در ادامه عبدالجابر انصار سرکنسول جمهوری اسلامی افغانستان در مشهد با بیان این که ایجاد مراکز مطالعاتی برای رفع مشکلاتکشورها بسیار حائز اهمیت است ادامه داد این گونه فعالیتهای پژوهشی همیشه برای طیفهای مختلف سازنده بوده و من از این نوع همکاریها استقبال میکنم، ایران و افغانستان از دورههای قبل، ارتباطات و نقاط اشتراک زیادی در حوزههای مختلف داشته و ما میتوانیم به پشتوانه این سابقه همکاری، امروز فعالیتهای خود را گسترش دهیم.
سرکنسول جمهوری اسلامی افغانستان در مشهد با مهم ارزیابی کردن فعالیتهای اقتصادی بین ایران و افغانستان تصریح کرد یکی از مواردی که میتواند زمینههای همکاری را گسترش دهد، فعالیتهای اقتصادی است. حوزه اقتصاد میتواند به دیگر حوزهها مانند امنیتی، سیاسی، فرهنگی سرازیر شود. منافع ملی در دو کشور باید طوری برنامهریزی شود که تضمین کننده امنیت ملی برای ایران و افغانستان باشد. امنیت ملی در تعریف امروزی امنیت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی بهداشتی را نیز شامل میشود.
عبدالجابر انصار با برشمردن خطرناک بودن تهدیدات در سراسر دنیا ادامه داد هر تهدیدی در هر نقطه از جهان، میتواند تهدیدی برای سراسر جهان باشد، تروریست بینالمللی میتواند تهدید برای امنیت جهانی باشد، افغانستان امروز نیازمند اساسی صلح، نه آرمانی بلکه صلح واقعی است، صلحی که در آن جنگ باید در سراسر افغانستان تمام شود. افغانستان در این مدت دستاوردهایی را با کمک جامعه بینالملل، مخصوصا همسایگان خود، به دست آورده است، این ارزشها و دستاوردها باید حفظ شود، دستاوردهای حقوق بشر، ساختار نظام سیاسی، دموکراسی و هر چیزی که امروز برای کشورها مهم است باید در افغانستان از هر گزندی محفوظ بماند، دستاوردهای موجود بدون همکاریها و همراهیهای همسایه خود یعنی جمهوری اسلامی ایران، اصلا دست نیافتنی است.
ثبات افغانستان، ثبات تمام منطقه است
سرکنسول جمهوری اسلامی افغانستان در مشهد در مورد رتبهبندی همسایگان جمهوری اسلامی افغانستان، ایران را در صدر این رتبهبندی قرار داد و افزود افغانستان باید با همسایگان خود ارتباطات بیشتر داشته باشد، افغانستان باثبات، ثبات را نیز به منطقه عرضه میکند، ایران میتواند از ثبات افغانستان، بسیاری از خواستههای خود را تامین کند.
وی در مورد روابط فیمابین ایران و افغانستان چند شاخصه نام برد که عبارتند از:
- ایران میتواند علم و تکنولوژی خود را به افغانستان منتقل کند
- ایران با استفاده از چهارراه ترانزیتی افغانستان مراودات اقتصادی را گسترش دهد
- افغانستان از آبها و دریاهای آزاد ایران برای گسترش تجارت و بازرگانی خود بهره ببرد
- ایران از نیروی کار ارزان افغانستان در پروژههای عمرانی میتواند استفاده کند
- افغانستان آماده پذیرش تکنسینهای ایران میباشد
عبدالجابر انصار در این خصوص ادامه داد این بستر لازم و ملزم یکدیگر هستند، ما برای همکاریهای این دو موسسه میتوانیم با این گونه مولفهها همکاریهای خود را شروع کنیم و این موارد را گسترش دهیم، همکاریهای مطالعاتی خود را میتوانیم به مسئولان کشور انتقال دهیم تا آنان از پژوهشهای ما زمینههای همکاریهای دو کشور را فراهم کنند.
