پارامترهای تاثیرگذار بر امنیت آسیای مرکزی و افغانستان
منطقه خراسان به اعتقاد ما به سبب همجواری و برخی پارامترهای دیگر استحقاق و صلاحیت این را دارد که به واکاوی و تحولات منطقه پرداخته و به مسئولین کشوری در سیاستگذاریها و تصمیمگیریها کمک کند
منطقه خراسان به اعتقاد ما به سبب همجواری و برخی پارامترهای دیگر استحقاق و صلاحیت این را دارد که به واکاوی و تحولات منطقه پرداخته و به مسئولین کشوری در سیاستگذاریها و تصمیمگیریها کمک کند فلسفه تشکیل دفتر این بود که با توجه به سابقهای که در کار رسانهای که در رادیوهای برونمرزی و همچنین در خبرگزاری فارس داشتیم احساس میشد که نیاز به یک مرکز تخصصی برای بررسی تحولات حوزه آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان وجود دارد و عمدتاً طیف کارشناس این حوزه به صورت انفرادی علاوه بر حوزههای دیگر در این حوزه نیز فعالیت دارند. این ظرفیت در استان خراسان وجود داشت و این مرکز ایجاد شد و انشا الله با یاری و مساعدت همه بتوانیم موفقیتهایی به دست آوریم.
یکی از نقاط قوت این مؤسسه که میتواند به پیشرفت آن کمک کند ارتباط با کارشناسان خارجی است و اکنون اگر قرار باشد تا فهرستی را تهیه کنیم حدود 20-25 نفر شخصیتهایی در حد آقای کنیازف در کشورهای آسیای مرکزی با ما تعامل دارند که این تعاملات میتواند به ارتقای سطح دانستههای ما از موضوعات منطقه کمک کند و این جلسه نیز به همین منظور برگزار شده است؛ چند روزی که میزبان آقای کنیازف بودیم در جلسات خصوصی بحثهای بسیار خوب و جدی مطرح شد و قرار شد در یک جلسه هماندیشی نیز طرح این دیدگاهها را داشته باشیم.
به دلیل فرصت کمی که داریم این جلسه را با محوریت صحبتهای آقای کنیازف برگزار مینماییم و تلاش داریم در سه ماهه پایانی امسال یا از ابتدای سال آینده هر فصل میزگردی یکی دو روزه را با حضور کارشناسان خارجی این حوزه پیرامون تحولات روز منطقه برگزار کنیم که در آن میزگردها شاید فرصت مغتنمی ایجاد شود که هم کارشناسان ایرانی و هم خارجی بتوانند مفصل صحبت کنند و در قالب کمیتههایی بتوان مباحث را دنبال کرد.
آقای کنیازف یکی از کارشناسان برجسته در حوزه آسیای مرکزی و روسیه است و سابقه آشنایی ایشان با افغانستان به زمان حضور شوروی در این کشور باز میگردد که وی به عنوان خبرنگار تلویزیون دولتی مسکو به این کشور رفت و آمدهای زیادی داشته و ارتباطات نزدیکی با جریانات جهادی و سیاسی در داخل افغانستان داشتند و از طرف دیگر شاید حضور 20 ساله وی در کشورهای آسیای مرکزی به عنوان یکی از تحلیلگرانی که به مراکز مطالعاتی روسیه کمک میکردند شناخت کامل از تحولات آسیای مرکزی در ایشان را برجسته نموده و بالطبع با توجه به ارتباطات مؤثری که با مراکز مطالعاتی چه مراکز غربی نظیر بنیاد «ایورت» آلمان که یک مرکز مطالعاتی قوی در حوزه آسیای مرکزی در اروپا است و مراکز مطالعاتی چین و... دارند دیدگاههای ایشان میتواند به نوعی بازگو کننده نوع نگاه این مراکز به تحولات منطقه نیز باشد.
با آزادی حلب سمت و سوی تحولات در سوریه و عراق در حال حرکت به سمتی است که با توجه به برخی پیشبینیهایی که داشتیم که پیروزی در عراق و سوریه میتواند سرریزهایی را ایجاد کند و مناطقی که به عنوان آلترناتیو برای انتقال بحران مطرح بوده و همچنان هم هست منطقه شرق و شمال شرق ماست و خوب است با طرح این موضوع این بحث را در دستور کار قرار دهیم و بعد از سخنان ایشان اگر سؤال یا موضوعی هست کارشناسان حاضر میتوانند مطرح کنند.
ابتدا آقای کنیازف سخنان خود را مطرح میکنند و پس از آن جلسه پرسش و پاسخ برگزار خواهد شد.
*سخنان آقای کنیازف پیرامون وضعیت کشورهای آسیای مرکزی -کنیازف: من قبل از هر چیز لازم میدانم از مرکز مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان بابت این دعوت برای حضور در این میزگرد تشکر و قدردانی کنم ما سالهای زیادی با آقای صدیقیفر و همکاران ایشان در قالب خبرگزاری فارس همکاری داشتیم و همیشه این همکاری جالب و مفید بوده و برای بنده افتخاری است که مهمان نخستین میزگرد مرکز مطالعات ایران شرقی باشم.
میخواهم صحبت خود را به 2 بخش تقسیم کنم، در بخش اول به بررسی تهدیدات امنیتی برای هر یک از کشورهای آسیای مرکزی میپردازم و در بخش دوم به بررسی وضعیت دولتهای آسیای مرکزی و واکنش آنها در برابر تهدیدات پرداخته و پس از آن نتیجهگیری خواهم کرد.
*ترکمنستان
نزدیکترین کشور آسیای مرکزی به لحاظ جغرافیایی به ایران کشور ترکمنستان است، در بین کارشناسان تا این اواخر این تحلیل وجود داشت که به خاطر این که در ترکمنستان همه جنبههای اجتماعی جامعه به طور کامل تحت کنترل دولت قرار دارد هیچگونه تهدیدی متوجه این کشور نخواهد بود ولی این دیدگاه درست نیست و از نظر آسیبهای امنیتی ترکمنستان مشابه سایر کشورهای منطقه است.
