کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

راهبرد ترکیه در آسیای مرکزی

نئوعثمانیسم و راهبرد منطقه‌­ای ترکیه در آسیای مرکزی

26 مرداد 1401 ساعت 15:05

در سال‌های گذشته نفوذ اقتصادی ترکیه در منطقه بسیار چشمگیر بوده است و این کشور را در کنار روسیه و چین به یکی از اصلی‌ترین شرکای تجاری آسیای مرکزی تبدیل کرده است. همچنین سرمایه‌گذاری فرهنگی ترکیه بسیار قابل توجه بوده که به طور خاص در امر آموزش توفیق زیادی به دست آورده است اما در حوزه ترویج پان‌ترکیسم با وجود کسب موفقیت‌های جزئی با موانع جدی نیز روبرو بوده است.


مطالعات شرق/
 
ابوالفضل آقاحسنی؛ دانش آموخته روابط بین الملل دانشگاه تهران و پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق
 
مقدمه
از مهم‌ترین تحولات ژئوپليتيكي در دهه‌های آخر قرن گذشته فروپاشي اتحاد شوروي است که مهمترین پیامد این دگردیسی سیاسی ظهور كشورهاي نو استقلال در حوزه جنوبي شوروي و ورود آنها به عرصه روابط بين‌الملل بوده­است. بر اين اساس نظم جديدي پس از جنگ سرد به وجود آمد كه هم محيط منطقه‌ای و هم محيط بین‌المللی را متحول كرده است و بسیاری از نقاط جهان نیز تحت تاثیرات کوتاه مدت و بلند مدت آن قرار دارند. منابع سرشار و غني انرژي، بازارهاي مصرف مناسب براي سرمايه‌گذاري، همراه با بحران‌هاي اجتماعي و هويتي، بحران‌های ساختاري و سياسي و همچنين ضعف اقتصادي و ناكارآمدي دولت‌های منطقه، همه و همه عواملي هستند كه باعث جلب توجه ديگر بازيگران عرصه جهاني به اين منطقه شد. يكي از پيامدهاي آن، در كنار رقابت قدرت‌های فرامنطقه‌ای، فعال شدن قدرت‌هاي منطقه‌ای براي حضور و نفوذ در منطقه آسياي مركزي است كه پيش از اين به علت حضور اتحاد شوروي قادر به ايفاي نقش اساسي نبودند (رفیع و مظلومی، 1391).
تركيه يكي از اين بازيگران جديد بود كه روند قدرتمند شدن آن طي دو دهة اخير توجه بسياري از تحليلگران بین­ا‌لمللي را به خود جلب كرده است. رشد مداوم اقتصادي در اوج بحران‌هاي اقتصادي اروپا، افزايش اعتبار بين‌المللي، تقويت رقابت‌هاي انتخاباتي و تبديل شدن به قدرت منطقه‌اي از مهم‌ترین علل علاقه‌مندی پژوهشگران سياست بین‌الملل به تركية جديد بوده است (استوار و همکاران، 1399).
آسياي مركزي از مهم‌ترين مناطقي است كه تركيه طي دو دهة اخير با طراحي سياست خارجي جديد خود به دنبال توسعة روابط همه جانبة فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي با آن است. به لحاظ تاريخي و جغرافيايی، پنج جمهوري ترك زبان و مسلمان آذربايجان، ازبكستان، تركمنستان، قزاقستان، و قرقيزستان در منطقه آسياي مركزي و قفقاز پيوندي تاريخي با تركيه دارند. زبان مشترك، آيين‌ها و رسوم مشترك و نياز اقتصادي منطقه به جذب سرمايه‌گذاري خارجي سبب شد كه اهميت روابط تركيه با اين كشورها ابعادي نمادين به خود بگيرد. با به قدرت رسيدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 در ميدان سياسي تركيه، سياست داخلي و خارجي اين كشور به تدريج تغيير كرد. محوريت اوراسيا در مباني فكري دولتمردان جديد، تأثيرات عميقي در سياست خارجي تركيه گذاشت. حزب عدالت و توسعه با تمركز بر ابعاد نمادين قدرت و تضعيف دخالت نظاميان در سياست تلاش كرد تا تسلط خود را در سیاست داخلی و منطقه­ای تثبيت كند (استوار و همکاران، 1399).
ترکیه امروز کشوری با اقتصاد توسعه یافته است که در شمار کشورهای صنعتی قرار می‌گیرد. از این رو، می‌توان این کشور را برخوردار از وضعیت داخلی مناسب برای در پیش گرفتن یک سیاست منطقه‌ای فعال دانست. نفوذ روز افزون این کشور در آسیای مرکزی با اتکا به اشتراکات زبانی و فرهنگی آن، مورد توجه سایر قدرت‌های منطقه قرار گرفته است که ایران نیز از آن مستثنی نیست. در چند دهه‌ی گذشته که توسعه روابط خارجی ایران تحت تاثیر کارشکنی‌های غرب بخصوص آمریکا با موانعی روبرو بوده است، شرایط برای حضور فعال سایر بازیگران منطقه‌ای فراهم شده است. بی‌شک کسب چشم‌انداز کلی از چگونگی فعالیت سایر رقبای منطقه‌ای می‌تواند سیاستمداران کشورمان را به سمت راهبردهای مناسب جهت برقراری روابط سازنده و پویاتر با این منطقه سوق دهد. بر این اساس، در نوشتار حاضر تلاش خواهیم کرد ضمن مرور ریشه‌های نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی به اقدامات و دستاوردهای این کشور در منطقه مذکور اشاره کنیم و اشتراکها و تضادهای موجود میان روابط این کشور با سایر قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ ای بر سر آسیای مرکزی را مورد بررسی قرار ‌دهیم.

