چشمانداز روابط دو جانبه آمریکا و پاکستان در دوران ترامپ
به نظر میرسد در دوران ترامپ برنامه و طرح جدیدی از جانب ایالات متحده برای پاکستان جز همان سیاستهای پیشین یعنی تعهد به اینکه صرفاً یک بازیگر فعال برای ترویج حل مناقشه در منطقه باشد و مشارکت قوی برای افزایش رفاه، توسعه و امنیت در پاکستان داشته باشد، پیگیری شود.
مطالعات شرق/
مریم وریج کاظمی، دکترا جغرافیای سیاسی
مقدمه
چالشهای ژئوپلیتیکی که پاکستان از بدو تاسیس با آن روبه رو بوده است ازجمله افراطگرایی مذهبی-قومی، حکومتداری ضعیف و فساد، موجب شده که نفوذ قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این کشور تشدید شود. ضمن اینکه فجایع زیست محیطی که به رکود اقتصادی منجر میشود هر از گاهی پاکستان را با دو قطبی شدن عمیق و چند وجهی مواجه میکند و اقتصاد آن را به طور قابل توجهی در برابر بازیگران خارجی انعطافپذیر میسازد و موجب میشود بازیگران خارجی قادر شوند اصلاحات سیاسی و اقدامهای نظارتی مدنظرشان را در این کشور پیگیری کنند. در این میان، ایالات متحدۀ آمریکا در ادوار مختلف، با توجه به نگرانیهای عمدۀ امنیتی و تجاری از جانب چین، وضعیت نامطلوب امنیتی در افغانستان و نفوذ منطقهای ایران و روسیه و همچنین پیگیری استراتژی ایندو-پاسیفیک، اولویتهای استراتژیک خود را بر مبنای حفظ سطحی از روابط با پاکستان قرار داد. رویکرد هر دولتی در ایالات متحده در مورد پاکستان، رویکردی امنیتی و نظامی بوده و هدف آن حفظ منافع خود و استفاده از این منافع در جهت اجرایی کردن توافقنامههای منطقهای و بینالمللی است. اگرچه در دوران جدید رهبری ترامپ، اعلام تعهدهای اقتصادی و نظامی به پاکستان همانند گذشته تکرار خواهد شد اما تلاش دولت ترامپ برای برجستهسازی تهدیدهای چین-روسیه-افغانستان و ایران و تأکید بر توانایی آنها در تضمین ناامنی منطقهای، میتواند بیاعتمادی عمومی و تنش داخلی را در پاکستان تقویت کرده و فشار را برای رقبای منطقهای ایالات متحده افزایش دهد. از این رو به نظر میرسد با توجه به وضعیت ژئوپلیتیکی و اجبارهای سیاسی در منطقه، دوباره پاکستان و ایالات متحده به هم نزدیکتر شوند.
تاریخچۀ روابط آمریکا و پاکستان
اندکی پس از استقلال پاکستان(1947)، نگرانی های ایالات متحده آمریکا در مورد توسعهطلبی اتحاد شوروی در منطقه و تمایل پاکستان برای دریافت کمکهای امنیتی در برابر تهدیدی که از سوی هند با آن مواجه بود، باعث ایجاد و گسترش اتحاد نظامی-امنیتی بین پاکستان و ایالات متحده آمریکا شد. در این راستا بود که واشنگتن و اسلامآباد در سال 1954 یک توافقنامۀ دفاعی متقابل امضاء کردند و بلافاصله بعد از آن، اعطای کمکهای نظامی ایالات متحده به پاکستان آغاز شد. اما پس از خروج شوروی از افغانستان که در سال 1988 اتفاق افتاد، اتحاد نظامی-امنیتی بین آمریکا و پاکستان رو به سردی رفت چرا که تغییرات ژئوپلیتیکی که در پایان جنگ سرد به وجود آمد، ایالات متحده را وادار کرد که به طور فزایندهای با دشمن پاکستان، یعنی هند، روابط نزدیکی برقرار کند. اما با حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001، روابط میان پاکستان و ایالات متحده آمریکا وارد مرحلهای تازه شد.
