محرکهها و چشمانداز گفتوگوی راهبردی شورای همکاری خلیج فارس و آسیای مرکزی
به نظر میرسد طی حداقل 5 سال مذاکرات و گفتوگوهای سیاسی پرشمار و نزدیکی بین کشورهای آسیای مرکزی و حوزه کشورهای عربی خلیج فارس شکل بگیرد. با این حال بخش مهمی از نگاه طرفین به حوزه اقتصادی است. آسیای مرکزی امیدوار است بتواند در میانمدت حجم قابل توجهی از سرمایهگذاری را از حوزه عربی خلیج فارس جذب کرده و کشورهای عربی نیز به نظر میرسد نگاهی به تسلط بر برخی حوزههای راهبردی کشورهای آسیای مرکزی نظیر انرژی دارند.
مطالعات شرق/
امید رحیمی-پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق
مقدمه
طی سالهای اخیر شاهد ظهور نسلهای جدیدی از حکمرانان و مدل های حکمرانی در آسیای مرکزی بودهایم. افول روسیه در منطقه و افزایش درجه استقلال کشورهای آسیای مرکزی نیز به مثابه یک جذابیت سیاسی برای بازیگران دیگر بروز و ظهور یافته است. این موضوع سبب شده تا طی یک دهه اخیر شکلگیری پلتفرمهای سیاسی مختلفی را در تعامل بازیگران مختلف با این کشورها و نیز چارچوبهای نهادی چندجانبه در منطقه شاهد باشیم.
یکی از مدلهای جدیدی که طی یک سال اخیر توسعه یافته است، گفتوگوهای راهبردی آسیای مرکزی و شورای همکاری کشورهای عربی خلیج (فارس) بوده است. پلتفرمی چندجانبه که بین مجموعهای از کشورها با ژئوپلیتیک خاص با محوریت یک سازمان منطقهای و کشورهای یک منطقه در یک چارچوب چندجانبه شکل گرفته است. پیشتر در روابط اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی نیز شاهد چنین پلتفرمی بودهایم.
در این گزارش با بررسی اولین سفر دورهای نایف فلاح الحجراف، دبیرکل شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس به آسیای مرکزی تلاش میشود تا انگیزهها، محرکهها و چشماندازهای این همکاری مورد بررسی قرار بگیرد.
نخستین سفر دورهای دبیرکل شورای همکاری خلیج (فارس) به آسیای مرکزی
31 جولای نخستین سفر دورهای نایف فلاح الحجراف، دبیرکل شورای همکاری کشورهای عربی خلیج (فارس) به آسیای مرکزی به طور رسمی شروع شد. در بیانیه رسمی که توسط الحجراف در وب سایت شورای همکاری منتشر شده، روابط برجسته بین کشورهای عربی و آسیای مرکزی عاملی ارزشمند برای پیوند دو طرف عنوان شده و وی ابراز امیدواری کرده که این سفر دورهای افقهای جدید همکاری و هماهنگی در مسائل دوجانبه را ایجاد کند. دبیرکل شورای همکاری، اصلی ترین حوزههای همکاری میان آسیای مرکزی و شورای همکاری کشورهای عربی را اقتصاد، مبادلات تجاری، امنیت انرژی، امنیت غذایی و آب، ارتقاء امنیت و ثبات و نیز حمایت از تلاشهای مشترک برای توسعه پایدار اعلام کرد. اگرچه پیش از آن نیز در سال 2021 تعاملاتی بین ازبکستان و قزاقستان با شورای همکاری خلیج فارس صورت گرفته بود، این اولین سفر دورهای دبیرکل این سازمان منطقهای به آسیای مرکزی محسوب میشود.