ریشه‌های تحکیم سلطه‌ و نفوذ ترکیه بر آسیای مرکزی
در دوره حاكميت شوروي بر آسياي مركزي، ساختار اقتصادي و اجتماعي اين منطقه تك‌محصولي و وابسته بود و مناسبات اقتصادي، اجتماعي و سياسي ضعف‌هاي جدي داشت. در سال‌هاي پس از استقلال جمهوري‌هاي آسياي مركزي از شوروي، اوضاع اقتصادي اين كشورها آن‌چنان آشفته بود كه نيكلاشيموليف، اقتصاددان شوروي، معتقد بود كه اين کشورها بدون کمک‌های بلاعوض اقتصادی دوام نخواهند داشت (شهابی، 1371). نظام برنامه‌ریزی به شدت متمركز اقتصادي شوروي اين كشورها را از نوآوري بازداشته بود و اقتصاد آنها را براساس نظرية ماركسيستي وابستگي به هم متصل می‌كرد به طوری که هر كدام از اين كشورها در زمينه یک محصول كشاورزي توسعه يافتند و در زمينه توسعه صنعتي وضعيت تاسف‌باری داشتند.
از نظر ديدگاه كلاسيك، سياست خارجي تركيه تحت تأثير سه متغير جغرافيا و موقعيت استراتژيك، تاريخ و اقتصاد است و ترك‌ها به لحاظ منطقه‌ای پلی ميان شرق و غرب یا اسلام و مسیحیت‌اند (گوهری مقدم و مددلو، 1395). بر این اساس، پس از فروپاشی شوروي، تركيه با بهره‌گيري از قابلیت‌هاي بالقوة خود در زمينه‌های سياسي، اقتصادي و فرهنگي برنامة وسيعي را به منظور نفوذ در كشورهاي تازه استقلال يافته بويژه تر‌ک زبان آسياي مركزي دنبال كرد. در واقع انفصال این کشورها از سایر مناطق جهان، سیاستمداران آنکارا را تشویق کرد تا درصدد جذب این کشورها برآمده و اتحاد آنها در چارچوب یک حوزه بزرگتر و در قالب پان‌ترکیسم را دنبال کنند. تركيه تصمیم داشت به كانال اصلي ارتباط اين كشورها با غرب تبديل شود و قدرت نفوذ خود را در اين منطقه تثبيت کند. تركيه بر آن بود كه از يك‌سو با ارائة شيوة حكم‌راني دور از بنياد گرايي اسلامي به اين كشورها، چهره‌اي نمادين از خود به نمايش بگذارد و از سوي ديگر از کمک‌های غرب بهره‌مند شود. تركيه از سال 1992 به بعد در تلاش است كه اين كشورها از کمک‌های نهادهاي بين‌المللي نظير سازمان ملل، سازمان همکاری‌های اقتصادي (اکو)، ناتو و منطقه همكاري اقتصادي درياي سياه برخوردار شوند و در صورت لزوم آنها را در سازمان‌هايي مانند اكو عضو كند. این کشور با برگزاري كنگره‌هاي سالانه رهبران كشورهاي تازه استقلال یافته (به جز تاجیکستان) و با طرح پیشنهادهایی درباره ایجاد «بازار مشترک ترک»، «بازار مشترک‌النافع ترکی»  و تأسيس «بانک سرمایه‌گذاری واحد» و «بانک توسعه» برای آسیای مرکزی و مسلمانان درصدد برآمد زمینه‌های همگرایی اقتصادي اين كشورها با خود را فراهم كند (احمدی، 1388).
سیاست خارجی ترکیه در حدود سه دهه اخیر نسبت به منطقه اوراسیای مرکزی با دستورکارهای متفاوتی چون گسترش بازار تجاری، نفوذ فرهنگی، قومی و گاهی نیز مذهبی دنبال شده است و اگرچه در سی سال گذشته روند یکسانی را طی نکرده اما می‌توان آن را در مراحلی متفاوت اما در مجموع، هم‌افزا تلقی نمود که با وجود تحولات داخلی به ویژه در دوره متفاوت سکولارها و اسلام‌گرایان، تفاوتی بنیادین در این رابطه وجود نداشته است (کریمیان و کرمی، 1398).
 
اهداف منطقه‌ای و عملکرد کلی ترکیه در آسیای مرکزی
به طور کلی اهداف ترکیه در منطقه اوراسیا عبارتند از: گسترش نفوذ در آسیای مرکزی و قفقاز و یافتن جایگاه مناسب در منطقه، ارائه الگوی حکومت غیرمذهبی به عنوان تنها نظام حکومتی مطلوب برای جانشینی نظام کمونیستی در منطقه، ارائه اندیشه پان‌ترکیسم و تشکیل اتحاد بزرگ میان 200 میلیون ترک‌زبان (از غرب چین و آسیای مرکزی تا انتها شبه جزیره بالکان)، ایفای نقش پل ارتباطی بین غرب و منطقه (بویژه در رابطه با انرژی و مسیرهای حمل و نقل)، ممانعت از شکست جمهوری آذربایجان با ارمنستان در بحران قره‌باغ؛ جلوگیری از گسترش بنیادگرایی اسلامی و تفکر انقلابی در منطقه و ارائه کمک‌های اقتصادی، مالی و فنی در جهت نفوذ در کشورهای منطقه (نقدی‌نژاد، 1388).
