ایران شرقی/
در حالی که به تازگی اتفاقات مهمی در منطقه آسیای مرکزی رقم خورده است، طی یک ماهه گذشته، موجی از گردهماییهای دوجانبه و چندجانبه رهبران این کشورها آغاز شده است که سفر «شوکت میرضیایف»، رئیسجمهور ازبکستان در تاریخ 9 مارس سال جاری به تاجیکستان (نخستین دیدار رسمی رئیسجمهور ازبکستان از تاجیکستان از سال 2000 تا کنون)، آغاز این تحولات در منطقه آسیای مرکزی بوده است.
کمتر از یک هفته بعد، در روز 15 مارس، رؤسای جمهور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان به همراه سخنگوی پارلمان ترکمنستان برای برگزاری نخستین اجلاس منطقهای (پس از تقریبا یک دهه)، در «آستانه» گرد هم آمدند. حال باید دید حاصل این نشستها که قاعدتا توافقنامههای دوجانبه و چندجانبه بسیاری خواهد بود، آیا راه توسعه آسیای مرکزی را از طریق همکاری، هموار خواهد نمود؟
پیشینه:
دیدار دو روزه «شوکت میرضیایف» رئیسجمهور ازبکستان با «امامعلی رحمان»، همتای تاجیک وی در روزهای 10-9 مارس در شهر «دوشنبه»، نقطه عطفی در روابط میان ازبکستان و تاجیکستان بود. حاصل این نشستها، به امضا رساندن 27 توافقنامه دو جانبه از جمله قراردادهایی به ارزش 140 میلیون دلار، توافق برای باز نمودن تمام 16 گذرگاه مرزی در مرز تاجیکستان و ازبکستان و اعمال رژیم لغو ویزا، برای شهروندان دو کشور بود. ظاهرا، دو کشور موفق شدهاند که مشکلات 20 سالهای را که روی هم انباشته شده بود، حل و فصل کنند. «میرضیایف» همچنین بر تایید غیر رسمی در مورد تکمیل سد عظیم «راغون» توسط تاجیکستان تاکید کرد. این امر نشان دهنده تغییری مهم در مخالفت طولانی مدت و شدید ازبکستان با ساخت این سد میباشد. (در گذشته به دلیل ترس از اختلال در آبیاری کشاورزی و بویژه تولید پنبه این مخالفت وجود داشت).
چند روز بعد، در حالی که «نورسلطان نظربایف» رهبر قزاقستان، میزبانی نخستین اجلاس منحصر بفرد منطقهای (از آوریل 2009 تا کنون) را در شهر «آستانه» به عهده داشت، این فعالیتها در سطح چندجانبه ادامه یافت. «نظربایف»، گردهمایی روسای جمهور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان و همچنین سخنگوی پارلمان ترکمنستان را با وضعیت جدید در منطقه مرتبط دانست. رهبران آسیای مرکزی در بیانیهای مشترک، "تمایل خود را به همکاری منطقهای، حمایت متقابل و حل مشترک مسائل جاری به منظور اطمینان از امنیت، ثبات و توسعه پایدار منطقه ابراز نمودند".
نظربایف در اظهاراتی قابل توجه به اعتماد به نفس جدیدی که در منطقه ایجاد شده است اشاره نمود: « همه ما دو شریک بزرگ داریم - روسیه و چین. ما همیشه با آنها همکاری خواهیم کرد. تمام توافقنامهها باقی خواهند ماند. برخی از کشورهای ما در "اتحادیه اوراسیا" حضور دارند، برخی از آنها عضو "سازمان پیمان امنیت جمعی" بوده و برخی از آنها عضو این سازمانها نیستند، اما این مهم نیست. ما خودمان باید مشکلات خود را بدون دخالت هر کشور ثالثی حل و فصل نماییم».
چند روز پیشتر از آن هم ، اظهارات مشابهی توسط «نظربایف» در بیانیه مشترک تاجیکستان و ازبکستان در مورد منطقه مطرح شده بود.
پیامدها:
اهمیت این تحولات برای منطقه چیست؟ دستاوردهای حاصل از همکاری منطقهای نزدیکتر برای بیش از یک دهه، از جمله همکاری در غالب سازمانهای بینالمللی نظیر "برنامه توسعه سازمان ملل متحد"، "صندوق بینالمللی پول و "بانک جهانی"، کاملا مستند است. همکاری منطقهای میتواند امنیت منطقهای، تجارت و حمل و نقل، مدیریت آب و توسعه انرژی را بهبود بخشد و در عین حال، نفوذ جمعی آسیای مرکزی در برابر بازیگران خارجی را تقویت کند. با این حال، رسیدن به همکاری نزدیکتر، کار دشواری است.
