واکاوی رویکرد سیاست خارجی پاکستان در قبال تحولات منطقه (با تأکید بر مناقشه آذربایجان- ارمنستان)
سیاستگذاران پاکستانی، بر لزوم تقویت روابط صمیمانهتر با همه همسایگان منطقهای تأکید میکنند. ممکن است پایان جنگ سرد، امیدی برای نظم جهانی صلحآمیز ایجاد کرده باشد اما بااینحال، اکنون جهان، شاهد ظهور مجدد رویاروییهای نظامی خطرناک، اختلافها بر سر منابع و افزایش خطر درگیری هستهای است که این دوقطبیشدن سیاسی به ذهنیت وجود بحران کمک میکند که بهطورکلی پاکستان را وادار میکند به ایجاد موقعیت قوی این کشور در نظم ژئوپلیتیک جدید توجه کند. در حالیکه پاکستان و سیاستهای منطقهای این کشور بر توسعه روابط پاکستان-روسیه و پاکستان-اوکراین و چگونگی تشکیل دولت موقت افغانستان و تجارت از طریق افغانستان با مشارکت پاکستان، روسیه و کشورهای آسیای میانه متمرکز است، واضح است که این کشور در مورد بحران قفقاز جنوبی از مواضع اصلی خود عقبنشینی نخواهد کرد و تا زمانی که ارمنستان نیروهای خود را از سرزمین آذربایجان که به رسمیت شناختهشده، خارج نکند، ارمنستان را به رسمیت نمیشناسد.
مطالعات شرق/
مقدمه
پاکستان، به عنوان کشوری که در جنوب آسیا از موقعیت راهبردی برخوردار است، به سطوح بازیگری خود در ارتباطات منطقهای، توجه خاصی دارد. مناطق پیرامونی پاکستان نیز همگی جزء مناطق مهمی در نظم جهانی محسوب میشوند و هرگونه تحول در حوزههای اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی در این مناطق، پیامدهای بزرگی برای پاکستان دارد. همچنین، رخدادهای سیاسی و گاهی هم بحرانهای ژئوپلیتیک رخ داده در مناطق مجاور، پاکستان را مجبور میکند تا در طراحی سیاستهای فرامنطقهای خود نیز با حساسیت بالایی عمل کند.
پاکستان به دنبال آن است تا با ایفای نقش دروازهای بین آسیای مرکزی و قفقاز و آسیای جنوبی، بهترین جایگاه را کسب کند و در این راستا، بخوبی میداند که وابستگی متقابل کشورها ضرورت توسعه دیپلماسی فعال است. بنابراین، این کشور به دنبال ایجاد و ارتقای پیوندهای ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک برای افزایش اتصال و رفاه منطقهای و فرامنطقهای خود است. درحالیکه آسیای جنوبی، بازار بزرگی برای سرمایهگذاران جهانی دارد، آسیای مرکزی و قفقاز، سرشار از ذخایر طبیعی و منابع انرژی است. از چند سال گذشته، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز همکاری کردهاند تا از این فرصتها استفاده کنند و محیطی مولد و امن برای تجارت و ارتباطات فرامنطقهای فراهم کنند. اما بحرانهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز بویژه بحران قرهباغ، تأثیر بسزایی بر ارتباطات فرامنطقهای این کشورها دارد و توجه به این بحرانها در تحلیل روابط کشورها از اهمیت بالایی برخورداند. زیرا میتوانند مانند یک تغییردهنده قویِ قواعد بازی، عمل کنند.
بررسی روابط پاکستان با کشورهای مناطق مجاور، از آنجهت برای ایران مهم است که پاکستان و ایران در یک سطح از رخدادهای سیاسی و بحرانهای ژئوپلیتیک اثر میپذیرند. جدای از آن، هرچند از آغاز روابط دوجانبه دو کشور، برخی مسائل چالشهایی را در روابط ایران و پاکستان ایجاد کرده اما مقامهای پاکستانی از همان ابتدا، ایران را کشوری مهم و ژئواستراتژیک خواندند و خواستار روابط دوستانه دو کشور بودند. بنابراین، پاکستان و سیاستهای منطقهای و فرامنطقهای آن برای ایران، مهم است و باید بهدقت رصد شود.
مناسبات پاکستان با حوزه قفقاز
خلأ قدرت پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، آغازگر ظهور یک نظم سیاسی جدید بود که در میان عوامل دیگر، به نحوی تعیین میکرد که چگونه کشورهای آسیای مرکزی محصور در خشکی – از جمله افغانستان و همچنین قفقاز - میتوانند از طریق مسیرهای حملونقل مقرونبهصرفه در جنوب غربی آسیا، دوباره با اقتصاد جهانی ارتباط برقرار کنند.
