در شرایطی که دولت افغانستان خواستار آغاز مذاکرات صلح با طالبان است و طی دو ماه، دومین نشست بینالمللی پیرامون صلح افغانستان در کابل و تاشکند برگزار میگردد، دانستن موضع طالبان ورای آن چه که سخنگویان این گروه طی اطلاعیههای رسمی بیان میکنند، اهمیت دارد.
ایران شرقی/
در شرایطی که دولت افغانستان خواستار آغاز مذاکرات صلح با طالبان است و طی دو ماه، دومین نشست بینالمللی پیرامون صلح افغانستان در کابل و تاشکند برگزار میگردد، دانستن موضع طالبان ورای آن چه که سخنگویان این گروه طی اطلاعیههای رسمی بیان میکنند، اهمیت دارد. «سمیع یوسفزی» خبرنگار افغانستانی توانسته است که با یکی از اعضای برجسته شورای عالی طالبان گفتگویی در این زمینه انجام دهد که از این گفتگو میتوان برخی از مواضع طالبان را در قبال درخواستهای صلح کابل دریافت. این گفتگو در سایت خبری تحلیلی The Daily Beast منتشر شده است و بخشهای مهم آن به شرح زیر است:
گرچه طالبان بهطور رسمی اعلام کرده است که تا زمان حضور نیروهای اشغالگر کافر در افغانستان هرگز صلحی در کار نخواهد بود اما بسیاری از آنها میدانند که قادر به تصرف کابل نخواهند بود و حس میکنند که به دام خودکامگی خود افتادهاند. حتی تعدادی از نیروهای طالبان در محافل خصوصی اذعان میکنند که نباید از کلمه «هرگز» استفاده میکردند. اما آنها میدانند که هیچ راهی برای عقبنشینی از موضعی که سرسختانه و بارها و بارها تکرار شده است وجود ندارد.
من به عنوان روزنامهنگاری که حدود یک ربع قرن است در حال پوشش جنگ افغانستان هستم تلاش کردم با همه طرفها، از جمله شخصیتهای کلیدی، گفتگو کنم و متوجه شدم موضعگیری رسمی طالبان درباره اینکه «تا زمان خروج همه نیروهای آمریکایی هیچ مذاکرهای صورت نخواهد گرفت» آنقدرها هم که به نظر میرسد جدی نیست.
به یاد دارم در سال 2005، از «شیر شاه فاضل» فقید که از مقامات ارشد طالبان و رئیس دانشگاه پزشکی کابل بود شنیدم که میگفت اگر آمریکا و «حامد کرزی» رئیسجمهور وقت افغانستان اندکی بصیرت داشته باشند، به طالبان پیشنهاد صلح میدهند وگرنه تنها پیروز این میدان، سیلاب خون است.
«فاضل» گفت: «با طالبان صلح کنید، در غیر این صورت هیچ گزینه دیگری باقی نخواهد ماند.» نظر او (که آن را با سازمان ملل نیز در میان گذاشته بود) این بود که 15 ولایت از 34 ولایت افغانستان به طالبان داده شود تا بدین ترتیب، والیها و رئیس پلیسهای طالبان بر سر کار بیایند و بقیه اراضی کشور تحت کنترل نیروهای ملی افغان باشد.
شش ماه پیش، توانستم با یکی از اعضای مهم شورای عالی طالبان تماس برقرار کنم و بالاخره پس از ماهها تلاش موفق شدم او را به یک رستوران خوب در یک شهر بزرگ در نزدیکی مرز افغانستان ـ پاکستان دعوت کنم.
او یک مرد 60 ساله با محاسن جو گندمی بود. وی از وزرای سابق دولت افغانستان بود که حالا عضو شورای نظامی طالبان است. او با یک تویوتای لوکس به رستوران آمد، چای سبز خود را سر کشید و با اشتها شروع به خوردن کباب بره افغان کرد.
او حین خوردن گفت: «سیاست طالبان بسیار شفاف است. به رغم تلفات سنگین طالبان، افغانها از جنگ خسته نشدهاند و ما به هیچ عنوان کمبود نیرو نداریم.»
من عنوان کردم که ارتش دولت افغانستان هم دچار کمبود نیرو نیست چون هر روز جوانان بیشتری به جنگ ضد طالبان ملحق میشوند. بنابراین، در پایان روز شاهد آن هستیم که افغانها در حال کشتن افغانها هستند.
برای اولین بار طی این گفتوگوی یک و نیم ساعته احساس کردم که او کمی جا خورد.
او گفت: «ما یک رژیم بودیم. رژیم ما سقوط کرد اما این به خاطر قلدریهای آمریکا بود و نه به خاطر اینکه مردم علیه ما شوریدند.»
این عضو شورای نظامی طالبان افزود: «حالا نوبت آمریکاییها است که جلو بیایند و راه حلی ارائه کنند. ما توسط آمریکا کنار گذاشته شدیم و تنها با آمریکا معامله خواهیم کرد. سپس، بعد از برگزاری چند جلسه، میتوانیم با رژیم افغان به توافق برسیم.»