علیرغم بسته بودن فضای رسانهای این کشور طی 3-4 سال اخیر تحولاتی که در ترکمنستان در حال وقوع است نشان میدهد ترکمنستان از نظر امنیتی شرایط مناسبی ندارد؛ چندین عامل و فاکتور در ترکمنستان وجود دارد که دارای جنبههای داخلی هستند یکی این که مشکلات اجتماعی و اقتصادی در این کشور افزایش یافته و همچنین روحیه اعتراضی در بین مردم این کشور آسیای مرکزی در حال اوجگیری است و برنامه جامع و کاملی برای دورنمای توسعه اقتصادی و اجتماعی ترکمنستان در بین دولتمردان وجود ندارد و نگاه عمده آنها به منابع انرژی این کشور است؛ در مناطق مختلف این کشور به خصوص در میان اقشار فقیر و کمبضاعت این روحیه اعتراض در حال بیشتر شدن است.
بین گروههای نخبه ترکمنی رقابتهایی در حال شکلگیری است و این رقابتها دارای لایههای پنهانی است؛ اینها نخبگانی هستند که قدرت را به صورت عمده در دست داشته و به لحاظ منطقهای به منطقه آخال تکین تعلق دارند، در مقابل آنها نخبگان ماری یا مرو هستند؛ از نظر منشأ هم هر 2 گروه منطقهای رقیب متعلق به منطقه تکین هستند ولی یکی تکه و یکی ماری بوده و همیشه با هم در حال رقابتاند.
این در حالی است که در منطقه ماری ذخایر انرژی وجود دارد که برای بهرهبرداری از آن اقدامات زیادی انجام میشود از جمله میتوان به میادین نفتی «گالکینیش» اشاره کرد، با توجه به این که بین این 2 گروه نخبگان قومی اختلاف و رقابت بر سر منابع میباشد اینجاست که پای فاکتور خارجی هم به میان میآید تأثیر فاکتور بیرونی بر تحولات داخلی ترکمنستان از جمله در زمینه وضعیت مرزی این کشور با افغانستان قابل مشاهده میباشد.
مشکلات در مناطق مرزی این کشور با افغانستان بر اثر به فعالیتهای کشورهایی مانند ترکیه و قطر و برخی کشورهای غربی است که یکی از اهداف عمده این کشورهای خارجی مخالفت با پروژه انتقال گاز ترکمنستان به چین است و همچنین مخالفت با تحقق پروژه تاپی.
با توجه به زمان کم این جلسه به بحث منافع کشورهای خارجی در ترکمنستان نمیپردازم؛ در میان ترکمنتباران افغانستان این موضوع را دامن میزنند که ترکمن تباران افغانستان خواستار حق خودشان از اراضی ترکمنستان هستند و به دنبال زمینهایی هستند که قبل از مهاجرت در این کشور داشتند.
در متن این اختلافات داخلی و همچنین تأثیر فاکتور خارجی، مدیریت ترکمنستان نسبت به خطر مهمی که در کمین این کشور بود بیتوجه عبور کرد و این خطر چیزی نیست جز تأثیر جریان گروههای افراط گرا از خارج به داخل ترکمنستان و متأسفانه آنها به موقع متوجه این خطر نشدند.
این خطر از ناحیه مبلغان و اتباع کشورهایی از جمله ترکیه و پاکستان بود، البته بیشتر از جانب ترکیه و کمتر پاکستان، با توجه به وضعیت جغرافیایی ترکمنستان و زندگی مردم این کشور به صورت جزیرهای که فاصله زیادی بین مناطق آنها وجود دارد به دلیل تأثیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی در مناطق مختلف روحیات جریان افراط به خصوص روحیه گرایش به سلفیت و وهابیت وجود دارد.
بین افغانستان و ترکمنستان مسیر قاچاق سلاح از افغانستان به این کشور وجود دارد و زمانی که تهدید نظامی از ناحیه افغانستان برای ترکمنستان واقعیت پیدا کرد مشخص شد که دولت این کشور برای پاسخ مناسب آمادگی و توان لازم را ندارد، دکترین بیطرفی ترکمنستان باعث شد نه ارتش و نه نیروهای مرزبانی آن در سطح خوبی قرار نداشته باشند.
هماکنون رهبری ترکمنستان به صورت عجولانه در حال تقویت نیروهای نظامی خود بوده و در حال خریداری سلاح از خارج به خصوص از پاکستان است و این که و تا کجا این اقدامات نتیجه خواهد داد هنوز مشخص نیست.
* ازبکستان
وضعیت به مراتب بهتری در ازبکستان وجود دارد رهبری ازبکستان از ابتدا نسبت به هر گونه فعالیتهای گروههای سیاسی-مذهبی اقدامات سرکوبگرانه انجام داد؛ تدبیری که رهبری ازبکستان اندیشید شامل آن بود که منابع و داراییهای کشور را تقسیم نمود که همه مناطق و همه اقشار امکان زندگی را پیدا کنند درست است که مردم رفاه زیادی ندارند اما نگرانی از آینده هم در میان آنها چندان وجود ندارد نهادها و سرویسهای امنیتی-اطلاعاتی و انتظامی همه فعالیتهای مربوط به مذهب را به طور کامل تحت کنترل دارند.
ظهور هر گونه فعالیتهای افراطی به خصوص اقدامات مسلحانه توسط گروههای افراطی توسط نهادهای مربوطه به سرعت سرکوب میشود، چند دهه است که ازبکستان هر گونه فعالیت در داخل این کشور با نقش عوامل خارجی را به طور جدی تحت کنترل دارد و هر گونه مشارکت و حضور خارجیها و سازمانها و نهادهای خارجی در حوزه دینی که احتمال افزایش افراطگرایی در داخل ازبکستان را فراهم کند در این کشور وجود ندارد.
کمبود و کم کاری در کشورهای آسیای مرکزی مربوط به عدم اقدامات لازم جهت جلوگیری از ظهور و بروز مشکلات و چالشها در حوزه مذهب است؛ از جمله در همین ازبکستان که گفته شد، درست است وضعیت تحت کنترل قرار دارد اما اقدامات این کشور سرکوبگرانه است و اقدامات پیشگیرانه نیست و در واقع واکنشی است؛ وضعیت در تاجیکستان و قرقیزستان پیچیدهتر میباشد.