نایف فلاح سفر دورهای خود به آسیای مرکزی را از ترکمنستان آغاز کرد. در ترکمنستان اولین دیدار او با رشید مرداف، وزیر امور خارجه و معاون نخستوزیر این کشور بود. دبیرکل شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس همچنین نشستهای دیگری را با برخی مسئولان دیگر ترکمنستان نظیر مامتان چاکیف، مدیرکل سازمان حمل و نقل و ارتباطات و نیز شهیم عبدالرحماناف، معاون نخستوزیر در امور سوخت و انرژی، بازرگانی و خدمات برگزار کرد. در مذاکرات با طرف ترکمنستانی بر توسعه همکاریها به ویژه در حوزه ژئواکونومی همچون ترانزیت، لجستیک و انتقال انرژی تاکید شد. همچنین یک یادداشت تفاهم نیز در زمینه سازوکارهای مشورتی به امضای طرفین رسید.
در تاجیکستان نیز الحجراف ابتدا با سراجالدین مهرالدین، وزیر امور خارجه این کشور دیدار کرد و در این ملاقات طرفین یادداشت تفاهم همکاری دوجانبه را امضا کردند. نایف فلاح همچنین در تاجیکستان دیداری با روسلان میرزایف، مدیر کمیته اجرایی ساختار منطقهای ضدتروریسم سازمان همکاری شانگهای پیرامون مقابله با افراطگرایی و تروریسم برگزار کرد. آخرین دیدار دبیر کل شورای همکاری در تاجیکستان با قاهر رسولزاده، نخستوزیر این کشور صورت گرفت . در این دیدار نیز در خصوص همکاریهای مشترک گفتوگو شد.
در قرقیزستان نایف فلاح ابتدا با جئنبیک کولوبایف، وزیر امور خارجه این کشور دیدار کرد. در چارچوب این دیدار یک یادداشت تفاهم همکاری بین دو طرف به امضا رسید که چارچوبی را برای توسعه مناسبات تعریف میکرد. همچنین به منظور توسعه همکاریها یک شورای هماهنگی مشترک بین دو طرف تشکیل شد. در حالی که در دو سفر قبلی دیداری با روسای جمهور انجام نگرفت، دبیرکل شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس در بیشکک با سادیر جباروف، رئیسجمهور قرقیزستان دیدار و گفتوگو کرد. طرفین در این دیدار نیز پیرامون همکاریهای دوجانبه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بشردوستانه گفتوگو کردند.
ازبکستان چهارمین مقصد سفر دبیرکل شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس بود. در این کشور نیز ولادیمیر نوراف، وزیر امور خارجه اولین میزبان نایف فلاح در دیدارهای رسمی بود. برخلاف کشورهای دیگر، ازبکستان در سال 2021 یک توافقنامه همکاری دوجانبه با این سازمان منطقهای امضا کرده و در این دیدار پیگیری مفاد آن مورد بحث و تبادل نظر طرفین قرار گرفت. در تاشکند طرفین پیرامون برگزاری اولین نشست گفتگوی راهبردی «آسیای مرکزی و شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس» گفتوگو کردند و مسائل امنیتی و توسعهای افغانستان نیز مورد بررسی قرار گرفت.
قزاقستان آخرین مقصد سفر منطقهای نایف فلاح الحجراف بود. وی در اولین دیدار در قزاقستان نیز با مختار تیلوبردی، وزیر امور خارجه این کشور ملاقات کرد. تیلوبردی در این دیدار کشورهای عربی خلیج فارس را یکی از بزرگترین سرمایهگذاران در قزاقستان عنوان کرد و از لزوم لغو روادید و راهاندازی پروازهای مستقیم بین دو طرف سخن گفت. در این دیدار؛ همچون دیدار با مقامهای ازبکستان بر اجرای مفاد تفاهمنامه امضا شده بین دو طرف در اکتبر 2021 تصریح شد و دبیر کل شورای همکاری بر ضرورت راهاندازی پلتفرم چندجانبه آسیای مرکزی-شورای همکاری خلیج فارس تاکید کرد.
