فرصتها و چالشهای اقتصادی افغانستان در سایه "راه لاجورد"
تفسیر "راه لاجورد" در چارچوب منطقهگرایی نوین افغانستان
افغانستان از جمله کشورهای منطقه میباشد که دارای مزیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی است و کابل در تلاش است تا با استفاده از این مزیت، شرایط اقتصادی و امنیتی نوینی را رقم زند. از این منظر، توافقنامه "راه لاجورد" گامی در راستای همگرایی منطقهای با همسایگان شمالی با هدف ثباتسازی اقتصادی و امنیتی تلقی میشود تا در کنار سایر پروژههای دیگر، این کشور در آینده به عنوان هاب منطقهای که بازارهای آسیای مرکزی، جنوب آسیا و خاورمیانه را به یکدیگر وصل میکند، علم نماید.
ایران شرقی/
سید میثم موسوی؛ دانشآموخته دکترای مطالعات منطقهای
یکی از ویژگیهای مهم روابط بین الملل پس از جنگ جهانی دوم رشد و توسعه همکاری و همگرایی در چارچوب منطقهای شدن بوده است. فرآیند منطقهای شدن پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی تقویت و تشدید شده است، به طوری که این نوع روابط درون منطقهای، در اثر شدت یافتن روند جهانی شدن، فراتر از مناطق توسعه یافته در مناطق در حال توسعه نیز به صورت یک الگوی تعامل متعارف در آمده است.
ضرورت ایجاد همگرایی در سیستمهای منطقهای، امروزه به یک امر موثر برای پیشرفت کشورها در قالب همکاریهای منطقهای تبدیل شده است. شکل گیری جامعه ذغال و فولاد در اروپا نقطه شروعی برای این منطقهگراییها بوده است، و اکنون به عنوان یکی از قطبهای اقتصادی و سیاسی در عرصه بین المللی از اهمیت برخوردار است.
منطقهای شدن به عنوان "فرآیند تعامل منطقه" یا "رشد همگرایی اجتماعی در یک منطقه" که به شکل گیری یک هویت منطقهای میانجامد، توجهات و تلاشهای نظری بسیاری را برانگیخته است، به گونهای که بسیاری از اندیشمندان و نظریهپردازان روابط بین الملل تلاش کردهاند تا پدیده منطقهگرایی را که بین ملیگرایی و جهانگرایی قرار میگیرد تبیین نظر کنند.
تغییر و تحولات در سطوح مختلف زندگی سیاسی و اقتصادی جهان، توسعه تکنولوژی، تسهیل حمل و نقل و مخابراتی و ... ناشی از تجارت و ترانزیت میان فرهنگها و ملتهای مختلف بوده است.و عامل پیشرفت و ترقی قلمداد میگردد. به گونهای که آدام اسمیت پدر اقتصاد جوامع غرب، بر خلاف مرکانتلیسمها که تجارت دو جانبه را غیر مفید میدانستند، معتقد است که "در تجارت همه نفع میبرند".
رسیدن به درجات بلند (بالای) سطح زندگی، دسترسی به تکنولوژی پیشرفته، رشد مداوم و مفید اقتصادی برای افغانستان به مثابه آرمانی است که دسترسی بدان راهها و روشهای مختلف داشته باشد که از جمله یکی از راههای آن ایفای نقش موثر در تجارت و ترانزیت منطقه و کسب حداکثر فرصتهای موجود در منطقه میباشد.
افغانستان در منطقه به قلب تشبیح میشود و بدون تردید شکل یک دهلیز ترانزیتی / تجارتی و چهارراه را دارا میباشد که گاهی تحت عنوان پل آسیا نام برده میشود. این کشور با موقعیت خاص استراتژیکی که دارد در طول قرون متمادی محل عبور کالاهای تجاری بوده و به عنوان پلی بین شرق و غرب و شمال و جنوب عمل نموده است.
جادههای معروفی مثل ابریشم از جمله جادههایی هستند که از مهمترین راههای ترانزیتی در گذشته به حساب میآمدند.