«داوود مرادیان»؛ رئیس انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان
در ادامه دکتر مرادیان رئیس انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان در ابتدای سخنان خود به اشتراکات میان دو کشور از دیرباز تا کنون و چگونگی تقویت روابط دوجانبه پرداخت. وی بناهای تاریخی ساخته شده در مشهد و هرات از جمله مساجد ساخته شده توسط گوهرشاد خانم را یکی از سمبولهای اشتراک بیان کرد. متن مهمترین اظهارات دکتر مرادیان به شرح زیر است:
انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان حدود 7 سال است که فعالیتهای خود را در کابل و 1 سال و نیم پیش فعالیت خود را در هرات آغاز کردیم و از اولین کارهایی که پس از افتتاح دفتر هرات صورت گرفت مراجعه به سرکنسولگیری ایران در هرات بود و پیشنهاد داده شد که تفاهمنامه همکاری با یکی از نهادهای جمهوری اسلامی ایران صورت گیرد که با پیگیریهای جناب آقای افخمی، جناب آقای انصار و زحمات آقای صدیقی فر و دیگر دوستان این درخواست پس از چند ماه نتیجه داد.
«سید احمد فاطمینژاد»؛ استاد روابط بینالملل دانشگاه فردوسی
دکتر فاطمینژاد نخستین نقد را در مورد پژوهش موسسه انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان ارائه کرد که شرح کامل آن در ذیل آمده است:
من در اینجا 3 قسمت را مطرح میکنم یکی در مورد حل سیاسی منازعه است و بعد نکات مثبت و ضعف تحقیق حاضر را مورد بررسی قرار خواهم داد.
در مورد مباحث حل منازعه و حل سیاسی منازعه و حلوفصل مسالمتآمیز منازعه کارهای زیادی در کشورها صورت گرفته و فصلنامههای متعددی در این مورد وجود دارد. اگر ما ژورنالهای بینالمللی را دستهبندی کنیم شاید به اندازه فصلنامههای روابط بینالملل، فصلنامه حل منازعه وجود دارد. چند مورد برجسته «Journal of peace research »، «Journal of Conflict resolution»، «Conflict and Cooperation»، «Conflict management and Peace Studies» و فصلنامههای متعدد با ایمپکتهای بسیار بالا در سطح بینالملل وجود دارد و همین موضوع باعث شده که این مسئله یک رشته اساسی در روابط بینالملل در دانشگاههای برجسته جهان باشد. دانشگاه فردوسی نیز با تصویب وزارت علوم ایران به زودی در این رشته دانشجو پذیرش خواهد کرد.
در فصلنامهها که حدود 70 و یا 80 فصلنامه وجود دارد، در زمینه حل منازعه و حلوفصل مسالمتآمیز منازعه، طی سالهای اخیر بخصوص از 2014 به این سو، بین 30 تا 40 درصد مقالات فصلنامهها در مورد «Civil War» و «Civil Conflict» است که در این چارچوب نظریههای زیادی در مدلهای مختلف مطرح شده است. روشهای حل اختلاف را میشد در 3 دسته تقسیم بندی کرد: روشهای یکجانبه، روشهای دوجانبه و روشهای طرف ثالث. به عنوان مثال روشهای یکجانبه را میتوان به روشهای مبتنی بر سازش، روشهای مبتنی بر اجبار بدون استفاده از زور، روشهای دوجانبه را هم روشهای مذاکره اقدامات اعتماد ساز و... دستهبندی کرد و روشهای ثالث هم شامل روشهایی در بحث حکمیت، داوری و.. است.
اگر من بخواهم این موضوعات را با روشهایی که در این تحقیق مطرح شده ترکیب کنم در تحقیق چهار الگو مطرح شده: مشارکت در انتخابات، مشارکت در حکومت مرکزی و تقسیم قدرت، تمرکز زدایی از قدرت و تشکیل اداره موقت. اولین نکتهای که میتوان به آن اشاره کرد این است که کتاب بین نظمی که ایجاد شده و نحوه رسیدن به نظم تمایز قائل نشده است. در مورد چارچوبی که باید تشکیل شود قبل از این که به بحث مورد نظر برسد کمتر پرداخته شده؛ مثلا در مورد مشارکت در انتخابات وقتی سخن به میان آمده، در مورد قبل از آن به طور کامل بحث نکرده است. در مورد مشارکت در انتخابات که 70 درصد مردم هم از آن حمایت کردهاند باید دید قبل از این مسیری که قرار است به این مشارکت ختم شود از چه روشی برای حل اختلاف و .. باید استفاده شود.
این تحقیق نکات قوتی دارد که ابتدا به آن اشاره میکنم. یکی این که صرفاً انجام پژوهش میدانی در محیط پرمخاطرهای مثل افغانستان یک امتیاز و مزیت است، خصوصاً در مسائل سیاسی و مباحث امنیتی. در همه جای دنیا اینها مزیت بوده و در افغانستان امتیاز مهمتری است. نکته مثبت دیگر رویکرد کمیگرایانه آن است. روشهای کمی با وجود همه انتقاداتی که به آن میشود، به خصوص در علوم اجتماعی و روابط بینالملل به آن داشت، نکته قوت آن این است که نقطه اتکا است. نکته قوت سوم پراکندگی جامعه آماری است در سن، ولایات مختلف، ترکیب قومی و... که از نکات قوت آن است.