*تاجیکستان
تاجیکستان ضمن تلاش برای تحت کنترل داشتن تمامی روندهای اجتماعی، طی سالهای اخیر اقدامات شدیدی علیه هر گروهی که میتوانسته روی فضای مذهبی-سیاسی این کشور تأثیر داشته باشد انجام داده و حضار محترم شاهد اقدامات دولت تاجیکستان در قبال نهضت اسلامی تاجیکستان بودهاند.
در اواخر دهه 90 توافقی بین دولت تاجیکستان و حزب نهضت اسلامی با عنوان گروه سیاسی- مذهبی میانهرو زمینه برای بازگشت صلح و آرامش به این کشور را فراهم کرده بود همچنین بخشی از نیازهای جامعه مسلمان تاجیکستان از طریق حزب نهضت اسلامی پاسخ گفته میشد که پس از خروج این نهضت از عرصه سیاسی تاجیکستان این نیازها بیپاسخ باقی ماند.
دولت تاجیکستان تلاش دارد از طریق نهادهای رسمی اسلامی و نهادهای امنیتی-انتظامی بر فضا تسلط داشته باشد و در حال حاضر روحیات اعتراضی در میان مردم این کشور نیز با توجه به افزایش مشکلات اقتصادی-اجتماعی تاجیکستان در حال افزایش است، بنابراین بیشتر مردم نه به دولت و نه به روحانیت رسمی اعتمادی ندارند و وجود این روحیات بخشی از جامعه را به طعمهای برای گروههای افراطی و تندرو تبدیل کرده و این در حالی است که دولت در مورد فعالیتهای نهادها و بنیادهای مختلف کشورهای عربی چشمپوشی میکند، این نهادها در حال حاضر در ساخت کانونهای مختلف مذهبی در تاجیکستان نقش ایفا نموده و ایدئولوژی خود را بسط و گسترش میدهند.
تفاوتهایی در مناطق مختلف تاجیکستان از لحاظ جغرافیایی وجود دارد به عنوان مثال در وادی «حصار» و جنوب تاجیکستان خطر گسترش «سلفیت» بیشتر است در ولایت «سوخت» که بخشی از وادی فرغانه است خطر «حزب التحریر» بیشتر است؛ همچنین چالش دیگری که در حوزه مذهب برای تاجیکستان وجود دارد رشد روحیات افراطی در میان مهاجران کاری تاجیک در خارج از تاجیکستان است به خصوص در روسیه، این وضعیت در حالی مشاهده میشود که روابط رسمی دوشنبه با برخی کشورهای عربی و همچنین نهادهای مربوطه تاجیکستان با طرفهای مقابل در این کشورها در حال تقویت است.
*قرقیزستان
قرقیزستان جایگاه ویژهای در آسیای مرکزی دارد زیرا در زمان 25 ساله استقلال کشورهای آسیای مرکزی قرقیزستان دارای وضعیت منحصر به فردی به دلیل داشتن فضای آزاد سیاسی بود و این بر میگردد به تلاش مدیریت این کشور برای ایجاد یک نظام لیبرال دموکرات غربی که در نتیجه این امر منجر به تنزل نقش دولت یا حاکمیت در این کشور شد و همزمان مانع توسعه اقتصادی در این کشور نیز بود چون این مسئله زمینه را برای رشد فساد و مافیا مهیا نمود.
به عنوان مثال برخی فضاهای باز در نظر گرفته شده طی 3 سال اخیر شامل این موارد است: برای کشورهای حاشیه خلیج فارس لغو روادید در نظر گرفته شده و با ترکیه سالها قبل این شرایط وجود داشت همچنین تشریفات ثبت نام و فعالیت نهادهای مذهبی در این کشور خیلی ساده، مقدماتی و راحت است به صورت مستقیم سازمانها و گروههای مختلف مذهبی از کشورهای مختلف عربی، پاکستان و ... در قرقیزستان فعالیت دارند؛ با اطمینان میتوان گفت که امروز قرقیزستان به پایگاهی برای تهدید افراط گرایی برای سایر کشورهای آسیای مرکزی تبدیل شده است.
فعالیت «جماعت تبلیغ» در دیگر کشورهای آسیای مرکزی ممنوع بوده ولی در قرقیزستان مجوز فعالیت دارند و تمامی تبلیغیهای کشورهای آسیای مرکزی برای فعالیت وارد قرقیزستان شدهاند در جنوب قرقیزستان بیشتر سازمانهای افراطی ازبکی به صورت زیرزمینی مستقر شده و فعالیت دارند؛ حاکمیت این کشور ضعیف بوده و نهادهای امنیتی- انتظامی این کشور آلوده به فساد هستند و روحانیت رسمی این کشور تحت نفوذ کشورهای خارجی به خصوص کشورهای عربی است و در این منطقه بیش از همه قرقیزستان نقش کانون بیثباتی احتمالی نه تنها برای این کشور بلکه برای کل کشورهای منطقه را خواهد داشت.
*قزاقستان
وضعیت در قزاقستان میتوان گفت در قیاس با تاجیکستان، قرقیزستان و ترکمنستان بهتر است ولی به لحاظ کنترل بر محیطهای مذهبی وضعیتی به مراتب بدتری از ازبکستان دارد؛ پس از فروپاشی شوروی برای گروههای افراطگرای مذهبی شرایط فعالیت به طور آزاد در قزاقستان فراهم شد و این وضعیت تقریباً تا اواخر دهه 90 و اوایل قرن جدید وجود داشت تا این که دولت این خطر جدی را درک کرد و امروز تلاشهایی در قزاقستان انجام میشود اما پیچیدگیهای زیادی در این مسیر وجود دارد.
یکی از مشکلات اصلی در قزاقستان نبود متخصصان در این حوزه است تا برای دولت برنامههایی را تدوین کنند تا منجر به جلوگیری از رشد جریان افراط شود؛ از نظر موقعیت مناطق تفاوتهایی بین مناطق مختلف وجود دارد مثلاً در غرب قزاقستان در منطقه «مانگستا» که مردم به لحاظ وضعیت مذهبی مستقل هستند تأثیرپذیری از مرکز را قبول ندارند.
