به نظر میرسد که در ماههای آینده، فضای کاری برای حزب مسلم لیگ پاکستان سختتر خواهد شد. ملودرام سیاسی فعلی، چالشی برای قضاوتها است که چه کسی خائن و چه کسی قهرمان است. سیاستمداران مختلف نقشهای مختلفی ایفا کردهاند و گفتمان سیاسی را به روشهای مختلفی شکل دادهاند، اما نقش آصف علی زرداری رئيس جمهور سابق از مهمترین آنها بوده است. حزب حاکم، یعنی حزب مسلم لیگ پاکستان تحت فشار ثابت و عظیمی قرار گرفته که از چهار سوی کشور و از جانب قدرتمندترین مناطق کشور بر آن اعمال میشود. به دلیل غیر قابل پیش بینی بودن روایتهای ملی و حوادث سیاسی، تحلیل دقیق وقایع آینده دشوار است.
ایران شرقی/
به نظر میرسد که در ماههای آینده، همه چیز برای حزب مسلم لیگ پاکستان سختتر خواهد شد.
ملودرام سیاسی فعلی در واقع تخریب کردن و به چالش کشیدن قضاوتهای ما است تا بدانیم که چه کسی خائن و چه کسی قهرمان است. سیاستمداران مختلف نقشهای مختلفی ایفا کردهاند و گفتمان سیاسی را به روشهای مختلف شکل دادهاند، اما نقش آصف علی زرداری رئيس جمهور سابق از مهمترین آنها بوده است.
در ضمن حزب حاکم، یعنی حزب مسلم لیگ پاکستان هم تحت فشار ثابت و عظیمی قرار گرفته که از چهار سوی کشور و از جانب قدرتمندترین مناطق کشور بر آن اعمال میشود. هم پیمانان سابق نواز شریف، نخست وزیر سابق و خواجه آصف وزیر امور خارجه، از سوی دادگاه عالی اسلامآباد، برای کل عمر از قدرت برکنار و رد صلاحیت شدهاند. رد صلاحیت آنها پیروزی دیگری برای عمرانخان محسوب میشد و این رای دادگاه تعجب همگان را برانگیخت.
این تصمیم گیری در زمانی اتفاق افتاد که انتخابات عمومی نزدیک است. به دلیل غیر قابل پیش بینی بودن روایتهای ملی و حوادث سیاسی، تحلیل دقیق وقایع آینده دشوار است.
متاسفانه، خواجه آصف هم به اتهام "ایکاما" و عدم افشاگری حقوق خود که از یک شرکت مستقر در امارات متحده عربی دریافت میکرد؛ رد صلاحیت شد.
واقعیت این است که حزب مسلم لیگ هنوز در مرکز پنجاب دارای ریشههای قوی است اما به نظر میرسد وضعیت سیاسی به نفع حزب مسلم لیگ پاکستان نیست. این حزب همچنان قادر خواهد بود با مدیریت صحیح رأیها را برای خود جمع کند. با این حال، احساسات و واکنشهای مردم در پنجاب جنوبی هم یکسان نیستند.
اخیرا، چهار عضو دیگر هیئت قانونگذاری ایالتی پنجاب جنوبی حزب را ترک کردند و به حزب جمهوری اتحاد سیاسی جنوبی پنجاب که جدیدا شکل گرفته پیوستند.
علاوه بر این، به نظر میرسد که در ماههای آینده هم چالشهای حزب مسلم لیگ پاکستان کاهش نخواهد یافت. اما در سیاست، دربهای آشتی همیشه باز میماند. به این دلیل، حزب مسلم لیگ باید راهی میانجیگرانه و میانهرو برای نجات دموکراسی و برای حفظ وجهه خود پیدا کند.
احتمال داشت که اعضای رهبری حزب مسلم لیگ پاکستان، به ویژه نواز شریف، با آصف علی زرداری رئیس جمهور سابق و رئیس مشترک(با بلاول)حزب مردم پاکستان دست دهد زیرا نواز بهترین بازیکن "شطرنج سیاسی" است و قاعده مشترک شطرنج هم این است که تا زمان مات شدن سکوت کند و خاموش بماند.
با این حال، واقعیت ناخوشایند این است که حزب مسلم لیگ پاکستان این فرصت را از دست داده است.
آرامش آقای زرداری برخی از روزنامه نگاران ارشد را نیز گیج و مبهوت میکند؛ زیرا او به طور فعال در جنگ سیاسی فعلی میان حزب مسلم لیگ پاکستان و تحریک انصاف پاکستان شرکت نمیکند.
زرداری با مهرههای پیاده شطرنج خود به دقت بازی میکند. بنابراین، حزب او مورد علاقه و مطلوب برای تشکیل دولت فدرال است. اما شاید سخن از تشکیل دولت فدرال رویا باشد. بنابر آنچه گفته شد؛ پویاییهای فعلی در سیاست ملی را میتوان چنین تحلیل کرد: برخی از گروههای جدید سیاسی مذهبی کوچک تلاش میکنند تا از بیثباتی سیاسی فعلی بهرهمند شوند. منابع قابل اعتماد، پیش بینی میکنند که ظهور گروههای بریلوی و شیعه هم بر انتخابات عمومی تأثیر میگذارد.