بنابراین، ایده همکاری آسیای مرکزی بزرگ (GCAP) که توسط "پروفسور فردریک استار" مفهومسازی شد، اولین تلاش مهم و جدی برای ایجاد یک استراتژی توسعه منطقهای برای ادغام تجارت آسیای مرکزی و قفقاز با قارههای مختلف از طریق مسیرهای حملونقل قدیمی است. هدف این ایده، ایجاد زیرساختهای تجاری ریلی، جادهای و دریایی مدرن است که درگذشته از آن استفاده میشد. استراتژی کریدور شمال-جنوب، نوید ادغام مجدد آسیای مرکزی و قفقاز را با اقتصاد گسترده جهانی، میدهد. این امر بهنوبه خود باعث توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی منطقه نیز خواهد شد.
واضح است که همکاری و ادغام منطقهای، برای پاکستان که به سمت بحران شدید اقتصادی و انرژی پیش میرود و مستقیماً بر رشد اقتصادی این کشور تأثیر میگذارد، استفاده از فرصتهای همکاریهای منطقهای، از اهمیت برخوردار است. بنابراین در زمان تصدی عمران خان، چندین توافقنامه و یادداشت تفاهم در دو سطح متقابل (پاکستان با هریک از کشورها) و منطقهای برای حل این چالشها پیشنهاد شد. در این توافقهای متقابل سعی شده است پنج رکن در حوزههای اقتصاد، تجارت، دفاع، ارتباط منطقهای و ارتباط ملت با ملت، از طریق تبادل فرهنگی و ادغام منطقهای مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، همکاری با آسیای مرکزی و قفقازِ غنی از انرژی، به پاکستان، کمک خواهد کرد تا نیازهای انرژی خود را برآورده کند. از سوی دیگر، دسترسی آسان آسیای مرکزی و قفقاز را به بازارهای آسیای جنوبی از طریق خطوط ریلی پاکستان و بندرهای گوادر و کراچی فراهم میکند. بندر جدید گوادر در سواحل بلوچستان و شاهراههای متصلکننده آن به افغانستان، مسافت تردد پاکستان - آسیای مرکزی را حدود 500 کیلومتر کاهش میدهد .
پروژه خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند (TAPI) و پروژه آسیای مرکزی- جنوب آسیا (CASA)-1000 مهمترین پروژههای انرژی دوجانبه پاکستان- است که احتمالاً در سال 2024 عملیاتی میشود. این پروژه، راههای جدیدی را برای کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز برای صادرات انرژی پاک به افغانستان و پاکستان ایجاد میکند. این پروژه، با ایجاد یک چارچوب مدرن و پیوندهای تجاری امن، سیستم تأمین انرژی مناسبی را ایجاد میکند. علاوه بر این، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در زمینه کشاورزی، زیرساختها و فناوری اطلاعات برای کشف سرمایهگذاریهای تجاری متنوع دوجانبه با یکدیگر همکاری میکنند.
پاکستان در تلاش است در سطح بینالمللی، شراکتهای اقتصادی جدیدی را آغاز و شراکتهای موجود را تقویت کند و ساختار قدرت داخلی کشور را از این طریق بازآرایی کند. چون در پاکستان بدهی ملی بهطور فزایندهای غیرقابل مدیریت شده، بهاستثنای چین، تعداد کمی از کشورها مایل به همکاری اقتصادی با پاکستان هستند. اما ظاهراً آذربایجان یکی از کشورهای نادر است که امروزه در مواقع ضروری به پاکستان کمک میکند. در اکتبر 2018، آذربایجان رسماً موافقت کرد که یک وام اعتباری 100 میلیون دلاری به پاکستان ارائه دهد تا به رفع کمبودهای فزاینده انرژی کمک کند و عرضه نفت آذربایجان و محصولات مبتنی بر نفت مانند گاز طبیعی به این کشور را تضمین کرد .
پس از استقلال آذربایجان در اوایل دهه 1990، پاکستانیها اولین کسانی بودند که دولت جدید را به رسمیت شناختند و تمامیت ارضی آن را اعلام کردند. با آغاز تبادل سفیر و همکاری در زمینه نظامی، به سربازان آذربایجانی این فرصت داده شد تا در مراکز آموزشی پاکستان آموزش ببینند.
افزایش همکاریهای سیاسی- نظامی پاکستان و آذربایجان منجر به توسعه روابط اقتصادی دو کشور از جمله در زمینه تجارت بخش خصوصی شده است. بر اساس گزارش کمیته دولتی گمرک آذربایجان، تجارت دوجانبه در بازه زمانی ژانویه تا سپتامبر 2018 بالغ بر 8.34 میلیون دلار بوده است. این نشاندهنده یکروند پر از دستانداز، اما بهطورکلی افزایشی در حجم تجارت در سالهای اخیر است. پاکستان بیشترین سهم را در این تجارت دوجانبه با صادرات کالاهای خام و تولیدی - از سیبزمینی، برنج، پیاز و گوجهفرنگی گرفته تا پوشاک، داروها و محصولات مختلف پزشکی داشته است. آذربایجان صادرات نفت و محصولات مرتبط با انرژی به پاکستان را افزایش داده تا این کشور بتواند با کمبود شدید انرژی مقابله کند. این افزایش تجارت دوجانبه، توجه اقشار مختلف از جمله رسانه دولتی پاکستان و تحلیلگران سیاسی را به خود جلب کرده است. با این حال، بهصورت مطلق، تجارت هنوز بسیار اندک است. در حال حاضر، هیچیک از دو کشور در میان 10 مقصد برتر صادرات/ واردات یکدیگر قرار ندارند.