نایف فلاح الحجراف در نورسلطان دیدار دیگری را نیز با علی خال اسماعیلاف، نخستوزیر این کشور ترتیب داد و در آن، طرفین پیرامون حوزههای منافع مشترک تبادل نظر کردند.
روندها، محرکهها و انگیزهها
شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس به وضوح طی سالهای اخیر توجه به آسیای مرکزی را در چارچوب سیاستهای خود قرار داده است. کشورهای عضو این شورا همچنین به صورت انفرادی و خارج از چارچوب این سازمان نیز به توسعه مناسبات با آسیای مرکزی پرداختهاند. عمان در چارچوب توافقنامه عشقآباد از سال 2011 مناسبات سطح بالایی را با کشورهای منطقه آغاز کرده است. امارات متحده عربی نیز با جذب نیروی کار و سرمایهگذاری در حوزههای استراتژیک و زیرساختی منطقه سطح بسیار بالایی از تعاملات اقتصادی و سیاسی را با آسیای مرکزی برقرار کرده است. سرمایهگذاری در خورگوس، نقطه مرزی استراتژیک در ابتکار کمربند و جاده در قزاقستان، سرمایهگذاری توسط دراگون اویل در صنایع استخراج و انتقال نفت ترکمنستان، سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر در ازبکستان و ترتیب دادن مناسبات بسیار نزدیک با خانواده حاکمان منطقه از جمله نمودهای تعامل امارات متحده عربی با آسیای مرکزی بوده است. بحرین نیز در برخی حوزههای اقتصادی تعاملاتی را با تاجیکستان و قرقیزستان توسعه داده است. عربستان سعودی نیز از سال 2008 به بعد کادرهای دیپلماتیک خود را با افتتاح سفارتخانه در کشورهای آسیای مرکزی تکمیل کرده و به مرور در چارچوبهای اقتصادی، تجاری و سیاسی مناسبات سطح جدیدی را با این کشورها آغاز کرده است. قطر نیز با اجرای پروژه بزرگترین مسجد آسیای مرکزی در تاجیکستان و ارائه برخی کمکهای نقدی و غیرنقدی به کشورهای منطقه، سطح قابل توجهی از مناسبات را در نگاه جدید خود نسبت به منطقه در پیش گرفته است.
با این حال به طور جدی ورود همگرایانه و مجتمع کشورهای عربی در قالب شورای همکاری را میتوان از سال 2021 در نظر گرفت. در این سال تعاملات و مذاکرات سیاسی نزدیک بین شورای همکاری خلیج فارس با ازبکستان و قزاقستان افزایش یافت و در نهایت به امضای دو موافقتنامه همکاری با این کشورها منجر شد. پس از آن در اکتبر 2021 اولین نشست مشورتی کشورهای آسیای مرکزی با کشورهای عربی خلیج فارس به میزبانی شهر نورسلطان، پایتخت قزاقستان برگزار شد. یادداشت تفاهم همکاری بین ازبکستان و این سازمان منطقهای خاورمیانه نیز در خلال همین نشست مشورتی به امضا رسید. در طول این سال همچنین برخی توافقها و تفاهمهای دیگر نیز میان دو منطقه حاصل شد که از جمله آنها میتوان به تفاهمنامه همکاری میان اتاقهای بازرگانی طرفین با نمایندگانی از فدراسیون اتاقهای بازرگانی شورای همکاری خلیج فارس اشاره کرد. با این حال اخیرا در اقدامی بیسابقه شاهد سفر منطقهای دبیرکل این سازمان به آسیای مرکزی بودیم. در چارچوب این سفر دیدارهای سطح بالایی بین طرفین برگزار شد و تفاهمنامههای دوجانبه همکاری سیاسی بین این سازمان و وزارتخانههای امور خارجه کشورهای آسیای مرکزی به امضا رسید. متون تفاهمنامهها نیز به نظر میرسد متفاوت و متناسب با حوزههای اصلی همکاری میان طرفین و دغدغههای کشورهای میزبان تنظیم شده بود. در عین حال برنامهریزی دیدارهای نایف فلاح نیز نشان از نگاه ویژه این شورا به آسیای مرکزی و برنامهریزی هدفمند وی دارد. به عنوان نمونه در تاجیکستان دیدارهای حاشیهای وی امنیتی و پیرامون تروریسم و افراطگرایی و با ترکمنستان در حوزه لجستیک و انرژی تنظیم شده بود.
