تحلیلی بر راهبرد ظهور و تقویت منافع اروپا در آسیای مرکزی
ایران شرقی/
نویسنده: عبدالغنی محمد عظیماف*
تجزیه و تحلیل تکامل ظهور و تقویت منافع اروپا در رابطه با آسیای مرکزی نشان میدهد که این منافع دارای چندین مرحله هستند:
مرحله اول: ارجح دانستن کل کشورهای مستقل مشترک المنافع بدون جدا کردن کشورهای جدید آسیای مرکزی (سال های 1992-2001)؛
مرحله دوم: اتکاء به کشورهای آسیای مرکزی در زمان عملکرد نیروهای بینالمللی کمک به امنیت (ایساف) (سالهای 2001-2007)؛
مرحله سوم: طراحی و اجرای استراتژی اتحادیه اروپا در مورد آسیای مرکزی (سالهای 2007-2017).
از آنجا که ما در انتهای مرحله سوم همکاری قرار داریم، تجزیه و تحلیل ما بر این مرحله متمرکز خواهد شد.
در سال 2007، شورای اتحادیه اروپا، سند همکاری اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی را تصویب کرد: یعنی استراتژی مشارکت جدید (The EU and Central Asia: Strategy for New Partnership) که تحت ریاست آلمان در اتحادیه اروپا طراحی شده بود. در این استراتژی یک خط مشی استراتژیک سیاست خارجی کلی برای کشورهای عضو سازمان در رابطه با منطقه آسیای مرکزی به ثبت رسیده بود. این استراتژی بسیار گسترده بود و شامل موارد زیر میشد:
الف) همکاری و توسعه روابط بین اروپا و آسیای مرکزی در بخش انرژی؛
ب) مبارزه با تروریسم و حفاظت از مرزها؛
ج) آموزش و پرورش (طرح آموزشی اروپایی)؛
د) توسعه قوانین و حقوق بشر (طرح حاکمیت قانون) و غیره؛
در عین حال، برای هر حوزه رویکردها و راههای مختلفی (که هم فرمت چند جانبه و منطقهای و هم تقویت روابط با کشورهای خاص منطقه را در نظر داشتند) وجود داشت. البته استراتژی سال 2007 اتحادیه اروپا دارای اشکالات اصلی زیر بود:
ماهیت جامع استراتژی و کمبود واضح ابزارها، مکانیزمها و منابع مالی موثر؛
سطح پایین علاقه کشورهای آسیای مرکزی به اجرای استراتژی. برنامههای آموزشی یا حقوقی مشترک اغلب تنها به منظور دریافت کمکهای مادی آغاز شده بودند. بنابراین، علیرغم جذابیت عمومی استراتژی اروپا برای کشورهای آسیای مرکزی و فعالیت بالای خود اتحادیه اروپا، این استراتژی به طور کامل اجرا نشد.
در عین حال، علی رغم تاثیر کم این استراتژی، علاقه اروپا به منطقه نه تنها کاهش نیافته، بلکه برعکس، افزایش هم یافته است. جذابترین حوزه همکاری بین اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی حوزه انرژی بود. در سالهای 2007 تا 2017 نه تنها نیاز طبیعی کشورهای عضو اتحادیه اروپا به منابع انرژی به دلیل کاهش تولیدات داخلی افزایش یافت، بلکه مهمتر از آن، تغییرات عمدهای در بازار نفت و گاز اروپا نیز صورت گرفت. در این راستا، مسئله ضرورت تنوع بخشیدن به واردات منابع انرژی به منظور حفاظت از حق حاکمیت و ثبات سیاسی به یک مسئله مبرم برای اروپا تبدیل شد. علاقه روز افزون اروپاییها به مناطق جایگزین استخراج نفت و گاز - جمهوری آذربایجان، ایران، عراق و کشورهای آسیای مرکزی – به همین دلیل است.
