نظرات 4گانه در حوزه آینده افراطگرایی در آسیای مرکزی
ایران شرقی/
از دیدگاه محافل سیاسی و بینالمللی، شکل خاص تروریسم در آسیای مرکزی بدلیل فرآیندهای بینالمللی و ظهور منابع دائمی بیثباتی و تنش؛ در نقاط مختلف جهان از جمله خاورمیانه و آفریقای شمالی در مقایسه با 10 یا 15 سال پیش، بسیار کمرنگتر شده است. علاوه بر این، کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تا حدی سیاست داخلی و خارجی خود را تثبیت کردهاند. در این وضعیت، کارشناسان معتقدند که آسیای مرکزی تنها در صورتی که بی ثباتی از افغانستان گسترش یابد یا تهدیدات ناشی از گروهک تروریستی داعش افزایش یابند، با بحران سیاسی یا چالشهای جدی امنیتی مواجه خواهد شد.
با این وجود، این تنها تصور در مورد آینده تروریسم و افراطگرایی در منطقه نیست. دیدگاههای بسیار مختلفی در مورد آینده اسلام سیاسی، تروریسم و افراطگرایی در آسیای مرکزی وجود دارند که تا حد زیادی با هم متفاوتاند. آمریکا، روسیه، جمهوریهای آسیای مرکزی و کارشناسان مسائل سیاسی بینالمللی پایبند 4 نظریه مختلف در رابطه با چشمانداز ظهور تروریسم و افراطگرایی در آسیای مرکزی هستند.
آمریکا
دولت آمریکا و وزارت امور خارجه آن که هر سال گزارشهایی در مورد آزادیهای مذهبی در برخی مناطق جهان از جمله، آسیای مرکزی منتشر کرده و معتقدند که جنبش اسلامی ازبکستان و حزبالتحریر دو تهدید اصلی برای صلح و ثبات آینده منطقه هستند. از نظر نمایندگان رسمی آمریکا، جنبش اسلامی ازبکستان از مبارزه به خاطر ایدههای خود امتناع نورزیده است، بنابراین، ممکن است تهدیدی برای صلح و ثبات ازبکستان و دیگر جمهوریهای آسیای مرکزی باشد. جنبش اسلامی ازبکستان در افغانستان هم، علیه آمریکا و ائتلاف ضد طالبان میجنگد. این سازمان، خواستار کنار زدن حاکمان مستبد فعلی از قدرت و ایجاد خلافت اسلامی است.
رهبران آسیای مرکزی
دولتهای آسیای مرکزی نه تنها حزبالتحریر و جنبش اسلامی ازبکستان را تهدیدی برای ثبات آینده در منطقه میدانند، بلکه خواستار نابودی دیگر گروهکهای اسلامی محافظهکار- سلفی مانند "جماعت اسلامی" نیز هستند. این رهبران ملی جمهوریهای آسیای مرکزی ضمن نگرانی برای قدرت خود، هر گونه جنبش اپوزیسیون را تهدیدی برای ثبات در نظر گرفته و سعی دارند آن را سرکوب کنند.
موضع روسیه
روسیه در رابطه با تهدیدات تروریسم و افراطگرایی در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز معتقد است که پس از فروپاشی شوروی، جمهوریهای منطقهای با مشکلات امنیتی نشات گرفته از کشورهای همسایه مواجه شدند که به خودی خود ریسک بزرگی برای مدرنیزهسازی این کشورهاست. با توجه به این شرایط، کشورهای آسیای مرکزی در آینده با تهدیدات مختلف از جمله تروریستهای افغانستان، داعش و همچنین مشکلات داخلی مرتبط با سیاست مقامات ملی مواجه خواهند شد.
تصور غلط در مورد تروریسم در آسیای مرکزی
برخی تحلیلگران محلی درک غرب از وضعیت بحرانی تروریسم و افراطگرایی در آسیای مرکزی را مورد انتقاد قرار میدهند. آنها معتقدند، "کارشناسان غربی و رسانههایشان به گسترش اسلام هراسی در جهان کمک کرده و یک تفسیر غلط از وضعیت بوجود آمده ارائه میکنند". از این نقطه نظر، نوعی کلیشه ژئوپلتیک در مورد بیثباتی سیاسی در آسیای مرکزی ایجاد میشود که در وهله اول، ناشی از نفوذ اسلامگرایان است (که در نهایت قطعا باید به صورت تقابل آشکار در این کشورها (از جمله اقدامات تروریستی) در آید).
به گفته این تحلیلگران، مسائل زیر دلایل واقعی اختلافات داخلی در کشورهای آسیای مرکزی و کل منطقه هستند: 1. مسائل اجتماعی- اقتصادی و سیاسی؛ 2. عامل ژئوپلتیک و رقابت بین قدرتهای بزرگ مانند روسیه، چین و کشورهای غربی.
