ایران شرقی/
باز هم حمله انتحاری به یکی از مساجد در کابل، این بار در یک یاز مزدحترین نقاط شهر کابل؛ منطقه پل خشک، منطقهای مهم که نواحی مختلف و حاشیهای منطقه شیعهنشین را به هم وصل میکند. بیش از یک سال میشود که داعش با حمله به اماکن مقدس علیالخصوص مساجد چالش جدیدی را فراروی مردم افغانستان قرار داده است. هر بار که این حملات انجام میشود، سوالات عدیدهای بوجود میآید. سوالاتی همچون چرا داعش در افغانستان قدرت گرفته است؟ چگونه در مهمترین نقاط شهر کابل موفق به انجام عملیاتهای این چنینی میشوند؟ نیروهای امنیتی در کجای این معادله امنیتی ایستادهاند؟ و هزاران سوال دیگر که ذهن هر انسان آگاهی را به خود مشغول میکند.
در این مطلب نگارنده سعی در پاسخ دادن به این سوالات ندارد، نکتهای که نگارنده را وا داشته تا مطلبی بنگارد این است که با رویکردی ژئوپولیتیکی علل و عوامل هدفگیری اماکن مقدس را مورد واکاوی قرار دهد. به عبارت بهتر اماکن مقدس و به خصوص مساجد چه اهمیت ژئوپولیتیکی برای کشورهای حامی داعش در افغانستان دارد؟ واقعیت این است که جغرافیا نقش اساسی را در رویکردهای رئالیستی سیاست دارد. از این رهگذر ژئوپولیتیک، تاثیر جغرافیا بر سیاست قدرتهای بزرگ انگاشته میشود. بدون شک جغرافیا تاثیرات بیشماری بر تصمیم گیریهای نهادهای سیاسی میگذارد. افغانستان نیز کشوری است که همواره جغرافیای آن مورد توجه کشورهای قدرتمند بوده است.
داعش به عنوان یک گروه تروریستی که غایت آن رسیدن به اهداف سیاسی از طریق ایجاد رعب و وحشت و اعلام عمومی آن از طریق رسانههای مختلف میباشد، از بدو بوجود آمدنش در سوریه و عراق با همین استراتژی بخشیهایی از خاک سوریه و عراق را به تصرف خویش در آورد.
در افغانستان با اعلام موجودیت این گروه همان سیاستی که در عراق و سوریه توسط این گروه پیگیری میشد، پیاده گردید. به عبارت بهتر در مناطقی که داعش در ولایت ننگرهار به تصرف خود در آورده بود دست به اعمال وحشیانه زد، به طوری که اکثر افراد از بیم جان و مال و ناموس خویش از آن مناطق فرار کردند. بنابراین از دیدگاه ژئوپلیتیکی، کشورهای قدرتمند از داعش برای بدست آوردن جغرافیاهای خاص (افغانستان و مناطق قبایلی پاکستان) که حائز اهمیت است با همان سیاست وحشت و ترور استفاده کردند، تا از طریق سرایت ناامنی به خصوص به آسیای مرکزی رقبای بینالمللی خویش را دچار بحران ناامنی گردانند. ولی وضعیت اجتماعی افغانستان باعث تغییر سیاست این گروه گردید، اگر در عراق و سوریه با حملات سریع و با وحشت بیوصف ترس را در دل حریف مقابل میانداختند و به تصرف مناطق مختلف میپرداختند، در افغانستان آن شرایط عراق وجود نداشت تا بتوانند از تنش بین مذاهب اسلامی استفاده کنند، به همین دلیل و عدم موفقیت این گروه باعث گردید تا داعش در افغانستان به فکر راههای جایگزین برای دنباله گیری اهداف خویش باشد.
داعش با عدم موفقیت در تصرف مناطق عمدهای در افغانستان دو استراتژی را برای نیل به اهداف خود پیگیری کرد:
1.استقرار افراد این گروه در مناطق مختلف افغانستان از جمله ولایات شمالی و مرکزی و همچنین ایجاد ائتلاف با گروه طالبان در برخی از حملات خود به عنوان مثال حمله به میرزاولنگ استان سرپل، که نگرانیهای زیادی را برای نهاد های امنیتی دولت افغانستان ایجاد کردهاند.
2.هدف گیری اماکن مقدس و انجام حملات انتحاری علی خصوص مساجد شیعیان در کابل: اهداف داعش از هدف گیری این مکانها یا به عبارت بهتر جغرافیایی فضاها در شهر کابل را میتوان در چند مورد خلاصه کرد. نکته اول این است که داعش بر مبنای همان ایدئولوژی تکفیری خویش به دنبال حذف سایر گروه های مذهبی میباشد، برای نیل به این هدف بهترین مکان برای اجرای این سیاست اماکن مقدس میباشد زیرا که نماد مذهبی را مورد هدف قرار دادهاند و به راحتی پیام خویش را که نپذیرفتن غیر است، اعلام کردهاند. نکته دوم ایجاد هراس و ترس در دل مردم و نشان دادن قدرت عملیاتی خویش در انجام چنین عملیاتی در مکانی که از لحاظ مذهبی بسیار حائز اهمیت است و همچنین ایجاد تفرقه بین مذاهب اسلامی. نکته سوم توان بالای این گروه در نفوذ به مهمترین و مزدحمترین نواحی غرب کابل: داعش بدون شک در انتخاب امکان هدف خویش، اهمیت آن را چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ تبلیغات رسانهای مد نظر قرار میدهد.
و نکته آخر، به میزانی که داعش در شامات متحمل شکست شود، برای جبران شکست، انحراف افکار عمومی از این شکستها و روحیه دادن به نیروهای خود، در نقاط دیگر از جمله افغانستان، حملاتی را سبب خواهد شد.
در نهایت میتوان گفت داعش با هدفگیری مراکز مقدس اسلامی به دنبال ایجاد هراس و وحشت برای رسیدن به امیال سیاسی خویش میباشد که بخشی از آن اهداف شاید سرازیر شدن تروریستهای این گروه پس از شکست در عراق و سوریه به افغانستان میباشد.
انتهای مطلب/