تاثیر انتخابات آتی پاکستان بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
بررسی پیدایش «قدرت سوم» در پاکستان
به دلیل بروز اختلافات سیاسی بین احزاب و دیگر نهادهای قدرت پاکستان در آستانه برگزاری انتخابات و اتهام زنیهای متقابل، خطر تقلب و تاثیرگذاری خارج از روال قانونی بر نتایج انتخابات جدی است. اما یک موضوع تقریبا روشن است؛ ارتش در عین حال که قدرت اصلی تاثیر گذار بر روند انتخابات خواهد بود، تمایل ندارد و یا حداقل شرایط داخلی منطقهای و بین المللی اجازه ورود مستقیم و به دست گرفتن قدرت از طریق کودتای نظامی هم چون گذشته را نمیدهد. مگر آنکه بحرانی جدی سیاسی بروز کند که ارتش ناچار به دخالت شود. اما این به معنای کنار کشیدن ژنرالهای قدرتمند ارتش از تاثیر گذاری بر روند سیاسی و انتخاباتی نخواهد بود. درست به همان دلیل است که در پاکستان صحبت از ظهور قدرت سوم به میان آمده است. قدرت سوم در واقع راه حل ارتش برای سازماندهی انتخاباتی مطلوب بدون دخالت آشکار ژنرالها است.
ایران شرقی/
پیرمحمد ملازهی*
پاکستان در سال جاری 2018 م با دو انتخابات مهم روبرو است. انتخابات پارلمانی و انتخابات ریاست جمهوری. هر دوی این انتخابات با چالشهای جدی و بروز اختلاف نظرهای گسترده سیاسی روبرو است. برای فهم این که انتخابات در پاکستان در چه مسیری امکان تحرک مییابد و مهمتر از آن از نگاه به منافع ملی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران وضعیت مطلوب تحولات داخلی پاکستان چه میتواند باشد، قبل از هر چیز میباید به نیروهای تاثیرگذار بر روند تحولات داخلی این کشور که بر جهت دهی تحولات و نتایج هر گونه انتخاباتی موثر هستند، توجه داشت. در یک نگاه مقدماتی میتوان این نیروها را چنین خلاصه کرد.
1- ارتش
2- احزاب سیاسی
3- احزاب مذهبی
4- قوه قضائیه دیوان عالی کشور
5- احزاب قومی و محلی
6- منابع خارجی قدرت
ارتش و احزاب سنتی قدرتمند
این واقعیت که چرخه قدرت در پاکستان از بدو استقلال این کشور در سال 1947 م تا به امروز ناآرام بوده و بین بخش سیاسی و بخش نظامی در نوسان بوده است جای بحث ندارد. اما طی سالهای اخیر به دلیل متفاوتتری از گذشته این چرخه معیوب، دیگر کارآئی خود را از دست داده است و نیروهای جدید موثر دیگری به وجود آمدهاند.
بنابراین؛ پرسش اصلی اکنون این است که انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری پیش رو چگونه برگزار میشود و چگونه دولتی قابل انتظار است؟
به دلیل بروز اختلافات سیاسی بین احزاب و دیگر نهادهای قدرت در آستانه برگزاری انتخابات و اتهام زنیهای متقابل، خطر تقلب و تاثیرگذاری خارج از روال قانونی بر نتایج انتخابات جدی است. اما یک موضوع تقریبا روشن است؛ ارتش در عین حال که قدرت اصلی تاثیر گذار بر روند انتخابات خواهد بود، تمایل ندارد و یا حداقل شرایط داخلی منطقهای و بین المللی اجازه ورود مستقیم و به دست گرفتن قدرت از طریق کودتای نظامی هم چون گذشته را نمیدهد. مگر آنکه بحرانی جدی سیاسی بروز کند که ارتش ناچار به دخالت شود. اما این به معنای کنار کشیدن ژنرالهای قدرتمند ارتش از تاثیر گذاری بر روند سیاسی و انتخاباتی نخواهد بود. درست به همان دلیل است که در پاکستان صحبت از ظهور قدرت سوم به میان آمده است. قدرت سوم در واقع راه حل ارتش برای سازماندهی انتخاباتی مطلوب بدون دخالت آشکار ژنرالها است. این پروژه از یک طرف چرخه قدرت را از دو قطبی بودن حزب مردم، حزب مسلم لیگ شاخه نواز و یا کودتای نظامی خارج میکند و از طرف دیگر یک قدرت حزبی حرف شنو نزدیک به ارتش را شکل خواهد داد.