نقاط ضعف: اولین نقطه ضعف، ضعف نظری است. با توجه به ادبیات گستردهای که در حل سیاسی منازعه وجود دارد و در فصلنامههای متعدد نظریهپردازان متعدد، مورد به مورد چارچوبهای خوبی را مطرح کردهاند، بهتر بود از این نظریات نیز استفاده میشد. درست است که دیدگاه وبر در باب مشروعیت یک رویکرد و نظریه بنیادی است اما شاید جوابگوی این تنوع مسائل و دغدغههای موجود داخلی و منازعات داخلی نباشد. بحثی که وبر ارائه داده در شرایط موجود زیاد جوابگو نیست و بهتر بود که از نظریههای جدید استفاده شود.
نقطه ضعف دیگری که کتاب دارد، نمونهای بوده که انتخاب شده است. در روشهای کمی، مهمترین مسئله این است که آیا جامعه آماری ما نمونه معرفی هست یا خیر؟ 1500 نفر برای جامعه چند ده میلیون نفری افغانستان نمونه معرفی نیست. بر اساس نظریههای مختلف حداقل بین 2200 یا 3500 یا 4600 نفر باید به عنوان جامعه آماری مورد استفاده قرار میگرفت. نکته بعدی روش گفتوگوی رو در رو است که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. نظرسنجی رو در رو برخی نقاط قوت و برخی نقاط ضعف دارد که در این موضوعات (مطرح شده در تحقیق) این نقاط ضعف جدیتر است. اولین مسئله این است که پرسش شونده محافظهکار میشود و شاید افکار دقیق خود را بیان نکند بخصوص در این عدد 70 درصدی حمایت از انتخابات که به نظر بنده عدد زیادی است. نکته دوم ممکن است سوگیری کند، یعنی اگر پرسشگر را بشناسد ممکن است نکتهای را بگوید که پرسشگر دوست دارد. و نکته دیگر این که ممکن است پنهانکاری کند. مهمترین نکته نیز در این نوع نظرسنجی هنر پرسشگر است. اگر پرسشگر طرح سؤال را به شیوههای متفاوتی بیان کند قطعاً پاسخهای متفاوتی نیز دریافت خواهد کرد.
و در آخر بزرگترین نقطه ضعف در این پژوهش، غفلت از جامعه روستایی است که البته خود پژوهشگر این نکته را به عنوان چالش مطرح کرده اما این چالش بسیار بزرگی است. وقتی اغلب جمعیت افغانستان روستایی است و همه میدانیم که جمعیت روستایی افغانستان نظرات متفاوتی نسبت به جامعه شهری در این کشور دارند، حذف آنان چالش بزرگی است.
در نهایت این که پژوهش مشخص نکرده چگونه تعارضی که میان نتیجه پژوهش و همچنین راهکاری که ارائه کرده یعنی مشارکت در انتخابات با رویه غالب در بین نخبگان یعنی مذاکره با طالبان و مشارکت در قدرت باید حل شود.
در پایان سؤالی که برای بنده مطرح شده، این است که مخالفت فزاینده با امارت اسلامی طالبان؛ که به اعتقاد من ناشی از نادیده گرفتن جمعیت روستایی است، چگونه با میزان کم مشارکت در انتخابات اخیر حتی در مراکز ولایات قابل جمع است؟ نتیجه تحقیق با واقعیت موجود در تعارض است و اگر انتخابات این قدر به نظر مردم خوب است، پس چرا مشارکت نشد؟
با همه این انتقادات کار ارزشمندی انجام شده و از پژوهشگر این کتاب آقای ابراهیمی تقدیر میکنم.
«روحالله حسینی»؛ پژوهشگر مرکز مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان
روحالله حسینی، پژوهشگر مرکز مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان نیز به نقاط قوت و نقاط ضعف این پژوهش پرداخت که به صورت کامل در ذیل آمده است:
بسیاری از مباحث توسط بزرگان گفته شده است. من کارهای موسسه انستیتوت مطالعات افغانستان را مطالعه کردم و بسیاری از کارهای این موسسه را میستایم. من صحبتهایم را در دو بخش نقاط قوت و نقاط ضعف خلاصه میکنم.
