تحلیلی بر چرایی ایجاد پایگاه نظامی چین در افغانستان
ایران شرقی/
هفته گذشته خبری منتشر و براساس آن اعلام شد، چین در تلاش است در استان بدخشان افغانستان پایگاه نظامی ایجاد نماید. این مسئله بطور منطقی فرضیه همکاری احتمالی چین با تاجیکستان بعنوان مسیر انتقال تجهیزات نظامی و تدارکاتی را به ذهن متبادر می سازد.
پروژه پایگاه نظامی در اواخر سال 2017 در جریان سفر هیئت نمایندگی افغانستان به پکن مطرح شد. در این طرح همچنین گفته شد که تاجیکستان میتواند برای تحقق موفقیتآمیز این برنامهها راحتترین مسیر ارسال تجهیزات از چین به بدخشان افغانستان را ارائه نماید. (چرا که بدخشان دارای مرز 76 کیلومتری غیر قابل عبور با چین است).
این درحالیست که چین قصد دارد برای ساخت و فعالیت پایگاه نظامی جدید در شمال شرق افغانستان تمام موارد مورد نیاز از جمله تسلیحات مورد نیاز نظامی را تامین نماید. گفته میشود طی چند ماه اخیر، فعالیت شبهنظامیان در مرز تاجیکستان- افغانستان به طول حدود 1400 کیلومتر روندی افزایشی را نشان میدهد.
بطور طبیعی، تاجیکستان و چین هم به طور یکسان به کاهش تهدید تروریسم در افغانستان علاقمندند و در همین راستا، در پاییز سال 2016 تفاهمنامهای در مورد تقویت مرز تاجیکستان- افغانستان امضا شد. در همان حال، رسانههای ایرانی به نقل از سلیمان یتیماف، فرمانده نیروهای مرزی تاجیکستان اعلام کردند که چین در مناطق مرزی تاجیکستان4 قرارگاه و یک پایگاه آموزشی برای نیروهای مرزی خواهد ساخت.
علاوه بر این، پکن از این مسئله واهمه دارد که اویغورهای چینی که در حال حاضر، در صفوف تروریستهای افغانستان حضور دارند به خانه بازگردند و به دلیل همین مسئله مهم، تاکنون برخی توجهات خود را از حوزه اقتصاد، به امنیت و نظامی گری سوق داده است.
سطح رو به رشد همگرایی امنیتی- نظامی
در شهر ارومچی چین در تابستان سال 2016 اجلاسی با حضور روسای ستادهای کل نیروهای مسلح تاجیکستان، چین، افغانستان و فرماندهان نیروی زمینی ارتش پاکستان برگزار شد. در طی این اجلاس تفاهمنامهای در مورد ایجاد ائتلاف و تشکیل مکانیسم چهارجانبه برای مبارزه مشترک با تروریسم و افراط گرایی به امضا رسید.
این تشکّل منطقهای- امنیتی جدید با حضور چین، افغانستان، تاجیکستان و پاکستان قبل از هر چیز مبانی قانونی برای همکاری چهارجانبه از جمله، همکاری نظامی با استفاده از نیروهای مسلح را ایجاد نمود. مذاکراتی بین رهبران چین و تاجیکستان در پکن هم برگزار شد و روسای ستادهای مشترک ارتشهای چین، تاجیکستان و پاکستان با یکدیگر دیدار کردند. در نتیجه، هر یک از طرفین متعهد شدند از تمام امکانات خود برای حفظ صلح و ثبات در منطقه استفاده کرده، به تمامیت ارضی و استقلال ملی کشورها احترام گذاشته و حقوق بینالمللی و اساسنامه سازمان ملل را رعایت کنند.
علاقه متقابل طرفین به ائتلاف قابل درک است. در تاجیکستان و افغانستان یک تهدید مشترک امنیتی وجود دارد که همان افزایش فعالیت گروه داعش در افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی و نفوذ شبهنظامیان به مرز قلمروی تاجیکستان است. به عنوان مثال، در ولایت جوزجان مراکز زیرزمینی آموزش شبه نظامیان داعش که در آنها 300 نفر آموزش میبینند، فعالیت میکنند. در استانهای شمالی افغانستان هم تعداد شبه نظامیان فرانسوی و الجزایری که به ظاهر به جستجوی نفت و گاز مشغولند، طی ماههای اخیر افزایش یافته است.
