افراط زدایی و بازگشت مجدد جنگجویان به جامعه (مطالعه موردی پاکستان)
پیشرانهای افراطیگرایی و چگونگی جلوگیری از گسترش آن
زمانی که فردی به یک سازمان افراط گرای خشونت طلب میپیوندد، هویت قبلی وی از بین میرود و به وی شخصیتی جدید برای خدمت در راستای برنامه و دستورالعمل گروه داده میشود که از آن به عنوان "قتل استعاری" یاد میکنند. افراد به کار گرفته شده، اغلب نام مستعار داشته و وظایفی با اهداف جمعی به آنها داده میشود که حس تازهای از معناداری و تعلق را به آنان القا میکند و صفات و شخصیت فرد، در پشت پرده ستیزهجویی شخصیت آنان شکل میگیرد.
ایران شرقی/
به رغم افزایش تحقیقات درباه افراط گرایی خشونت بار، همچنان درباره دلیل پیوستن افراد به این گونه گروهها و دلیل بازگشت مجدد آنها به خشونت در میان افرادی که برنامههای افراط زدایی و بازگشت به اجتماع را گذراندهاند، سوالات فراوانی وجود دارد. این گزارش به بررسی درسهای گرفته شده از مطالعه موردی در پاکستان میپردازد که بر حمایت روانی- اجتماعی و پایش پس از برنامه برای پاسخگویی به برخی از این سوالات تمرکز دارد.
خلاصه
به رغم حجم مطالعات صورت گرفته درخصوص افراطی گرایی خشونت بار پس از یازدهم سپتامبر، دولتها در سرتاسر جهان همچنان در تلاش برای درک پیشرانهای آن و نحوه مقابله با دلایل آن از طریق برخی برنامهها هستند.
مطالعه موردی صورت گرفته توسط مرکز توانبخشی و نظارت سابااون (Sabaoon Centre for Rehabilitation and the Monitoring Centre) در پاکستان، نماینده برنامهریزی توانبخشی و بازگشت به اجتماع و همچنین مدلی موفق برای تلاشهای مشابه در دیگر نقاط است.
سابااون به افرادی که در گذشته در زمره افراط گرایان خشونت طلب بودهاند، برای بازسازی هویت خود، کمک به ایجاد جایگزین در معنا و هدف از پیوستن به گروههای خشن افراط گرا با اهداف مناسبتر و پذیرفتنیتر اجتماعی کمک میکند، و همین امر بعد "خود احیایی" و توانبخشی آنها را ممکن میسازد.
برنامهریزی موثر برای افراط زدایی بر حمایت روانی- اجتماعی، مشارکت خانوادگی، فعالیتهای حامی اجتماع، بازسازی روابط با جوامع محلی، و تعامل با افراد مشمول و نظارت بر افراد بازگشته به جامعه، هم توسط اجتماع و هم بواسطه اجرای قانون تمرکز مییابد.
افراط زدایی و بازگشت دوباره به خشونت
در سالهای پس از یازدهم سپتامبر، جنبشهای افراطی خشونت طلب فراملیتی تبدیل به پدیدهای جهانی شدهاند. دولتها در سرتاسر جهان در تلاش برای درک پیشرانهای افراطی گرایی خشونت طلب و چگونگی ممانعت از گسترش آن توسط برنامههای متعدد هستند. به رغم میزان زیاد مطالعات صورت گرفته درباره این مسائل (برای درک دلایل و برای ارائه برنامههایی برای مقابله با آن)، سوالاتی درباره چگونگی پیوستن افراد به این گروهها و چرایی بازگشت مجدد به خشونت افراد شرکت کننده در برنامهها و دورههای افراط زدایی و توانبخشی، وجود دارد. این گزارش به بررسی درسهای فرا گفته شده از مطالعه موردی در پاکستان میپردازد که بر حمایت روانی- اجتماعی و نظارت پس از برنامه برای پاسخگویی به برخی از این سوالات تمرکز دارد.
زمانی که یک فرد به یک سازمان افراط گرای خشونت طلب (VEO) میپیوندد، هویت قبلی خود را از بین برده و به او شخصیتی جدید برای خدمت به برنامه و دستورالعمل گروه داده میشود، که سازمان رفاه، تحصیلات و آموزش اجتماعی پاکستان Social Welfare, Academics and Training for Pakistan (SWAaT) از آن به عنوان "قتل استعاری" یاد میکند. افراد به کار گرفته شده اغلب نام مستعار داشته و وظایفی با اهداف جمعی به آنها داده میشود که حس تازهای از معناداری و تعلق را به آنها القا میکند. صفات و شخصیت فرد کاملا در پشت پرده ستیزهجویی شخصیت آنها شکل میگیرد.