افغانستان محاط در خشکی به دلیل موقعیت استراتژیکی که دارد به عنوان راه ارتباطی بین شبه قاره هند، آسیای مرکزی و خلیج فارس شناخته شده است که دارای اهمیت بسزای ژئوپلیتیکی و اقتصادی بوده که از مزیت طبیعی برای تسهیل تجارت و انتقال انرژی از آسیای مرکزی که دارای ذخایر سرشار انرژی است به آسیای جنوبی که با کمبود انرژی مواجه بوده و ضرورت (نیاز) به یک دهلیز ترانسپورتی از آسیای مرکزی به اقیانوس هند دارد، برخوردار است.
پروژه راه لاجورد که اخیرا افتتاح گردید به منظور همکاریهای ترانزیتی و تجاری میان کشورهای افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه در نظر گرفته شده است که هدف آن کاهش موانع تجارت ترانزیتی و توسعه پروسه و روند گمرکی برای همگرایی منطقهای است. کریدور مذکور، افغانستان را از طریق جاده و راه آهن به کشورهای ذکر شده متصل میکند که مناسبترین، ارزانترین، امنترین راه برای اتصال افغانستان به اروپا میباشد. تجارت ترانزیتی افغانستان همیشه با چالشهایی ناشی از کشورهای همسایه مواجه بوده است که هزینهها و زیانهای اقتصادی را در برداشتهاند. بنابراین افغانستان باید به دنبال راههای جایگزین برای رهایی از وابستگی به کشورهای خاص باشد.
افغانستان به دلیل محاط بودن در خشکی از اقتصاد شکنندهای برخوردار است. این کشور در گذشته برای تجارت بین المللی به پاکستان وابسته بود که موافقتنامههایی از جمله موافقتنامه حمل و نقل تجاری افغانستان (ATTA) و موافقتنامه حمل و نقل تجاری افغانستان – پاکستان (APTTA) نمونه این وابستگی را نشان میدهد که نمیتواند در بلند مدت به اقتصاد و تجارت افغانستان کمکی نماید. متاسفانه کشورهای همسایه از موقعیت جغرافیایی افغانستان به نفع خود در راستای اجرای سیاستهای منطقهای خود استفاده میکنند. در این مفهوم، کریدور لاجورد به تنوع راههای ترانزیتی افغانستان برای صدور کالاهای خود به ارزانترین، امنترین و مطمئنترین راه به سمت اروپا تبدیل شده است. فراتر از مفهوم حمل و نقل تجاری، این موافقتنامه گامی استراتژیک در راستای همگرایی افغانستان در منطقه برای ثبات اقتصادی و امنیتی که میتواند در آینده به عنوان یک هاب منطقهای که بازارهای آسیای مرکزی، جنوب آسیا و خاورمیانه را به یکدیگر وصل نمایند، محسوب گردد.
وضعیت ژئوپلیتیکی کشورهای عضو کریدور لاجورد نشان میدهد که این موضوع از اولویتهای اساسی این کشورها بوده و از سویی دیگر حمایت ایالات متحده از این طرح به اهمیت این کریدور افزوده است و برای کشورهای عضو به ویژه افغانستان از اهمیت بالایی برخوردار است.
تدوین نشستها و پروژههای منطقهای مانند ریکا، استانبول، کابل، تاشکند، راه لاجورد، راه ابریشم، تاپی و کاسا 1000 توانسته افغانستان را از افغانستان محصور در خشکی نجات دهد و موجب شده افغانستان با استفاده از این فرصتهای منطقهای بتواند به بازارهای فرامنطقهای برای فروش محصولات خود دست یابد. همکاریهای منطقهای تاثیر بیبدیلی در رشد اقتصاد و امنیت منطقه دارد، افغانستان برای اتصال کشورهای منطقه به یکدیگر نقش کلیدی در این امر مهم دارد.