در 25 سال اول استقلال کشورهای آسیای مرکزی، دولتهای منطقه ، با تمایل به درون ، سعی در محافظت از حاکمیت، هویت و منافع خود داشتهاند و در این فرایند، اغلب جایگاه خود را در مخالفت با همسایگان خود تعریف کردهاند. البته این موضوع که کشورهای منطقه خواستار استقلال و ایجاد سیستمهای سیاسی و اقتصادی مستقل هستند، امری شگفتانگیز نیست.
در عین حال رهبران آسیای مرکزی، ظرفیت همکاری منطقهای را نادیده نگرفتهاند. گفتگوها در مورد همگرایی آسیای مرکزی در دهههای 1990 صورت گرفت. در سال 1994، قزاقستان و ازبکستان پیمانی را برای ایجاد فضای اقتصادی مشترک بین دو کشور امضا نمودند که بعدها قرقیزستان و تاجیکستان نیز به آن پیوستند و این امر منجر به تشکیل "انجمن اقتصادی آسیای مرکزی" در سال 1998 شد. چهار سال بعد، در سال 2002، "سازمان همکاریهای آسیای مرکزی"به طور رسمی با شرکت چهار کشور مذکور با هدف ترویج همکاری اقتصادی و هماهنگی سیاست خارجی ایجاد شد. با این حال، در سال 2005، فعالیت "سازمان همکاریهای آسیای مرکزی" عملا متوقف شد. از آن به بعد، تعداد زیادی از مسائل مهم - مانند اختلافات مرزی، درگیریها بر سر منابع آبی، موانع تجاری، تنشهای قومی، دیدگاههای متفاوت در مورد نقش روسیه در آسیای مرکزی و خصومتهای شخصی میان رهبران این کشورها – فضای همکاری را در منطقه آسیای مرکزی مسموم ساخت.
با توجه به این پیشزمینه، این سوال مطرح می شود که چرا ممکن است در حال حاضر وضعیت با گذشته تفاوت داشته باشد؟ باید گفت که پاسخ این سوال، تغییراتی است که در داخل ازبکستان -کشور کلیدی آسیای مرکزی و دارای نقش اساسی در همکاری منطقهای- اتفاق افتاده است. در واقع، نشستهای ماه گذشته، نشان دهنده تحول مداوم در راستای هماهنگی و همکاری نزدیکتر منطقهای پس از رسیدن «میرضیایف» به قدرت در ازبکستان است. «میرضیایف»، به سرعت سیاست خارجی خود را به سمت یک روند غیرمنفعلانه هدایت کرد و با قرار دادن "تقویت روابط با همسایگان که در گذشته دارای مشکل بوده " به عنوان اولویت اول، شروع به احیای تجارت درون منطقهای نمود. همان طور که «میرضیایف» خاطرنشان کرده است، در حال حاضر برخی نتایج قابل مشاهده از همکاریهای منطقهای به دست آمده است. میزان تجارت ازبکستان با چهار کشور دیگر آسیای مرکزی در سال 2017 به حدود 3 میلیارد دلار رسیده است که نشان دهنده افزایش 20 درصدی نسبت به سال 2016 است. و قرار است این میزان در سالهای آینده به 5 میلیارد دلار افزایش یابد.
در راستای سیاست منطقهای جدید ازبکستان، «میرضیایف» در اولین سفر خارجی خود در ماه مارس 2017 به ترکمنستان رفت، و نتیجه آن، امضای توافقنامه همکاری استراتژیک با این کشور بود. در ماه می همان سال، رهبران دو کشور، همکاری خود را با طرحهای انرژی و حمل و نقل و ترانزیت مشترک ارتقا دادند. از جمله توافقات مهم بین دو کشور، امضای تفاهمنامه انتقال برق از ترکمنستان به قزاقستان و قرقیزستان از طریق سیستم برق ازبکستان بود. دو کشور همچنین تمایل خود را به توسعه مشترک منابع نفت و گاز خزر ابراز نمودند.
روابط ازبکستان با قزاقستان (شریک تجاری عمده ازبکستان در منطقه)، در گذشته توسط رویکردهای مختلف در مورد (آرایش منطقهای تحت سلطه روسیه) و (رقابت بر سر رهبری منطقه) محدود شده است. در حال حاضر، تلاش برای باز کردن مسیر تجارت و سرمایهگذاری و همکاری اقتصادی با قزاقستان یکی از اولویتهای تاشکند است. بر این اساس، مشارکت استراتژیک بین دو کشور در حال شکلگیری است. اهمیت نزدیکی روابط ازبکستان و قزاقستان غیرقابل انکار است. واضح است که برای هماهنگی و همکاری بیشتر منطقهای، تاثیر درون منطقهای این دو قدرت زیاد است . در واقع، اهمیت رابطه قزاقستان و ازبکستان به عنوان کاتالیزور همکاری سیاسی و اقتصادی در آسیای مرکزی، شبیه رابطه ویژه فرانسه و آلمان به عنوان "موتور"همگرایی اروپایی است.
