ایران شرقی/
یکی از مهمترین عوامل موثر بر مسائل آسیای مرکزی، ویژگی جغرافیایی آن یعنی عدم دسترسی مستقیم به آبهای آزاد است. این عامل تمام حوزههای حیات کشورهای منطقه ، شامل سیاست خارجه، امنیت ملی و اقتصاد را تحت تاثیر قرار میدهد. در این شرایط، پروژه "یک کمربند-یک جاده" ی چین میتواند تاثیر چین بر منطقه را تغییر دهد.
"یک کمربند-یک جاده" میتواند آسیای مرکزی را از منطقهای که به دریا دسترسی ندارد به منطقه ترانزیتی بین آسیا و اروپا تبدیل کند. در واقع، چین درهای آسیای مرکزی را باز میکند. اخیرا، دو رویداد مهم در این مسیر روی داده است: افزایش میزان محمولههایی که از بندر خشک (شهر مرزی) خارگوس در مرز قزاقستان- چین عبور میکنند و تسریع اجرای پروژه کریدور چین- پاکستان که به اقیانوس هند میرود. هریک از این رویدادها نقش خود را در طرح چین و تاثیرش بر آسیای مرکزی ایفا میکنند. بدین ترتیب، "یک کمربند-یک جاده" عامل مهمی برای تغییرات مهم ژئوپلتیک در منطقه به شمار میرود.
کشورهای آسیای مرکزی به دریا دسترسی ندارند و این امر چالشهایی را در تمام حوزههای توسعه شامل سیاست خارجی، امنیت و توسعه انسانی ، برای کشورهای منطقه ایجاد میکند. برخی از این چالشها عبارتند از:
- -تولید ناخالص داخلی این کشورها تنها به 57% تولید ناخالص داخلی همسایگان دارای مرز دریایی آنها میرسد
-هزینه صدور محمولهها به این کشورها 10% بیشتر از کشورهای دارای مرز دریایی است
-اقتصاد همسایگان دارای مرزهای آبی آنها 30% کارآمدتر و موثرتر است
رهبران کشورهای جدید آسیای مرکزی از همان ابتدای استقلال خود، از محدودیتهای مرتبط با موقعیت جغرافیاییشان آگاه بودند و سعی داشتند روابط ترانزیتی را به عنوان راهحلی برای این مشکل توسعه دهند. نظربایف، رئیسجمهور قزاقستان خاطرنشان کرد که عدم دسترسی به دریا میتواند به توسعه اقتصادی کشور و استقلال سیاسی آن آسیب زده و مشارکت در روابط بینالمللی اقتصادی را دشوار سازد.
کریماف، رئیسجمهور ازبکستان هم بر ضرورت جستجوی راهحلهای جدید برای این مشکلات، ایجاد سیستم حمل و نقل موثر و دسترسی امن به دریا تاکید داشت.
در دو دهه اول استقلال، فعالیتهای قابل توجهی پیرامون احیای زیرساخت و اتصال آسیای مرکزی به سایر نقاط جهان صورت گرفت. اما بسیاری از این فعالیتها در سطح تئوری باقی ماندند. برنامه "کریدور حمل و نقل اروپا-قفقاز-آسیا" اتحادیه اروپا، اولین برنامهای بود که منطقه را به عنوان کریدور حمل و نقل بین شرق و غرب معرفی کرد. اما این کریدور چنان مقیاسی نداشت که عواقب عدم دسترسی به دریا را جبران کند.
درگیری در افغانستان هم مانع تلاشهای کشورهای آسیای مرکزی برای دسترسی به اقیانوس هند شده است. علیرغم اینکه امید همیشگی به حل و فصل این درگیری وجود دارد ، این امیدها هنوز برآورده نشدهاند. (حل و فصل این درگیری امکان تجارت ترانزیتی از طریق افغانستان را فراهم میآورد).
استراتژی "جاده ابریشم جدید" که در سال 2011 توسط آمریکا اعلام شد سعی داشت این موقعیت را اصلاح کند، اما مورد حمایت سطوح عالی در دولت آمریکا قرار نگرفت و انگیزه کافی برای اجرای موفقیتآمیز بدست نیاورد.
