عبدالشکور سالنگی: طالبان قطری هم از رویکرد نظامی بهره میبرند
طالبان دو طیف بوده و شامل طالبان قطری و طالبان نظامی هستند. طالبان قطری میدانند که خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان چگونه بوده و توان دولت افغانستان تا چه اندازه است اما اطلاعات طالبان نظامی از اوضاع افغانستان به گونه دیگری است. این دسته از طالبان، به پیروزی این گروه در جنگ باور داشته و تصور میکند که اوضاع فعلی افغانستان شبیه اوضاع اواخر دوره دکتر نجیبالله است و دولت فعلی نیز به همان سرنوشت دچار خواهد شد. لذا پایان قضیه افغانستان را نظامی میداند و به اصطلاح خودشان، فتوحات خود را تا سقوط کابل ادامه میدهند. البته طالبان دیپلمات و قطری هم مخالف پیشروی طالبان نظامی نیستند زیرا تصور میکنند که با پیشرفت در میدان جنگ، امتیاز بیشتری در میز مذاکره گرفته میشود.
مطالعات شرق/
موسسه مطالعات راهبردی شرق و موسسه راهبرد پژوهان جهان معاصر روز سه شنبه هشتم تیرماه وبیناری را تحت عنوان «تحولات افغانستان؛ خروج نظامیان ناتو و موج جدید حملات طالبان» برگزار کردند. در این نشست سید رسول موسوی مدیر کل آسیای جنوبی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، محسن روحیصفت معاون پیشین دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه ایران، عبدالشکور سالنگی کارشناس ارشد مسائل بین المللی و جاوید حسینی پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق سخنرانی کردند.
موسسه مطالعات شرق متن سخنرانیها را در چهار بخش منتشر میکند. چهارمین بخش متن اظهارات عبدالشکور سالنگی میباشد.
عبدالشکور سالنگی کارشناس مسائل سیاسی افغانستان به تشریح دیدگاههای خود در خصوص موضوعات و تحولات اخیر افغانستان پرداخت و گفت که درگیریها در گذشته هم در افغانستان وجود داشته است اما اخیراً تحولات سرعت بیشتری گرفته است. آمریکا تصمیم گرفته است که افغانستان را تا سپتامبر سال جاری ترک کند. با توجه به تخلیه پایگاه نظامیان آمریکایی در افغانستان، به نظر میرسد که آمریکا تصمیم جدی بر خروج از افغانستان دارد. در همین ارتباط، شاهد موج جدید حملات طالبان هستیم که عمدتاً در مناطق شمالی و شمالشرقی افغانستان متمرکز است. سوال این است که چرا طالبان در چنین وضعیتی، به فعالیتهای نظامی خود شدت دادهاند؟
لزوماً طالبان باید در آستانه خروج نظامیان خارجی افغانستان، فعالیتهای نظامی خود را کاهش میدادند و خویشتندار میبودند اما عملاً میبینیم که چنین نیست. در این میان چند فرضیه وجود دارد که از قرار زیر است:
1- طالبان دو طیف بوده که شامل طالبان قطری و طالبان نظامی هستند. طالبان قطری از اوضاع جاری مطلع بوده و میدانند که خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان چگونه بوده و توان دولت افغانستان تا چه اندازه است اما اطلاعات طالبان نظامی از اوضاع افغانستان به گونه دیگری است. این دسته از طالبان، به پیروزی این گروه در جنگ باور داشته و تصور میکند که اوضاع فعلی افغانستان شبیه اوضاع اواخر دوره دکتر نجیبالله است و دولت فعلی نیز به همان سرنوشت دچار خواهد شد. لذا پایان قضیه افغانستان را نظامی میداند و به اصطلاح خودشان، فتوحات خود را تا سقوط کابل ادامه میدهند. البته طالبان دیپلمات و قطری هم مخالف پیشروی طالبان نظامی نیستند زیرا تصور میکنند که با پیشرفت در میدان جنگ، امتیاز بیشتری در میز مذاکره گرفته میشود.