رویکرد غالب شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس در سفر دورهای دبیرکل این سازمان و در چارچوب اسناد امضا شده میان این کشورها سیاسی بود. چارچوب توسعهای پلتفرم چندجانبه آسیای مرکزی و کشورهای عضو شورای همکاری نیز بر یک بستر سیاسی و مبتنی بر دیالوگهای سیاسی برای نزدیک شدن رویکردهای دو طرف تنظیم شده است. این موضوع از یک سو به نوع استراتژی کلی سیاسی کشورهای عضو شورا در سالهای اخیر باز میگردد. با افول تدریجی نقش و جایگاه آمریکا در ساختار نظام بینالملل و از طرف دیگر، اولویتیابی تدریجی منطقه آسیا-پاسیفیک نسبت به خاورمیانه در چارچوب سیاست خارجی آمریکا، به نظر میرسد این کشور استراتژی «موازنه دور از ساحل (Off-shore Balancing)« را برای کشورهای منطقه در پیش گرفته است. این رویکرد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را به سمت یک رویکرد توازنبخشی به سیاست خارجی سوق داده است که مهمترین نمود آن را میتوان در توسعه مناسبات راهبردی این کشورها با چین و روسیه در نظر گرفت. در چارچوب این استراتژی طبیعی است که نگاه این کشورها برای پایداری مناسبات با روسیه و چین به مناطقی همچون آسیای مرکزی نیز جلب شود. پذیرفته شدن عربستان سعودی به عنوان شریک گفتوگو (دیالوگ پارتنر) در سازمان همکاری شانگهای نیز که پیش از این صورت گرفت، نشانههایی از این تغییر راهبرد در حوزه عربی خلیج فارس و ضرورت توسعه مناسبات با آسیای مرکزی را به اثبات رسانده بود.
در طرف مقابل کشورهای آسیای مرکزی نیز رویکرد مشابهی را در توازنبخشی به سیاست خارجی خود در مقابل روسیه و چین در دستور کار قرار دادهاند. با شدت گرفتن تنشهای میان روسیه و غرب به ویژه پس از بحران اوکراین و اکنون نیز افزایش تنشها پیرامون تایوان، این کشورها تعاملات خود با روسیه و چین و همچنین ایالات متحده آمریکا را پرهزینه میبینند. طبیعتا در چنین شرایطی منطق راهبردی این کشورها توسعه مناسبات با بازیگرانی غیر از روسیه، چین و غرب را در دستور کار قرار داده و به سمت کاهش وابستگی به این کشورها از طریق توسعه وابستگیهای جدید با بازیگران جدید حرکت کردهاند. یکی از حوزههای مد نظر کشورهای آسیای مرکزی حوزه کشورهای عربی بوده است. این رویکرد همچنین میتواند منجر به توازن در روابط عمیقتر این کشورها با ایران و ترکیه شود. در عین حال این کشورها که روندهای جدیدی از توسعه اقتصادی را آغاز کردهاند، شدیدا نیازمند جذب سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی برای تسریع روند توسعه خود هستند. پس از خروج چشمگیر سرمایههای غربی از قزاقستان و افزایش ریسک سرمایهگذاری در آسیای مرکزی از نگاه اروپاییها به دلیل نفوذ بالای روسیه و چین در این منطقه و پیچیدگی بیشتر این فرایند در چارچوب سیاستهای تحریمی جدید، حوزه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با سرریز قابل توجه نقدینگی و سرمایه بهترین منبع برای جذب سرمایهگذاری خارجی در آسیای مرکزی محسوب میشود. با این حال این موضوع نیازمند اعتمادسازی در سطح گفتوگوهای سیاسی و توسعه ادراکات متقابل میباشد.