چرا رهبران آسیای مرکزی از مذهب واهمه دارند؟
برخلاف بیانیههای مربوط به آزادی که از سوی دولتهای آسیای مرکزی در سال 1991، برخی اصلاحات قانونی به محدودیت آزادیهای مذهبی منجر شدند. آنها همچنین قوانین سختگیرانهتری را برای فشار بر مذهب به منظور جلوگیری از احیای دین آغاز کردند.
رهبران کشورهای آسیای مرکزی اینگونه تصور میکنند که مذهب و اسلام رقبای ایدئولوژیک جدی هستند که قادرند حکومت آنها را به چالش بکشانند. در اواسط دهه 90 دولتهای ملی موفق شدند این تهدید بالقوه را از بین برده و سپس یک رژیم بسیار مستبد را برقرار کنند. آنها سعی داشتند گسترش اسلام و گروهکهای اسلامی را متوقف کنند.
در عین حال، به گفته رهبران این کشورها، گروهکهای مذهبی ثبات و ساختار اجتماعی را تضعیف میکنند. در همین رابطه، ساختارهای منطقهای از مسئله حاد افراطگرایی مذهبی برای توجیه اقدامات قانونی سخت گیرانه مرتبط با مذهب استفاده میکنند. لازم به ذکر است که کشورهای آسیای مرکزی پساشوروی علاوه بر دستاوردهای غیر قابل انکار، همانند سابق مذهب را یک خطر در نظر گرفته و مبارزه با آن را ادامه میدهند.
در حال حاضر، در آسیای مرکزی وضعیتی مشاهده میشود که رهبری سیاسی در آن تنها ضامن ارزشهای دمکراتیک و سکولار بوده و تمام اتحادیههای مذهبی مستقل غیر قابل کنترل را به عنوان اپوزیسیون سیاسی بنیادگرا در نظر میگیرد. یکی از مهمترین اصول حکومت استبدادی در آسیای مرکزی به ویژه ازبکستان، توطئه مذهبی است، اگرچه ، بعید است که بتوان وجود گروهکهای اسلامی را تهدید واقعی در نظر گرفت. در عین حال، نباید این حقیقت را نادیده گرفت که ممنوعیتهای مذهبی مختلف به طور خودکار به گسترش جنبشهای اسلامی اپوزیسیون منجر میشوند.
ابزار سرکوب
شناخت مذهب در دوران پساشوروی بسیار دشوار است. به عبارت دیگر، گروههای اجتماعی به سختی میتوانند اصول مذهبی را به رسمیت بشناسند. اسلامگرایان در آسیای مرکزی به طور سیستماتیک توسط مقامات سرکوب میشوند. علیرغم تبلیغات سیاه علیه اسلام و اسلامگرایی، برخی ناظرین معتقدند که جنبشهای اسلامی را نباید به عنوان یک تهدید واقعی برای جمهوریهای آسیای مرکزی در نظر گرفت. در عین حال، دولتهای جمهوریخواه از این جنبشها به عنوان بهانهای برای سرکوب هرگونه چالش سیاسی استفاده میکنند. به عبارت دیگر، دولتهای منطقهای از تهدید بنیادگرایی اسلامی و دیگر اشکال افراطگرایی به عنوان ابزاری برای تقویت مواضع خود سوء استفاده میکنند.
در این راستا، برخی از تحلیلگران به این نتیجه رسیدهاند که اگرچه در میان برخی از شهروندان جمهوریهای آسیای مرکزی تفسیر رادیکالی از آموزش مذهبی گسترش یافته است، اما نسبت دادن اسلام و اسلامگرایی به تروریسم و افراطگرایی اشتباه است. شواهد واقعی بسیار کمی از اینکه این فرآیند در آسیای مرکزی در واقع رادیکال است و افراطگرایان و تروریستها به تهدید واقعی برای جمهوریهای منطقهای تبدیل شدهاند، وجود دارد.
به عبارت دیگر، دولتهای ملی به ویژه ازبکستان از تهدید تروریسم برای توجیه سرکوب مخالفان استفاده میکنند.
البته نباید فراموش کرد که فقدان چشماندازهای اقتصادی در جمهوریهای آسیای مرکزی ممکن است جوانان را به سمت گروهکهای افراطی بکشاند. بهترین روش محدود کردن امکانات شبهنظامیان اسلامی و افرطگرایان برای استخدام نسل جوان، ایجاد بهترین امکانات اقتصادی و مبارزه با فقر است. در آسیای مرکزی پدیدههایی مانند توزیع نابرابر ثروت، نقض قوانین، مدیریت ناکارآمد، سرکوب علیه اپوزیسیون سکولار و دیگر مشکلات سیاسی و اجتماعی- اقتصادی گسترش یافتهاند. در نتیجه، در منطقه زمینه مساعدی برای افراطگرایی ایجاد شده است. بنابراین، آسیای مرکزی مجبور است با تهدیدهایی مانند افراطگرایی، بنیادگرایی اسلامی و تروریسم مواجه شود.
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»