مسئله مهم دیگر روابط اروپا و کشورهای آسیای مرکزی امنیت و مبارزه مشترک علیه تهدیدات تروریسم، بنیادگرایی و رادیکالیسم اسلامی است. وضعیت در این حوزه از سال 2007 تا سال 2017 به طور قابل توجهی تغییر کرده است. مرکز اصلی بیثباتی از افغانستان به سوریه (که در آن بحران سیاسی-نظامی طولانی مدت یک محیط مساعد را برای گسترش ایدئولوژیهای افراطی و ظهور سازمانهای تروریستی جدید ایجاد کرده است) منتقل شده است. اروپا که دستخوش یک سری حملات تروریستی بزرگ شده، به طور فعال به دنبال مکانیزمهایی برای محدود کردن و کنترل مهاجرت مردم به منظور جلوگیری از الحاق آنها به گروههای تروریستی و افراطی است. آسیای مرکزی به شدت تحت تأثیر اسلام رادیکال قرار گرفته است.
بنابراین، دومین انگیزه مهم اتحادیه اروپا در منطقه، حفظ ثبات آن و جلوگیری از تبدیل آسیای مرکزی به جبهه جدید فعالیتهای تروریستی است. در اینجا باید بر اجرای موفقیتآمیز پروژۀ اتحادیه اروپا و برنامه توسعه سازمان ملل متحد برای کمک به مدیریت مرزها و پیشگیری از گسترش مواد مخدر در آسیای مرکزی در مرز تاجیکستان-افغانستان تاکید کرد.
مسئله بعدی کار مشترک، مسائل تامین حاکمیت قانون و حقوق بشر است. باید تاکید کرد، اگر چه قوه قضائیه تاجیکستان به استقلال کامل دست نیافته است، اما برای بهبود مهارتهای حرفهای و تواناییهای قضات و وکلا از طریق برنامههای اتحادیه اروپا، کارهای قابل توجهی صورت گرفته است. همچنین در تاجیکستان، نقش "ائتلاف سازمانهای اجتماعی علیه شکنجه" که بر استفاده از شکنجه در سیستمهای اجرای قانون تحت حمایت اتحادیه اروپا نظارت دارند قابل توجه است.
در نهایت، حوزه بعدی تقاطع منافع اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی حمل و نقل و زیرساخت است. پتانسیل همکاری در این حوزه بسیار زیاد است. اولا، کشورهای آسیای مرکزی برای اروپا به منزله بازارهای جدید محصولات هستند. سطح فعلی تجارت بین اتحادیه اروپا و کشورهای آسیای مرکزی دور از سطح بالقوه است، بنابراین کسب و کار اروپا به شدت به توسعه زیرساخت در منطقه علاقمند بوده و همین موضوع روابط تجاری را به یک سطح جدید میرساند. ثانیا، پتانسیل حمل و نقل آسیای مرکزی نیز برای اروپا مهم است، چرا که در بلند مدت میتواند آن را به چین – بزرگترین شریک تجاری اروپا – که در این راستا نیز بسیار فعال است (بخصوص در چارچوب استراتژی یک کمربند-یک جاده) متصل کند. البته کشورهای آسیای مرکزی که در قلب اوراسیا قرار دارند، مشتاقانه آماده پذیرش هر گونه پروژه جدید برای تسهیل دسترسی به بازارهای جهانی هستند.
با توجه به میزان علاقه اروپا به منطقه آسیای مرکزی، خبر دیدار وزرای امور خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در لوگزامبورگ در تاریخ 19 ژوئن 2017 و توافق در مورد تشکیل استراتژی سیاسی خارجی اتحادیه اروپا برای آسیای مرکزی تا سال 2019 که جایگزین سند اخلاقی و سیاسی قدیمی سال 2007 خواهد شد کاملا طبیعی و منطقی به نظر میرسد.
بنابراین، ما فرصت را مغتنم شمرده و سه جهتگیری و هدف امید بخش و پرقابلیت برای روابط دوجانبه با اتحادیه اروپا براساس استراتژی جدید پیشنهاد میدهیم:
کمک به نوسازی و بازسازی نیروگاههای برق آبی کاربردی تاجیکستان؛
کمک به تقویت و توسعه صنعت پردازش تاجیکستان از طریق استفاده از فنآوریهای جدید و تخصیص منابع مالی؛
کمک به تقویت مرز تاجیکستان-افغانستان.
بدون شک، پروژه مهم "یک کمربند-یک جاده" چین که در جهت اتحادیه اروپاست و مسیر زمینی مرکزی آن از آسیای مرکزی عبور میکند، اصلاحات خود را وارد استراتژی جدید اتحادیه اروپا میکند.
*کارشناس مسائل سیاسی و دانشیار دانشگاه ملی تاجیکستان