در قیاس با سایر کشورهای آسیای مرکزی مشکلات اقتصادی و اجتماعی در این کشور کمتر است؛ مشکل دیگر برای قزاقستان عدم وجود یک ایدئولوژی است تا بتواند رضایت مردم را جلب کند، مردم نیازهای معنوی دارند که اگر این نیازها برآورده نشود پاسخ به آن فرصت را در اختیار گروههای افراطی قرار میدهد.
در سایر کشورها نیز این مسئله صادق است اما نمونههای بارز آن در قزاقستان برجستهتر است به عنوان مثال برخی گروههای نخبگان در قزاقستان از گروههای افراطی در راستای منافع خود و دستیابی به اهداف خاص بهرهبرداری نمودهاند. نتیجهگیری
در همه کشورهای آسیای مرکزی فقدان یک ایدئولوژی صحیح برای منع فعالیت گروههای افراطی در این کشورها احساس میشود از نظر ایدئولوژیکی ازبکستان موفقتر از بقیه عمل کرده ولی در برخی از مناطق این کشور بازهم مشکل وجود دارد.
در همه کشورها روحانیت رسمی در میان جامعه مسلمان از آبرو و جایگاه پایینی برخوردارند؛ به نظر نمیرسد در همه کشورهای منطقه فعالیتهای مطالعاتی در رابطه با مهار جریان افراطگرایی انجام شود؛ در همه کشورها -در قزاقستان اشاره کردم به میزان کمتر ولی در سایر کشورها- وضعیت اقتصادی و اجتماعی در رشد افراط گرایی تأثیر دارد.
هم در حوزه فعالیت سازمانهای امنیتی- انتظامی و هم در میان روحانیت مشکل کادر متخصص وجود دارد و در همه این کشورها نقش عامل خارجی در رشد جریان افراط قابل ملاحظه است و در رابط با نفوذ خارجیها، وضعیت ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان بیشتر نگران کننده است به دلیل شرایطی که دارند و به دلیل بیکفایتیهای موجود در این کشورها میزان تأثیرپذیری آنان از خارجیها بیشتر است. - صدیقی فر: این که در سخنان آقای کنیازف صحبتی از افغانستان نشد دلیلش این است که تا کنون باور عمومی بر این بوده که بحث رشد جریان افراط در آسیای مرکزی ارتباط مستقیمی با افغانستان دارد یکی از موضوعاتی که آقای کنیازف بر آن تأکید دارند و یکی از موضوعاتی که در تحلیلهای ما هم وجود دارد این است که آسیای مرکزی خود به وضعیتی رسیده که اکنون شرایط داخلی خودش از جمله مشکلات اقتصادی-اجتماعی که در صحبتها به آن اشاره شد و هم از بابت تجربهای که از ارسال نیرو به کشورهای درگیر جنگ کسب کردهاند( حدود10-12 هزار نفر از آسیای مرکزی به سوریه و عراق اعزام شدهاند) تحولات آنها وابستگی زیادی به وضعیت موجود در افغانستان ندارد و در صورت تلاش منطقهای برای حل مسائل مرزی و ایجاد فضای ثبات در افغانستان این سخن درست نیست که دیگر خطری آسیای مرکزی را تهدید نخواهد کرد بلکه به نظر میرسد ظرفیت برای رشد جریان افراط در آسیای مرکزی بومی شده و خود منطقه استعداد و ظرفیت بالایی را برای این مسئله پیدا کرده است. بخش پرسش و پاسخ - ابراهیمی: چرا روسها و برخی کارشناسان سیاسی منطقه تلاش دارند تا تصویری سیاه و سیاهنمایی از وضعیت آسیای مرکزی ارائه کنند در حالی که کشورهایی مانند چین، ژاپن، کره جنوبی، آلمان اسرائیل و .... در این منطقه به راحتی سرمایهگذاریهای بلندمدت انجام میدهد این تناقض از کجا نشأت میگیرد؟ از یک طرف سیاهنمایی و از طرف دیگر سرمایهگذاری میشود چرا؟ - کنیازف: روسیه و چین نسبت به تحقق پروژههای اقتصادی در منطقه روشها و مواضع متفاوتی دارند همچنین این 2 کشور از نظر امکانات مالی نیز شرایط کاملاً متفاوتی دارند، این نگاه بدبینانه به تحولات منطقه از سوی کارشناسان روسی و نخبگان روسیه به نظر من 2 جنبه دارد یکی این که آنها وضعیت آسیای مرکزی را بهتر از کارشناسان کره جنوبی، ژاپن، چین و ... میدانند و دوم این که خیلی از این کشورها توجه خاصی به تحلیلهای کارشناسی روسها دارند و این گونه رویکرد در رابطه با تعریف وضعیت کشورهای آسیای مرکزی میتواند آنها را برای حضور و سرمایهگذاری در منطقه تاحدی محتاط کند و فلسفه سرمایهگذاری چین در خارج به صورت اساسی با نگاه روسیه تفاوت دارد شرکتهای چینی فعالیت اقتصادی خود را در کشوری انجام میدهند که منافع سیاسی کشور چین در آنجا وجود دارد و در صورت خسارت دیدن این شرکت در کشور مزبور دولت چین هزینه شکست و خسارت را به آن پرداخت میکند.
سرمایهگذاری چینیها در راستای یک برنامه جامع دولت این کشور در خارج میباشد متأسفانه دولت روسیه نمیتواند به شرکتهای سرمایهگذار خارجی این کشور برای فعالیت در خارج چنین تضمینی دهد و هماهنگسازی ژئواکونومیکی در روسیه وجود ندارد البته تاحدودی شرایط روسیه در حال تغییر است از جمله در مورد سوریه که در کنار منافع سیاسی-نظامی منافع اقتصادی برخی شرکتهای روسی نیز تأمین شد روسیه برای آن که دوباره سرپا شود به زمان نیاز دارد و این روند آغاز شده است. - فیاض: همان طور که اشاره شد بسیاری از عوامل رشد افراط گرایی در درون کشورهای آسیای مرکزی وجود دارد در حالی که عکسالعملهایی که توسط روسیه دیده میشود، بیشتر شامل تعامل با طالبان برای کنترل داعش، تقویت مرزها، مانورهای مرزی، اقدامات امنیتی و فرامرزی و ... اکنون سؤال اینجاست که آیا روسها برای مدیریت فضای درونی کشورهای آسیای مرکزی و حل زمینههایی که به افراطگرایی در این کشورها دامن میزنند راهحلی دارد یا منفعل عمل میکند؟ - کنیازف: در روسیه نسبت به این موضوع نگاه منفعلی وجود ندارد از جمله در رفتار روسیه نسبت به تاجیکستان و قرقیزستان میتوان این نگاه را مشاهده کرد در کنار کمکهای فنی-نظامی و همچنین کمکهای امنیتی به این کشورها روسیه کمکهایی نیز در زمینه اقتصادی-اجتماعی به آنها ارائه میدهد و از طریق سرمایهگذاری و کمکهای مستقیم به آنها کمک میکند در روسیه 1-1.5 میلیون مهاجر کاری قرقیز وجود دارد طی سالهای اخیر پولی که این مهاجران از طریق بانکها به این قرقیزستان منتقل میکنند -چون مقداری نیز به صورت مستقیم خوشان به این کشور میبرند- حدود 60 درصد تولید ناخالص قرقیزستان است.