علت طراحی احتمالی چنین پروژهای خلاص شدن ارتش از قدرت طلبی بوده است. خاندان بوتوی سِندی تبار و حزب مسلم لیگ شاخه نواز تحت تسلط خاندان نواز شریف پنجابی تبار است که در هر انتخاباتی سالم و منصفانه یکی از این دو به قدرت میرسد. هم چنانکه در طول دهههای گذشته این گونه بوده است. در حال حاضر نیز همه نشانها حکایت از آن دارند که پایگاه اجتماعی این دو حزب تقریبا دست نخورده باقی مانده است. طبق این پروژه ارتش قدرت سوم حزبی را با حمایت از احزاب کوچکتر نظیر تحریک انصاف عمران خان و تحریک عوامی طاهر القادری و تشکیل یک ائتلاف از احزاب کوچک و تلاش برای تجزیه حزب مردم و حزب مسلم لیگ نواز عملیاتی خواهد کرد. کناره گیری 10 نفر نمایندگان مجلس حزب مسلم لیگ نواز طرح این ادعا که جنوب ایالت پنجاب مظلوم واقع شده و باید یک ایالت جدید و پنجم تشکیل شود در کنار ادعای مشابه قومیت مهاجرین که خواهان تجزیه ایالت سند و تشکیل ایالت قومی خود در کراچی و حیدر آباد شدهاند، نشانههایی از تلاش برای تجزیه حزب مردم و مسلم لیگ است. در همان حالی که بخش از بحران سیاسی جاری هدفمند و با قصد تضعیف دو حزب اصلی مردم با پایگاه گسترده اجتماعی در ایالت سند و حزب مسلم لیگ نواز با پایگاه اجتماعی گسترده در ایالت پنجاب میتواند تلقی شود، بازی پیچیدهتری را نیز نشان میدهد که بخش آی اس آی ارتش پیگیری میکند. تضعیف احزاب سنتی قدرتمند سیاسی، تجزیه آنها به قدرت رساندن جریان سوم ترکیبی از احزاب کوچک سیاسی، احزاب مذهبی و احزاب قومی.
این که پروژه چگونه و تا کجا پیش خواهد رفت هنوز زود است که دست به قضاوت زد، به ویژه آن که تدابیر برای تحمیل تجزیه به حزب مردم و حزب مسلم لیگ نواز تاکنون با موفقیت چندانی روبرو نشده و احزاب مذهبی اصلی نظیر جماعت اسلامی که در ایالت خیبر پختونخواه با حزب تحریک انصاف عمران خان در دولت محلی ائتلافی شریک است دچار اختلاف شده و احتمال جدائیاش از تحرک انصاف دور از ذهن نیست. گذشته از این ممکن است حزب مردم، حزب مسلم لیگ نواز به رغم اختلافات گسترده و عمیقشان بر سر کسب قدرت از تجربه گذشته دوران قدرت ژنرال پرویز مشرف بهره گیرند و به نوعی تظاهر برای پذیرش رقابت سیاسی سالم و انتخابات به گونهای شوند که حزب پیروز بتواند دولت تشکیل دهد و حزب بازنده در نظام اپوزیسیون در مجلس ایفای نقش کند. اگر چنین روندی در جهت دهی انتخابات پارلمانی قابلیت پیاده شدن بیابد در آن صورت این احتمال نیز تقویت خواهد شد که احزاب محلی و حتی احزاب میانهرو توصیف شده مذهبی نظیر جماعت اسلامی و جماعت علمای اسلام در هر دو شاخه فضل الرحمن و سمیع الحق به طرف احزاب اصلی تمایل پیدا کنند.
در واقع میتوان تصور کرد که پاکستان در آستانه برگزاری انتخابات عمومی در ریاست جمهوری 2018 م وارد دورانی از چالشها شده است که ارتش و دیوان عالی کشور را در یک طرف و احزاب سنتی قدرتمند را در طرف دیگر قرار داده است. برکناری نواز شریف از قدرت با رای دیوان عالی کشور و محروم کردن کنونی آن از هر گونه فعالیت سیاسی به صورت مادام العمر و تشویق شهباز شریف برادر نواز شریف به جدا شدن از حزب مسلم لیگ نواز و تاسیس حزب خاص تحت رهبری خودش تا بتواند حداقل قدرت محلی خود در ایالت پنجاب حفظ کند موید این گونه برداشتها است. اما این که پروژه به تمامی همانطور که طراحی شده است به پیش برود جای بحث دارد. به ویژه آن که محل اصلی رقابتهای پشت پرده احزاب سیاسی و ارتش، احزاب کوچک و احزاب قومی و تا حدی احزاب مذهبی هستند که هنوز درباره پیوستن به یکی از طرفها در تردید به سر میبرند. شکل گیری قدرت سوم سیاسی و حزبی در پاکستان در همان حال که متحمل است ولی از قطعیت لازم برخوردار نیست وابستگی به تحولات چند ماه آینده دارد که دولت موقت مسئولیت برگزاری انتخابات را بر عهده خواهد گرفت.