این نیروی کهنهکار طالبان گفت: «تا کنون نه دولت افغان و نه آمریکاییها هیچکدام درباره مذاکرات صلح جدی نبودهاند. مقامات آمریکایی و افغان باید پیشنهادات صلح واقع گرایانه و غیر تهدیدآمیز ارائه کنند. طالبان حاضر به شنیدن پیشنهادات معقول میباشد.»
من به این نیروی با سابقه طالبان گفتم که از دیگر مقامات ارشد طالبان شنیدهام که یک فرمول تقسیم قدرت 50 ـ 50 میتواند نتیجه بخش باشد.
وی گفت: «اجازه دهید آنها پیشنهادات خود را روی میز بگذارند. در حال حاضر، غنی و رژیم وی هیچ طرح یا استراتژی ندارند و فقط خواهان تسلیم شدن طالبان هستند اما هیچ دلیلی برای تسلیم شدن طالبان وجود ندارد.»
به نظر میرسد پیشنهاد صلحی که از سوی غنی مطرح شده، پیشنهادی است که درباره آن با رهبران طالبان گفتگو شده است.
این عضو شورای نظامی طالبان افزود: «ما نیروهای طالبان نمیخواهیم این جنگ تبدیل به یک نبرد پوچ بین افغانها شود. باید به روند کشته شدن مسلمان به دست مسلمان پایان داده شود.»
وی تصریح کرد: «این تقسیم قدرت 50 ـ 50 باید در همه وزارتخانهها و ادارات مهم کشور، در هر 34 ولایت، و در سرتاسر افغانستان باشد. همچنین باید به طالبان آزادی کامل داده شود تا به تدریج از یک نیروی نظامی فاصله گرفته و تبدیل به یک حزب سیاسی فعال شود. زندانیان طالبان هم باید به تدریج آزاد شوند. سپس باید با ضمانت سازمان ملل، آمریکا، ناتو و همسایگان قدرتمند افغانستان، یک دولت موقت برای یک دوره 2 تا 5 ساله تشکیل شود. »
او افزود: «بعد از اینکه پایههای صلح بنیان گذاشته شدند، نیروهای آمریکایی و ناتو باید شروع به ترک افغانستان کنند.»
من برای اینکه از نظر دیگر مقامات طالبان با خبر شوم، با یک فرمانده دیگر طالبان در شرق افغانستان تماس گرفتم. پیشنهادات او هم شبیه مقام قبلی بود اما کمی جزئیات بیشتری داشت.
او گفت: «من فکر میکنم طالبان باید با حفظ شأن و احترام، در نظام افغانستان جای داده شود. تقسیم قدرت 50 _ 50 در دولت مرکزی و ولایات به نظر معقول میرسد و پیشنهاد خوبی برای طالبان است اما این کار چگونه باید انجام شود؟ ما به تضمینهای بیشتری نیاز داریم.»
به گفته وی، ایده تقسیم قدرت در همه ولایات یک ایده مهم است و باید با این تفکر که این طرح موجب تقسیم کشور میشود مقابله شود.
این فرمانده طالبان افزود: «همچنین به جنگجویان طالبانی که به خانههای خود بازمیگردند هم باید دستکم تا 2 سال و ترجیحا تا 5 سال، مبلغی پول پرداخت شود تا آنها بتوانند به تدریج وارد جامعه شوند.»
وی تصریح کرد: «به جنگجویان طالبانی که طی 17 سال گذشته کشته شده و دارای فرزند بودهاند نیز باید غرامت پرداخت شود.»
زمانی که طالبان بخشی از حکومت شود، امنیت و شفافیت در همه جا بهبود پیدا خواهد کرد و این مسئله زمینه برگزاری یک انتخابات معتبر را فراهم میسازد.
این فرمانده طالبان افزود: «ما هم میتوانیم مثل پاکستان یا سایر نقاط دنیا، یک حزب سیاسی مذهبی باشیم. طالبان از حمایت مردمی برخوردار است و ما قطعا میتوانیم در انتخابات پیروز شویم.»
البته دستیابی به یک توافق صلح، دستکم به این زودیها محقق نخواهد شد اما این بدین خاطر نیست که 2 طرف خواهان جنگ میباشند.
رئیسجمهور غنی در سخنرانی افتتاحیه خود در کنفرانس روز چهارشنبه، به یکی از آیات قرآن استناد کرد و گفت: «اگر دشمن خواهان صلح است با او صلح کنید و به خدا توکل نمائید.»
در همین حال، داعش ناامیدانه در انتظار نشسته و در حال رصد اوضاع است تا بتواند به نحوی از حس سرخوردگی که طی سالهای طولانی به وجود آمده است به نفع خود بهرهبرداری نماید.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»