در روسیه نیز نیاز به کارگران بدون تخصص و حقوق پایین وجود دارد و این نیاز روسیه از همین طریق تأمین میشود روسیه تلاش دارد تا این پولهایی که توسط مهاجران کاری به این کشورها منتقل میشود قطع نشده و این جریان ادامه یابد. از ماه جون سال گذشته تا کنون زمان 5 روزه حق حضور و سپس ثبت نام در روسیه به یک ماه افزایش یافته و مهاجران قرقیزی نیازی برای دریافت مجوز برای کار ندارند یعنی همسان با اتباع روسیه میتوانند در این کشور کار کنند. - فیاض: بخش فکری- فرهنگی در سؤال من بیشتر مد نظر بود. - کنیازف: از نظر ایدئولوژیک روسیه چنین برنامهای ندارد چون خود این کشور در داخل دارای مشکلات اینچنینی است و تازه خودشان به فکر تدوین برنامههایی برای کشورشان در این زمینه هستند. بیشتر شبهنظامیان آسیای مرکزی که در خاورمیانه میجنگند از طریق روسیه جذب شدهاند. - محسنی: بنده با نظر آقای کنیازف و صدیقی در خصوص خلاءهای موجود ایدئولوژیک در کشورهای آسیای مرکزی و نقش آن در گسترش جریان افراط در این کشورها موافقم، آیا این خلاء در نتیجه اقدامات نادرست خود روسها در زمان شوروی برای مقابله با ایدئولوژی و دین و نابودی آن در این کشورها نیست؟ -کنیازف: بله من با این نظر موافقم، شوروی مبارزه با دین داشت و از نظر تاریخی حدود 25 سال زمانی کوتاه است ولی برای اصلاح وضعیت زمانی کافی بود اما متأسفانه در طول این مدت برای تغییر وضعیت کاری انجام نشده، من ازبکستان را مثال زدم که در بخش ایدئولوژیک در مقایسه سایر کشورهای منطقه تقریباً موفقتر عمل کرده است در ازبکستان مثلاً چند محور برای پر کردن خلاء ایدئولوژیک تعیین کردند که در رأس آن حاکمیت ملی و هویت قومی- ملی ازبکستان قرار دارد مثلاً برای نسل جوان و میانسال توانستند این مسئله را به عنوان یک مسئله ایدئولوژیک جا اندازند.
حول این محورها نخبگان سیاسی ازبکستان جمع شدند، ممکن است آنها اختلافات و رقابتهایی نیز داشته باشند ولی روی این ارزشها توافق نظر دارند علیرغم تمام پیشبینیها، انتقال قدرت در ازبکستان نشان داد که طی این 2 و نیم دهه اقداماتی که برای متحد کردن نخبگان و مردم انجام شده جواب داده و انتقال قدرت خیلی نرم انجام شد. - خیرآبادی: با توجه به شکست احتمالی پروژه تروریسم و داعش در سوریه و عراق و با توجه به این که بسیاری از شهروندان آسیای مرکزی در سوریه حضور دارند ارزیابی شما از وضعیت آینده آسیای مرکزی با توجه به بازگشت این افراد به کشورهایشان چیست؟ - کنیازف: با توجه به بحث حضور کشورهای آسیای مرکزی در پروژه داعش همچنین حضور اتباع آسیای مرکزی در گروههای افراطی فعال در افغانستان، آنها میتوانند وظایف مختلفی را به عهده گرفته و نقش کاتالیزورهای بیثباتی را به عهده بگیرند. آنان میتوانند نقش فرماندهان و ایدئولوژیستها را داشته باشند بدون حمایت در داخل کشورهای منطقه آنها به صورت مستقیم نمیتوانند برای امنیت تهدیدی جدی شمار آیند اکثر مردم کشورهای آسیای مرکزی علاقمند به فعالیت در زمینههایی که کشورهایشان را به هرج و مرج و بیثباتی بکشد نیستند و تعداد این شبه نظامیان با توجه به جمعیت هر کدام از کشورها جمعیت قابل توجهی نیست در این رابطه کار سرویسهای اطلاعاتی امنیتی کشورهای منطقه بد نیست بیشتر شبهنظامیانی که از سوریه و عراق بازمیگردند در مرزها دستگیر میشوند.
ایدئولوژی این افراد دارند نیز در داخل کشورهای آسیای مرکزی به سرعت نمیتواند برای خود مشتری پیدا کند؛ در کشورهای آسیای مرکزی دین و مذهب با سنتهای قومی و ملی این کشورها و تصوف در آمیخته البته آنها میتوانند بذر تفکرات و ایدئولوژی خود را در این منطقه کاشته و رشد و توسعه دهند اما این مسئله به زمان نیاز دارد و شاید برای نسل آینده بتوانند سرمایهگذاری کنند.