- 1- تحقیق، گستره علمی قابلتوجهی دارد. به رغم مشکلاتی که در افغانستان وجود دارد، کار گسترده علمی صورت گرفته و قابل تمجید است.
2- کار، هوشمندانه انجام شده است. هدفی را دنبال میکند و روی هدفش میایستد.
3- پژوهش، با آیتمهای روز، همخوانی دارد و از نمودارها، اعداد، ارقام و رنگ به خوبی استفاده شده است.
4- پژوهش، ادبیات روانی دارد. وقتی منِ ایرانی آن را مطالعه میکنم، با چالشی برنمیخورم. تعصبی در متن کتاب مشاهده نشده است. توضیحاتی که پای نمودار قرار گرفته، از خود نمودار ارزشمندتر است. تفکیک نموداری نیز عمیق است.
5- پژوهش، به روز است. در آن، از پتانسیلهای علمی استفاده شده است. پژوهشگر، شجاعت و جسارت زیادی در این تحقیق انجام داده است.
6- در پژوهش، دستهبندی خوبی صورت گرفته و ذهن مخاطب مهندسی شده است.
نکات ضعف:
- 1- باید چکیدهای از پژوهش دیدگاه نخبگان که پیشتر انجام شده بود، در این پژوهش درج میشد.
2- پاسخدهندگان این نظرسنجی، عمدتاً در مراکز ولایتها بودهاند. از آنجا که آمار رسمی در افغانستان وجود ندارد، نمیتوان جمعیت شهری و روستایی افغانستان را به درصد مشخص کرد اما میتوان گفت که اکثریت جمعیت افغانستان روستایی هستند. طبق گزارش نهاد آمریکایی سیگار، در حال حاضر بیش از 50 درصد خاک افغانستان عمدتاً روستایی و تحت کنترل طالبان است. با توجه به این نکته، این کار علمی ارزشمند، تحتالشعاع این واقعیت قرار گرفته است.
3- در تحقیق حاضر، جمعیت افغانستان طبق تخمین مورد ارزیابی قرار گرفته است که نتیجهگیری پژوهش هم نمیتواند دقیق باشد. نتیجه میتواند تخمینی و تقریبی باشد.
4-در پژوهش، دیدگاه قشر جوان افغانستان مورد بررسی قرار گرفته است. درست است که اکثریت جمعیت افغانستان را جوانان تشکیل میدهند اما این کشور، اقشار دیگری با سنین متفاوت ندارد؟
5- بیشتر شرکتکنندگان در نظرسنجی، تحصیلکردگان هستند. با توجه به وضعیت نابسامان افغانستان در چهار دهه گذشته که حاصل آن فاصله آماری بین تحصیلکردگان و غیرتحصیلکردگان است، پژوهش را اندکی غیرواقعی نشان میدهد.
6- جامعه آماری در این پژوهش، عمدتاً شاغلان و دارای کسبوکار هستند. هرچند 22 درصد بیکاران هم در نظرسنجی شرکت کردهاند اما بیشتر پاسخدهندگان، دست شان در جیب شان است. این نکته هم اندکی از ارزش پژوهش میکاهد.
7- در پژوهش، اقوام افغانستان بر اساس آمار تقسیمبندی شده که چالشبرانگیز است. در کتاب، طرفداران طالبان یک و دو در صد ذکر شده است که با گزارش سیگار همخوانی ندارد.
8- در این تحقیق، مصاحبه رودررو انجام شده است. شیوههای دیگری مثل استفاده از شبکههای اجتماعی هم میتوانست مکمل این پژوهش باشد.
9- افغانستان یک جامعه سنتی است اما این پژوهش، کاملاً علمی است. آیا استفاده از ابزار صرفاً علمی، پاسخگوی جامعه سنتی افغانستان است؟
10- وضعیت زنان در ولایتهای افغانستان، متفاوت است. پژوهشگر باید این نکته را روشن میکرد که عیار پاسخ زنان نسبت به موقعیت شان متفاوت است.
11- طالبان از گذشته تاکنون، فرق کردهاند. دیدگاه آنان نسبت به زنان و خبرنگاران تغییر کرده است. پاسخهایی که مصاحبه شوندگان در این پژوهش دادهاند، دیدگاه گذشته به طالبان داشتهاند.
12- در پژوهش حاضر، مآخذ و رفرنسها اندک است و گویا از نبود آدرسها رنج میبرد. بیشتر کتاب، متکی به آمارهای بینالمللی است.