SWAaT سازمانی غیرانتفاعی است که در سال 2011 تاسیس شده و هدف آن ارائه و پیاده سازی برنامههایی با هدف پیشگیری و مبارزه با افراط گرایی خشونت طلب در ولایت خیبر پختونخوا، در شمال غرب پاکستان است. این گروه برای توانبخشی مردان جوان به کارگیری شده در اقدامات ستیزه جویانه توسط تحریک طالبان پاکستان در منطقه سوات بین سالهای 2009 تا 2017 فعالیت میکند. SWAaT مرکز ساآبون را مدیریت میکند که در سپتامبر 2009 پس از عملیات در منطقه توسط ارتش پاکستان تاسیس شده و بعدا به بخش مدیریت شهری واگذار شد. (ساآبون واژه ای پشتو برای اولین پرتو نور در سپیده دم است.) برنامه ساابون برای افراط زدایی، توانبخشی و بازگشت به جامعه با دویست نفر از افراد سابقا افراطی صورت گرفت که 192 نفر از آنها با موفقیت به جریان جامعه بازگشتند.
مدل ساآبون با هدف ارائه محیطی سلامت برای افراد جهت بحث درباره درک خود از ایدئولوژی گروه، رابطه آنها با فرماندهان و همراهان و چگونگی تاثیرگذاری این تجربیات روی آنها فعالیت میکرد. با پایان این روند، معنا و هدفی که افراد در پیوستن به یک VEO به دنبال آن بودند، به وسیله شخصیتی منسجمتر با اهداف اجتماعی جدید قابل قبول و مناسب جایگزین میشدند که پس از آن امکان "خوداحیایی" را فراهم میآورد.
حمایت روانی
تحقیقات در حوزه "روانشناسی تحولی" دریافته است که پیوند و دلبستگی، ابزاری مهم برای هویت فردی و توانایی فرد برای غلبه به آسیبها و چالشها است. پایهای ترین شکل آن از نهاد خانواده نشات گرفته و غفلت و یا رد آن میتواند منجر به مشکلات تحولی و بین فردی شود. به عنوان مثال، نبود پدر، پسران جوان را بیشتر برای پذیرش جایگزین از میان اشخاص قدرتمند و الگوهایی مانند فرماندهان و یا کارفرمایان ستیزهجو مستعد میسازد. همچنین فرزندان خانوادههای پرجمعیت بیشتر در جستجوی حس تعلق به یک گروه هستند. چه به واسطه پس زده شدن توسط افراد خانواده که با تصمیمات آنها مخالفت دارند و یا خشم و رنجش نسبت به اعضای خانواده که بدون رضایتشان آنها را داوطلب کرده بودند (حدود 24 درصد)، این حس عدم پذیرش تاثیری منفی بر حس ارزش و خودپنداری فرد داشته و آنها را آسیبپذیرتر و وابستهتر به VEOها یا گروهها و باندهای مشابه میکند.
سابااون برای ترمیم زخمهای عاطفی و روانی و معرفی فضایی ایمن برای مداخلات روانی- اجتماعی فعالیت میکند. بسیاری از جوانانی که به این مرکز وارد میشوند نه تنها رفتاری خشونت آمیز داشتهاند بلکه شاهد رفتارها و اقدامات خشونت بار نیز بودهاند. بنابراین، چنین مداخلهای تلاش میکند – در فرآیند خود احیایی- تا مشخصات شخصیتی و ذهنیتی سالم فرد را با ارزیابی فرد در تمام پیچیدگیهای وی من جمله شخصیت، عوامل اجتماعی و زمینهای (سازمان اجتماعی در مقابل بینظمی، پویایی داخل گروهی در مقابل پویایی بیرون گروهی)؛ عوامل خانوادگی (اختلالهای خانوادگی، مشارکت در ستیزهجویی)؛ و عوامل حفاظتی (نظارت و پیوند با خانواده) بازیابی کند.
فعالیت ها و پیوندهای اجتماعی
ساابون مشمولان این دوره را به یادگیری مهارتها برای کمک به آنها جهت سازگاری بهتر با جامعه تشویق و ترغیب میکند. برنامهها بر آموزش مهارتهای تفکر انتقادی، شناخت و ارزشگذاری عقاید گوناگون، و شناسایی ارزشها برای توجیه تصمیمات آنها به عنوان بخشی از گفتمان فکری تاکید و تمرکز دارند. این مهارتها به فرد جهت، حس معناداری و هدفداری داده و به فرد کمک میکند تا فرصتهایی را برای حفاظت از خود بدون بازگشت به خشونت بیایند. تحقیقات نشان میدهد که مشارکت اجتماعی به صورت خاص به عنوان یک روش برای بازگشت به جامعه موثر است؛ به این معنی که کسانی که به دنبال "سودمندی داوطلبانه، پایدار و مداوم" در طول یک دوره خاص هستند، احتمال کمتر تخطی از قوانین و ایجاد آسیب را دارند. فعالیتها و مهارتهای اجتماعی به فهماندن "هدفی والاتر" کمک میکند که افراد اغلب در پیوستن به گروه های افراطی خشونت طلب به دنبال آن هستند. این مرکز برای افرادی که قبلا با انگیزههای ایجادی توسط ایدئولوژی افراطی یا ایدئولوژی نادرست مذهبی تهییج شدهاند، برنامههایی را ارائه میدهد که گسترش مهارت براساس اصول مذهبی مانند همدلی، مسئولیت پذیری اجتماعی و اخلاقی، و مفاهیم مذهبی و عملی مانند حقوق العباد، را ترغیب میکند تا در آینده برای این افراد هدف والاتری را تقویت کند. همچنین این برنامه بیشتر بر اصل رب العالمین در قرآن (خداوند عالمیان) به جای رب المسلمین (خداوند مسلمانان) تاکید میورزد.
تعامل و پایش از منابع متعدد
ساابون برای تایید اطلاعات داده شده توسط افراد مشمول در دوره، با منابع متعددی مانند اعضای خانواده و خویشاوندان نزدیک، اعضای اجتماع و بزرگان، اعضای همفکر در همان گروه، در تعامل است. این منابع شبکهای را ایجاد میکنند که به نظارت بر روند پیشرفت یک فرد پس از ترک فضای ساابون کمک میکنند.
ایجاد رابطهای مبتنی بر اعتماد میان افراد و سازمانهای مجری قانون نیز در توجه به مناقشات احتمالی بین خانوادهها و اجتماع پس از بازگشت افراد بازگشته به جامعه، از اهمیت فراوانی برخوردار است. SWAaT در تلاش است تا این اعتماد را با واداشتن افراد وارد شده در دوره به نوشتن بیانیه اعترافی ایجاد کند؛ که به آنها کمک میکند تا هم دوران حضور خود در گروههای ستیزهجو را بپذیرند و هم اینکه تمایل خود به ایجاد تغییر را تصدیق کنند. جزئیات آمده در این بیانیهها به محض اینکه افراد قادر به ارائه اطلاعات از حضور گروههای ستیزهجو در جوامع خود باشند، به صورت ناشناس به سازمانهای مجری قانون داده میشوند. این بیانیه اعترافی به صورت متناوب تکرار میشود (و توسط مداخله روانی- اجتماعی برای روند روبه جلوی این فرآیند حمایت میشود) تا زمانی که مدیر پرونده از انسجام این بیانیه و جزئیات آن رضایت پیدا کند.
نتیجهگیری و پیشنهادات
اطمینان از حمایت روانی و پایش برای افراد پس از بازگشت مجدد به جامعه برای ممانعت از تکرار مجدد خشونت و افراطی گرایی ضروری و حیاتی است. با توجه به موفقیت برنامهها در انجام این امر، برنامههای مشابه باید در اصل با هدف درک زمینه جمعیت هدف صورت گیرند؛ باید چنین برنامههایی را با نیازهای فرهنگی، مذهبی، و اقتصادی افراد مرتبط ساخت؛ و پیشرفت برنامهها را برای ارزیابی نیازهای دیگر، موفقیت و خطرات پیش روی افراد و جوامع هدف برای شکلگیری موثر برنامه متناوبا مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرند.
این فرآیند اغلب زمانبر بوده و به بازبینی مداوم آنچه به موفقیت بازگشت فرد به جامعه کمک کرده و همچنین نیازهای افراد مشمول در آغاز هر فاز برنامه نیازمند است. به عنوان مثال، ساابون 2 فرصت آموزش حرفه در کارهای الکترونیکی و یا تعمیر دستگاههای خنک کننده- تهویه مطبوع را ارائه میکرد. اما، وقتی چندین فرصت برای استفاده از این آموزشها ایجاد شد، نظرسنجیهای بازار محور در جامعه برای شناسایی مهارتهای مرتبط تر با نیازهای محلی صورت گرفتند که میتوانست برای افراد مقیم درآمدی پایدار ایجاد کند و این مولفهای کلیدی برای بازگشت فرد به جامعه به شمار میرفت.
براساس تجربیات مدل ساابون، گزارش پیش رو پیشنهادات زیر برای دیگر برنامههای افراط زدایی، توانبخشی و بازگشت فرد به جامعه را ارائه میدهد:
تمرکز بر ارائه خدمات روان شناختی- اجتماعی.