در همین راستا، کشورهای منطقه به صورت یکجانبه به دستاوردهایی برای غلبه بر ویژگیهای جغرافیایی خود دست یافتند. یکی از این دستاوردها – راهآهن باکو- تفلیس-قارص است که توسط آذربایجان، گرجستان و ترکیه ساخته شد. اما با این وجود، باز هم تا قبل از اعلام طرح "کمربند و جاده"ی چین، برنامه حمل و نقل گستردهای برای غلبه بر مسئله عدم دسترسی آسیای مرکزی به دریا وجود نداشت. به همین دلیل کشورهای منطقه پروژه چین را پذیرفته و آن را تهدیدی برای منافع خود نمیدانند. "یک کمربند-یک جاده" کشورهای آسیای مرکزی را با شبکه حمل و نقل جدید و چندجانبه متحد کرده و همچنین آسیای مرکزی را به کشورها و بازارهای دور متصل میکند.
براساس ارزیابیهای چینی، "یک کمربند-یک جاده" حدود 65 کشور را در بر میگیرد. مطابق با طرح "کمربند و جاده"، آسیای مرکزی به دروازه اصلی برای مسیرهای حمل و نقل چین به غرب تبدیل خواهد شد. بدین ترتیب، منطقهای که منزوی و جدا بوده و به دریا دسترسی ندارد به منطقه ترانزیتی که اهمیت زیادی هم برای چین و هم برای دیگر کشورهای منطقه دارد تبدیل خواهد شد.
در نتیجه این تغییرات یک سری روندهای ژئوپلتیک در منطقه به وجود خواهد آمد:
1. افزایش روابط بین کشورهای آسیای مرکزی و چین.
در حال حاضر، طرح "یک کمربند-یک جاده" شاخه اصلی سیاست چین است. چین باید روابط با کشورهای آسیای مرکزی را تقویت کند. این امر هم به تقویت نفوذ چین در منطقه و هم به وابستگی پکن به روابط متقابل خوب و همکاری با منطقه منجر خواهد شد.
2. افزایش اهمیت کشورهای آسیای مرکزی.
آسیای مرکزی بیشتر با استانهای غربی چین همکاری خواهد کرد و سهم قابل توجهی در توسعه این بخش چین خواهد داشت. علاوه بر این، چین بیش از پیش در ثبات آسیای مرکزی سرمایهگذاری میکند، چرا که شرط ضروری موفقیت "کمربند-جاده" ثبات این منطقه خواهد بود.
3. افزایش حضور چین در تامین امنیت آسیای مرکزی.
میزان حضور چین در تامین امنیت منطقه و حضور نظامی در امور منطقه ممکن است افزایش یابد (همانطور که در افغانستان و تاجیکستان مشاهده میشود). از آنجا که آسیای مرکزی کلیدی برای موفقیت طرح "یک کمربند-یک جاده" محسوب میشود، میتوان انتظار داشت که چالشهای حوزه امنیت و تهدیدات فعلی از جانب گروههای اسلامی افراطگرا به افزایش حضور چین در حوزه امنیت و حضور نظامی فعال در این منطقه منجر شوند. ساخت اولین پایگاه نظامی چینی در جیبوتی در دریای سرخ اولین نشانه این روند است که مطابق با آن میتوان پیشبینی کرد که چین در حوزههای حساسی مانند آسیای مرکزی چگونه رفتار خواهد کرد. ممکن است حضور اقتصادی و سیاسی چین برای تامین امنیت منطقه کافی نباشد، با این حال، فعالیت فعلی چین هم در افغانستان و هم در تاجیکستان نشان دهنده این روندهای امنیتی است.
4. افزایش اهمیت سازمان همکاری شانگهای در شرایط جدید آسیای مرکزی.