چگونگی تشکیل دولت موقت نیز محل چالش است. حزب مردم واگذاری پست نخست وزیری دولت موقت را به یک قاضی بازنشسته و بیطرف طبق سنت رایج تاکنون ترجیح میدهد ولی حزب مسلم لیگ نواز مایل است که یک شخصیت تکنوکرات این مسئولایت را بر عهده بگیرد. علاوه بر این تبار پنجابی با تبار سندی داشتن نخست وزیر موقت هم محل بحث شده است.
پاکستان و ائتلاف عربی علیه یمن
اما جدا از تاثیرگذاری نهادهای داخلی قدرت پاکستان امروز با تاثیر پذیری از منابع منطقهای و بین المللی نیز روبرو است. تحولات خاورمیانه و مناسبات ارتش و دولت حزبی پاکستان با عربستان سعودی و ایفای نقش در خاورمیانه ناآرام در قبال ائتلاف اسلامی مورد نظر شاهزاده محمدبن سلمان ولیعهد سعودی، ژنرالهای ارتش را به طرف همکاریهای نزدیکتر با عربستان سعودی متمایل کرده است. به طوری که علاوه بر آن که فرماندهی نظامی ائتلاف سعودی درگیر در جنگ داخلی یمن بر عهده ژنرال راحیل شریف فرمانده سابق ارتش پاکستان سپرده شده است.
اخیرا ارتش پاکستان ماموریت آموزش نیروهای ائتلاف سعودی را بر عهده گرفته است. به رغم انکارهای ظاهری ژنرالهای پاکستان که ائتلاف علیه هیچ کشوری نیست و آنان در آن شرکت نمیکنند، این احتمال که چگونگی و سطح همکاری ارتش پاکستان در این ائتلاف حتی در شکلدهی دولت آینده پاکستان موثر واقع شود به طور کلی منتفی نیست. دولت حزبی ائتلافی احزاب کوچک هوادار، بمراتب راحتتر از قدرت حزبی تحت کنترل حزب مردم یا حزب مسلم لیگ نواز به رغم نزدیکی غیر قابل انکارش با سعودی؛ پاکستان را درگیر مسائل خاورمیانه خواهد کرد.
چنین امری میتواند در نگاه رقابتی ایران و عربستان هم مطرح شود و پیامدهای خاص خود را بیابد.
آمریکا و احزاب سنتی پاکستان
در بعد بین المللی نیز ارتش پاکستان به رغم پیوندهای عمیق که در گذشته با آمریکا داشته است، بعد از قطع و یا کاهش کمکها از طرف دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و طرح اتهام حمایت از تروریسم و افراط گرائی مذهبی تلاش کرده است به چین و روسیه نزدیک شود. البته دولتهای حزبی نیز تحت فشار شرایط چنین تمایلی از خود بروز دادهاند ولی در هر حال این ارتش است که میتواند جهت گیری زمانی را عملیاتی کند. رقابتهای آمریکا – چین و روسیه در جنوب آسیا بر کسی پوشیده نیست و انتخابات مجلس ملی پاکستان در دولت آتی پاکستان در هر شکلی که امکان حرکت بیابد، به نوعی انعکاس دهنده همین رقابتها میتواند تلقی شود. در ظاهر تقویت دموکراسی پارلمانی و کاهش نفوذ ارتش در تحولات سیاسی با منافع آمریکا همخوانی بیشتری دارد و چین و روسیه از یک قدرت متمرکز که بتواند از بروز قدرت بحرانهای حاد و جدی در پاکستان جلوگیری کند که احتمال آن هم کم نیست حمایت خواهند کرد. به ویژه پروژه یک جاده یک کمربند چین که 54 میلیارد دلار در پاکستان سرمایه گذاری میکند بستگی به ثبات یا عدم ثبات سیاسی و اجتماعی پاکستان یافته است. به عبارت روشنتر پاکستان در شرایط عادی و قدرت حزبی مطلوب آمریکا و تا حدی اروپا است و از همین زاویه به انتخابات پیش رو نگاه میشود. ولی در این نگاه ثبات سیاسی پاکستان تضمین شده نیست، جریان افراط مذهبی و پرچم داعش هم مطرح است.
پرچمی که گروههای افراطی مذهبی متفاوتی آن را در پاکستان، افغانستان و هندوستان بلند کردهاند و یکی از علتهای اصلی بروز چالش بین آمریکا و پاکستان شدهاند.
تنها اگر از نگاه ابزاری به انتخابات پیش روی پاکستان توجه شود میتوان آن را دو جهت مد نظر قرار داد ولی به صورت مقدماتی میتوان گفت که در هر حال و تحت هر شرایطی بروز یک قدرت منسجمتر و با ثابتتر و دولتی بر آمده از اراده ملی و سیاسی خود مردم پاکستان و بدون تاثیر پذیری از منابع خارجی قدرت؛ مطلوب تصور میشود.