«جاوید حسینی؛ پژوهشگر موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان»
در سالهای اخیر که بحث صلح در افغانستان به گونه جدی مطرح شد، گفتمان مطرح در مورد راه حل منازعه افغانستان متاثر از گفتمان سیاستگزاران ملی و فراملی و یا دیدگاههای جناحهای دو طرف منازعه بود و این موضوع بر روند سیاستگذاریها اثرگذار بود. فقدان پژوهش علمی که مبتنی بر واقعیتهای جامعه باشد، هویدا بود. خوشبختانه این کاستی با انجام تحقیق و پژوهشهای علمی و میدانی در حال برطرف شدن است که یکی از این تحقیقها، "نظرات سیاسی مردم افغانستان در مورد حل سیاسی جنگ و نظم سیاسی پس از منازعه" است که توسط انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان انجام شده است. این طرح نقاط مثبتی فراوانی دارد که از جمله آنها طرح دو موضوع مهم و اساسی، جامعیت جغرافیایی و تنوع قومیت است اما از نظر من یکی از نقدهای مهمی که بر این پژوهش میتوان وارد کرد، نحوه طراحی سئوالات پرسشنامه است. بر اساس مبانی روش تحقیق، سئوالات پرسشنامه نباید به گونهای باشد که پرسش شونده به یک سو سوق داده شود. به عقیده من سئوالات این پرسشنامه به گونهای است که حتی اگر این پژوهش پیمایشی در یک جامعه روستایی انجام میشد امکان آن که به یافتههای کنونی منتج شود، وجود داشت. این انتقاد در طراحی پرسشها وارد است که پرسششوندگان ناخودآگاه به یک سمت سوق داده میشوند.
«عباس فیاض»
اثرات شهری بر روی جوامع روستایی
در پاسخ به این استدلالهای داوود عرفان که در افغانستان جوامع شهری و روستایی به هم نزدیک هستند و به دلیل پیوندها و مهاجرت ها، شهرها تقریبا همانند روستاها هستند، عباس فیاض گفت: در 18 سال تفاوتهای زیادی در این دو حوزه مشهود است، جمعیت کابل بعد از مجاهدین خیلی گسترش داشته، در هرات هم به همین منوال بوده است.
وی در این خصوص تصریح داشت به هر حال جمعیت روستایی که وارد جامعه شهری شده، دولت، رسانهها و امکانات شهری برای فرد روستایی در شهر قابل لمس است، لذا نمیتوان گفت آن فردی که در روستا بوده و اکنون که وارد شهر شده همان نظرات خود در روستا را دارد.
«عبدالجابر انصار»
تهدیدات امنیتی و حضور مردم افغانستان در انتخابات
عبدالجابر انصار در پنل دوم با اشاره به نظریه "دال" افزود نظریه مزبور طرفدار دموکراسی بوده و در پژوهش صورت گرفته از سوی انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان، مشروعیت نظام و دموکراسی تایید میشود، لذا مردم فعلی افغانستان به دموکراسی باورمند هستند.
افرادی که در انتخابات افغانستان شرکت نکردند دلایل محکمی برای این اقدام دارند، مکانیزم موجود در انتخابات، کمیسیونها، نحوه انتخابات، نامزدها، رای دهندگان، تبلیغات انتخاباتی، وعدههای انتخاباتی همگی از عواملی هستند که افراد باعث میشود در انتخابات شرکت کند.
سرکنسول جمهوری اسلامی افغانستان در مشهد در مورد ثبات امنیت و ارزیابی برگزاری انتخابات در ایران و افغانستان اظهار داشت ما در ایران شاهد انتخابات مجلس بودیم و کسی از مردم ایران انگشت خود را برای رای دادن از دست نداد ولی در افغانستان شهروندان این خطر را احساس میکنند که اگر در پای صندوقهای رای حاضر شوند، این امکان وجود دارد که انگشت خود را به دلیل رای دادن از دست دهند. در زمان برگزاری انتخابات در ایران هیچ انتحار و انفجاری رخ نداد و مردم هم ترس از این گونه اتفاقات را نداشتند ولی در افغانستان هر لحظه امکان انتحار و انفجار وجود داشت که در مراکز رای دهی این گونه اقدامات رخ دهد.