با توجه به ادبیات جریانات تکفیری که به صورت دیداری و شنیداری و با فناوریهای جدید همراه شده تأثیر آنها برای آینده تأثیری جدی خواهد بود. - احمدی: در ارزیابی شما در مورد برخی کشورهای آسیای مرکزی مانند ازبکستان که گفتید اقدامات سرکوبگرانه آنها برای مقابله با جریانهای افراطی خوب بوده پس چرا حضور نیروهای تکفیری ازبک تبار در منطقه و مناطق پرآشوبی مثل افغانستان، پاکستان، عراق و سوریه و... پررنگتر است؟ -کنیازف: موفقتر به معنایی که مدنظر شماست منظورم نبود، من به لحاظ حفظ ثبات داخلی این کشور سخنان خود را مطرح کردم بخشی از جونانی که تحت تأثیر ایدئولوژی افراطی قرار میگیرند و بعداً از نقاطی مثل سوریه و عراق سر در میآورند به این دلیل است که با این ایدئولوژی در داخل ازبکستان نمیتوانند زندگی کنند چون این ایدئولوژی در داخل ازبکستان سرکوب میشود و آنها به هر بهانهای ازبکستان را ترک کرده و به خارج از این کشور میروند اینها برای همیشه شانس بازگشت به وطن را از دست میدهند و امیدی به بازگشت ندارند این تجربه سرکوبگری به طور مطلق نمیتواند شیوه مناسب و موفقی باشد و با توجه به ثبات داخلی سخنان من مطرح شد. - احمدی: چرا کشوری مثل تاجیکستان با توجه به شرایطی که دارد به کشورهای عربی اجازه نفوذ و فعالیت میدهد؟ چرا این تناقض وجود دارد با نهضت اسلامی به شدت برخورد میکنند در حالی که اجازه فعالیت مذهبی و فرهنگی راحت به برخی نهادهای کشورهای عربی را میدهند؟ - کنیازف: به این دلیل حکومت نهضت اسلامی و روحانیت میانهرو را برای خود رقیب سیاسی میداند. از طرف دیگر دولت اجازه فعالیت به گروههای مبلغ افراطیت را داده و مردمی را که به آنها متمایل میشوند شناسایی و سرکوب میکند و مردم این گونه میفهمند که باید به قدرت حاکمیت تن دهند و از این طریق شرایط را بیشتر قابل کنترل میکنند.
در ابتدای دهه 90 «ترکمنباشی» مخالفان سکولار خود را حذف کرد و هنوز هم این مخالفان نتوانستهاند احیا شوند، در ترکمنستان به شکل دیگری وضعیت در حال تغییراست و همین اقدام را تاجیکستان در برابر مسلمانان فعال انجام میدهد ولی این امر نتیجه و بازدهی کوتاه مدت دارد. البته بحث منافع مالی هم وجود دارد و دولتهای عربی برای همکاری و همسویی دولتها با خودشان حاضر به پرداخت پول هستند.
از جانب دیگر حامیان این گروهها یعنی آمریکا، عربستان، قطر و... از طریق شرایطی که توسط آنان در داخل کشورها فراهم میشود میتوانند از آنها برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند یا به منظور بیثباتسازی وضعیت این کشورها یا برای تحت تأثیر قراردادن آنها. - احمدی: یعنی دولت تاجیکستان به صورت مدیریت شده این اقدامات را انجام میدهد؟ - کنیازف: بله فکر میکنم اقدامات دولتمردان تاجیکستان آگاهانه است. -احمدی: آیا به نقش آمریکا و غرب در رشد جریانات افراطی در آسیای مرکزی اعتقاد دارید؟ چرا و به چه اهداف و دلایلی؟ - کنیازف: بله؛ به دلیل این که یکی از ابزارهای کنترل وضعیت و شرایط است؛ کشورهای آسیای مرکزی موقعیت جغرافیایی مهمی داشته و منطقه آسیب پذیر در راستای منافع چین هستند؛ سین کیانگ چین که جمعیت قابل توجه مسلمان دارد همسایه همین منطقه است که امکان نفوذ از طریق آسیای مرکزی در این منطقه وجود دارد و همچنین از این منطقه روی مناطق مسلمان نشین روسیه امکان نفوذ وجود دارد.
در این منطقه دریای خزر وجود دارد که هم به لحاظ موقعیت ژئوپولتیکی هم به لحاظ انرژی اهمیت قابل توجهی دارد همچنین در اینجا کشور ایران موقعیت دارد که روابط پیچیده و پرتنشی با آمریکا و غرب داشته و در کل میتوان گفت: بیثبات سازی ابزار دست آمریکا است بحث انتقال انرژی مانند تاپی و ... نیز مطرح میباشد و بیثبات سازی ترکمنستان کل منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد. - سؤال: میزان حضور نیروهای آمریکایی و اسرائیلی در ترکمنستان را چگونه ارزیابی میکنید اگر در ترکمنستان حضور دارند در کدام نهادها هستند؟ آیا ترکمنستان میتواند گزینهای همانند آذربایجان و پاکستان برای رژیم صهیونیستی و آمریکا باشد؟ - کنیازف: بله میتواند، اما در ترکمنستان سرمایهگذاری آمریکا و اسرائیل به صورت خاص آن وجود ندارد چیزی که به چشم میآید فعالیتهای دیپلماتیک و سیاسی این کشورها در ترکمنستان است و بر اساس توافق بین ترکمنستان و آمریکا، آمریکا حق استفاده از فرودگاه «ماری» و «عشق آباد» را دارد و بخشی از نظامیان آمریکایی از طریق ترکمنستان به آذربایجان رفتهاند.
این کشورها رایزنیهای سیاسی سالانه دارند در رایزنیهای خود مسائلی از جمله برنامههای مربوط به مساعدتهای آمریکا برای تقویت ارتش و تجهیزات مرزی و آموزشهای مرزی را مد نظر قرار میدهند، از فعالیتهای خاص اسرائیلیها در ترکمنستان اطلاعی ندارم و ضرورت ندارد که اسرائیلیها مستقیماً کاری انجام دهند و بیش از همه تأثیر بیشتر روی عشق آباد را ترکیه دارد و برخی اهداف اسرائیل به دست ترکیه در ترکمنستان محقق و اجرا میشود.