چشمانداز و پیامدها
در حال حاضر در کوتاه مدت به نظر میرسد طی حداقل 5 سال مذاکرات و گفتوگوهای سیاسی پرشمار و نزدیکی بین کشورهای آسیای مرکزی و حوزه کشورهای عربی خلیج فارس شکل بگیرد. با این حال بخش مهمی از نگاه طرفین به حوزه اقتصادی است. آسیای مرکزی امیدوار است بتواند در میانمدت حجم قابل توجهی از سرمایهگذاری را از حوزه عربی خلیج فارس جذب کرده و کشورهای عربی نیز به نظر میرسد نگاهی به تسلط بر برخی حوزههای راهبردی کشورهای آسیای مرکزی نظیر انرژی دارند. با ظهور خلاء تامین انرژی ناشی از تنش بین روسیه و غرب، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نگاه ویژهای را به جبران این خلاء و بازیگری در عرصه انرژی معطوف داشتهاند. تنش بین روسیه و آسیای مرکزی در صادرات انرژی و در عین حال ظرفیتهای بالقوه این کشورها برای توسعه صنایع اکتشاف و استخراج نفت و گاز جذابیتهای این منطقه را افزایش داده است.
با این حال ایران یک مانع عمده پیش روی شکلگیری این همکاری محسوب میشود. ارتباط جغرافیایی کشورهای حوزه عربی خلیج فارس با آسیای مرکزی صرفا به واسطه ایران امکانپذیر است. دسترسی از طریق دریای مدیترانه و قفقاز بسیار پرهزینه بوده و دسترسی از مسیر پاکستان نیز به دلیل شرایط خاص افغانستان با ریسک بالا محسوب میشود. این موضوع میتواند در قالب دو چشمانداز مثبت و منفی برای جمهوری اسلامی ایران بروز و ظهور یابد. در صورتی که گفتوگوهای منطقهای ایران و کشورهای حوزه عربی خاورمیانه، به طور مشخص در چارچوب مذاکرات تهران و ریاض به نتایج ملموسی دست یابد و شاهد جهش در روابط بهبودیافته ایران و امارات، و در عین حال قطر و عمان شویم، میتوان انتظار داشت ایران به عنوان یک پل استراتژیک در آینده این تعاملات راهبردی نقشآفرینی کند. طبیعتا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نگاه مثبتی به این نقشآفرینی تهران ندارند، اما محدودیتهای ژئوپلیتیک میتواند این نقش را به عنوان یک واقعیت اجتنابناپذیر بر این مناسبات تحمیل کند. از طرف دیگر در صورتی که نقشآفرینی و جاهطلبی ژئواستراتژیک کشورهای عربی حوزه خلیج فارس افزایش یابد، میتوان شاهد مشارکت این کشورها برای ایجاد کریدورهای غیرایرانی برای دسترسی کشورهای آسیای مرکزی به آبهای جنوبی بود. مهمترین گزینه در حال حاضر برای این موضوع ارتقاء مشارکتهای راهبردی با طالبان و پاکستان، و توسعه استراتژی اتصال آسیای مرکزی و جنوبی میباشد. پیشتر عربستان سعودی و به طور محدود قطر برای توسعه خط لوله تاپی تحرکاتی را از خود نشان دادند که متوقف شده بودند. با این حال در موضوع کریدور ترانس افغان که با محوریت ازبکستان پیگیری میشود، میتوان نقشی پررنگتر از کشورهای عربی را نیز شاهد بود. این موضوع البته به نحو محسوسی به حلوفصل اختلافها بین قطر و دیگر کشورهای منطقه، و نیز تعاملات این کشورها با پاکستان وابسته است.
انتهای مطلب/
کد خبر:3217
اشتراک گذاری
مولف : امید رحیمی؛ پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق