وجود اجماع بین روسیه و چین بر سر موضوع حضورشان در منطقه، باعث شده که برخی کارشناسان در مورد تشکیل محور "روسیه - چین - آسیای مرکزی" صحبت کنند. خواه این محور مشروع (قانونی) باشد یا نباشد، در هر صورت، کل مجموعه ارتباطات متقابل اخیر بین آسیای مرکزی، چین و روسیه روندی را شکل می دهد که در صورت توسعه آن، فرصتهای کمی برای استفاده سایر قدرتها از این منطقه علیه منافع چین و روسیه باقی خواهد ماند.
مطالعات شرق/
"الکساندر کنیازوف"؛ پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات اوراسیا در دانشکده روابط خارجی مسکو وابسته به وزارت امور خارجه روسیه و استاد دانشگاه سنت پترزبورگ
نشست "چین-آسیای مرکزی" در شهر شیان چین، همزمان با دو رویداد متضاد و کاملا متفاوت دیگر برگزار شد. اجلاس "آسیای مرکزی-اتحادیه اروپا" با مشارکت نخست وزیران کشورهای منطقه، «والدیس دامبروسکیس» نائب رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا، رئیس بانک بازسازی و توسعه اروپا و معاون رئیس بانک سرمایه گذاری اروپا در آلماتی و اجلاس گروه 7 هم -که در آن توجه ویژهای به منطقه آسیای مرکزی شد- در هیروشیما برگزار شدند.
در بیانیه پایانی گروه 7 آمده است: «ما بر تعامل خود را با کشورهای آسیای مرکزی برای حل و فصل مسائل مختلف منطقهای، از جمله پیامدهای تجاوز روسیه، تأثیر بیثباتکننده اوضاع افغانستان، امنیت غذایی و انرژی، تروریسم و تغییرات آب و هوایی تأکید میکنیم». این در وهله اول به معنای تمایل ایالات متحده و متحدانش به اجرای یک سیاست فعال تر برای قطع روابط بین کشورهای آسیای مرکزی و روسیه است. کل دستور کار اجلاس گروه 7 نیز حول محور تحریمهای ضد روسی و رویارویی بیشتر با روسیه بود. بدیهی است که چنین رویکردی با توجه به سطح روابط هر یک از کشورهای آسیای مرکزی با روسیه در حوزههای اقتصادی، امنیتی و سایر حوزهها، برای کشورهای منطقه سازنده و مفید نخواهد بود.
تمام فعالیتهای دیپلماتیک قبلی آمریکا و اروپا، بیشتر حاوی تهدید علیه کشورهایی از منطقه بوده است که از تحریمهای ضد روسی غرب حمایت نمیکردند. در ماه آوریل سال جاری، «الیزابت روزنبرگ» دستیار وزیر خزانه داری آمریکا در بخش مقابله با تامین مالی تروریسم و جرایم مالی و «دیوید او سالیوان» نماینده ویژه اتحادیه اروپا در امور تحریمها ضمن سفر به دو کشور قزاقستان و قرقیزستان این تهدیدها را بیان کردند. پیش از آنها «دونالد لو» و «عذرا ضیا»، معاونان وزیر امور خارجه آمریکا در امور آسیای جنوبی و مرکزی نیز در این مورد صحبت کرده بودند.
از سوی دیگر در ماه فوریه، «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا نیز در "آستانه" و "تاشکند" بر تمایل دولت ایالات متحده به کاهش همکاریهای سیاسی و اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی با روسیه و همچنین کاهش تعامل آنها با چین تأکید کرد. بلینکن برای غلبه بر پیامدهای منفی حمایت از تحریمهای ضدروسی، ارائه بودجهای به میزان 25 میلیون دلار را به کشورهای منطقه پیشنهاد داد، اما بیشتر بر تهدید این کشورها در صورت مشارکت در دور زدن تحریمهای روسیه تمرکز کرد. در ماه مارس، نیز دیوید او سالیوان تهدید کرد که یک هیئت ویژه را به کشورهای ازبکستان، قزاقستان، گرجستان و ارمنستان (که به گفته مقامهای بروکسل در واردات موازی کالاهای روسی مشارکت دارند)، برای کنترل جریان کالاها اعزام خواهد کرد. دستور کار اجلاس "آسیای مرکزی-اتحادیه اروپا" در آلماتی حاوی نکات جدیدی نبود و بر درخواست از کشورهای منطقه برای قطع روابط با روسیه تمرکز داشت.
اما دستور کار نشست "چین - آسیای مرکزی" با نشستهایی که در آلماتی و هیروشیما برگزار شد، تفاوت اساسی داشت. پیشنهادهای طرف چینی برای کشورهای منطقه آسیای مرکزی بیشتر با روندهای رو به رشد منطقه ای شدن مطابقت دارد و برنامه هایی را در راستای توسعه به آستانه، عشق آباد، بیشکک، دوشنبه و تاشکند ارائه می دهد.
رویکرد مفهومی چین نه تنها بر اهمیت روزافزون آسیای مرکزی در ساختار ژئواکونومیکیِ بینالمللیِ در حال تغییر کنونی تاکید میکند، بلکه باید امکان تحقق فرصتهای آسیای مرکزی را به عنوان بزرگترین پل زمینی بین دو مرکز اقتصاد جهانی - آسیا و اروپا - فراهم کند. بسیاری از اسناد امضا شده و پروژههای جدید - چه زیرساختی و چه تکنولوژیکی – این رویکرد را تقویت می کنند. توسعه مشترک مسالمت آمیز هیچ جایگزینی ندارد و کشورهای آسیای مرکزی با درک این موضوع، یادداشت تفاهمها و موافقتنامههای زیادی را در مورد پروژه هایی که ساختار اقتصادی کل اوراسیا را تغییر می دهند، امضا کردند.
فرمت "چین-آسیای مرکزی" نشان دهنده ظهور مرحله جدیدی از اعتماد در منطقه است: کشورهای منطقه نه در قالب دوجانبه، بلکه در قالبی چندجانبه با چین ارتباط برقرار کرده و اقدامهای خود را هماهنگ میکنند. این امر ترس ناشی از اینکه کشورهای همسایه چه پروژههایی را اجرا می کنند و ابتکارهای آنها چه تاثیری بر منافع سایر کشورها دارد، کاهش می دهد. همچنین در اینجا می توان به پیشنهاد کمک مالی 3.72 میلیارد دلاری چین به کشورهای آسیای مرکزی اشاره کرد که در مقایسه با پیشنهاد 25 میلیون دلاری وزیر امور خارجه آمریکا، بسیار چشمگیر به نظر می رسد.
از سوی دیگر، پس از نشست "چین - آسیای مرکزی" در شهر شیان، بسیاری از کارشناسان شروع به صحبت در مورد چرخش منطقه به سمت پکن به ضرر روابط با مسکو کردند. با این حال، برای تحلیل بهتر این موضوع، باید سفر اخیر «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین را به مسکو نیز به یاد آورد. بیانیه مشترک «ولادیمیر پوتین» و شی جین پینگ در پایان این سفر به اظهارنظرهای متعددی در منطقه مبنی بر اینکه "مسکو و پکن ما را در حوزه نفوذ خود قرار داده اند" منجر شد. با این حال، نکته اصلی این است که این دو کشور احتمالا با توجه به اهمیتی که برای آسیای مرکزی قائل هستند، به صورت عینی و مشخص هم حوزههای مسئولیت و هم فضای فعالیت مشترک را در منطقه - که از اهمیت اساسی برای هر دو کشور روسیه و جمهوری خلق چین برخوردارند - تعیین کرده اند.
در همین راستا، برای کشورهای منطقه مهم است که ائتلاف روسیه و چین در آسیای مرکزی در آینده بدون درگیری باقی بماند و در جهت توسعه مسالمت آمیز منطقه و مبارزه مشترک در برابر تلاشهای سایر بازیگران خارجی برای استفاده از منطقه آسیای مرکزی علیه روسیه و چین، از جمله از طریق بی ثبات کردن این منطقه باشد. قسمتی از این بیانیه مشترک که سازمان پیمان امنیت جمعی را مسئول امنیت منطقه می داند و همچنین به "پتانسیل توسعه همکاری بین سازمان پیمان امنیت جمعی و چین" اشاره می کند، بسیار جالب توجه است.
سازمان پیمان امنیت جمعی از دیرباز شریک امنیتی سازمان همکاری شانگهای بوده است، اما تاکید بر همکاری مستقیم بین جمهوری خلق چین و سازمان پیمان امنیت جمعی بدون شک به اعتبار منطقهای این سازمان کمک خواهد کرد. روسیه و چین تصمیم گرفته اند با در نظر گرفتن تلاشها برای شکل گیری انقلابهای رنگی و مداخله خارجی در امور منطقه، هماهنگی متقابل را برای حمایت از کشورهای آسیای مرکزی در زمینه تضمین حاکمیت و توسعه ملی آنها تقویت کنند.
شایان ذکر است که هنگام صحبت از اجلاس سران چین و آسیای مرکزی در شهر شیان، باید توجه داشت که گفتگوها بین روسیه و رهبران آسیای مرکزی نیز به لحاظ محتوایی و منظم بودن کمتر از نشست شیان نیست. مسکو گفتگوهای خود را با شرکای منطقهای در همین قالب، کمی زودتر از چین آغاز کرده بود: اولین نشست سران "روسیه - آسیای مرکزی" در اکتبر سال 2022 در آستانه برگزار شد.
همچنین این ادعا که چین قصد دارد کریدورهای حمل و نقلی را برای تجارت با اروپا از طریق منطقه و با دور زدن روسیه ایجاد کند نیز با واقعیت مطابقت ندارد، زیرا در واقع پروژههای حمل و نقل اعلام شده یا حمایت شده در جریان مذاکرات، در درجه اول در جهت تقویت همکاریهای اقتصادی بین چین و کشورهای منطقه آسیای مرکزی بوده که برخی از آنها برای روسیه نیز مفید هستند.
بدون شک پروژههای اقتصادی مطرح شده در چارچوب اجلاس شیان و همچنین نتایج دیدارهای دوجانبه، جایگاه چین را به عنوان یکی از دو شریک اقتصادی (در کنار روسیه) و سرمایه گذار کشورهای منطقه تضمین می کند. کمک مالی وعده داده شده به کشورهای منطقه به مبلغ 3.72 میلیارد دلار به نظر یک پیشنهاد جدی از سوی چین برای تبدیل شدن به حامی مالی کلیدی منطقه است، اما فعلا سؤالهای زیادی در این زمینه وجود دارد: مانند اینکه ارتباط این امر با بدهی کشورهای منطقه به پکن چگونه خواهد بود و چه پروژههایی اجرا خواهند شد؟
البته گسترش مداوم و سیستماتیک حوزههای همکاری بین چین و کشورهای آسیای مرکزی یک موضوع حساس برای مسکو است. بدیهی است که پکن انتظار دارد از این طریق به یک شریک خارجی کلیدی برای منطقه در آینده تبدیل شود. از سوی دیگر به نظر نمیرسد که پروژهها و نفوذ روسیه راه به جایی ببرد و بتواند جایگزین پروژههای چینی شود. با این حال، روسیه همچنان شریک اصلی کشورهای آسیای مرکزی در زمینه امنیت، انرژی، مهاجرت نیروی کار، آموزش، انتقال فناوری و همکاریهای صنعتی است.
در نهایت، وجود اجماع بین روسیه و چین بر سر موضوع حضورشان در منطقه، باعث شده که برخی کارشناسان در مورد تشکیل محور "روسیه - چین - آسیای مرکزی" صحبت کنند. خواه این محور مشروع (قانونی) باشد یا نباشد، در هر صورت، کل مجموعه ارتباطات متقابل اخیر بین آسیای مرکزی، چین و روسیه روندی را شکل می دهد که در صورت توسعه آن، فرصتهای کمی برای استفاده سایر قدرتها از این منطقه علیه منافع چین و روسیه باقی خواهد ماند.
انتهای مطلب/