2- طالبان با افزایش حملات خود به مواضع دولتی، خواستند وضعیت را محک بزنند و طرف مقابل را امتحان کنند که آیا خارجیها هنوز هم پشتیبان دولت افغانستان هستند یا خیر. همچنین طالبان خواستند بدانند که دولت پشتوانه مردمی دارد یا خیر. پس از شدت حملات طالبان در شمال افغانستان، موجی از مقاومت مردمی ایجاد شد که برای هیئت دولت افغانستان در سفر به آمریکا، یک دستاورد به حساب آمد. در واقع بخشی از مردم افغانستان که در زمان حاکمیت طالبان در مقابل این گروه مقاومت کردند، بعد از این هم زیربار حاکمیت طالبان نخواهند رفت. چه آمریکا و دولت افغانستان باشند و چه نباشند، مردم در مقابل طالبان خواهند ایستاد. تحرکات مردمی نشان میدهد که مردم با جمهوریت اند نه با امارت و این پیام را به امریکاییها میرساند که باید با نظامی باشند که مردم برمیتابند.
3- تحولات اخیر توانایی طالبان را برای تصرف مناطق بیشتر نشان داد و در عین حال مقاومت مردمی علیه این گروه را نیز به اثبات رساند. حتی در هرات مردم وسائل خود را میفروشند و اسلحه میخرند. این وضعیت در مناطق دیگر افغانستان نیز در حال وقوع است و مردم برای دفاع آمادگی میگیرند. این موضوع هم اثبات میکند که دولت از حمایت مردمی برخوردار و این مردم هستند که اجازه سقوط آن را نمیدهند. از همین جهت، طالبان مجبور است با دولت از در مذاکره وارد شود.
سالنگی در بخش دوم سخنان خود با اشاره نقش ناتو در مسائل افغانستان گفت که وقتی از ناتو حرف میزنیم، در واقع از آمریکا هم حرف میزنیم زیرا سیاست ناتو و آمریکا در افغانستان یکی است. لذا در هر قضیهای که آمریکا نقش داشته باشد، ناتو هم همان نقش را بازی خواهد کرد. در حال حاضر راهبرد ناتو و آمریکا در قبال افغانستان، حمایت و پشتیبانی از دولت افغانستان است.
این کارشناس مسائل سیاسی در خصوص نقش پاکستان در افغانستان گفت که این کشور از چهار دهه پیش، نقش مهمی در مسائل افغانستان دارد. پاکستان در زمان جهاد مردم افغانستان علیه ارتش سرخ، در کنار مجاهدین قرار داشت و پس از آن به حمایت و پشتیبانی خود از طالبان ادامه داد. اگر حمایت پاکستان از طالبان قطع شود، این گروه دو روز هم نمیتواند در افغانستان دوام بیاورد. این که پاکستان در آینده چه توقعاتی دارد، بحث جداگانهای است ولی اکنون با تمام توان از طالبان حمایت می کند.
وی در ادامه به شکست آمریکا در افغانستان اشاره کرد و گفت که از اول مشخص بود آمریکا نمیتواند در افغانستان دوام بیاورد. شوروی حضور نظامی سنگینتری نسبت به آمریکا در افغانستان داشت اما نتوانست طاقت بیاورد. جدای از دلایل شکست یا عقبنشینی آمریکا از افغانستان، در حال حاضر هیچ کشوری نمیتواند جای آمریکا را در افغانستان پر کند. نه تنها هیچ کشوری جای آمریکا در افغانستان پر نمیکند بلکه آمریکا هم به هیچ کشوری اجازه نمیدهد که این جایگاه را پر کند. اگر امروز امریکا افغانستان را بهصورت کامل ترک کند، بدون این که طالبان را در نظر بگیریم، شاهد آغاز یک جنگ داخلی دیگر در افغانستان خواهیم بود.
سالنگی درباره نقش آمریکا در آینده گفت که درست است آمریکا پای خود را در بعد نظامی از افغانستان پس کشیده است اما هنوز این کشور نقش اصلی را در قضایای افغانستان بازی میکند. اگر آمریکا در مسائل افغانستان نقش نداشته باشد، افغانستان به کشور جنگزده تبدیل خواهد شد. من زیاد به شکست آمریکا در افغانستان اعتقادی ندارم زیرا این کشور با ترفندهای دیگری نقش خود را در قضیه افغانستان برجسته کرده است.
انتهای مطلب/