ثبات تاجیکستان و افغانستان پاسخگوی منافع ملی چین (که از سال 2016 به افغانستان کمکهای بلاعوض ارائه میکند) است. در زمان حکومت طالبان در افغانستان، گروههای بزرگ اویغورهای چینی که در اردوگاههای القاعده آموزش نظامی دیده بودند، وارد تشکلهای شبهنظامیان خارجی شدند.
پکن ضمن کمک به ارتش افغانستان سعی دارد از نفوذ شبهنظامیان اویغور که اکثرشان در حال حاضر، در صفوف داعش حضور دارند، جلوگیری کند. منطقه خودمختار سین کیانگ (مرکزیت اویغورها با مساحتی تقریبا به اندازه ایران ) با حدود 22 میلیون نفر جمعیت دارای بخشهای آسیبپذیر و مرز مشترک 5600 کیلومتری با افغانستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، روسیه، مغولستان و هند است.
استراتژی انعطاف پذیر
تقویت مواضع چین در افغانستان و تا حدی تاجیکستان مخالف منافع روسیه نیست. بدیهی است که مسکو هم به مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر و گفت و گوی سیاسی با بخش میانهروی طالبان علاقمند است (موضع رسمی کرملین نسبت به مذاکرات بین افغانستان و طالبان 1 فوریه در نشست ویژهای در کابل بیان شد). با این حال، رشد نفوذ پکن در منطقه از طریق پروژه "کریدور اقتصادی چین-پاکستان" با واکنش سخت واشنگتن مواجه میشود که به طور غیر مستقیم، صحت مسیر انتخاب شده را نشان میدهد.
پس از خروج گروه اصلی نیروهای خارجی از افغانستان، چین به همراه کشورهای آسیای مرکزی به طور فعال در مبارزه منطقهای با تروریسم بینالمللی شرکت کرد. چین در سه سال اخیر، بیشتر از دهههای گذشته به افغانستان کمک کرده است. این امر نشاندهنده تمایل به سلطه اقتصادی در منطقه و ایجاد ثبات است.
شرکتهای چینی در حال حاضر، در مناقصه استخراج معدن مس در نزدیکی کابل برنده شدهاند. چین در ساخت نیروگاه برق به ارزش 500 میلیون دلار و راهآهن بین تاجیکستان و پاکستان هم شرکت کرد.
ثبات در استان بدخشان برای تمام همسایگان جغرافیایی دارای منافع اقتصادی و سیاسی است. مسیر تاجیکی از چین به افغانستان ممکن است ثمربخش باشد. اگر کارفرمایان چینی در شرایط آشفتگی منطقهای، دسترسی به منابع معدنی افغانستان (که ارزش آن 3 تریلیون دلار برآورد میشود) را از دست بدهند، کشورهای آسیای مرکزی هم از لحاظ اقتصادی شکست خواهند خورد.
با کاهش تدیجی نفوذ پنتاگون و ناتو در افغانستان، نقش پکن تا سطح استراتژیک افزایش مییابد. چین ترجیح میدهد از قدرت نرم (عمدتا ابزار دیپلماسی) استفاده کند. پکن قصد ندارد در افغانستان بجنگد اما سعی میکند منطقه را از نفوذ بیثباتی در مرزهای منطقه محافظت کند. با این حال، برای چینیها دشوار است که به طور کامل از نیرو در این منطقه مورد اختلاف استفاده نکنند.
بهار سال 2017 حدود 4 هزار نظامی چینی براساس تفاهمنامههای دوجانبه وارد افغانستان شده و پکن رسما برگزاری عملیات مشترک ضدتروریستی در امتداد مرز چین را تایید کرد.
در کریدور واخان افغانستان که با تاجیکستان، چین و پاکستان هم مرز است از سال 2012 پلیس ملی مسلح چین فعالیت میکند. چینیها در آنجا هسته های جنبش اسلامی ترکستان شرقی و گروهکهای جدایی طلب و مذهبی- افراطی را نابود کردند. و این در حالیست که قانون ضدتروریستی چین در صورت ظهور تهدید امنیت ملی، امکان ورود نیروها به قلمروی کشورهای همسایه برای کمک همه جانبه به مبارزه با تروریسم را فراهم میآورد.
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»