برای غلبه بر این مشکل، امضای یک برنامه جامع پنجساله و یک توافقنامه تجارت ترجیحی بهمنظور افزایش تجارت دوجانبه به 500 میلیون دلار در حال حاضر بسیار مورد بحث قرارگرفته است. در سال 2017، آذربایجان حتی یک نمایندگی تجاری دائمی را در سفارت خود در اسلامآباد ایجاد کرد و پاکستان را در میان معدود کشورهایی که این کار در آنها انجامشده است - روسیه، ترکیه و ایالاتمتحده - قرار داد. هر دو دولت در تلاش هستند تا بازیگران خصوصی، اعم از صاحبان مشاغل بزرگ و متوسط را بهعنوان شرکای ذینفع در تلاش برای تقویت روابط دوجانبه وارد کنند. حدود 270 شرکت با سرمایه پاکستان در آذربایجان ثبتشدهاند. اینها در طیف گستردهای از بخشها - ازجمله لجستیک، ارتباطات، آموزش و غیره - پراکندهشدهاند و تاکنون 4.2 میلیون دلار در اقتصاد کشور میزبان سرمایهگذاری کردهاند.
یکی دیگر از جنبههای قابلتوجه این همکاری در حال ظهور، افزایش تعداد گردشگران پاکستانی است که از آذربایجان بازدید میکنند. در سالهای اخیر، شاهد تعداد فزایندهای از پاکستانیها بودهایم که برای مقاصد تجاری و تفریحی به آذربایجان آمدهاند. در واقع، باکو اکنون به "دبی جدید" برای پاکستانیها تبدیلشده است.
از آنجاییکه پاکستان در حال امضای قراردادهای تجاری و تفاهمنامههای جدید با کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز است، لازم است برای حفظ منافع ملی و اقتصادی خود در منطقه و جهان، اختلافهای منطقهای را حل کند. چرا که ارتباط منطقهای و رشد اقتصادی با فضای تجاری امن و صلحآمیز لازم برای همکاری فرامنطقهای مرتبط است. تا زمانی که بیثباتی سیاسی داخلی و بیاعتمادی بین بازیگران منطقه وجود دارد، هیچ سرمایهگذاری نمیتواند در خدمت دولتها باشد. این شبکههای تجاری اگر بهدرستی اجرا شوند، نهتنها میتوانند به بازارهای دوردست دسترسی داشته باشند، بلکه اتصال جغرافیایی آینده را نیز تسهیل خواهند کرد. در کنار تمرکز صرف بر موانع، کشورهایی که دارای مرزهای مشترک در یکنهاد جغرافیایی هستند، باید بهطور مثبت از پویایی منطقهای در حال تغییر استفاده کنند و راههای جدیدی را برای ارتقای همکاریهای بین کشورها در سطح منطقه و فراتر از آن بیابند. یکی از مهمترین اختلافهایی که منطقه و جهان را درگیر کرده، مسئله قرهباغ است و تنشها در این منطقه طی سه سال گذشته یعنی بعد از جنگ پایان ۲۰۲۰ و افزایش شدت این تنشها طی ماههای گذشته و وقوع درگیریهای محدود به دلیل بستن گذرگاه لاچین از سوی آذربایجان و همچنین تداوم جنگ روسیه و اوکراین، کشورهای منطقه و میانجیهای بینالمللی را نگران کرده چرا که اگر راهحل ریشهای پایان دهنده به بحران، ارائه نشود، با توجه به قطببندی شدید بینالمللی هیچ تضمینی برای عدم بازگشت به جنگی فراگیر وجود ندارد، جنگی که میتواند تمام منطقه و دیگر کشورها را که در این منطقه منافعی دارند درگیر کند.
