در گزارش پیش رو، محوریت بحث، اختلافات اخیر در روابط میان تهران-دوشنبه با تاکید بر نقش حزب نهضت اسلامی تاجیکستان است. در این گفتگوها سعی شده است، ضمن رعایت اصل بیطرفی، انتقادات بیشتر متوجه هر 2 طرف ماجرا بوده و مسئله آسیبشناسی و ارائه راهکارها، در اولویت اهداف قرار گیرد.
با در نظر گرفتن مجموعه موارد ذکرشده در این مصاحبهها، که تنها گوشهای از واقعیتهای موجود در مناسبات ایران و تاجیکستان است، باید گفت: ایران تقریباً در هیچ دوره زمانی طولانی مدت، تاجیکستان را در اولیتهای سیاست خارجی خود قرار نداده بود و به صورت سطحی کار را پیش میبرد، اکنون نیز رفتارهای دستگاه محترم سیاست خارجی نشانه آن است که مشاوران آقای ظریف هم چندان به این منطقه عنایتی نداشتند تا یادآور گردند که ایران در این مناطق به تعبیر کارشناسان، عمق استراتژیک دارد.
این گزارش حاصل گفتگوی اختصاصی موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان (ایران شرقی) با 5 نفر از کارشناسان مجرب حوزه مطالعات آسیای مرکزی و روسیه میباشد.
بر اساس مدل طراحیشده در اتاق فکر مدیریت موسسه، با افزایش امکان میزان ارتباط گیری با کارشناسان حوزههای تحت پوشش، ضمن تاکید بر سطح تحلیلی مصاحبهها، کاربران محترم فرصت دارند تا با مطالعه دقیق نظرات سایرین، دیدگاههای خود را نیز ابراز نمایند تا در فرصتهای بعدی، در جهت رفع کمبودهای مورد نظر اقدام عملی صورت گیرد.
در گزارش پیش رو، محوریت بحث، اختلافات اخیر در روابط میان تهران-دوشنبه با تاکید بر نقش حزب نهضت اسلامی تاجیکستان است. در این گفتگوها سعی شده است، ضمن رعایت اصل بیطرفی، انتقادات بیشتر متوجه هر 2 طرف ماجرا بوده و مسئله آسیبشناسی و ارائه راهکارها، در اولویت اهداف قرار گیرد.
با در نظر گرفتن مجموعه موارد ذکرشده در این مصاحبهها، که تنها گوشهای از واقعیتهای موجود در مناسبات ایران و تاجیکستان است، باید گفت: ایران تقریباً در هیچ دوره زمانی طولانی مدت، تاجیکستان را در اولیتهای سیاست خارجی خود قرار نداده بود و به صورت سطحی کار را پیش میبرد، اکنون نیز رفتارهای دستگاه محترم سیاست خارجی نشانه آن است که مشاوران آقای ظریف هم چندان به این منطقه عنایتی نداشتند تا یادآور گردند که ایران در این مناطق به تعبیر کارشناسان، عمق استراتژیک دارد.
جالب تر آنکه در برنامه سیاست خارجی دستگاه فعلی حتی در شرایط حساس که ایران محق به حداقل توجه به اتفاقات انجام شده است، در اهداف و برنامههای اجرایی نیز نه به صورت مستقیم و نه به صورت غیرمستقیم یادی از تاجیکستان و آسیای مرکزی نمیشود.
اما سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که این فراموشی را باید به حساب یک تاکتیک گذاشت و یا غفلت؟ شاید به گفته آقای دکتر بهشتی پور، این کم کاری و غفلت را بشود به حساب این حقیقت گذاشت که دغدغههای سیاست خارجی ایران در چند سال اخیر، بیش از آنکه تأمین منافع ملی ایران با حداکثر بازدهی در حداقل زمان باشد، معطوف به حل مسئله هستهای گشته و ضروریات پیوستگی ارتباط با مناطقی همچون آسیای مرکزی را به فراموشی یا در نگاهی خوشبینانهتر به حاشیه رانده است. در این حالت چاره چیست؟ به باور تحلیلگران مورد مراجعه قرارگرفته، برای ایجاد تحول سیاست خارجی، ایران نیاز به جذب همکاران کیفی تر با پشتیبانی علمی و دانشگاهی عمیقتر و نیز جسورتر دارد.
به عبارت سادهتر ایران در مورد جایگاه خود در نظام بینالمللی و میزان تأثیرگذاری که در عرصه منطقهای دارد به یک تجدیدنظر عمیقتر و دقیقتری نیاز دارد تا بتواند اولویتها و مزیتهای خود را در مناطقی چون آسیای مرکزی به صورت دقیقتر مشخص کند.
مسئلهای که این روزها نه در سیاستهای اعلانی و نه در سیاستهای اعمالی چشمانداز روشنی را نشان نمیدهد.