همانطور که میدانیم سیاستهای انتخاباتی همیشه بازی اعداد است. حزب مردم پاکستان به شدت بر روی جبهه سیاسی در ایالت سِند کار کرد تا پایگاه حمایتی خود را تقویت کند و امنیت آن را تامین نماید و شاید تقسیم جنبش متحده قومی MQM نیز برای حزب مردم در مناطق شهری ایالت سند مفید باشد.
برخی منابع معتبر ادعا میکنند که حزب مردم پاکستان میتواند نسبت به انتخابات عمومی سال 2013 قویتر عمل کند و این بار برنده 10 کرسی بیشتر از بار قبل در منطقه سند و کراچی باشد.
در پنجاب، حزب مردم پاکستان ظاهرا هیچ جایگاهی ندارد اما هنوز، این حزب میتواند حدود 15 کرسی را بگیرد. دستیابی به این رقم ممکن است دشوار باشد اما حزب مردم پاکستان یک استراتژی جامع برای واقعی کردن این رویا دارد.
رهبری حزب در حال حاضر افراد قَدرَی را از پنجاب برای مقابله با رقبا انتخاب کرده است و نیز این احتمال وجود دارد که شماری از نامزدهای حزب مردم پاکستان در انتخابات به عنوان نامزد مستقل رقابت کنند و پس از کسب پیروزی به حزب بپیوندند.
در خیبرپختونخواه و بلوچستان نیز، حزب مردم پاکستان این ظرفیت بالقوه را دارد که هفت تا هشت کرسی از هر دو ایالت را به دست آورد. اگر این اعداد را به دقت محاسبه کنید، خواهید دید که حزب مردم پاکستان میتواند با کمک اعضای مستقل و احزاب سیاسی کوچک یک دولت دولت فدرال و دولت ایالتی سند را تشکیل دهد و یا حتی در بدترین سناریوی ممکن، حزب مردم پاکستان میتواند با حزب برنده اتحاد برقرار کند و به شریک تازه آن تبدیل شود.
حزب مردم پاکستان مطمئنا و به راحتی میتواند دولت ایالتی سند را تشکیل دهد که البته به نفع آیندۀ سیاسی حزب مردم پاکستان نیست که در یک ایالت درگیر و حبس شود. حزب مردم پاکستان میتواند به حدود 65 تا از 75 کرسی مجمع ملی پاکستان نائل شود که در واقع تعداد خوبی است. پنجاب در حال حاضر دارای 141 کرسی عمومی است. اگر به طور دقیق تجزیه و تحلیل کنیم، تحریک انصاف پاکستان، رقیب قدیمی حزب مسلم لیگ پاکستان در پنجاب، به شدت بر این ایالت تمرکز دارد. گروههای جدید و نوظهور مانند اتحاد جمهوری پنجاب جنوبی میتوانند تعداد زیادی کرسی را به دست آورند. برخی از گروههای جدید با داشتن تعداد زیادی از افراد قدرتمند سیاسی پتانسیل ایجاد آشفتگی را دارند.
اگر بر این اساس نتیجهگیری کنیم، حزب مسلم لیگ پاکستان و تحریک انصاف پاکستان احتمالا در وضعیت ایده آل بیشتر از 47 تا 50 کرسی مجمع ملی پاکستان را نمیتوانند بگیرند.
علاوه بر این، تحریک انصاف پاکستان بیش از 10 کرسی حزب مجمع ملی پاکستان را در خیبر پختونخواه و بلوچستان (به طور مشترک) صاحب نخواهد شد. به همین ترتیب، تعداد کرسیهای حزب مسلم لیگ پاکستان در همین دو ایالت نیز کم و بیش مشابه خواهد بود.
دلیل این مسئله تقویت و احیای احتمالی مجلس متحده عمل MMA و جمعیت علمای اسلام است و همه ما به خوبی میدانیم، جمعیت علمای اسلام همیشه بخشی از حزب برنده است. به این ترتیب، حزب مردم پاکستان شانس و فرصتی برای ایجاد آشفتگی و معادلات سیاسی قابل توجه دارد؛ زیرا نامزدهای مستقل پنجاب و مناطق قبایلی FATA هم ترجیح میدهند که به حزب برنده بپیوندند.
در این روایت سیاسی، حزب مردم پاکستان فرصتی آشکار برای ایجاد یک دولت ایالتی در سند و حتی در پنجاب و بلوچستان را نیز دارد. تحریک انصاف پاکستان شاید میتوانست جایگزین حزب مردم پاکستان در پنجاب شود اما به نظر میرسد این امر هنوز هم امکانپذیر نیست.
در حالی که سیاستهای تهاجمی تحریک انصاف پاکستان میتوانست یک تفاوت ایجاد کند، اما این بار هم برای تحریک انصاف پاکستان میتواند مشکل باشد که با دیگر احزاب مهم اتحاد تشکیل دهد و برای آن غیرممکن خواهد بود که حتی در خیبر پختونخواه دولت مستقل شکل دهد.