در طول آن سالها، ایالات متحده از پاکستان همچون خط مقدم جنگ علیه تروریسم استفاده میکرد. اما آنچه که مشخص است وقایع سال 2008 مانند حملۀ هوایی ژوئن، انتخابات فوریه پاکستان و گزارشهایی از حملات زمینی آمریکا، تنشها میان دو کشور را افزایش داد. ضمن اینکه، پاکستانیها احساس میکردند که ایالات متحده از کشورشان هر زمانی که میخواهد و نیاز دازد استفاده میکند و زمانی که دیگر به پاکستان نیازی ندارد، آن را رها میکند. حتی زمانی که رهبران پاکستان، اعم از نظامی و غیرنظامی دریافتند که به ایالات متحده نیاز دارند، این احساسات منفی نسبت به آمریکا، به بخشی از زبان سیاسی پاکستان تبدیل شده بود، به طوری که آمریکا ستیزی افزایش یافت.
از سوی دیگر یک دیدگاه تقریباً متفقالقول در پاکستان وجود دارد که معتقد است ایالات متحده به جای اینکه به ناکارآمدی سیاست خود در قبال افغانستان اقرار کند، راحتتر میبیند که پاکستان را قربانی و آن را مقصر شکست آمریکا در افغانستان معرفی کند. البته به عقیدۀ کارشناسان، تصمیم پاکستان برای پیوستن به جنگ علیه تروریسم به دلیل دیپلماسی اجبار ایالات متحده و نگرانی اسلامآباد بود که در صورت امتناع، امکان اینکه واشنگتن نقش هند را ارتقا دهد تا حضورش را در افغانستان افزایش دهد و باعث نگرانی امنیتی بیشتری برای پاکستان شود، وجود داشت.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان آمریکایی با توجه به دخالت گستردۀ اسلامآباد در افغانستان، برای ایالات متحده هرگز تصمیم آسانی نبود که به طور کامل پاکستان را از سیاستهای منطقهایاش کنار بگذارد یا به طور کامل با آن درگیر شود. از این رو بود که در چندین دوره از جمله در دهۀ 1990، ایالات متحده در اعتراض به برنامۀ تسلیحات هستهای اعلام نشدۀ پاکستان، از تحویل دهها جنگنده «F-16» امتناع کرد و با آزمایش هستهای پاکستان در سال 1998، موج جدیدی از تحریمها از سوی واشنگتن به پاکستان تحمیل شد. در سال 2008 نیز ایالات متحده کمکهای مالی برای تجهیزات نظامی (به ارزش حدود 800 میلیون دلار) و بازپرداخت هزینههای امنیتی پاکستان از جمله پرداخت 300 میلیون دلار را به طور کامل متوقف کرد و درهای دفاتر آژانس توسعۀ جهانی ایالات متحده «USAID» را بست. این شرایط در ژانویه 2018 مجدداً تکرار شد و ایالات متحده، کمکهای امنیتی به پاکستان را به استثنای موارد محدودی که مرتبط با منافع امنیت ملی کشورش بود، به حالت تعلیق درآورد. بدین ترتیب در مواجهه با چنین تحریمهایی، پاکستان تقریباً به طور کامل به تجهیزات نظامی چین وابسته شد و چین توانست به مهمترین تأمین کنندۀ سخت افزار نظامی برای پاکستان تبدیل شود که این موضوع روابط میان پاکستان با آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است.
در سال 2020 زمانی که عمرانخان مدعی شد که توطئه برای سرنگونی دولتش پس از رد درخواست آمریکا برای در اختیار گرفتن پایگاههای نظامی در پاکستان و با کمک عوامل داخلی صورت گرفت، بار دیگر تنش بین دو کشور شدت گرفت.