به ویژه از این نظر که احتمالا میتواند ثبات سیاسی و اجتماعی مناسبتری را تامین و از بروز هرج و مرج و نفوذ جریان افراط مذهبی تاحدی جلوگیری کند. جریانی که در هر حال به فرقه گرائی مذهبی به زیان منافع و امنیت ملی ایران و به سود عربستان سعودی عمل خواهد کرد. بر این اساس انتخابات آتی پاکستان از دو منظر برای ایران مهم خواهد بود.
1- تحولات منطقهای
2- جهتگیری منابع جهانی قدرت
پاکستان و سیاست جهانی
در ارتباط با تحولات منطقهای قابل تصور است که اگر شرایط به گونهای متحول شود که پروژه ارتش و قدرت گرفتن نیروی سیاسی سوم در پاکستان عملیاتی شود، ارتش پاکستان این کشور را در اتحاد نزدیکتری با عربستان سعودی قرار دهد و در همان حال که پاکستان به صورت رسمی خود را بیطرف و حتی در مقام میانجی بین ایران و عربستان وانمود خواهد ساخت اما در تحولات خاورمیانه طرف سعودی را در عمل خواهد گرفت و حتی ممکن است در مقابل آن به گونهای موضع گیری کند که تحت عنوان هلال شیعی، تبلیغ شده است. هر چند که چنین موضعی علنی نخواهد بود که آن هم به دلیل بافت جمعیتی و مذهبی پاکستان و افکار عمومی است که به صورت تاریخی نگاه مثبتی به ایران داشته و دارد. در چنین نگاهی قدرت گرفتن حزب مردم که به طور سنتی به ایران نگاه مثبتتری دارد و یا منافع ملی ایران هم خوانی بیشتری دارد خیلی کم احتمال دارد.
حزب مسلم لیگ نواز از شانس نسبتا بالاتری برخوردار است. به نظر میرسد که بدترین سناریو از نگاه منافع ملی و امنیتی ایران شکلگیری دولتی ائتلافی ضعیف با مشارکت احزاب مذهبی و احزاب قومی و محلی است. به ویژه شکلگیری دولت محلی در ایالت بلوچستان و خیبرپختونخواه اگر تحت نفوذ احزاب مذهبی شکل بگیرند، گسترش فرقهگرائی و تشدید تضاد شیعه و سنی را در پی خواهد داشت و امنیت مرزهای مشترک ایران و پاکستان نخست تحت تاثیر آن قرار خواهد گرفت.
موضوع دوم، یعنی جهت گیری منابع جهانی قدرت از این هم پیچیدهتر و حساستر است. پاکستان در محور چالش و رقابت آمریکا، روسیه و چین در شبه قاره هند قرار گرفته است. هندوستان و افغانستان- جنوب آسیا تا آسیای مرکزی و تداوم آن تا خاورمیانه و شمال آفریقا در مجموعه دنیای اسلام، محل چالش و دعوای اصلی قدرتها هستند، پاکستان در این چالش به دلیل جمعیت دویست میلیون نفری و تنها کشور صاحب سلاح هستهای اسلامی جایگاه خاصی یافته است. این موقعیت خاص پاکستان را هر دولتی که روی کار بیاید با مشکل انتخاب مسیر و جهتگیری و تنظیم مناسبات منطقهای و بین المللیاش قرار خواهد داد. در بعد بین المللی پاکستان با سه گزینه محدود روبرو است.
1- ماندن در اتحاد با آمریکا و غرب
2- فاصله گرفتن از آمریکا و پیوستن به روسیه و چین
3- اتخاذ سیاست متوازن بر اساس اولویت منافع ملی
پاکستان در هر جهتی که قرار گیرد به دلیل همسایگی و داشتن بیش از نهصد کیلومتر مرز با ایران برای جمهوری اسلامی ایران مهم باقی خواهد ماند. منتهی نباید انتظار داشت که پاکستان به سرعت و سادگی بتواند دست به انتخاب بزند بلکه به یک دوره طولانیتر نیاز دارد که احتمالا در یک دوره پنج ساله حکومت حزبی یا قدرت سوم، این انتخاب قابل حصول نخواهد بود. پاکستان اگر با ثبات سیاسی و اجتماعی و کاهش نفوذ جریانهای افراطی مذهبی روبرو شود، با منافع ملی و امنیتی ایران هم خوانتر خواهد بود. این که ارتش میتواند نقش اصلی را در پاکستان برای حفظ ثبات ایفا کند جای بحث ندارد. ارتش در شرایط کنونی نهاد اصلی قدرت و تعیین کننده شکل حکومتهای سیاسی، حزبی در پشت پرده خواهد بود. با در نظر داشتن این واقعیتها به انتخابات آتی میباید توجه کرده و آن را رصد کرد.
انتهای مطلب/