وزیر خارجه ترکمنستان در جایی گفته بود: روسیه در سیاست خارجی ترکمنستان به عنوان فاکتور شناخته نمیشود، فکر نمیکنم نظر وی به ایران نظر متفاوتی باشد -این کشور دوست خوب واشنگتن است-. - وطن دوست: همه سؤالات حول محور افراط گرایی مطرح شد آیا تنها تهدیدی که کشورهای آسیای مرکزی با آن مواجه است همین مشکل است؟ سایر مشکلات مثل مسائل مرزی و روابط بین کشورها و ... اهمیتی ندارد؟ - کنیازف: من فقط در خصوص افراط گرایی صحبت کردم چون عنوان نشست همین بود و بحث افراط در این جلسه قرار بود مطرح شود. در حقیقت فاکتورهای بیثباتی در آسیای مرکزی بسیار زیاد است که برخی در حال پیشرفت هستند و برخی مرتبط با رشد افراط گرایی هستند.
مشکلات مرزی و قومی بین تاجیکستان و قرقیزستان وجود دارد و این مشکل در حال تبدیل شدن به مشکل قومی بزرگی است؛ همین مشکل بین تاجیکستان و ازبکستان و ازبکستان و قرقیزستان نیز وجود دارد، جدا از این مشکلات مرزی و قومی در بین مردم ازبکستان نیز اختلافات بین ازبکها و قرقیزها در حال اوجگیری است همچنین بین قرقیزستان و ازبکستان اختلافات از مشکلات قومی در حال تبدیل اختلافات این 2 کشور است.
مشکلات بسیار جدی درخصوص بهرهبرداری از ذخایر آب و انرژی نیز وجود دارد بین تاجیکستان و ازبکستان دریچهای کوچکی باز شده تا بتواند تا حدی بحث ساخت «نیروگاه راغون» در تاجیکستان را حل و فصل کند. البته هنوز دریچهای نیست بلکه یک سوراخ کوچک است اما باز هم خوب است که حداقل 2 طرف تمایل به گفتگو در این مورد را پیدا کردهاند؛ نیروگاه مشابهی به نام «قنبر آته» در قرقیزستان وجود دارد که آن هم به دلیل عدم وجود سرمایه گذار خوابیده ولی باز هم پتانسیل برای اختلاف وجود دارد.
در داخل این کشورها مشکلات منطقهای و قومی و قبیلهای و گروهی وجود دارد در قرقیزستان و قزاقستان ظرفیت درگیریهای قومی هست و همچنین در قزاقستان و قرقیزستان که سال آینده انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود نگرانیهایی در بخش انتقال قدرت احساس میشود همچنین پروژههای حملونقل در منطقه میتواند باعث اختلافات و منازعات شود- منظور پروژههای چین است- از همه این موارد که بگذریم افراط گرایی در منطقه یکی از چالشهای عمده برای بیثباتی در منطقه است. - سؤال: در حالی که کشورهای آسیای مرکزی ظاهراً پس از فروپاشی شوروی به استقلال رسیدهاند ولی در واقعیت استقلال چندانی ندارند و هنوز هم وابستگیهایی دارند، پس از فروپاشی روسیه در یک حالت کما و اغما فرو رفت اما پس از سال 2001 و حمله آمریکا به افغانستان از طریق همین کشورهای آسیای مرکزی باز روسیه به تدریج وارد گود شد و نقش گرفت، اکنون با توجه به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان به نظر میرسد روسها گامی به جلو برداشته و اعلام کردهاند که در حال مذاکره با طالبان هستند و چند روز قبل با پاکستانیها پروتوکل کردند؛ استراتژی درازمدت روسیه در قبال کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان و پاکستان چیست؟ - کنیازف: نکات و اقداماتی که شما به آنها اشاره کردید برنامه بلندمدت روسیه برای رسیدن به جایگاه قبلی خود در شوروی سابق است با یک تفاوت عمده؛ در زمان شوروی جهان دوقطبی بود و امروز جهان نمیتواند 2 قطبی باشد امروز دیگر چین نقش یک قطب را دارد و بازیگران دیگری هم در حال ایفای نقش هستند. زمان کمایی که شما اشاره کردید زمانی بود که روسیه بسیاری از داشتههای خود را از دست داد.
منافع هر کشوری در کشور دیگر از طریق چگونگی سطح تعاملات با نخبگان آن کشور برآورده میشود. در حال حاضر تعاملات میان مسکو با نخبگان کشورهای آسیای مرکزی ساده نیست اما غیرممکن هم نیست و مسئلهای پیچیده است.
به اعتقاد من در سالهای نزدیک برای روسیه در منطق امتحان دیگری هم در پیش خواهد بود؛ در سالهای در کشورهای آسیای مرکزی نسلی به قدرت میرسند که آنها در شوروی زندگی نکردهاند نیاز به توضیح ندارد که نگاه این نسل به روسیه کاملاً متفاوت خواهد بود و این شرایط پیچیدگیهای زیادی داشته و امتحان سختی برای روسیه خواهد بود. - سؤال: این عنوان یک فیلم بود «روسها دارند می آیند» آیا واقعاً روسها دارند میآیند؟ - کنیازف: بله ولی در نقشی دیگر؛ نه به صورتی که در زمان روسیه شوروی و تزاری بود آنها در آینده یکی از بازیگران مهم منطقه خواهند بود. - ضرغامی: با توجه به گسترش افراطگرایی مذهبی ورود کارگران مهاجر به روسیه تا چه اندازه برای امنیت روسیه مخاطره آمیز است؟ - کنیازف: من فکر نمیکنم این مسئله برای امنیت روسیه خطر جدی به شمار آید، تقریباً سالهای 2005-2006 افراطی شدن مهاجرین اهمیت پیدا کرد من آن زمان ضمن مطلبی نوشته بودم که نیاز است کارگران آسیای مرکزی آمده و با جامعه روسیه همگرا شوند و این بهتر است تا کارگران چینی آمده و جامه روسیه را با خود همراه و همگرا کنند.
بیشتر مهاجران کاری کشورهای منطقه وارد جامعه روسیه شده و آنجا خود را راحت احساس میکنند.، مهاجران در ابتدا با بسیاری مناطق روسیه آشنایی نداشتند چون شوروی کشور بزرگی بود و روسیه هم همچنین کشور بزرگی است اما اکنون مهاجرین با مناطق مخالف آشنایی کامل دارند؛ در سالهای اخیر در رستورانهای روسیه غذاهای آسیای مرکزی به غذاهای متداولی تبدیل شده و ممکن است یک مهاجر تاجیک رئیس پلیس یک منطقه باشد و یا حتی یک ازبک رئیس بیمارستان باشد.
هم برای روسیه حضور این افراد مفید است هم برای کشورهای این کارگران، هم مشکلات جمعیتی روسیه را هم حل خواهد کرد. تعداد مهاجران کاری که افراطی هستند تعداد معدودی است بخشی از مشکلات به همین مافیایی شدن نظام ثبت نام و استخدام مهاجران ارتباط دارد و اینجاست که آنها مشکل پیدا کرده و تلاش میکنند به طور زیر زمینی در روسیه کار کنند و همین جاست که مبلغان جریان افراط به سراغ آنها میآیند.
من سال گذشته با نمایندگان روحانیت مسلمان روسیه در سن پترزبورگ ملاقات داشتم، مسلمانانی که از گذشته در پترزبورگ حضور دارند میگفتند ما امکان تأثیرگذاری بر گروههای قومی مهاجر کاری را نداریم اینها از حمایت پلیس و سازمان مهاجرت روسیه برخوردارند( به دلیل همان اقدامات مافیایی) و به دلیل محیط بسته این افراد امکان افراطی شدن را نیز دارا هستند.
- سؤال: روند 40 ساله تولید مواد مخدر در افغانستان رو به افزایش است میخواهم بدانم آیا شما با این سخن من که مواد مخدر مهمترین عامل بیثباتی در افغانستان است موافقید؟ - کنیازف: به نظر من این مسئله نمیتواند درست باشد امروز عامل اصلی حفظ بیثباتی در افغانستان منافع ژئوپلتیکی است اگر مداخله بیرونی را کنار بگذاریم افغانستان در چهارچوب مرزهای خود باید یک حاکمیت داخلی مستحکم شکل دهد، از زمان کودتای داوود و انقلاب ثور تاکنون این کشور نتوانسته توازن قومی-سیاسی در این کشور شکل دهد؛ همچنین توازن بین مناطق افغانستان هم تأمین نشده موضوع حل نشده پشتونها هم یکی از معضلات است و از این دست مشکلات زیاد میتوان اشاره کرد مواد مخدر و قاچاق آن میتواند انگیزهای برای ژنرالان آمریکایی و مهرههای داخلی باشد. همواره بین بیثباتی و تولید و قاچاق مواد مخدر رابطه مستقیمی وجود داشته است. - افخمی: شما گفتید که قرقیزستان دموکراتترین کشور در بین کشورهای آسیای مرکزی است و همچنین وجود فضای بسته و سرکوبگرایانه در سایر کشورهای آسیای مرکزی حاکم بوده و همچنین در آن مناطق خلاء ایدئولوژیک وجود دارد و این باعث گسترش تفکرات سلفی در این جوامع شده حالا سؤال اینجاست با توجه به دموکراتیک بودن دولت قرقیزستان و فضای باز فکری در آنجا ولی بازهم شاهد گسترش تفکرات سلفی در این کشور هستیم و این که قرقیزستان اکنون تبدیل به کانونی برای گسترش تفکرات افراطی شده است چرا این تناقض وجود دارد؟ - کنیازف: مشکل در همین برقراری دموکراسی و فضای باز فکری در این کشور است؛ با توجه به شرایطی که این کشورها در زمان شوروی داشتند یکباره باز کردن فضا و تحت تأثیر نفوذ خارجی قرار گرفتن این پیامد را با خود همراه داشت که نمونه بارز آن را در قرقیزستان میبینیم البته این کشور هنوز به طور کامل غرق نشده و 25 سال است تلاش دارد تا غرق نشود. - فیاض: لیبرالیسم هم تأثیر خود را از دست داده حتی در کشورهای غربی که منشأ لیبرالیسم هستند
-کنیازف: هر گونه فضای آزاد به معنی پایبندی به نظمی است که در آن جامعه تدوین شده در قرقیزستان سنگینی کفه به سمت بی بند و باری و فساد و عدم مجازات است، همه جمهوریهای شوروی سابق فضای بسته داشتند و جامعه برای باز شدن فضا آماده نبود همچنین در مورد رشد جنایت و افراط گرایی اما چون آمادگی آن را نداشتند اینها را پذیرفتند و البته عامل خارجی هم در اینجا نقش دارد در ازبکستان هم میتوانست همین وضعیت حاکم باشد اما به موقع متوجه شد و مانع نفوذ خارجیها در کشور خود شد.
مسائل اقتصادی- اجتماعی اگر در ازبکستان حل شود زمینه برای رشد جریان افراط از بین خواهد رفت و از این جهت دیگر خطری این کشور را تهدید نخواهد کرد در قرقیزستان فرق دارد و باید تفکراتشان را درمان کرد. - سؤال: وضعیت آینده افراط در آسیای مرکزی چه خواهد بود؟ به چه شکلی در این منطقه فعالیت خواهد کرد؟ - کنیازف: پیش بینی در این مورد سخت است، آسیای مرکزی اکنون یک منطقه یکدست نیست و کشورها با هم تفاوت داشته و یک نسخه را نمیتوان برای همه در نظر گرفت؛ در ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان گروههایی همانند داعش به صورت جزیرهای میتوانند ظهور کنند اما برای مدت زمان بسیار کوتاهی، چون این کشورها فضاهای وسیعی هستند که این قبیل گروهها میتوانند به صورت جزیرهای در آنجا فعالیت کنند.
مهار این گروهها برای قزاقستان و ازبکستان و حتی برای ترکمنستان نسبتاً ضعیفتر نیز مشکل نخواهد بود ولی شرایط قرقیزستان به دلیل موقعیت جغرافیایی متفاوت است و مناطق در این کشور مختلف هستند و آهنگ توسعه تحولات نیز به تناسب آن متغیر است
جنگ داخلی تاجیکستان هم بیشتر جنگ بین مناطق بود اگر در یک منطقه نفوذ جریان افراط را داشته باشیم گسترش آن به دیگر مناطق سخت است ولی در قیاس با کشورهای دیگر بیشتر دوام خواهد آورد.
به طور کلی میتوان در این زمینه گفت: تاجیکها ازبکها و ... با هم متفاوت هستند و برای همه یک نسخه واحد وجود ندارد.