به طور کلی ایالات متحده در 7 دهۀ گذشته، نقش بسیار برجستهای در پاکستان داشته است. پاکستان به عنوان متحد اصلی غیر ناتو، این تمایز را داشته است که هم متحدترین متحد و هم تحریم شدهترین متحد ایالات متحده باقی بماند. پاکستان در تسهیل نزدیکی چین و ایالات متحده در دهۀ 1970 مؤثر بود که به طور قاطع، موازنۀ شرق و غرب را به نفع ایالات متحده تغییر داد. همچنین پاکستان به متحد خط مقدم ایالات متحده در جنگ علیه تروریسم بهخصوص برای مبارزه با تروریسم در افغانستان پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر تبدیل شد. از سوی دیگر پاکستان مذاکرات صلح بین ایالات متحده و طالبان را تسهیل کرد که در نهایت منجر به خروج ایالات متحده از افغانستان شد.
روابط ایالات متحده و پاکستان با توجه به شراکت استراتژیک ایالات متحده با هند - متحدی حیاتی در تلاشهایش برای مقابله با چین- هرگز به راحتی در یک محور مشخص حرکت نکرد. مسئلۀ هند، همواره مانع بزرگی را برای هرگونه تغییر احتمالی در سیاست ایالات متحده در قبال پاکستان ایجاد میکند و روابط بین دو کشور را تحت الشعاع قرار میدهد. به طور کلی اسلامآباد ممکن است در دورۀ دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ، زمینههای مشترکی با واشنگتن پیدا کند، با این حال، این کشور اولویت اول او در پس زمینۀ مسائل مهم جهانی نخواهد بود.
چالش عمرانخان در دورۀ دوم رهبری ترامپ
دونالد ترامپ و عمرانخان در دوران ریاستجمهوری خود، اشتراکهای زیادی با یکدیگر داشتند. هم ترامپ و هم خان قبل از اینکه انتخاب سیاسی آنها را به بالاترین مناصب برساند، از جایگاه مشهوری در سطح بینالمللی برخوردار بودند. هر دو جذابیت پوپولیستی و ناسیونالیستی دارند و هر دو قول داده بودند که کشورشان را دوباره به عظمت سابق برگردانند. ضمن اینکه هر یک از آنها از رفتار حاکمان گذشته انتقاد کردهاند و حتی مورد انتقاد شدید رسانههای خود قرار گرفتهاند.
با این حال دیدار عمرانخان با ترامپ در ژوئیۀ 2019 به عنوان یک پیروزی دیپلماتیک برای خان تلقی میشد که جایگاه بینالمللی او را بالا برد و به گرم شدن روابط بین ایالات متحده و پاکستان کمک فراوانی کرد. با در نظر گرفتن آن زمانها، حامیانِ خان، از جمله بسیاری از جامعه 625000 نفری پاکستانی-آمریکایی، بر این باورند که ترامپ ممکن است مایل باشد از نخستوزیر سابق در دورۀ دوم ریاستجمهوری خود دفاع کند. جامعۀ پاکستانی-آمریکایی در ایالات متحده، روابط محکمی با کمپین ترامپ برقرار کردند و متعهد شدند که به جای کامالا هریس، نامزد دموکرات، از ترامپ حمایت کنند.
با وجود این، مداخلۀ ترامپ، حتی اگر به طور ضمنی در حمایت از عمرانخان باشد، مخاطرهآمیز خواهد بود. سوابق ترامپ نشان میدهد که تصمیمهای سیاست خارجی او، اغلب تحت تأثیر روابط شخصی و منافع مالی است تا یک موضع ایدئولوژیک ثابت، و نگرانیهایی را در مورد تعهد بلندمدت او به هر نتیجۀ خاص در پاکستان ایجاد میکند. علاوه بر این، تعامل احتمالی ترامپ با پاکستان ممکن است اختلافهای داخلی را تشدید کند، بهویژه اگر حمایت او بهعنوان جانبداری تعبیر شود. چنین موضعی ممکن است انگیزۀ طرفداران خان را تقویت و در عین حال، جنگ طولانی مدت را بین نیروهای غیرنظامی و نظامی درکشور تشدید کند.
اگرچه از لحاظ تاریخی، ایالات متحده از اختیارات خود برای تأثیرگذاری بر نتایج پاکستان استفاده کرده و اغلب منافع ژئوپلیتیکی را بر هنجارهای دموکراتیک ترجیح داده است اما هرگز قدرت تشکیلات نظامی این کشور را در تاروپود سیاست داخلی و خارجی پاکستان نادیده نگرفته است. تشکیلات نظامی در پاکستان قدرت قابل توجهی دارد و نفوذ ارتش در سیاست داخلی و خارجی این کشور قابل انکار نیست. البته مانورهای دیپلماتیک، منافع استراتژیک و روابط شخصی را نمی توان در صحنه سیاسی پاکستان نادیده گرفت، با این حال قطعاً دونالد ترامپ با ارتش پاکستان به جای سیاستمداران، هماندیشی خواهد کرد و این واقعیت برای عمرانخان میتواند موانع اساسی را ایجاد کند.
با توجه به اینکه عمرانخان در شبکۀ اجتماعی(X)، پیروزی ترامپ را تبریک گفت و ظاهراً امیدوار است که پیروزی ترامپ بتواند مشکلات سیاسی پیشِ روی او را کاهش دهد، اما از نظر یکی از مقامهای سابق کاخ سفید در امور جنوب آسیا، ممکن است فردی در حلقۀ ترامپ او را تشویق کند که به پروندۀ خان یا موضع حزب تحریک انصاف به طور کلی تر بپردازد، اما بعید است که او از نفوذ دولت آمریکا برای تحت فشار گذاشتن ارتش پاکستان در این مورد استفاده کند.
تاثیر پیروزی ترامپ بر پاکستان و همسایگان آن
در دوران ریاستجمهوری ترامپ (2017-2021)، مشخصۀ روابط دوجانبه پاکستان و ایالات متحده، تمرکز منحصر به فرد واشینگتن بر نگرانیهای مربوط به پناهگاههای امن شبهنظامیان در پاکستان و شکایت از عدم همکاری اسلامآباد در برخورد با طالبان افغانستان بود. در این راستا، دولت ترامپ 1.3 میلیارد دلار، کمک امنیتی به پاکستان را به دلیل این ادعاها قطع کرد. علاوه بر این، برنامههای آموزشی در آکادمیهای نظامی ایالات متحده برای افسران ارتش پاکستان را که نشانهای از همکاریهای نظامی دوجانبه برای چندین دهه بود، به حالت تعلیق درآمد.
ضمن اینکه دولت ترامپ به دنبال تقویت هند و ایالات متحده از طریق گفتوگوی چهارجانبۀ امنیتی (کواد) بود. این ایده، هند را به عنوان یک شریک استراتژیک برای مقابله با نفوذ چین در منطقه تقویت کرد که روابط پاکستان و ایالات متحده را بیشتر تحت تأثیر تبعات منفی قرار داد.
با این حال اگرچه بعضی از کارشناسان احتمال میدهند که آمریکا در دورۀ دوم ریاستجمهوری ترامپ با توجه به خروج نیروهای ایالات متحده از افغانستان و محدودیت همکاری امنیتی دوجانبه، تعامل با پاکستان را بیشتر کاهش دهد اما بسیاری دیگر از کارشناسان معتقداند به دلیل نارضایتی ترامپ از طالبان، شاید یک زمینۀ همگرایی بین ایالات متحده و پاکستان به وجود آید.
علاوه بر این، انتظار میرود که دولت ترامپ موضع سختتری در رابطه با روابط تجاری و اقتصادی با چین، از جمله فشار بیشتر علیه طرح کمربند- جاده داشته باشد. این میتواند به این معنی باشد که همکاری پاکستان با چین تحت کریدور اقتصادی چین و پاکستان ممکن است تحت نظارت و فشار بیشتر دولت ترامپ قرار گیرد و پاکستان را مجبور به انتخاب بین دو طرف کند.
از سوی دیگر دور دوم ریاستجمهوری ترامپ میتواند روابط نزدیکتر بین ایالات متحده و هند را ایجاد کند، چیزی که پاکستان را به شدت نگران می کند. احتمالاً بازگشت ترامپ به کاخ سفید میتواند مشکلات امنیتی پاکستان با هند را پیچیدهتر کند. به اعتقاد کارشناسان، دونالد ترامپ، نمیتواند در عادیسازی روابط پاکستان و هند نقشی ایفا کند چراکه او در گذشته تلاش کرد روابط پاکستان و هند را عادی کند، اما هند آن را رد کرد و گفت که این یک موضوع دوجانبه است و به راحتی امکان پذیر نیست.
از سوی دیگر تاثیر احتمالی سیاستهای ضد ایرانی ترامپ بر پاکستان ممکن است شکلگیری اعتماد متقابل در روابط تهران و اسلامآباد را با تردیدهای مواجه کند و تحت تاثیر فشار واشنگتن، تنشهایی در روابط ایران و پاکستان به وجود آید. به هر حال غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ، بیعلاقگیاش نسبت به موضوعهای داخلی پاکستان و تغییر احتمالی به سمت هند، میتواند مسائل را برای پاکستان و همسایگان آن پیچیدهتر کند.
روند مذاکرات امنیتی پاکستان و آمریکا
ایالات متحده و پاکستان دارای تاریخچۀ پیچیده ای از مذاکرات امنیتی و البته پرتنش بودهاند. دولتهای متوالی ایالات متحده به دنبال همکاریهای امنیتی با پاکستان به صورت موقت و دائمی، برای دستیابی به منافع امنیتی کوتاه مدت و بلند مدت خود بوده و هستند . در این راستا مبارزه با تروریسم در منطقه با تمرکز بر اولویتهای مورد علاقه متقابل، مشارکت برای مقابله با داعش خراسان، تحریک طالبان پاکستان و سایر سازمانهای تروریستی و تهدیدهای تروریسم فراملی، به علاوۀ حساسیت های امنیتی آمریکا نسبت به کریدور اقتصادی چین-پاکستان، محور مذاکرات امنیتی دو کشور در طی سالهای اخیر بوده است.
مقامهای ارشد پاکستانی و آمریکایی بر اهمیت گسترش همکاریها در مبارزه با تروریسم و ظرفیتسازی از جمله در تبادل تخصص فنی کمکهای تحقیقاتی و دادستانی، تأمین زیرساختهای امنیتی مرزی و آموزشی تأکید دارند. البته در طی سالهای اخیر گفتوگوهای امنیتی بین اسلامآباد و واشنگتن در حالی انجام میشود که پاکستان، افغانستان را به حمایت از گروههای شبهنظامی مختلف متهم میکند و بیشتر افغانستان را در تداوم ناامنی، مقصر جلوه داده است.
یکی از نگرانیهای اصلی اسلامآباد به نقش و ردپای هند در کابل مربوط میشود، چیزی که آمریکا میخواست تحت حمایت سیاست آسیای جنوبی ترامپ، آن را تقویت کند. این مسئله میتواند بار دیگر با روی کار آمدن مجدد ترامپ بین پاکستان و ایالات متحده شکاف ایجاد کند.
با این حال مذاکرات امنیتی بین آمریکا و پاکستان در دولت ترامپ هم پیوسته تداوم خواهد یافت و ایالات متحده به عنوان شریک مهم پاکستان در توسعۀ اقتصادی و کمکهای امنیتی باقی میماند. این مذاکرات به طور قابل توجهی تحت تأثیر عوامل خارجی و تحولات منطقهای-جهانی قرار خواهد گرفت بهخصوص همکاری امنیتی عمیقتر پاکستان با روسیه و چین در منطقۀ ایندو-پاسیفیک در زمینۀ برگزاری رزمایشهای دریایی مشترک در اقیانوس هند، امضای همکاریهای نظامی و مشارکتهای استراتژیک برای حفظ توازن قوا که میتواند سیاست استراتژیک واشنگتن نسبت به اسلامآباد را تضعیف کند.
چشمانداز
به نظر میرسد آمریکای تحت رهبری دونالد ترامپ با توجه به همکاریهای نزدیک اقتصادی-تجاری بین چین و پاکستان، تمایل روسیه و کشورهای آسیای مرکزی برای دسترسی به منطقۀ اقیانوس هند و بازارهای آسیای جنوب شرقی از طریق پاکستان و همچنین تلاش ایران برای عبور کریدورهای ترانزیتی از قلمرواش و از سوی دیگر نقش مهم گروههای افراطی بنیادگرای اسلامی در نواحی مرزی پاکستان و ارتباط آنها با متحدان جهادی منطقهایشان برای عملیاتهای نظامی علیه غرب و متحدانش در منطقه و همچنین نقش امارت اسلامی افغانستان در تسهیل روند تنش و درگیری منطقهای و توانمند سازی گروههای تروریستی، وادار شود تا برای ایجاد یک منطقۀ امن از جهت تقویت موقعیت خود و تامین اهداف استراتژیکاش، از ابزارهایی نظیر دخالت سیاسی و مداخلات نظامی در پاکستان استفاده کند.
چشمانداز دولت ترامپ در ارتقاء ارتباطات خود با پاکستان به سطح گفتوگوی سیاسی-امنیتی و از بین بردن تهدیدهای سازمانهای تروریستی به منافعاش و هدایت این تهدید به سمت رقبای منطقهای-چین-ایران و روسیه، به مسئلهای مهم در سیاست خارجی پاکستان تبدیل خواهد شد. از این رو پاکستان در سالهای آینده، شاهد تغییرات قابل توجهی در سیاست خارجی خود خواهد بود. بدین ترتیب از نظر سیاست خارجی، عملیات نظامی توسط گروههای بنیادگرا در پاکستان منجر به روابط فزایندۀ این کشور با ایالات متحده و متحدانش خواهد شد.
لازم به ذکر است هر تصمیمی برای تغییر سیاست خارجی در پاکستان ممکن است از درون با مقاومت روبرو شود. از نظر سیاست داخلی احتمال دارد که با توجه به وضعیت شکنندۀ اقتصادی، استقراض و بدهیهای گستردۀ خارجی، محدودیتها در فعالیتهای بخش خصوصی و قیمتهای بالای کالاها و کمبود انرژی، یک تنش و درگیری داخلی تمام عیار در پاکستان آغاز شود و جناحهای مختلف توسط قدرتهای منطقهای مورد حمایت قرار گیرند. با این حال نتایج رقابت آمریکا با رقبایش در پاکستان میتواند به بیشتر شدن شکافهای سیاسی و فرقهای و جنگ داخلی بینجامد اگرچه مقامهای پاکستان برای مهار چالش تروریسم داخلی تلاش میکنند. تلاشی که چندان امیدوارانه نیست.
به هر حال به نظر میرسد در دوران ترامپ برنامه و طرح جدیدی از جانب ایالات متحده برای پاکستان جز همان سیاستهای پیشین یعنی تعهد به اینکه صرفاً یک بازیگر فعال برای ترویج حل مناقشه در منطقه باشد و مشارکت قوی برای افزایش رفاه، توسعه و امنیت در پاکستان داشته باشد، پیگیری شود.
همچنین مسئلۀ تهدیدهای نوظهور از سمت چین که مستقیماً به قابلیتهای نظامی دریایی و استراتژی ژئواکونومی(طرح کمربند-جاده چین همراه با کریدور اقتصادی چین- پاکستان) و همکاری رو به رشد روسیه با چین در منطقۀ یورو-آتلانتیک و ایندو-پاسیفیک مربوط است، در اولویت سیاستهای دولت ترامپ، مطرح است و در این ارتباط ایالات متحده تلاش دارد تا از طریق جغرافیا و ژئوپلیتیک پاکستان تا حد زیادی به مهار چنین چالشهایی در جنوب آسیا بپردازد. بدین ترتیب در سالهای پیشِ رو، پاکستان با تشدید خطرات ژئوپلیتیکی ناشی از بازیهای قدرتهای بزرگ، درگیریهای منطقهای و چالش تروریسم، مواجه خواهد بود.