در جایی که مردم به سابقه اجرایی و عملکرد رای میدهند،این موضوع میتواند یک ضربه جدی به بدنه حزب حاکم ایالت وارد کند و نمیتوان گفت که عملکرد تحریک انصاف پاکستان در ایالت خیبرپختونخواه بالاتر و بهتر از حد میانگین بوده است.
درگیریهای داخلی تحریک انصاف پاکستان و استراتژی انتخاباتی آن نیز بر روند سیاسی این حزب تأثیر منفی گذاشت زیرا این حزب تنها بر روی پنجاب تمرکز میکند. دولت ایالتی خیبر پختونخواه هم به همین شکل عمل کرد و بخشهای جنوبی ایالت را نادیده گرفت. بنابراین، وضعیت برای هر دو حزب ایده آل نیست.
حزب ملی عوامی ANP نیز این قابلیت را دارد که به دلیل اقدامات جنبش "پختون تحفظ"(حفاظت از پشتونهای "منظور پشتین"(رهبر اعتراضهای اخیر پشتونها )، که احساسات ملیگرایانه را در کمربند پختون احیا میکند، دوباره ظهور کند.
اما برخی از گروههای جدید سیاسی مذهبی کوچک هم در تلاش هستند تا از بیثباتی سیاسی فعلی بهره ببرند. طبق پیش بینی منابع قابل اعتماد ظهور گروههای بریلوی و گروههای شیعه میتواند بر نتایج انتخابات عمومی اثر بگذارد.
ممکن است با فرضیههای فوق اختلاف نظر داشته باشید، اما به یاد داشته باشید که تجزیه و تحلیل همیشه بر اساس فرضیهها شکل میگیرد.
برای مثال، در چند ماه گذشته شایعاتی قوی در مورد ایجاد موانع و مشکلات بر سر راه حزب مسلم لیگ پاکستان وجود داشت و بنابراین برخی از تحلیلگران هنوز هم به این گونه شایعات اهمیت میدهند. نکته جالب توجه این است که ما همیشه از سیاستمدارانی که احزاب خود را تغییر میدهند، ترسیدهایم، اما از نظر قانون اساسی و به لحاظ دموکراتیک، هر فرد مجاز است وفاداری خود را به یک حزب تغییر دهد و یا حزب خود را تشکیل دهد. این مسئله به دموکراسی آسیب نمیرساند.
این واقعیت است که هر حزبی نیاز به کاندیداهایی با قابلیت برای انتخاب شدن دارد تا توانایی پیروزی در انتخابات را داشته باشند. به عنوان آخرین نکته که البته نکتهای حائز اهمیت است، باید گفت که بلوچستان ایالتی است که در آنجا اولیای امور و سران قدرت؛ نفوذ سری و مخفی دارند. به عنوان مثال، یک افسر ارتش با رتبه سرتیپی میتواند تصمیمی مهم بگیرد و سرنوشت سیاسی بزرگترین ایالت کشور را تعیین کند.
این نوع عملکرد باید ممنوع شود و به نمایندگان واقعی ایالت باید فرصت نفوذ و کنترل بر اوضاع داده شود. ما شاهد بدترین نوع عملکرد در این ایالت بودهایم؛ جایی که در حال حاضر سومین وزیر مهم کشور در حال انجام خدمت و به اتمام رساندن دوره 5 ساله وظایف خود میباشد.
در حال حاضر، آمار حاکی از آن است که 104 حزب در کمیسیون انتخابات پاکستان ثبت نام شدهاند، اما بازیگران اصلی و قدرتمند سیاسیاند کند. در دموکراسی چند حزبی، هر حزب باید حق اظهار نظر و تصمیم گیری داشته باشد یا حتی قادر باشد به مسائل افراد عادی جامعه پرداخته و آنها را برجستهتر(پررنگ تر) جلوه دهد، اما این امور در پاکستان کاملا متفاوت است. علاوه بر این، مانیفستهای احزاب سیاسی به زبالههای کاغذی تبدیل شدهاند و تنها چند خانواده در حال حکمرانی بر سیاست گذاری کشور هستند و جریان اصلی امور را در دست دارند.
نکته سوم راجع به تقاضاها برای تشکیل یک دولت ملی، دولت موقت بلندمدت یا دولت تکنوکرات از جانب "تحلیلگران پنهان" است که سردرگمیهایی ایجاد کرده است. اینها مانند موشکهای به هدف نخورده هستند که مشکلاتی بر سر راه گفتمان سیاسی ملی ایجاد میکنند.
چند روز پیش یک دستیار استاد دانشگاه از دانشکده دفاع ملی پاکستان بدون نشان دادن هیچ گونه مدرک و سندی مدعی شد که سازمان اطلاعات هند RAW به "پشتون تحفظ تحریک" کمک مالی میرساند. این واقعا شوخی بدی است. در عین حال، ما باید در مقابل این نوع منتقدان سخن چین نیز هوشیار و آگاه باشیم.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»