در مجموع می‌توان عملكرد تركيه در منطقه آسياي مركزي را به 2 دوره تقسيم كرد (گودرزی، 1390):

در ادامه به مهم‌ترین اقدامات و دستاوردهای ترکیه در زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی- امنیتی در حوزه آسیای مرکزی اشاره می‌شود:
  1. 1. اقدامات اقتصادی ترکیه در آسیای مرکزی
در بعد اقتصادي، ابزار اصلی توسعه ارتباطات کاري و پیشبرد سیاست‌ها و راهبردهاي ترکیه در منطقه آسیاي مرکزي شوراهاي تجاري هستند که به صورت دوجانبه و چند جانبه شکل گرفته‌اند. این شوراها فعالیت مؤسسات ترکیه را در کشورهاي هدف تسهیل می‌کنند. در واقع اصلاحات ساختاري ترکیه که از سال 2000 در این کشور صورت گرفت، انگیزه جدي سازمان‌هاي تجاري - بازرگانی ترك در عرصه‌هاي بین‌المللی را افزایش داد که در نهایت موجب افزایش تأثیر قدرت نرم ترکیه در سایر کشورها از جمله کشورهاي آسیاي مرکزي گردیده است (گودرزی و معبودی‌نژاد، 1395).
با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 یک تحول جدي در اقتصاد این کشور ایجاد شد. فعال شدن دیپلماسی اقتصادي ترکیه در این دوره به طور مستقیم با  تغییرات کلی رخ داده در اقتصاد این کشور پس از سال 2002 در ارتباط بوده است. سیاست آزادسازي اقتصادي از سوي این حزب در یک دهه اخیر موجب شد تا دست کنشگران خارجی چون صندوق بین‌المللی پول  و اتحادیه اروپا  براي شتاب بخشیدن به اصلاحات اقتصادي در این کشور باز شود. یکی از ابعاد مهم دیپلماسی اقتصادي ترکیه، جذب سرمایه گذاري مستقیم خارجی و نیز سرمایه گذاري بخش خصوصی ترکیه درخارج از کشور است (گودرزی و معبودی‌نژاد، 1395).
پنج كشور حوزة آسياي مركزي منابع و ذخاير ارزشمندي دارند كه علاقه‌مندی تركيه را به منظور نزديكي بيش‌تر با آنها برمی‌انگیزد، به طوری که قزاقستان، تركمنستان و ازبكستان دارای ذخاير طبيعي هيدروكربني و آهن و همچنین قرقيزستان و تاجيكستان غنی از منابع هيدروژني هستند. موقعيت جغرافيايي تاجيكستان و قرقيزستان نيز به گونه‌ای است كه امكان كنترل جريان آب رودخانه‌هاي آسياي مركزي يعني آمودريا و سيردريا را در اختيار دارند و علاوه بر جاذبه‌هاي توريستي در هر دو كشور، قرقيزستان ذخاير طلا و تاجيكستان سنگ‌های گران‌قیمت دارد (عسگریان، 1394). قرقیزستان و تاجیکستان منابع عمده‌ی گاز و نفت ندارند، اما منابع سرشار آب دارند و حدود 60 درصد آب آسياي مركزي در تاجيكستان قرار دارد که با سرمایه‌گذاری لازم می‌توان از آن برق تولید کرد (متقی دستنایی، 1395).
با توجه به اين كه كشورهاي منطقة آسياي مركزي محدود‌ه‌ای محصور در خشكی­هاي بزرگ آسيا و اروپا هستند، اين كشورها به كشورهايي مانند ايران و تركيه نياز مبرمي دارند تا ارتباطات و تجارت آزاد خود را توسعه دهند. به سبب تنش‌ها و تقابل‌هاي ايالات متحده آمريكا و ايران، مسير ايران درجايگاه يكي از بهترين و به صرفه‌ترین مسيرهاي دسترسی به بازارهاي جهاني در حاشيه قرار گرفته و تركيه جانشين ايران شده است (متقی دستنایی، 1395).
تركيه با استفاده از موقعيت استراتژيك و ژئوپلتيك خود و نقش‌آفريني در انتقال انرژي به ساير نقاط دنيا، جايگاهي ممتاز و نمادين در روابط بین‌لملل پيدا كرده است و از اين طريق هم نيازهاي انرژي داخلي خود را تأمين مي‌كند و هم كانون انتقال انرژي به اروپا شده است (استوار و همکاران، 1399).
  1. 2. عملکرد فرهنگی ترکیه در آسیای مرکزی
رویکردهای دیپلماسی فرهنگی ترکیه در آسیای مرکزی را می‌توان به سه دسته رویکرد غربی، رویکرد فرهنگی با تأکید بر پیوندهای فرهنگی، زبانی و تاریخی و رویکرد نوعثمانی‌گرایی تقسیم کرد. ترکیه با فراز و فرود بسیار، با نزدیک شدن بیشتر به استانداردهای کشورهای اروپایی کوشیده نشان دهد که بهترین راه دورسازی کشورهای نواستقلال از بنیادگرایی اسلامی، الگوگیری آنها از دولت غیردینی آنکارا است (کولایی و همکاران، 1397).