بحران قفقاز
درگیـري بـین دو کـشور قفقـاز جنـوبی در سال 1988 هنگـامی آغـاز شـد کـه ارمنـستان، ادعاهـاي سـرزمینی خـود علیـه جمهـوري آذربایجان را مطرح کرد. پشتیبانی روسیه و جنـگ بر سر قدرت در باکو از دیگر عواملی بودند کـه بـه اشـغال 20 درصـد از خـاك جمهـوري آذربایجـان توسـط نیروهاي ارمنی و آواره شدن یکمیلیون آذربایجانی منجـر شـدند. گروه مینسک وابسته به سازمان امنیت و همکـاري اروپـا در سـال 1992 و بـا عـضویت 9 کشور به ریاست آمریکا، روسیه و فرانسه تشکیل شد. این گـروه توانـست در 12 می1994 در بیشکک، آتشبس را بین دو طرف براي تأمین صـلح در ایـن منطقـه برقرار کند. با وجود تلاشها و مذاکرات طولانیمدت طرفهاي درگیر، در اواخر سـال 2009 سـرژ سرکیسیان، رئیسجمهور وقت ارمنستان، با نقض توافق خود با جمهوري آذربایجان موافقت خود را تنها با بازگرداندن پنج منطقه اطراف قرهباغ اعلام کرد. این مسئله به مانع جـدي بـر سر مذاکرات گروه مینسک سازمان امنیت و همکاري اروپا در ایجاد صـلح در منطقـه تبدیل شد. بنبست دیپلماتیک که در روند حل و فصل بحران قرهباغ ایجاد شده، چالشی جدي بـراي امنیت اوراسیا است. هر دو کشور جمهوري آذربایجان و ارمنـستان بـر تقاضـاهاي حـداکثري خود در حل بحران تأکید دارند و حل بحران را بازي با جمع جبري صفر در نظر دارنـد. بـاکو بر اصل تمامیت ارضی دولتها تأکید دارد درحالیکه، ایروان بر حق تعیین سرنوشت ملـتها اشاره میکند .
در بین 19 و 20 سپتامبر 2023، آذربایجان یک حمله نظامی در مقیاس وسیع را علیه دولت جداییطلب خودخوانده آرتساخ آغاز کرد، اقدامی که بهعنوان نقض توافق آتشبس 2020 تلقی میشود. این حمله در منطقه مورد مناقشه قرهباغ کوهستانی، که در سطح بینالمللی بهعنوان بخشی از آذربایجان به رسمیت شناختهشده است، اما اکثریت جمعیت آن ارمنی هستند صورت گرفت. یک روز پس از شروع تهاجم، در 20 سپتامبر، با میانجیگری فرماندهی حافظان صلح روسیه در قرهباغ کوهستانی، توافق آتشبس حاصل شد. با وجود این، نقض آتشبس توسط آذربایجان توسط ساکنان و مقامهای آرتساخی گزارششده است. سازمانهای حقوق بشر و کارشناسان در زمینه پیشگیری از نسلکشی، هشدارهای متعددی را صادر کردند و اعلام کردند که جمعیت ارمنی منطقه در معرض خطر پاکسازی قومی و نسل کشی قرار دارند.
شکل1. وضعیت نظامی در قرهباغ کوهستانی در 20 سپتامبر 2023
یکی از مسائل جدی منطقه قفقاز، کریدور زنگزور است. چالش اصلی در مورد این کریدور در میان روسیه-ترکیه، ممکن است اساساً در مورد جاده فیزیکی نباشد، بلکه درباره ترانزیت گاز روسیه باشد. این مسیر که در دوران شوروی از اهمیت قابلتوجهی در شبکههای حملونقل منطقهای و بینالمللی برخوردار بود، به دلیل درگیری ارمنستان و آذربایجان بر سر قرهباغ کوهستانی به مدت سه دهه دچار اختلال شد. به نظر میرسد روسیه و آذربایجان در مورد این کریدور به مصالحه دستیافتهاند و به نیروهای روسی اجازه میدهند تا کنترل خود را بر آن حفظ کنند. بهاینترتیب، روسیه را بهعنوان ذینفع اصلی از رفع انسداد مسیرهای ارتباطی و ایجاد کریدور در منطقه قلمداد میکنند. به همین دلیل روسها قصد دارند حضور خود را در سیونیک (تنها استان هم مرز ارمنستان با ایران که مسیر تجاری شمال جنوب است) تضمین کنند و اطمینان حاصل کنند که کنترل این مسیر استراتژیک انرژی را تضمین میکنند.
ارمنستان، معتقد است که "کریدور زنگزور" یک مرز غیرقابلمذاکره و یک خط قرمز است. مخالفت ارمنستان با کریدور از دو عامل کلیدی ناشی میشود. نخست، نگرانی فزایندهای وجود دارد که کریدور میتواند به احیای مجدد «پان ترکیسم» دامن بزند و بهطور بالقوه منجر به چالشهای فرهنگی و هویتی شود. دوم، با درخواستهای قبلی برای وضعیت فراسرزمینی برای کریدور، نگرانیهایی در مورد حاکمیت ارمنستان نیز ایجاد شده است.
با در نظر گرفتن یک تصویر ژئوپلیتیکی گستردهتر از منطقه، این منطقه بویژه کشور آذربایجان برای پاکستان، به دلیل قرار گرفتن کشورهای شوروی سابق در مرکز کریدورهای مختلف حملونقل شرقی-غربی و شمال-جنوب انرژی و تجاری اهمیت دارد. بنابراین، کریدورهای انرژی و حملونقل شرق به غرب که آذربایجان را به حوزه دریای سیاه و بویژه خاک ترکیه مرتبط میکند برای پاکستان جذاب خواهد بود.
واکنشهانسبت به بحران قرهباغ(متحدین و رقبای پاکستان)
اتحادیه اروپا
همانطور که گفته شد، قفقاز جنوبی به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و منابع طبیعی، منطقهای، درگذشته و امروز همواره دارای اهمیت بوده است. اما این ویژگیها که ازنظر جغرافیایی برای منطقه مزیت ایجاد میکند، هر از چند گاهی منجر به بیثباتی منطقه در عرصه سیاسی و جنگ قدرت شده است. در واقع، نگرش بازیگران منطقهای و جهانی بویژه ایالاتمتحده آمریکا که از ارمنستان در چارچوب عملیات ضد تروریستی که آذربایجان در 19 سپتامبر 2023 در قرهباغ راهاندازی کرد، حمایت میکند، قفقاز جنوبی را به یک منطقه تضاد منافع ژئوپلیتیکی تبدیل میکند.
از یکسو تلاش آذربایجان و متحدانش، برای حفظ صلح و ثبات در منطقه به مدت نزدیک به سی سال و از سوی دیگر گسترش مبارزات نظام بازیگران جهانی به منطقه در شکلگیری قفقاز جنوبی مؤثر است.
وجود منابع انرژی قفقاز جنوبی و همسایه آن آسیای مرکزی، این منطقه را برای اروپا مهمتر میکند زیرا با شروع جنگ روسیه و اوکراین، اروپا با بحران انرژی مواجه شده است و اهمیت قفقاز جنوبی ازنظر منابع و لجستیک افزایشیافته و آن را به جایگزین روسیه برای تأمین انرژی اروپا تبدیل کرده است.
دوم اینکه ازنظر امنیتی، این منطقه اهمیت بیشتری پیداکرده است. پس از شروع جنگ روسیه و اوکراین، کشورهای اروپایی به همراه ایالاتمتحده آمریکا میخواهند نقش فعالی در قفقاز جنوبی داشته باشند تا روسیه را از جنوب محاصره کنند. اگر آنها بتوانند نفوذ روسیه را در قفقاز جنوبی بشکنند، میتوانند در شکافی که در منطقه ایجاد میشود، یک منطقه مانور مناسب برای منافع خود ایجاد کنند. بنابراین، اتحادیه اروپا تلاش میکند در مشکل بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان، نقش میانجی فعال در منطقه را داشته باشد. بدیهی است که از بازیگری که میانجی حل تعارض است انتظار میرود که با طرفین یکسان رفتار کند و بیطرف باشد و با در نظر گرفتن منافع دو طرف مشکل را حل کند، اما نهادهای اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی، گفتمان طرفداری از ارمنستان را در خصوص عملیات علیه تروریستها اتخاذ کردند که موجب شکست اقدامهای دیپلماتیک شده است. در این خصوص پاکستان، بهنوعی موضع متفاوت و میتوان گفت متضاد با اروپاییها دارد و تلاش میکند در مقابل بر حمایت از آذربایجان چه در کلام و چه در عمل تأکید کند. چرا که سیاستهای مغرضانه اروپا، میتواند امنیت منطقه را بیش از این به خطر بیاندازد.
هند
هند در چند سال اخیر، موضع نسبتاً مشخصی در موضوع فروش تسلیحات، خطوط راهآهن بینقارهای تا محکومیت تجاوز آذربایجان در منطقه داشته است. مسلماً این رویکرد بیدلیل نبوده است. منطقه قفقاز جنوبی برای جاهطلبیهای هند برای ایجاد یک کریدور حملونقل که آن را از طریق فلات ایران به اروپا متصل میکند (کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب یا INSTC) به منطقه کلیدی تبدیلشده است. همچنین ارتباط طولانیمدت آذربایجان با پاکستان، درگیری در این منطقه را، به یکی از مبهمترین جنگهای نیابتی جهان تبدیل کرده است.
با توجه به فروپاشی خطوط ارمنی در قرهباغ کوهستانی در هفتههای گذشته و تسلیم شدن دولت جداییطلب در این هفته، هند بهسرعت بر منافع خود در منطقه تأکید خواهد کرد. با توجه به اینکه هند قبلاً حداقل برای حلوفصل میانجیگری بین دو طرف ابراز امیدواری کرده بود اما عجیب است که هنوز برای نشان دادن حمایت از ارمنستان، یا حتی محکومیت اقدامهای آذربایجان، کاری انجام نداده است. بااینحال، بهاستثنای اعلام مواضع هند در نشست ماه سپتامبر در مجمع عمومی سازمان ملل، اقدام چندانی از سوی هند برای بیان موضع خود در تغییر قدرت در قفقاز انجامنشده است.
در نگاه اول، به نظر میرسد که تحولات اخیر در قرهباغ کوهستانی که ضربه بزرگی به هند باشد، درحالیکه برای پاکستان موهبتی به همراه دارد و بهطور غیرمستقیم به نفع دیگر رقیب اصلی هند در آسیا، یعنی چین است. از این گذشته، یک مزیت کلیدی INSTC این است که به هند اجازه میدهد تا بهطور مؤثری به مسیرهای زمینی به اروپا و آسیای مرکزی که توسط اسلامآباد مسدود شده است دسترسی داشته باشد. همچنین هند را به ابزاری میرساند تا ایران را از مدار چین خارج کند و احتمالاً پروژههای زیرساختی پکن را در منطقه پشت سر بگذارد. پاکستان در حمایت نظامی و دیپلماتیک از آذربایجان در پیش از شیوع درگیریها، بهعمد یا غیر از این، نقش تعیینکنندهای در جلوگیری از جاهطلبیهای خاص هند در قفقاز جنوبی ایفا کرده است.
بااینحال، استراتژی پاکستان دارای اشکالهایی است. اقدامهای تجاوزکارانه آذربایجان که بهتازگی جسور شده است، محکومیت بینالمللی را برانگیخته است. هرگونه حمایت بیشتر میتواند پاکستان را در موقعیت کمک به یک قدرت بحثبرانگیز قرار دهد که مزایای مستقیم و ملموس بسیار کمی برای اسلامآباد فراهم میکند. علاوه بر این، هند گزینههای جایگزینی برای کریدور شمال-جنوب دارد. همچنین اگرچه آذربایجان، مشتاق است فروش تسلیحات هند به ارمنستان را محکوم کند، اما بعید است که چنین امری بر همکاری آینده در ساخت کریدور تأثیرگذار باشد.
ترکیه
ترکیه نیز خواستار برقراری آتشبس شده است، اما لحنی متفاوت دارد. در اوایل اکتبر، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه از «عملیات بزرگ آذربایجان برای دفاع از سرزمینهای خود و آزادسازی قرهباغ اشغالی» تمجید کرد. ترکیه و آذربایجان، روابط قوی اقتصادی، نظامی، فرهنگی و زبانی دارند. این در حالی است که ترکیه و ارمنستان، تاریخ پرفرازونشیبی دارند. ارمنستان، کشتار بیش از 1.5 میلیون ارمنی در اواخر دوره عثمانی را "نسل کشی" میخواند که ترکیه آن را رد میکند. حمایت صریح و پرشور آنکارا از باکو، خشم کشورهای غربی را برانگیخته است که آن را به ریختن نفت روی آتش یک درگیری خطرناک متهم کردهاند. تحلیلگران میگویند که حمایت قاطع ترکیه از آذربایجان در این دور از نبردها، نقش مهمی در شعلهور شدن جدی در منطقه از دهه 1990 داشته است و بینشهایی را در مورد جاهطلبیهای گستردهتر آنکارا در منطقه نشان میدهد. ترکیه، افسرانی را در نیروهای مسلح آذربایجان آموزش میدهد و پس از اسرائیل و روسیه به سومین تأمینکننده تسلیحات آذربایجان تبدیلشده است. از سوی دیگر گفته میشود در این مرحله از نبرد، پهپادهای ترکیه یک تغییردهنده بازی بودهاند. برخلاف پهپادهای «kamikaze» ساخت اسرائیل در آذربایجان، پهپادهای ترکیه چندمنظوره هستند. همچنین به نظر میرسد که آنها ازنظر فنآوری برتر از برخی از سختافزارهای نظامی قدیمی ارمنستان و تهدیدی جدی برای اتکای ارمنستان به سنگرها و وسایل دفاعی متعارف هستند.
ارمنستان همچنین ترکیه را به اعزام پرسنل نظامی خود و همچنین مزدوران سوری به آذربایجان متهم کرده است که آنکارا و باکو، هر دو آن را رد میکنند.
بهطورکلی حمایت ترکیه از آذربایجان، فراتر از عشق برادرانه است. آذربایجان برای امنیت انرژی ترکیه حیاتی است و سرمایهگذار اصلی در اقتصاد بیمار ترکیه است. واردات گاز آنکارا از آذربایجان در نیمه اول سال 2020 بیستوسه درصد افزایش یافت. سوکار، شرکت نفت دولتی آذربایجان، به بزرگترین سرمایهگذار خارجی در ترکیه تبدیلشده است. ترکیه همچنین قصد دارد به یک قدرت منطقهای بانفوذ تبدیل شود و خواهان سهم بیشتر در حلوفصل سیاسی آینده مسئله قرهباغ کوهستانی است. مهم این است که ترکیه باید بداند که اگر مسکو پیمان دفاعی خود با ارمنستان را فعال کند و به نمایندگی از آن مداخله نظامی کند، چشمانداز مداخله مستقیم ترکیه و رویارویی بین ترکیه و روسیه که هیچیک از این کشورها آن را نمیخواهند، ایجاد میشود.
آمریکا
عامل کلیدی نهفته در تعامل مداوم ایالاتمتحده با ارمنستان، غیبت آشکار روسیه در منطقهای است که روسیه آن را حیاطخلوت خود میداند. اما ایالاتمتحده صرفاً در تلاش برای بیرون راندن روسیه از قفقاز جنوبی پس از فروپاشی شوروی نیست. در عوض، به نظر میرسد واشنگتن متوجه شده است که این تهدید چقدر جدی است - نهفقط برای ارمنستان، بلکه برای جهان.
در سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ارمنستان، در حمایت از "امنیت و دموکراسی" ارمنستان در برابر "حملات غیرقانونی و مرگبار" آذربایجان، کاملاً مشخص شد که ایالاتمتحده در یک تحول شگرف قرارگرفته است، هرچند احتمالاً فقط ازنظر دیپلماتیک، درگیر جلوگیری از تهدیدهای موجود علیه ارمنستان است.
تعامل ایالاتمتحده ممکن است با توجه به اینکه ارمنستان رسماً بخشی از CSTO (سازمان پیمان امنیت جمعی) است، غافلگیرکننده باشد. روسیه که با تهاجم ناموفق خود به اوکراین و بسیج اجباری نیروها مشغول است، امروز هم قادر نیست و هم نمیخواهد از متحد خود ارمنستان دفاع کند. اما در سالهای 2020 و 2021، در طول دورههای تجاوز قبلی آذربایجان، روسیه نیز باوجود داشتن قدرت نظامی، تصمیم گرفت برای دفاع از متحد خودکاری انجام ندهد. روی کاغذ، روسیه ضامن امنیت ارمنستان دموکراتیک است. در واقع، روسیه و آذربایجان، دو کشور مستبد غنی از سوختهای فسیلی، بسیار نزدیکتر هستند. وجود ترکیه، که با توجه به تحریمهای غرب به شریک مهمتری برای روسیه تبدیلشده است، حمایت روسیه از ارمنستان را بیش از پیش پیچیده میکند.
امروز، به نظر میرسد ایالاتمتحده متوجه شده است که غیبت موقت روسیه در قفقاز به معنای دخالت احتمالی نهتنها ترکیه بلکه ایران است که نسبت به تغییر مرزها هشدار داده است. این کشور دارای یک مرز شمالی با ارمنستان است که یکراه نجات امن برای اروپا است. رویارویی بالقوه ترکیه و ایران ناشی از حمله آذربایجان به ارمنستان میتواند منجر به بیثباتی غیرقابل مدیریت خاورمیانه و فراتر از آن شود، چیزی که نه روسیه و نه ایالاتمتحده نمیخواهند. با این حال، دخالت اخیر ایالاتمتحده در قفقاز بیسابقه است. برای اولین بار از زمان جنگ سرد، این اقدامهای کشوری غیر از روسیه است که بیشترین اهمیت را در حال حاضر در منطقه دارد.
واکنش پاکستان به مسئله قرهباغ
احیای مسیرهای حملونقل تاریخی و ایجاد مسیرهای جدید، یکی از اهداف استراتژیک اکثر دولتها در دوران مدرن است. آذربایجان که در تقاطع مسیرهای حملونقل شمال-جنوب(NSTC) و کریدور شرق-غرب واقعشده است، در حال حاضر بهعنوان یکقطب مهم حملونقل و لجستیک شناخته میشود. از آنجا که این کریدور از خاک هند (رقیب استراتژیک پاکستان) از طریق آذربایجان و سپس به بندرهای بالتیک روسیه کشیده شده است، بعید است که دهلینو مشارکت فعال پاکستان در این پروژه را تحمل کند، بنابراین احتمال استفاده از کریدور زنگزور (که در توافقنامه سهجانبه به تاریخ 10 نوامبر 2020 ذکرشده است) و اهمیت آن بهعنوان یک عنصر جداییناپذیر از مسیر ترانزیت جهانی برای پاکستان برجسته میشود. این امر میتواند به تقویت همکاریهای نوپای سهجانبه میان ترکیه، آذربایجان و پاکستان کمک کند. از سوی دیگر نگرانی پاکستان از همکاری رو به رشد ارمنستان و هند نیز مطرح است. ارمنستان که ازنظر استراتژیک علاقهمند به مقابله با همکاری رو به رشد ترکیه، پاکستان و آذربایجان است، به همکاری عمیقتر با هند که در دهههای آینده رقیب استراتژیک پاکستان در منطقه خواهد بود علاقه بیشتری نشان میدهد. . بنابراین، حضور فعال پاکستان در این منطقه برای ایجاد موازنه ضروری است.
از سال 1947، پاکستان و هند بر سر کشمیر، منطقه هیمالیا واقع در شمال شرق پاکستان و شمال هند، درگیر مناقشه هستند. اگرچه آتشبس، نبردهای فشرده را در سال 2003 متوقف کرد، اما وضعیت همچنان شکننده است. یکی از دلایل حمایت پاکستان از آذربایجان در جریان درگیری با ارمنستان، این است که آذربایجان به حمایت از موضع پاکستان در مورد مناقشه کشمیر ادامه داده و از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد، بهعنوان ابزار اصلی دستیابی به راهحلی پایدار برای یکی از قدیمیترین مسائل طولانیمدت جهان حمایت کرده است. حتی در ژانویه 2021، وزرای امور خارجه آذربایجان، ترکیه و پاکستان در اسلامآباد، گرد هم آمدند تا بیانیه مشترکی را صادر کنند که به موضوعهای مختلف پرداخته است. در این سند، طرفها، نسبت به «نقض حقوق بشر در جامو و کشمیر و تلاش برای تغییر ساختار جمعیتی جامو و کشمیر» ابراز نگرانی کرده و موضع خود را برای حلوفصل مسالمتآمیز مناقشه «بر اساس قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد» تکرار کردند.
نتیجهگیری
سیاستگذاران پاکستانی، بر لزوم تقویت روابط صمیمانهتر با همه همسایگان منطقهای تأکید میکنند. ممکن است پایان جنگ سرد، امیدی برای نظم جهانی صلحآمیز ایجاد کرده باشد اما بااینحال، اکنون جهان، شاهد ظهور مجدد رویاروییهای نظامی خطرناک، اختلافها بر سر منابع و افزایش خطر درگیری هستهای است که این دوقطبیشدن سیاسی به ذهنیت وجود بحران کمک میکند که بهطورکلی پاکستان را وادار میکند به ایجاد موقعیت قوی این کشور در نظم ژئوپلیتیک جدید توجه کند. در حالیکه پاکستان و سیاستهای منطقهای این کشور بر توسعه روابط پاکستان-روسیه و پاکستان-اوکراین و چگونگی تشکیل دولت موقت افغانستان و تجارت از طریق افغانستان با مشارکت پاکستان، روسیه و کشورهای آسیای میانه متمرکز است، واضح است که این کشور در مورد بحران قفقاز جنوبی از مواضع اصلی خود عقبنشینی نخواهد کرد و تا زمانی که ارمنستان نیروهای خود را از سرزمین آذربایجان که به رسمیت شناختهشده، خارج نکند، ارمنستان را به رسمیت نمیشناسد.
دوم، پاکستان از کشوری که با دشمن اصلی خود، هند، برخلاف منافع آن متحد شده، حمایت نخواهد کرد.
سوم، پاکستان هرگز روابط صمیمانه و برادرانه خود را با آذربایجان و ترکیه برای یک ملت کوچک - ارمنستان- که چیز زیادی ارائه نمیدهد، به خطر نمیاندازد، درحالیکه برعکس، آذربایجان ازنظر منابع طبیعی غنی است و دارای فرهنگ، مذهب و حس مشترک است. اینها دلایل عمدهای هستند که پاکستان را از به رسمیت شناختن ادعاهای ارضی ارمنستان منع میکنند.
تلاش برای کسب امنیت برای پاکستان - که در معنای کلاسیک واقعگرایانه به سیاست بقای ملی، تمامیت ارضی، توانمندسازی نظامی و توجه بیشازحد به تهدیدها تعریف میشود، رویکرد این کشور به امنیت منطقهای را توجیه میکند و پویاییهای امنیتی سنتی احتمالاً در سیاست خارجی پاکستان ادامه خواهد داشت.
بهطورکلی چالش اصلی سیاست خارجی پاکستان در سه جنبه همچنان باقی است:
اول، به صفر رساندن منافع ملی خود در مقابل ایدئالیسم هنجاری در روابط خود با جهان اسلام و تحکیم CPEC بهمنظور معکوس کردن رکود اقتصادی کشور.
دوم، ترویج صلح منطقهای با کشورهای همسایه و محدود کردن تهدیدهای نظامی که دستاوردهای اقتصادی را به خطر میاندازد.
و درنهایت، تداوم تعاملات چندجانبه جهانی با جامعه بینالمللی برای حذف سناریوهایی که در آن پاکستان مجبور به انتخاب بین ایالاتمتحده و چین است.
بحران قره باغ، از یک سو منافع اقتصادی رویکرد این کشور را در حمایت از آذربایجان مشخص میکند و آن را در کنار ترکیه و روسیه نگه میدارد. از سوی دیگر پاکستان به دنبال حفظ وجهه جهانی خود است و نمیخواهد موازنه ارتباط خود با آمریکا و چین را برهم زند و از سوی دیگر تقابل با ارمنستان به دلیل حمایت هند، دشمن دیرینه و رقیب منطقهای پاکستان، برای این کشور قابل توجیه است. در چنین شرایطی در خصوص بحران تداوم یافته ژئوپلیتیک بین آذربایجان و ارمنستان، پاکستان در محیطی قرار دارد که بازیگران بزرگ با منافع متضاد در آن حضور دارند و این امر پاکستان را وادار میکند تا با دقتی بیشتری به سیاستگذاری بپردازد.
انتهای مطلب/