وی در این خصوص ادامه داد اگر این گونه مولفهها را در انتخابات افغانستان و دیگر تهدیدات را در این کشور مد نظر داشته باشیم به این امر مهم پی میبریم که حضور مردم افغانستان برای رای دهی در انتخابات، بسیار با اهمیت بوده است، هر چند در کشورهای جهان سوم، جدا از این موضوعات ممکن است دیگر مشکلات وجود داشته باشد، موضوعاتی مانند سنین افراد، شکافهای قومی، سمتی، وابستگیها به احزاب در تمام مدت جنگ در افغانستان، بر روی هم انباشته شده است، لذا وقتی فردی میخواهد پژوهشی انجام دهد، نمیتواند به طور صحیح جان مطلب را ادا کند و با مشکل روبرو میشود، چون پژوهشگر یک شکاف را عمقی و شکاف دیگر را سطحی بررسی میکند، ولی باید این مورد را در نظر داشته باشید که در علوم انسانی همه چیز نسبی است، در مورد طراحی سوالات پژوهش باید گفت که باید به پژوهشگر این اجازه داده شود تا خود او سوالات پژوهش را طراحی کند؛ هر چند حضور کارشناسان دیگر در طراحی سوالات بسیار با اهمیت در پژوهش میباشد و پاسخ بهتر نیز به دست خواهد آمد.
نظام فعلی در افغانستان متعلق به مردم افغانستان است و کاملا مردمی میباشد، نظام بینالملل در این امر تلاشهای زیادی داشته است.
«داوود مرادیان»
مرادیان در ادامه پس از نقدهای بیان شده درباره پژوهش صورت گرفته، گفت: من به عنوان رئیس انستیتوت حق هیچگونه دخالت در پژوهشها را ندارم و چیزی که میخواهم توضیح دهم این است که مکانیزم پژوهش در انستیتوت چگونه است.
ما در انستیتوت یک پژوهشگر ارشد داریم که از استاتید دانشگاههای انگلستان است. تمام پژوهشهای انستیتوت از اول تا آخر زیر نظر ایشان کنترل میشود نه از لحاظ محتوایی بلکه از لحاظ معیارهای و حتی وی نیز در محتوای پژوهش دخالت نمیکند.
در حدود 17 ولایت افغانستان پژوهشگران میدانی داریم که به صورت دائمی همکار انستیتوت هستند و سالی 2 یا 3 بار به کابل فراخوانده میشوند و به آنها آموزشهایی در رابطه با نحوه پژوهش ارائه میشود. ما تلاش داریم با توجه به شرایط افغانستان پژوهشها، کاملا بی طرفانه و علمی صورت گیرد.
جمهوری اسلامی افغانستان یک نظام کاملا باز است
جمهوری اسلامی افغانستان تفاوتش این است که نظامی باز است و اعتماد به نفس دارد و به این معنی است که جناب سرکنسول دور یک میز نشستند و ما هم انتقادهایی را به نظام مطرح کردیم و ایشان هم با روی گشاده پذیرفتند.
این به خاطر این است که اعتماد به نظام سیاسی خود دارند و حاضرند که نظام سیاسیشان دور یک میز مورد نقد قرار بگیرد و ترسی وجود ندارد و این اعتماد به نفس در لایههای مختلف جامعه افغانستان حتی بین شهروندان وجود دارد که راحت نظام حاکم را مورد نقد قرار میدهند و مردمی که از این نظام انتقاد میکنند حس مالکیت به این نظام دارند چون شما از چیزی انتقاد میکنید که برایتان اهمیت دارد.
آینده افغانستان در اختیار طالبان نخواهد بود
در مورد این که طالبان چقدر در جامعه مشروعیت دارد، پژوهشی که هر سال و به صورت گستردهتر توسط بنیاد آسیا صورت میگیرد نشان میدهد که مقبولیت طالبان در بین مردم افغانستان حداقلی است. همچنین چندین نظرسنجی دیگر نشان میدهند که طالبان آن مقبولیت و مشروعیت لازم را ندارند. درست است که از نظر جغرافیا 40 تا 50 درصد مناطق افغانستان در کنترل این گروه است اما کنترل جغرافیا به معنای مقبولیت و مشروعیت نیست.
همان طور که در سوریه و عراق دیدیم که داعش بسیاری از مناطق را اشغال کرده بود اما حتی نتوانست در بین اهل سنت عراق هم مشروعیت کسب کند و بنابراین آینده افغانستان در اختیار طالبان نخواهد بود.
در پایان این مراسم تفاهمنامه همکاری بین عباس فیاض مدیر موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان و داوود مرادیان رئیس انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان امضا شد.