از جمله مهم‌ترین اهداف فرهنگی ترکیه در آسیای مرکزی می‌توان به تبلیغ برای تاسیس وزارتخانه کشورهای ترک‌زبان، ایجاد پول واحد کشورهای ترک‌زبان، تاسیس آموزش و پرورش کشورهای ترک‌زبان و تشکیل انجمن روزنامه‌نگاران ترک زبان اشاره کرد. برخی اقدامات فرهنگی جدی نیز صورت گرفته است، برای نمونه در مورد زبان ترکی، کمیته تدوین دستور زبان ترکی همه‌فهم برای کشورها، سال‌هاست که تاسیس شده و فعال است. در کنار این نهادها، ده‌ها انجمن و نهاد فرهنگی در راستای تقویت همگرایی منطقه‌ای در حوزه فرهنگ، سال‌هاست که با حمایت دولت ترکیه و حتی دولت‌های منطقه فعالیت می‌کنند و تاثیر قابل توجهی را در شناخت بنیادهای مشترک فرهنگی منطقه بر جای گذاشته‌اند.
ارائه بورس تحصیلی به دانشجویان منطقه و ایجاد مدارس و دانشگاه‌ها برای تحصیل جوانان منطقه از جمله مهم‌ترین اقدامات فرهنگی ترکیه در منطقه بوده است. هم‌اینک هزاران نفر از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های ترکیه در منطقه حضور دارند. بنیادها و سازمان‌های متعدد از قبیل بنیاد آموزشی ترکیه، بنیاد ادبیات ترک، بنیاد آموزش ملی و بنیاد پژوهش‌های علمی و بنیاد فرهنگ و آموزش، نقش اساسی در القای سیاست آموزشی ترکیه به جمهوری‌های آسیای مرکزی داشته و دارند (کریمیان و کرمی، 1398).
در گسترش سیاست آموزشی ترکیه، فتح‌الله گولن و جماعت وی نیز تاثیر به سزایی داشتند. وی توانست با تلفیق آموزش و تجارت در برنامه‌های خود توفیق یابد. انجمن گولن در بیش از 50 کشور جهان سرمایه‌گذاری آموزشی کرده است و مدارس آن به 500 و دانشگاه‌های وی به شش مورد رسیده است. به گفته مسئولین این مدارس، فرزندان روسای جمهوری کشورهایی مانند قزاقستان، قرقیزستان و ترکمنستان و فرزندان وزاری این کشور در این مدارس تحصیل کرده‌اند (کریمیان و کرمی، 1398). «روزنامه زمان» وابسته به این جنبش هم‌زمان در ترکمنستان به زبان انگلیسی منتشر می‌شود. یک شبکه ماهواره‌ای به نام «سامان یولو» و شبکه رادیویی و سایت‌های مختلفی هم به این جریان تعلق دارند. پنج کانال تلویزیونی در اختیار این جنبش است که کانال اصلی آن «استار» است. پایگاه مجازی گولن نیز به 12 زبان فعال است (آدمی و نوری، 1392). البته بعد از کودتای نافرجام 2016 در ترکیه که آنکارا انگشت اتهام را به سمت این جنبش گرفت و اعلام کرد که این جنبش به رهبری فتح الله گولن مسئول کودتا بوده‌است. ضمن آنکه دولت ترکیه به کار بسیاری از موسسات و افراد وابسته به این گروه در داخل ترکیه پایان داد، سلسله اقداماتی را نیز علیه موسسات گولن نظیر اقدامات دیپلماتیک جهت تعطیلی مدارس و موسسات وابسته به جنبش گولن در اقصا نقاط جهان از جمله منطقه آسیای مرکزی صورت داد که با موافقت تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان و مخالفت قرقیزستان مواجه شد؛ به طوری که فعالیت‌های این جنبش در جمهوری‌های آسیای مرکزی با محدودیت و کاهش محسوسی مواجه شده است (عسگری، 1395).  
با وجود همة برنامه‌هايي كه تركيه در گسترش زبان و فرهنگ تركي در اين منطقه در پيش گرفت، پس از مدتي ازبكستان و تركمنستان به جاي پان‌تركيسم بر ناسيوناليسم ازبكي، تركمني، قزاق، و قرقيز تأكيد كردند و حتي با زبان و تغيير خط و تاريخ‌نويسي تركيه براي جهان ترك رويه‌اي مخالف در پيش گرفتند. علاوه بر آن، كشورهاي آسياي مركزي دربارة اين كه تركيه راه ارتباط آنها با غرب باشد روي خوش نشان ندادند و مستقيم با غرب (آمریکا و اروپا) و رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار كردند (احمدی، 1388). بر همين اساس، مي‌توان گفت كه رهبران آسياي مركزي پس از استقلال از شوروي همواره دربارة هويت و حاكميت خود در مقابل هویت‌های رقيب نگران بودند و به اقدامات فرهنگي تركيه در یکپارچه‌سازی هويت ملي و فرهنگي روي خوش نشان نمی دهند (استوار و همکاران، 1399).
عدم استقبال کشورهای آسیای مرکزی از ابتکارها و بلندپروازی‌های ترکیه در بهره گرفتن از نقش برادر بزرگ‌تر در اتحاد میان کشورهای ترک‌زبان، وجود ایدئولوژی‌های رقیب در داخل و خارج ترکیه که اقتدار و پایگاه مردمی پان‌ترکیسم را با چالش اساسی مواجه می‌سازند (به ویژه اسلام‌گرایی و ناسیونالیسم محلی) و رقابت‌های گسترده با حضور ترکیه در آسیای مرکزی از سوی کشورهایی چون ایران، چین، روسیه و حتی خود غرب و سرانجام سرخوردگی خود ترکیه و قرار گرفتن بر سر دو راهی انتخاب سیاست خارجی مبتنی بر پیوستن به اتحادیه اروپا یا رفتن به سوی اتحاد جهان ترک مهم‌ترین موانع بر سر پان‌ترکیسم هستند (احمدی، 1388).
