیای مرکزی تا قبل از مرگ رهبر ازبکستان شروع شده بودند. در اوایل سال 2016، ترکمنستان طرحهای تکمیل قانون اساسی (و مخصوصا افزایش مدت ریاست جمهوری از 5 تا 7 سال و لغو محدودیت در مدت اقامت روسای جمهور) را فاش کرد و این طرحها با امضای اسناد مربوطه در تاریخ 14 سپتامبر به مرحله اجرا درآمدند. در تاجیکستان هم در رفراندوم ملی ماه می، تغییراتی در قانون اساسی بوجود آمد. حتی در این مدت، قرقیزستان که از دو انقلاب جان سالم به در برده و به سیستم پارلمانی مدیریت دولتی در سال 2010 منتقل شده است و در حال حاضر نیز در حال تغییر قانون اساسی به نفع حزب حاکم است. رهبران کشورهای منطقه هم علیرغم انجام اقدامات در چارچوب بازسازی خود، همچنان برای حفظ قدرت در برابر بیثباتی روز افزون تلاش میکنند.
تلاطم و آشفتگی روز افزون
کاهش قیمت نفت به اقتصاد قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان، آسیب جدی وارد کرده است. همچنین رکود اقتصادی طولانی مدت در روسیه، تجارت و جریانهای مالی به آسیای مرکزی را محدود کرده، وضعیت اقتصادی وخیم تر شده و وضعیت اجتماعی ماهیتی بیثبات یافته است.
در کنار این مسائل، فرصتهای شغلی کاهش یافته و دستمزدها رکودی بی سابقه پیدا کرده و هزاران مهاجر برای کسب درآمد به روسیه سفر میکنند. به همین دلیل، میتوان گفت که اعمال فشار بر رهبران آسیای مرکزی در حال افزایش است. تهدید رو به رشد روحیه مبارزهای و جنگ طلبی در منطقه (از جانب گروههای اسلامی و یا شهروندان ناراضی و خشمگین)، بی ثباتی و آشفتگی (حملات تروریستی قزاقستان، انفجار سفارت چین در بیشکک توسط یک بمب گذار انتحاری – شبهنظامی اویغور – در ماه اوت و حملات مکرر طالبان یا داعش به کشورهای هم مرز با افغانستان) دلایل نگرانی روزافزون حکام منطقه نیز است. این درحالیست که در جهت تامین امنیت، روسای جمهور تاجیکستان و ترکمنستان به بررسی مسئله تمدید اختیارات و قدرت خود برای مدت نامحدود پرداختند، در قانون اساسی قرقیزستان تغییراتی بوجود آوردند که به واسطه آن، رئیسجمهور (رئیسجمهور قرقیزستان به یک دوره محدود است) میتواند پس از خروج از پست ریاستجمهوری در سال 2017 نفوذ خود را حفظ کند. در قزاقستان نیز، تغییراتی در کابینه وزرا به وجود آمد و رهبر جدید ازبکستان هم در آستانه انتخابات در دسامبر 2016 ، سلسله تغییراتی در کابینه وزرا و ترکیب رهبران منطقهای انجام داد.
منافع بازیگران خارجی
با این حال، این اقدامات برای اصلاح وضعیت بسیار پیچیده تامین امنیت منطقه کافی نیست. تا زمانی که قیمت پایین نفت و بحران مالی در روسیه همچنان بر اقتصاد منطقه تاثیر منفی داشته باشد، تغییرات سیاسی آسان نخواهند بود.
بی ثباتی منطقه نه تنها رهبران کشورهای آسیای مرکزی، بلکه کشورهای دیگر را هم (که در آنها منافع دارند) نگران میکند. موقعیت استراتژیک و منابع طبیعی منطقه همواره مورد توجه بسیاری از بازیگران خارجی بودهاند. به عنوان مثال، ایالات متحده به همراه سرویسهای مخفی منطقه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر مبارزه میکند. ترکیه هم با منطقه نقاط اشتراک زیادی در فرهنگ و اقتصاد دارد. با این حال، تاکنون، نفوذ روسیه و چین در اینجا از همه بیشتر بوده است. زیرا آنها در شکل گیری پویایی سیاسی منطقه نقشی فعال داشته و طوری رفتار میکنند که منطقه با نیازهایشان تطابق داشته باشد. اقدامات روسیه و چین
روسیه پایگاههای نظامی خود را در قرقیزستان و تاجیکستان دوباره سازماندهی کرد و همکاری با ازبکستان و ترکمنستان را در حوزه امنیت افزایش داد. بلافاصله پس از مرگ اسلام کریماف، نمایندگان روسیه انتظار پیروزی شوکت میرضیایف در انتخابات آینده را داشته و یک سری مشاورهها با وی انجام دادند. ولادیمیر پوتین به محض رسیدن هر یک از رهبران منطقه به قدرت، همین کار را انجام میدهد. بدین ترتیب، میتوان حدس زد که کرملین ممکن است در فرآیندهای تحول مداوم در آسیای مرکزی شرکت کند و یا حتی آنها را هماهنگ سازد با این هدف که وضعیت موجود را همچنان حفظ نماید. اولویت اولیه برای چین نیز در منطقه حفظ ثبات است. این کشور در دهه گذشته به بازیگر کلیدی اقتصادی در آسیای مرکزی تبدیل شده است. با این حال، پکن بیشتر نگران خلاء قدرت و رهبران ضعیف است. این عوامل (شکنندگی اوضاع امنیتی و وجود رهبران ضعیف) میتواند وضعیت اجتماعی و اقتصادی منطقه را بدتر کرده و در نتیجه، مشکلاتی را برای چین – به عنوان مثال، تضعیف منافع اقتصادی آن در منطقه و یا ترویج افراط گرایی اویغور – ایجاد کنند.
چین پس از انفجار سفارتش در قرقیزستان، به گسترش طیف وسیعی از تعهداتش در منطقه از نظر امنیتی پرداخت و به مأموران اجرای قانون قرقیزستان در بررسی این حمله تروریستی کمک کرد و همچنین در 27 سپتامبر اعلام کرد که 11 پایگاه در مرز تاجیکستان و افغانستان خواهد ساخت. روسیه و چین به احتمال زیاد تلاش خود را میکنند تا قیم منطقه شوند. این دو کشور تابع ایده مبارزه با سازمان زیرزمینی شبه نظامی اسلام گرا هستند، و به همیندلیل، بی ثباتی روزافزون آسیای مرکزی افزایش همکاری آنها را در پی دارد. تا زمانی که چین همچنان به گسترش افقهای فعالیت خود در منطقه به جز تجارت و سرمایه گذاری بپردازد، روسیه به طور فعالتری بر روی حفظ سلطه خود کار خواهد کرد و در نهایت، رقابت روزافزون این دو قدرت میتواند فشار داخلی در کشورهای آسیای مرکزی را افزایش دهد.