رفتارشناسی کشورهای آسیای مرکزی در قبال دولت طالبان
مطالعات شرق/
آسیای مرکزی ضعیفترین کانون قدرت در محیط پیرامونی افغانستان است و در مقابل، افغانستان نیز بزرگترین منشأ ناامنی و بیثباتی در محیط امنیتی آسیای مرکزی محسوب میشود. این دو منطقه همچنین نقطه کانونی رقابتهای بازیگران بینالمللی و منطقهای در طول چند دهه اخیر بودهاند. این دو منطقه پیوندهای دوجانبه و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متقابل زیادی دارند. لذا، تغییر مناسبات قدرت در یکی از این دو منطقه مجاور میتواند به معنای تحولات سیاسی قابلتوجه، فروپاشی توافقات رسمی و غیررسمی پیشین و پیامدهای ژئوپلیتیکی عمیق برای طرف دوم باشد.
سقوط دولت اشرف غنی با خروج نیروهای ائتلاف بینالمللی و به قدرت رسیدن طالبان یکی از این تحولات است که نهتنها بر آسیای مرکزی، بلکه بر مناسبات میانمنطقهای آسیای جنوبی نیز اثرگذار بوده است. درعینحال نوع مواجهه غیرمتمرکز کشورهای آسیای مرکزی با این واقعیت منجر به پیچیدگی مضاعف مسئله امنیتی افغانستان شده است. منافع متفاوتِ ترسیم شده توسط هرکدام از کشورهای آسیای مرکزی منجر به بروندادهای رفتاری متمایزی در طالبان و البته سایر بازیگران ذینفوذ در افغانستان شده و درنهایت به بازتولید روندهای متعارض در دینامیسم تعاملات آسیای مرکزی و افغانستان خارج از نظم سنتی امنیتی منطقه شده است. طبیعتاً چنین فرایندی بر منافع جمهوری اسلامی ایران نیز تأثیرگذار خواهد بود و پیامدهای جدی بر آن خواهد گذاشت.
ازاینرو در ویژهنامه حاضر تلاش شده تا با استفاده از نظرات تخصصی و دیدگاههای کارشناسان آسیای مرکزی و افغانستان در ایران و کشورهای منطقه به یک فهمِ نظاممند از این مکانیزمهای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متقابل و ارزیابی پیامدهای آن در یک سال اخیر بپردازیم.
کد خبر:3351
اشتراک گذاری
مولف : کارگروه آسیای مرکزی موسسه مطالعات راهبردی شرق