علاوه بر این روابط تا حدودی منفعلانه ازبکستان نسبت به همسایگان کوچکترش (قرقیزستان و تاجیکستان) هم تغییر کرده است. ازبکستان و قرقیزستان به دنبال همکاری دوجانبه در مورد استفاده مشترک از آب و انرژی هستند که برای هر دو کشور سودمند است. این دو کشور آسیای مرکزی همچنین در مورد تعیین حدود 85 درصد از مرزهای مورد مناقشه خود که قبلا کانون چندین درگیری مسلحانه بین نگهبانان مرزی بوده به توافق رسیدهاند. روابط بین ازبکستان و تاجیکستان حتی قبل از سفر «میرضیایف» پیشرفتهای قابل ملاحظهای داشته است. در زمان ریاستجمهوری «میرضیایف»، ازبکستان نه تنها موضع خود را در مورد سد «راغون» ملایمتر کرده است بلکه پروازهای مستقیم بین دوشنبه و تاشکند را هم دوباره برقرار کرده، مرزها را دوباره باز کرده و نسبت به راه اندازی مجدد شبکه برق مشترک که کشورهای همسایه را در دوران شوروی بهم متصل کرده بود، متعهد شده است.
به جای اولتیماتومها، صدور بیانیههای مشترک از سوی کشورهای منطقه بر ضرورت مصالحه و یافتن راه حلهای همکاری که منافع همه کشورها را مورد توجه قرار بدهد، تاکید دارد. انگیزه بالایی که سیاستهای منطقهای ازبکستان برای گسترش روابط با همسایگان از خود نشان می دهد، به وضوح نشان دهنده این امر است که این سیاستها برای همه کشورهای منطقه مفید خواهد بود.
نتیجهگیری:
از آنجا که فرآیندهای همکاری در حال انجام در منطقه هنوز در مراحل تکوین و شکلگیری است و هنوز جهت کاملا مشخصی ندارد، هرگونه نتیجهگیری نمی تواند قطعی باشد. با این حال، آنچه میتوان مشاهده کرد این است که طرحهای همکاری منطقهای از داخل خود منطقه ظهور کرده و قدرتهای خارجی در آن دخالتی نداشتهاند.
در این زمینه، رسانههای روسی به اهمیت گردهمایی کشورهای آسیای مرکزی در آستانه بدون مشارکت روسیه اشاره کردهاند. این امر نشان دهنده افزایش اعتماد به نفس کشورهای آسیای مرکزی در ارتباطات منطقهای و حل و فصل مسائل داخل منطقهای بدون دخالت قدرتهای خارجی است . حال باید دید که مسکو چطور به این تحولات واکنش نشان میدهد.
تحولات اخیر همچنین نشاندهنده نقش مهم رهبران سیاسی در ارتقاء یا خنثیسازی همکاریهای منطقهای است. در حالی که هماهنگی فعلی میان رهبران منطقه، قطعا برای فضای به سرعت در حال تغییر همکاری در آسیای مرکزی بسیار مهم است، ثبات بلند مدت آن به نوع توافقها و شکل همکاریها بستگی دارد که باید کمتر به شخصیتها و بیشتر بر تغییر وضعیت ، متکی باشد. به طور خلاصه، همکاریهای پایدار و قابل پیشبینی احتمالا نیاز به برخی از مکانیزمهای نهادینهسازی دارند.
مسلما وابستگی شدید قرقیزستان به روسیه و چالش همیشگی قزاقستان در مورد مدیریت ارتباط مناسب با همسایۀ شمالی آن، چالشی برای سازوکارهای درون منطقهای است.
یکی دیگر از مسائل مهم مربوط به همکاری منطقهای در آسیای مرکزی، میزان پای بندی ترکمنستان به تعهدات منطقهای است. عدم حضور رئیسجمهور ترکمنستان در نشست آستانه، به دلیل سفر برنامهریزی شده وی به امارات متحده عربی، بحثی بود که توسط برخی ناظران مطرح شد. باید این نکته را در نظر گرفت که ترکمنستان با سیاست بیطرفانه خود که در سطح بینالمللی به رسمیت شناخته شده است، دارای سابقهای از عدم مشارکت در همکاریهای چند جانبه است. علاوه بر این، عشق آباد تمایل دارد که منافع اقتصادی و امنیتی خود را تا حدودی متمایز از سایر نقاط منطقه ببیند. اما برای تحقق همکاریهای منطقهای پایدار، ترکمنستان یک کشور کلیدی است. این امر به ویژه برای تحقق آرمان رهبران آسیای مرکزی به منظور تبدیل منطقه به یک کریدور تجارت زمینی بین اروپا و آسیا و اتصال شرق و غرب دریای خزر مشهود است. در این پروژهها، اهمیت استراتژیک ترکمنستان به عنوان یک کریدور حمل و نقل، کاملا حیاتی است.
منبع: اندیشکده آمریکایی مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز