وعده وعیدهای سیاستمداران نسل قدیم پاکستان دیگر به روز نیست و کارایی لازم را ندارند، در نتیجه اعتماد عمومی تودههای مردم نسبت به آنها سلب شده است. مردم پاکستان امروزه به دلیل آگاهی از حقوق خود، عاقلانهتر عمل میکنند. بر همین اساس و به لطف آزادی رسانهها که نقش کاتالیزور را در این زمینه ایفا کردهاند، سیاستمداران جوانی به عرصه سیاسی پاکستان پای نهاده و آرام آرام آماده کارزار انتخاباتی با سیاستمداران نسل قدیم میشوند.
ایران شرقی/
سیاست مداران پاکستانی به کدام سو پیش میروند؟ آیا توده مردم همچنان به سخنان سیاستمداران همانند گذشته گوش فراخواهند داد و به وعدههای آنها اعتماد دارند؟ آیا اصلا آنها انتخاب دیگری دارند؟
تا چند سال پیش، هیچ فرد جدیدی در دنیای سیاست وجود نداشت که مردم به سمت او بروند، فقط همان چهرههای قدیمی که هر بار در انتخابات رقابت میکردند و احتمالا بسیاری از آنها از طریق حوزههای انتخابیه سنتی خود دوباره به پارلمان باز میگشتند. زیرا آنها تنها افرادی بودند که در افق فکری و فضای سیاسی حضور داشتند. اما حالا به نظر میرسد همه چیز در حال تغییر است و نسل جدیدی از سیاستمداران وارد عرصه میشوند.
وعدههایی که سیاستمداران قدیمیتر میدهند، دیگر به روز نیست و به کار نمیآید و هیچ اعتماد عمومی در توده مردم نسبت به آنها وجود ندارد. مردم نیز عاقلانهتر عمل میکنند. مردم امروز بیشتر به حقوق خود آگاه شدهاند و مایلند از رای خود به صورت قاطعانهتر و خردمندانه استفاده کنند. آنها عمیقا معتقدند که در گذشته رأی خود از روی بی احتیاطی تعیین کرده بودند.
باز بودن و آزادی رسانهها که برای اولین بار توسط ژنرال پرویز مشرف به اجرا گذاشته شده، نقش کاتالیزور را در این زمینه ایفا کرده است. همچنین واقعیت این است که تعداد جوانان بیشتری به صف رای دهندگان در پاکستان پیوستهاند. این جوانان در رای گیری شرکت نخواهند کرد، مگر اینکه مطمئن باشند که به مرد و یا زن مناسب و شایسته رای میدهند. جوانان آگاه هستند که محصولات قدیمی سیاستمداران با استانداردهای آنها انطباق ندارد، زیرا هرگز آن وعدهها تحقق نیافتهاند.
سیاستمداران سلسلهای
این مسائل به وارد شدن سیاستمداران جوانتر به عرصه سیاسی پاکستان میانجامد. افراد سالخورده و ارشد که به بلوغ فکری رسیدهاند هم اکنون برای رقابت با جوانترها و برگزاری انتخابات در سطوح ملی، ایالتی و محلی آمادهاند. چهرههای برجسته بسیاری در بین جوانان وجود دارند. بلاول بوتو، پسر بی نظیر بوتو و آصف زرداری از آن جملهاند. تصور عمومی چنین بود که بلاول بوتو تنها پسر یک مادر برجسته است و فقط میراثدار بی نظیر بوتو است.
به نظر نمیرسید او به اندازه کافی فراست سیاسی داشته باشد و مردم عموما تصور میکردند که پدرش از او حمایت کرده است و با کمک پدرش او رئیس PPP (حزب مردم پاکستان) شده است. از سوی دیگر زرداری خود را به عنوان معاون رئیس در کمیتهای که امور حزبی را انجام میدهد معرفی کرد. از نظر مردم، بلاول تنها یک رئیس پوشالی بود که زیر سایه پدرش فعالیت میکرد.
اما اخیرا متوجه شدهایم که بلاول بوتو به عنوان فردی با دیدگاههای سیاسی خاص و منحصر به فرد و حقیقی ظاهر میشود و در برخی محافل ادعا کرده که او با پدرش در بسیاری از مسائل هم عقیده نمیباشد. او ممکن است راه طولانی در پیش داشته باشد تا به یک رهبر واقعی مردم تبدیل شود؛ اما او از مزیت میراث بوتو بهرهمند است و میتواند از آن به نفع خود استفاده کند و نگذارد پدرش از طریق اقدامات فاسد وابسته به خود در حوزه سند؛ او را هم به ورطه عقب ماندگی بکشاند.
اگر بلاول بتواند به جای ادامه دادن به انجام امور در سایه پدرش، به دنبال اجرای دیدگاههای سیاسی خود برود، انتظار میرود ایدههای جدیدی را به ارمغان بیاورد که به نفع ملت باشد. اگر این اتفاق بیافتد، مطمئنا فرصتهای مناسبی برای حزب مردم پاکستان ایجاد خواهد شد و این حزب میتواند به عنوان یک حزب حقیقتا ملی دوباره شروع به کار کند و دیگر به وضعیت فعلی خود که انگار به عنوان حزب سند عمل میکرد؛ برنگردد.
بختاور و آصفه دو خواهر بلاول نیز میتوانستند مسیر سیاسی خود را در پیش بگیرند، اما آنها تا کنون هیچ تمایلی به این کار نشان ندادهاند.
شریف بعدی؟
در پنجاب، دو جوان در سیاست ظهور کردهاند و میتوانند برای آینده، امید بیافرینند . یکی از آنها مریم نواز، دختر نواز شریف و دیگری حمزه شریف، پسر شهباز شریف است. آنها دو عموزاده هستند، اما فضای زیادی داشتهاند که به شکل مجزا آماده رقابت شوند و فقط به صورت وارثان ارث سیاسی پدرانشان ظاهر نشوند.
مریم از قبل تحت حمایت پدرش آماده شده تا وارد سیاست شود و درک نیم پخته و نادری از مسائل ایالتی و ملی را نشان داده است. او فعالیت سیاسی خود را در سال 2012 آغاز کرد. او مسئول مبارزات انتخاباتی نواز شریف در سال 2013 بود. مریم همچنین مدتی بعد از اینکه پدرش نخست وزیر شد، هدایت BISP ( برنامه حمایتی (بیمه) درآمد بینظیر) را به عهده گرفت.
نواز میخواهد مریم را به عنوان "بی نظیر" جدید پاکستان به مردم معرفی کند و به همین دلیل همه امکانات و فرصتها را همان طور که ذوالفقار علی بوتو برای دخترش بینظیر فراهم کرد، برای مریم به وجود آورد. وی مریم را نزد سیملا برد و او را در جلسات ایندیرا گاندی شرکت داد و وی را مسئول میز هند در دفتر امور خارجی کرد. مریم همچنین در اوایل دهه 70 یک برنامه تلویزیونی جنجالی در مورد امور سیاسی جاری به نام «Encounter»/ رویارویی را اجرا کرده است.
بعد از اینکه نواز شریف به قدرت رسید، مریم به عنوان رئیس برنامه جوانان منصوب شد. او همچنین بخش رسانهای نخست وزیر را اداره میکرد. مریم در سال 2017 پس از اینکه پدرش توسط دیوان عالی رد صلاحیت شد، به لحاظ سیاسی بیشتر فعالیت کرد و با موفقیت برای مادرش کلثوم نواز برای NA-120 (حوزه 120 انتخاباتی مجلس ملی ) مبارزه انتخاباتی انجام داد.
مریم نواز وعده داده که او یک مسیر سیاسی جداگانه را طراحی میکند تا بتواند پاک و جدا از سیاستهای پدرش امور را رهبری کند. آنچه از او انتظار میرود گونهای از رهبری است که خواسته عموم پاکستانیها است و نه فقط فئودالها.
حمزه پسر شهباز تا کنون نقشهای سیاسی در پنجاب ایفا کرده است، اما فعالیتها و ادعاهای پدرش در سیاستهای ایالتی آن قدر استوار و ثابت بوده که حمزه به عنوان یک رهبر سیاسی مهم به رسمیت شناخته نمیشود. حمزه نشان داده درک روشنتری از مسائل دارد و اگر آزادی عمل بیشتری به او داده شود احتمالا به عنوان رهبری ظاهر میشود که توسط دیدگاههای محدود سیاستمداران قدیمی احاطه نشده است.
در هند هم میراث سیاسی خانواده گاندی که به نسل جدید آن منتقل شده است نیز قابل مشاهده است، اما تنها پیشرفتهای آینده پتانسیلهای واقعی را آشکار خواهند کرد.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»