  1. 3. سرمایه اجتماعی ترکیه در آسیای مرکزی
از جمله اقدامات ترکیه و کشورهای ترک‌زبان منطقه تاسیس «کنگره دوستی، برادری و همکاری کشورهای ترکی و اجتماعات ترک» در سال 1993 بود. در نخستین اجلاس، كه سران همة كشورهاي ترك‌زبان منطقه و رهبران احزاب سياسي تركيه حضور داشتند، بر سرماية اجتماعي، وحدت و هويت مشترك تركي تأكيد شد. به منظور گسترش سرماية اجتماعي تركيه در آسياي مركزي، اردوغان در اجلاس سال 2007 در باكو خواستار تشكيل اتحادية كشورهاي ترك زبان به منزلة ابزار نخست هماهنگي در سياست خارجي آنها شد. در سال 2008 نيز در مجمع بين پارلماني كشورهاي تر‌ک‌زبان در استانبول با حضور رؤساي پارلمان‌هاي آذربايجان، قرقيزستان، قزاقستان، و تركيه بر اتحاد و پيشرفت منطقه‌ای تاکید شد (احمدی، 1388).
تأكيد بر تأثيرگذاري تركيه، به منزلة قدرتي منطقه‌ای، از سرمایه‌های اجتماعي تركيه است. اين كشور در دوران حاكميت كماليست‌ها همواره خود را قدرتي غربي تصور مي‌كرد و به خاورميانه و آسياي مركزي توجهي نداشت. از دهة 1990 اين رويكرد تغيير كرد و اولويت سياست خارجي‌اش را بر تقويت قدرت منطقه‌اي بنا نهاد. تركيه طي يك دهة گذشته در همة مسائل منطقه‌ای اظهارنظر كرده و با بازيگري فعال درصدد تبديل شدن به ابر قدرت منطقه‌اي و قدرتي جهاني در سياست بين‌الملل است (ساعی و محمدزاده، 1392). در سال 2010 وزارت ديپلماسي اجتماعي ترکیه زير نظر نخست‌وزير راه‌اندازي شد. اين وزارت‌خانه از مراكز مهم گسترش قدرت نمادين تركيه است. تمركز بر کمک‌های انسان‌دوستانه به ديگر كشورها و فراهم  کردن آموزش كم‌توانان از اهداف اين وزارتخانه در كشورهاي هدف است. در سال 2011-2012 کمک به توسعة آموزش افراد سالمند قزاقستان و راه‌اندازی مدارس، وسايل و تجهيزات كمك آموزشي براي نابينايان مورد توجه اين مركز قرار گرفت. ديپلماسي اجتماعي تركيه با محوريت تعدادي سازمان خدمات‌رسان در زمينه‌هاي آموزش كارشناسان، تأمين وسايل كمك آموزشي مدارس، بيمارستان‌ها و كمك‌هاي اجتماعي و بشردوستانه در كشورهاي هدف از جمله آسياي مركزي فعاليت مي‌کند (گودرزی و معبودی‌نژاد، 1395).
  1. 4. اقدامات نظامی و امنیتی ترکیه در آسیای مرکزی
این کشور پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ نقش مؤثرتری در تشدید فعالیت های اسلام گرایانه و بعضاً بنیادگرایانه در آسیای مرکزی ایفا کرده است. وقوع حادثه ۱۱سپتامبر 2001، فرصتی مناسب را برای حضور ترکیه در عرصه های امنیتی و سیاسی آسیای مرکزی و قفقاز فراهم کرد. در این فضا ترکیه موفق شد به شکل مناسبی با عنوان « مبارزه با تروریسم بین المللی »جایگاه خود را در منطقه، به خصوص در عرصه های امنیتی تقویت کند. علاوه بر حادثه ۱۱سپتامبر، مجموعه انفجارهای تاشکند و حوادث باتکن قرقیزستان نیز فرصت را برای حضور ترکیه در فضای امنیتی آسیای مرکزی فراهم کرد (تیمورپور،۱۳۸۸). به نظر می رسدکه رهبران ترک تهدید افراط گرایی تکفیری در آسیای مرکزی را فرصتی برای نفوذ بیشتر در منطقه می دانند؛ منطقه ای که ترکیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی درصدد برآمده تا آن را به حیاط خلوت خود تبدیل کند. 
اردوغان با آگاهی از سهم راهبردی چنین تحولی برای ترکیه، مدت 10 سال است که این ایده را هم‌زمان با اجرای دیپلماسی تهاجمی و نمایشی «نئوعثمانی» تقویت کرده است. همین تداوم قدرت، کشورهای آسیای مرکزی را به دامن ترکیه کشانده است. درواقع دخالت ترکیه در درگیری سوریه جایگاه این کشور را به‌عنوان یک قدرت نظامی شایسته برای جمهوری‌های شوروی سابق تثبیت کرده است. به لطف مشارکت غیرمستقیم در جنگ اوکراین و حمایت لجستیکی از کی‌یف، آنکارا صنایع دفاعی خود را که پهپادهای پیشرفته Bayraktar TB2 پرچمدار آن است در یک ویترین باشکوه به نمایش گذاشته است. پیش از این نیز قدرت نظامی ترکیه در جریان درگیری میان آذربایجان و ارمنستان در قره‌باغ کوهستانی در پاییز 2020 ثابت شده بود و به ‌وضوح برتری فنی باکو را نسبت به رقیب ارمنی خود نشان داد. در سال 2021، ترکمنستان یکی از مشتریان اصلی ترکیه و قرقیزستان که با همسایه تاجیک خود درگیر بود، هر دو برای تجهیز ارتش خود به پهپاد با ترکیه قرارداد تسلیحاتی امضا کردند. ازبکستان نیز در ماه مارس گذشته با ترکیه قرارداد همکاری امضا کرد. دو روز پس از آغاز جنگ میان روسیه و اوکراین، قزاقستان و ترکیه همکاری نظامی فیمابین را مورد بررسی قرار دادند و در اوایل ماه می، توکایف، رئیس‌جمهور قزاقستان، اولین سفر رسمی خود به استانبول را برای بحث در مورد توسعه مسیر تجاری جدید با قزاقستان به منظور ارتباط چین با ترکیه با دورزدن روسیه انجام داد.