با این که اکنون افغانستان آمادگی دارد که برای رونق و رشد اقتصادی در سرتاسر منطقه آسیا نقش خود را ایفا کند اما با همه پتانسیلی که از آن برخوردار است، با مشکلات و موانعی نیز مواجه میباشد که در رفع آن هم کاملا به کمک و همکاری متحدین و همسایگانی چون روسیه، چین، ایران و کشورهای آسیای مرکزی وابسته میباشد. موانعی همچون: عدم امنیت در افغانستان که به عنوان یک مانع عمده، رونق اقتصادی، تجاری و سرمایهگذاریهای کلان را با مشکل مواجه میسازد.
همچنین میتوان از زیربناهای ترانسپورتی (حمل و نقل) ضعیف که ناشی از تداوم جنگهای ویرانگری است که بر این کشور تحمیل گردیده و ضعف در سایر زیربناها نام برد. البته با احداث جادههای جدید که با کمکهای بین المللی ساخته شده، وضع بهتر شده است، اما هنوز هم وضعیت ارتباطات جادهای مساعد نیست. فقدان خطوط راه آهن که در ترانسپورت نقشی اساسی دارد، گر چه اقداماتی در این خصوص با همکاری کشورهای ایران، ترکمنستان و دیگر کشورهای منطقه صورت گرفته است ولی برای رونق اقتصادی و گردش کالاهای تجاری در افغانستان و کل منطقه کافی نخواهد بود.
اما در کل هم افغانستان و هم کشورهای منطقه با مسائلی همچون مواد مخدر، تروریسم، افراطگرایی، جداییطلبی، خشونتهای سیاسی، فساد مقامات سیاسی و فقر مواجه هستند که بخشی از تهدیدات و چالشهای مشترک است که منطقه را به شدت متاثر ساخته است. اکثر کشورهای منطقه با یک و یا چند مورد از این چالشها دست به گریبان هستند و مورد تهدید جدی قرار گرفتهاند. بدون همکاری و تعامل دوستانه، هیچ کدام از کشورهای منطقه قادر به مبارزه با این تهدیدها نمیباشند و تنها از طریق همگرایی، حسن همجواری، احترام متقابل، روابط دولت با دولت، امکان مقابله با این چالشها مسیر خواهد بود.
اکنون افغانستان نشان داده است که یکی از کشورهای تاثیرگذار در منطقه میباشد و کشورهای منطقه نمیتوانند نقش افغانستان را در رشد، توسعه و تقويت مناسبات سياسي، اقتصادي و امنيت منطقه ناديده بگیرند. همان طور که سیاسیون و متخصصان روابط بین الملل معتقدند که آینده کشورهای آسیای مرکزی و آسیای جنوبی وابسته به صلح و ثبات در افغانستان میباشد. نوسازی و بازسازی برای دستیابی به صلح و ثبات در منطقه و جهان ضروری است و شکی نیست که بازسازی در افغانستان تاثیر مثبتی بر اقتصاد منطقه خواهد داشت. در نهایت، میتوان توسعه منطقهای را از طریق یکپارچگی و همکاری اقتصادی افزایش داد و پیامدهای آن را برای توسعه کلی در منطقه در نظر گرفت.
سخن آخر اینکه پروژه راه لاجورد را میتوان به عنوان یکی از طرحهای توسعه افغانستان نامید که پتانسیل رشد و توسعه اقتصادی و امنیتی را برای این کشور داراست. تاریخ و تجربه در افغانستان ثابت نموده است که با وجود فسادهای حکومتی، زد و بندهای سیاسی، گروههای مافیایی و تروریستی ... با افتتاح چنین پروژههایی مشکلات اقتصادی این کشور حل نخواهد شد، هر چند که سبب گسترش روابط منطقهای خواهد شد اما زندگی مردم افغانستان را دگرگون نخواهد کرد. برای تحلیل و ارزیابی اثر چنین پروژههایی باید نگاهی به پروژههای ملی و فراملی پیشین که با تبلیغات گسترده افتتاح گردیدند؛ نظری افکند که چه تاثیری در روند توسعه و امنیت افغانستان داشتهاند.
انتهای مطلب/