سازمان همکاری شانگهای که هم چین و هم روسیه اعضای اصلی و پیشروی آن هستند، یک پلتفرم موثر هم برای مدل جدید فعالیت چین در آسیای مرکزی و هم برای چارچوبهای هماهنگ شده همکاری روسیه- چین در این حوزه است. ورود اخیر هند و پاکستان به سازمان همکاری شانگهای، تاثیر روزافزون "کمربند-جاده" بر فعالیت سازمان - از جمله دسترسی بالقوه چین و منطقه آسیای مرکزی به اقیانوس هند از طریق بنادر گوادر پاکستان را - نشان میدهد.
5. تاثیر حضور روزافزون چین بر روابط روسیه-چین در آسیای مرکزی.
روسیه و چین اذعان میکنند که روابط خوبی با هم دارند و در بسیاری از مسائل بینالمللی با هم هماهنگ هستند. آنها به یک اندازه به ثبات آسیای مرکزی علاقمندند. اما واضح است که منافع آنها در اینکه روسیه آسیای مرکزی را بخشی از حوزه نفوذ خود میداند متفاوت است. مسکو با اینکه چین در حوزه اقتصاد و روسیه در حوزه امنیت نفوذ داشته باشد موافقت کرده است. با این حال، اگر منافع چین مستلزم حضور مستقیم فعالتر در امور امنیتی منطقه باشد، معلوم نیست که مسکو چگونه به این امر واکنش نشان خواهد داد.
ویژگیهای پروژه "یک کمربند – یک جاده":
- -هند نسبت به پروژه "یک کمربند-یک جاده" مشکوک بوده و آن را ابزاری برای خروج خود از منطقه میداند. از آنجا که رفع مشکل عدم دسترسی آسیای مرکزی به دریا، مستلزم دسترسی به آسیای جنوبی است، باید اقداماتی برای تکمیل اتصال چین- اروپا، با اتصال به آسیای جنوبی انجام شود. ( نحوه اتصال به آسیای جنوبی و شرایط هند و رقبای منطقه ای اش برای هند مهم است )
-کشورهای آسیای مرکزی به خوبی از تجربه مشکل ساز همکاری برخی کشورها با سرمایهگذاریهای چین آگاهند– بندر هامبانتوت در سریلانکا قابل توجهترین نمونه است. آنها همچنین میدانند که سرمایهگذاریهای چین به ندرت فرصتهایی را برای اشتغال مردم فراهم میآورند، چرا که ساخت و ساز معمولا توسط کارگران چینی صورت میگیرد.
-سرمایهگذاریهای چین در زیرساختها باید با ایجاد یک زیرساخت نرم برای تجارت – از لجستیک گرفته تا بیمه (مسائلی که اهمیت زیادی برای کشورهای آسیای مرکزی دارند) - همراه باشند. با این حال، چشمانداز خروج از وضعیت جغرافیایی بسته – تا حد زیادی این کمبودهای بالقوه را جبران میکند.
آسیای مرکزی عصر آشفتگیهای ژئوپلیتیک را پشت سر گذاشته است. هدف طرح "یک کمربند- یک جاده" شی جین پینگ – تغییر واقعیتِ ژئوپلیتیکِ عدمِ دسترسی منطقه، به دریاست.
موقعیت جغرافیایی تغییری نمیکند، اما ژئوپلیتیک اغلب میتواند پویا باشد. اتصال - عاملی است که میتواند واقعیت ژئوپلیتیک را در منطقهای که موقعیت جغرافیاییاش به طور طبیعی غیر قابل تغییر است، تغییر دهد. "یک کمربند-یک جاده" باید آسیای مرکزی را تغییر داده و از منطقهای که به دریا دسترسی ندارد به منطقه ترانزیتی تبدیل کند. همین تغییر، انگیزهای جدید برای توسعه آن خواهد بود. موفقیت "یک کمربند-یک جاده" و حل و فصل مشکلات پیچیده مربوط به آن و همچنین سطح تحقق این طرح چینی در آینده میزان تاثیر آن بر پویایی ژئوپلیتیک آسیای مرکزی را تعیین خواهند کرد.
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»