 
روابط ترکیه با قدرت‌های منطقه‌ای و غیرمنطقه‌ای در آسیای مرکزی
  1. 1. تقابل و تعامل ایران و ترکیه در آسیای مرکزی
پس از  فروپاشي اتحاد شوروي، محدوديت امكانات و فرصت‌های جديد به وجود آمده از تحولات در آسياي مركزي، به علاوه سیاست‌هاي غرب به ويژه ايالات متحده در برابر نفوذ ايران در حوزه جنوبي اتحاد شوروي، سبب شده تا از آغاز ظهور دولت‌هاي نوبنياد در اين منطقه‌، روابط ايران و تركيه در منطقه به سمت نوعي تقابل و رقابت تمايل داشته باشد، به شكلي كه عناصر و ابعاد اين رقابت مانع از شكل‌گيري يك هسته مركزي متشكل از دو قدرت منطقه‌اي يعني ايران و تركيه در منطقه آسياي مركزي و قفقاز می‌شود. در اين زمينه، موانع همگرايي ميان ايران و تركيه در منطقه آسياي مركزي (و قفقاز) بيشتر پيرامون سه وجه اصلي متبلور و متمرکز است (نوروزی، 1379):
  1. 1. ايدئولوژيك (تقابل اسلام‌گرایی و دنیاگرایی): در مدل « بازي بزرگ جديد» با توجه به ناكامي ايدئولوژي كمونيستي بايد نقش تعيين‌كننده و حياتي را به كشورهاي ايران و تركيه به ترتيب به عنوان نماد اسلام‌گرايي و دنياگرايي بدهيم. در چنين فضايي است كه ايران اسلامي در مقام نماينده اسلام سیاسی، مظهر ارزش‌هاي مذهبي و باني تفكرهاي غرب‌ستيز در مقابل تركيه غيرديني كه نماينده تفكر غير مذهبي و اقتصاد آزاد است،  قرار مي گيرد (نقدی‌نژاد، 1388).
    2. ژئوپليتيك (تقابل نقش‌هاي منطقه‌اي): تلاش متقابل براي تبديل شدن به يك قدرت منطقه‌اي برتر، ريشه اصلي رقابت‌هاي ايران و تركيه را در حوزه جنوبي اتحاد شوروي سابق تشكيل مي‌دهد. از نظر ژئوپليتيك، ترويج و گسترش سياست پان ترك گرايي، كانون اصلي توجه تركيه است، در حالی که برای ایران تبدیل شدن به يك كانون مواصلاتي و محور ارتباط‌هاي منطقه‌ای اهمیت دارد.
    3. رقابت اقتصادي: مشخص‌ترين شكل رقابت اقتصادي كشورهاي ايران و تركيه در منطقه آسياي مركزي را نيز بايد بر سر مسئله ذخاير نفت و گاز و به ويژه احداث خط لوله انتقال آنها دانست.
با وجود این واگرایی، هر چه از زمان ظهور اين كشورهاي جديد در منطقه آسياي مركزي دورتر مي‌شويم، دولت‌هاي ايران و تركيه با آگاهي از ضررهاي متقابل رقابت بيش از حد به ويژه در زمينه اقتصادي و البته انرژي (نفت و گاز) و همچنين با كشف زمينه‌هاي همكاري مشترك از جمله مسائل امنيتي كه هر دو كشور با آن روبرو بودند، سعي كرده‌اند تا از دامنه رقابت كاسته و روابط خود را به سوي همكاري و يا دست كم آميزه‌اي از همكاري و رقابت سوق دهند. البته بايد تأكيد كرد كه از نظر ژئوپليتيك، دو كشور با وجود داشتن منافع گاهي متضاد ناچار به همكاري با يكديگر هستند و همان گونه كه سير روابط اين دو نشان مي‌دهد، اين دو كشور نمي‌توانند براي بلندمدت روابط تنش‌زايي داشته باشند (رفیع و مظلومی، 1391).
