طبق مدل نظری جیمز روزنا، پاکستان کشوری است که به ترتیب متغیرهای فرد، نقش، سیستم کلان بینالمللی، اجتماع وحکومت، در فرآیند سیاستگذاری و جهتگیری سیاست خارجی این کشور دخیل بودند. در واقع فرآیند سیاستگذاری و تصمیمگیری در پاکستان، به عنوان یک کشورِ دچار بیثباتی اقتصادی و سیاسی، پیش از هرچیز در گرو تصمیمهای بخش نظامی و شرایط و تحولات بینالمللی در سطح منطقه و جهان است.
مطالعات شرق/
سیاست خارجی هر کشور، باتوجه به نقش عوامل گوناگونی شکل میگیرد؛ بنابراین شناخت، تحلیل و مدیریت مناسب رفتارها در عرصۀ سیاست خارجی، نیازمند شناخت این عوامل است. باتوجه به اینکه پاکستان یکی از کشورهای مهم منطقه و همسایۀ ایران است، لازم است تا نقش عوامل در سیاست خارجی این کشور تبیین شود. در این راستا، باید گفت که پاکستان در منطقهای قرار دارد که دارای موقعیت استراتژیک و اقتصادی-سیاسی است. این کشور، مرکز فعالیت قدرتهای بزرگ در 20 سال گذشته بوده و دارای اهمیت استراتژیک است.
در مباحث این پژوهش، به این سوالات که پاکستان، تا چه میزان در سیاست خارجی خود مستقل عمل میکند؟ و تصمیمگیرندگان حوزۀ سیاست خارجی پاکستان چه کسانی هستند؟ پاسخ داده خواهد شد. این دو مقوله، از آن جهت اهمیت دارد که مشخص شود که بحرانآفرینی پاکستان، نتیجۀ کشمکشها و تصمیمهای داخلی این کشور است یا تحمیل قدرتهای خارجی؟
در این ویژهنامه کارگروه پاکستان، تلاش میشود فرایند تصمیمگیری در سیاست خارجی پاکستان بر اساس «نظریۀ پیوستگی جیمز روزنا» مورد بررسی قرار گیرد. نگارش حاضر که دارای اهمیت کاربردی است، بهطور مشخص به این سؤال میپردازد که عوامل و متغیرهای تأثیرگذار بر تصمیمگیری در سیاست خارجی پاکستان کدامند؟
انتهای مطلب/