باید در چنین برنامههایی، "فضایی امن" برای افراد جهت ایجاد اعتبار و ابراز انگیزههای خود از پیوستن به یک گروه افراطی خشونت طلب را ایجاد کرد. درک این انگیزهها برای انجام برنامههای افراط زدایی از اهمیت فراوانی برخوردار است، چراکه VEO ها اغلب از میان افرادی نیروگیری میکنند که محروم هستند و در جامعه خود یا به حاشیه رانده شدهاند یا از جامعه خود حذف شدهاند و یا به نوعی در جامعه خود در معرض آسیبها و مخاطرات هستند. اطمینان از برخورداری از عزت، ایمنی، و رفتارهای انسانی برای ایجاد حس اولیه اعتماد و توافق با کسانی که وارد فرآیند افراط زدایی میشوند، از اهمیت زیادی برخوردار است.
در این فضاهای ایمن، حمایتهای روانی- اجتماعی، مانند جلسات مشاوره، باید برای کمک به افراد جهت درک خطاهای خود از طریق اعتراف و قبول آنها عمل کنند. این جلسات باید جهت کمک به افراد برای گسترش مهارتهای پایه مانند مدیریت خشم و استرس، مهارتهای تفکر نقادانه و حل مسئله، و همدردی اجتماعی به واسطه مشارکت دادن آنها در معضلات فرضی و واقعی به کار گرفته شوند. خدمات روانی- اجتماعی به عنوان یک واحد حمایتی و دلسوز میتواند برای جهت دهی به اهداف اجرایی و هدایت افراد برای چالشهای احتمالی پیش روی آنها پس از بازگشت آنها به اجتماع خود، ابزارهایی را فراهم آورد.
ارتقای سطح مهارتسازی پیش از بازگشت افراد به جامعه.
در سراسر فرآیند توانبخشی، تاکید و تمرکز باید روی ایجاد طرحی فردی باشد که مهارت سازی را برای افراد مشمول این طرح جهت کمک به افراد در حفاظت از خود به محض بازگشت به اجتماع بهبود میبخشد. دیگر مهارتها مانند سواد پایه، مثل خواندن و نوشتن زبان ملی و همچنین زبان انگلیسی، ریاضیات، تاریخ، و مطالعات فرهنگی- اجتماعی باید اجباری شود. در برخی از موارد، آموزش اصلاحی مذهبی، مانند درک اعتدالی از مذهب بواسطه بازبینی متون و بحثهای قرآنی درباره جنبههای مهم جهاد باید صورت گیرد و همچنین آموزش ارزشهای شهروندی براساس تساهل و تسامح ارائه شود. در این برنامه باید برای بازبینی اطلاعات و کمک به مشمولان در ارائه نظرات و دیدگاههای شخصی خود، برای افراد ابزارهایی فراهم آورده شود. فرصت برای ادامه تحصیل و کسب مهارت باید در دسترس این افراد قرار گیرد.
پایش تضمینی پس از بازگشت افراد به جامعه.
برنامهها باید با افرادی به عنوان ضامن در اجتماع مشمولان این طرحها ارتباط برقرار کنند؛ مانند همسایگان، هم گروهیها یا کارفرمایان این افراد که پس از بازگشت آنها در جامعه قادر به کمک برای رصد این افراد هستند. به ویژه در خصوص افراد زیر سن بلوغ؛ نوجوانان باید تحت نظارت و مراقبت یک پشتیبان و یا هر فردی آزاد شوند که – برای کاهش خطر بازگشت به خشونت- میتواند حمایتهای اجتماعی، عاطفی و فیزیکی را ارائه کرده و مشوق پیشرفت فرد در راستای نیل به اهداف جدید وی باشد. رابطه با سازمانهای کارآموزی و مجری قانون باید برای بررسی فعالیتهای فرد پس از ترک این فضا ایجاد شود.
در اغلب موارد، در طول دوره توانبخشی و بازگشت فرد به جامعه، خانوادهها باید مورد تاکید قرار گیرند. مشارکت خانوادگی در این فرآیند، به عنوان عاملی تعیین کننده در پیشرفت کلی فرد به اثبات رسیده است. افرادی که خانوادههای آنها به صورت دائم به ملاقات آنها میآیند، به نسبت کسانی که حمایت خانوادگی کمتری دارند، در تمایل به پذیرش سبک زندگی جدید (معمولا بین یک تا سه سال) خود با سرعت بیشتری پیش می روند. خانوادهها برای شرکت در مباحثهها در سراسر دوره تشویق میشوند؛ مانند بحثهایی در رابطه با فعالیتهای فردی به عنوان بخشی از گروه افراطی، جلسات آموزش اصلاحی مباحث مذهبی، و مباحث درباره مسائل احتمالی برای بازگشت افراد به جامعه در کوتاه مدت و طولانی مدت. مشارکت خانوادگی نه تنها درک و بازبینی میزان تغییر فرد در فرآیند توانبخشی را آسان میسازد، بلکه هم چنین به تقویت درسهای فراگرفته شده در برنامه در شرایط بیرونی کمک میکند.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»