با نگاهی به اقدامات دو کشور در این منطقه، به این نتیجه می‌رسیم که ترکیه نسبت به ایران در امر دیپلماسی فرهنگی و کسب اهداف، بهتر عمل کرده است. برای مثال و در مقام مقایسه سیاست‌ها و اقدامات فرهنگی ترکیه و ایران، از سال 1991 تاکنون، ده‌ها هزار دانشجو از کشورهای ترک‌زبان آسیای مرکزی در دانشگاه‌های ترکیه پذیرفته شدند که این دانشجویان پس از فارغ‌التحصیلی و بازگشت به کشورشان معمولا در مناصب حکومتی جذب می‌شوند و تبدیل به لابی ترکیه در این کشورها می‌شوند. این در حالی است که سالانه فقط پنجاه بورسیه تحصیلی از طرف دولت ایران به دانشجویان تاجیک فارس‌زبان داده می‌شد. در عرصه جذب توریسم نیز ترکیه توانسته است با یک برنامه‌ریزی هدفمند فرهنگی و رسانه‌ای در این منطقه هر ساله به تعداد گردشگرانی که از این جمهوری‌ها وارد ترکیه می‌شوند بیفزاید؛ به نحوی که تعداد توریست این جمهوری‌ها که از ترکیه بازدید کرده‌اند در سال 2019 به یک میلیون و صد و هفتاد و یک هزار نفر رسید و از این طریق ترکیه توانسته است درآمدی نزدیک به هشتصد و بیست میلیون دلار کسب کند. اما با وجود ظرفیت­های ایران در زمینه گردشگری، این کشور نتوانسته است با یک برنامه‌ریزی هدفمند فرهنگی و رسانه‌ای در این منطقه از این صنعت و درآمد حاصل از آن استفاده لازم را با توجه به تعداد کم گردشگرانی که از این جمهوری‌ها وارد ایران شده‌اند ببرد. در بعد اقتصادی نیز شاهد پیشتازی ترکیه نسبت به ایران در این منطقه هستیم؛ به گونه‌ای که حجم کلی مبادلات تجاری میان ترکیه و جمهوری‌های آسیای مرکزی به رقمی بالغ بر شش میلیارد و ششصد و سی و هفت میلیون دلار در سال می‌رسد. در حالی که حجم کلی مبادلات تجاری میان ایران و جمهوری‌های آسیای مرکزی تنها هشتصد و هشتاد و یک میلیون دلار است. تمام این شواهد نشان‌دهنده درک درست ترکیه از تحولات و روحیات مردم و دولت‌های این منطقه و موفقیت دیپلماسی فرهنگی این کشور در زمینه افزایش روابط و کسب اهداف نسبت به دیپلماسی فرهنگی ایران در این منطقه است (بصیری و همکاران، 1399).
  1. 2. همگرایی ترکیه و رژیم صهیونیستی
توسعه و گسترش همکاری‌ها و نزدیکی ترکیه و رژیم صهیونیستی یک تحول مهم راهبردی و سیاسی در منطقه غرب آسیا بعد از پایان یافتن جنگ سرد است. این دو بازیگر ضمن آنکه اختلافهایی در اولویت‌ها و برداشت‌های خود نسبت به مسائل مختلف دارند، دارای یک سلسله جهت‌گیری‌ها، اهداف و منافع مشترک در حوزه‌های مورد علاقه از جمله در آسیای مرکزی و قفقاز می‌باشند. وجود منافع همه‌جانبه دو کشور در منطقه مذکور سبب شده است تا آنکارا و تل‌آویو در جهت همسویی هر چه بیشتر سیاست‌ها، حرکت‌ها و اقدامات خود در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز گام بردارند که این امر آثار و پیامدهایی برای منطقه یاد شده دارد. محورهای عمده فصول مشترک دو کشور و پیامدهای آن در این منطقه به قرار زیر است (ملکی، 1377):
  1. 1. از دیدگاه این رژیم همکاری با ترکیه، همگرایی فرهنگی- جغرافیایی آن کشور را در کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز اعتلا خواهد بخشید؛
    2. از دید دو کشور، تلفیق امکانات و توانایی‌های متقابل راهی برای نفوذ بیشتر در بازارهای بکر و وسیع منطقه آسیای مرکزی و قفقاز محسوب می‌شود. ادغام سرمایه و منابع مالی رژیم صهیونیستی و کانون‌های یهودیت در سراسر جهان همراه با نفوذ فرهنگی، سیاسی و تاریخی ترکیه در منطقه، این راه را هموار نموده است؛
    3. نفت دریای خزر به عنوان «بازی بزرگ جدید»، حوزه دریای خزر را به عنوان منبع عظیم نفت خام منطقه به روی رقابت جغرافیای سیاسی و اقتصادی فشرده، گشوده است. برخی از صاحب‌نظران از محور ترکیه و جمهوری آذربایجان در مقابل محور روسیه- ایران- ارمنستان یا ایران- روسیه- ترکمنستان صحبت می‌کنند. رژیم صهیونیستی و ترکیه به دلیل همسویی کلی با آمریکا، منافع مشترکی را تعقیب می­کنند؛
    4. رقابت با ایران و جلوگیری از پیاده شدن الگوی حکومتی آن در منطقه؛
    5. مقابله با استیلا و نفوذ روسیه در منطقه؛
    6. همکاری و همگامی ترکیه با صهیونیست­ها جزئی از سیاست استراتژیک و اهداف نهایی آمریکا و این رژیم در قالب راهبرد خاورمیانه بزرگ با هدف اتصال کشورهای خاور نزدیک، قفقاز، آسیای مرکزی و ترکیه در یک منطقه جغرافیایی سیاسی است؛
    7. استفاده از منابع آب آسیای مرکزی و قفقاز از طریق ترکیه، خواسته استراتژیست‌های صهیونیست و محور همکاری دو جانبه و یکی از فصول مشترک آن دو کشور در قبال منطقه آسیای مرکزی و قفقاز محسوب می‌شود؛
    8. ادعاهایی مبنی بر دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای غیر صلح آمیز و موشک‌های دوربرد بالستیک با هدف غیر بازدارنده و حمایت سیاسی و دیپلماتیک روسیه از ایران در عرصه بین­المللی منبع نگرانی مشترک ترکیه و رژیم صهیونیستی قلمداد می‌شود و دو کشور در مخالفت با رویه روسیه در این زمینه مواضع مشترک دارند.
  1. 3. تقابل ترکیه و عربستان
پس از 1991 که سیطره روس‌ها بر آسیای مرکزی خاتمه یافت، مسلمانان آسیای مرکزی به دنبال یافتن هویت دینی گمشده خود برآمدند. آنان به دنبال الگویی از دینداری بودند تا بتواند آنها را به گذشته تاریخی و اسلامیشان پیوند دهد. ترکیه و عربستان سعودی در نظر داشتند خلاء اعتقادی و معنوی آسیای مرکزی را با ایدئولوژی‌های خود پر کنند. هرچند که در بدو امر ترکیه به دلیل قرابت‌های تاریخی و فرهنگی با مردم آسیای مرکزی برای نفوذ در منطقه دست بالاتر را داشت، اما سعودی‌ها نیز به دلیل دراختیار داشتن مراکز دینی جهان اسلام و ثروت هنگفت حاصل از فروش نفت، ابزارهای نیرومندی را در اختیار داشتند.
ترکیه و عربستان دو کشور مهم در منطقه محسوب می‌شوند که با وجود تمامی تمایزات ذاتی و ماهوی، در غرب آسیا بازیگری می‌کنند. این دو کشور اختلافهایی با هم دارند که موجب شده تا هر دو بلندپروازی‌هایی برای رهبری جهان اسلام سنی داشته باشند. هر یک از دو کشور ترکیه و عربستان خود را مدعی رهبری جهان اهل‌تسنن می‌داند و سعی می‌کنند که خود را در این جایگاه تعریف کند و هر کدام نیز برای کسب این جایگاه، خود را برتر از طرف مقابل می‌داند، ترکیه با توجه به زیرساختارهای سیاسی و اجتماعی که از آن برخوردار است و نسبت به عربستان کشوری دموکراتیک‌تر به نظر می‌رسد سعی می‌کند خود را رهبر جهان اسلام میانه‌رو نشان دهد. در مقابل عربستان با توجه به جایگاهی که بین کشورهای عربی دارد و نیز با توجه به اینکه عرب‌ها خاطره خوبی از عثمانی‌ها ندارند و با حمایت‌های سیاسی آمریکا از عربستان، خود را شایسته رهبری اهل‌تسنن می‌داند (سعیدی، 2021).
درحالیکه عربستان سعودی از سال 1991 آشکارا به دنبال ترویج و تبلیغ ایدئولوژی وهابیت و سلفی‌گری برآمده از آن در این منطقه بوده است، ترکیه نیز چه در دوره حکومت احزاب سکولار و چه در دوره حکومت حزب اسلام‌گرای عدالت و توسعه، در دامن زدن به افراط‌گرایی در آسیای مرکزی به انحای مختلفی دست داشته است. هرچند در سال‌های نخست دهه ۱۹۹۰ به نظر می‌رسید ترکیه نسبت به دیگر بازیگران منطقه ای موفق‌تر عمل کرده است، اما در سال‌های پایانی این دهه، زمانی که تب افراط گرایی و تروریسم در آسیای مرکزی بالا گرفت و روسیه به عنوان وارث امپراتوری شوروی به حیاط خلوت خود در آسیای مرکزی بازگشت، نقش ترکیه تا اندازه‌ای در سایه قرار گرفت. واقعیت آن است که سعودی‌ها در همان چند سال نخست موفق شدند رد پای روشنی از وهابیت در منطقه به جای بگذارند (سعیدی، 2021).
  1. 4. همکاری ترکیه با آمریکا
سیاست ترکیه در قبال آسیای مرکزی به هنگام فروپاشی شوروی، جزء سیاست‌های ملی این کشور نبود. آن سیاست‌ها در واقع سیاست‌های تحمیلی آمریکا بر ترکیه و یا به ‌عبارت ‌دیگر سیاست‌هایی بود که در چارچوب راهبردهای آمریکایی تعریف می‌شد که این راهبردها نیز متمرکز بر کنترل کشورهای تازه استقلال یافته به واسطه ترکیه و مقاومت در برابر تأثیرگذاری چین و روسیه در منطقه بود. این سیاست‌ها از سویی در تعارض با منافع ملی خود ترکیه بود و از سوی دیگر به دلیل تقابلی که با کشورهای آسیای مرکزی، چین و روسیه داشت، با منافع این کشورها نیز سازگار نبود.
در آن دوره خصوصاً جریان گولن به‌عنوان یکی از مهره‌ها مطرح شد و ترکیه به دست آمریکا این جریان را وارد آسیای مرکزی کرد. این سیاست البته باعث بروز اختلاف میان ترکیه و کشورهای آسیای مرکزی نیز شد. تلاش برای ترور کریموف در ازبکستان و یا تلاش برای کودتا در آذربایجان از جمله مسائلی بود که تحت راهبری این جریان آمریکایی رخ می‌داد. در این سیاست‌ها جهان ترکی در راستای منافع آمریکا دچار تشتت و اختلاف شده بودند.
اما امروزه برخی از کارشناسان نیز معتقدند که در مرحله کنونی سیاست‌های ترکیه در کشورهای این منطقه در چارچوبی متفاوت از سیاست‌های ترکیه در دهه 90 است. ترکیه روابط خود با جهان ترکی را برای تقابل یا ضرر رسانی به روسیه و چین و ایران انجام نمی‌دهد بلکه برعکس فعالیت واقعی در این منطقه از منظر ترکیه منوط به حسن همکاری با چین، روسیه و ایران است. این کشورها نیز همگی در برابر سیاست بحران‌سازی آمریکا در منطقه دارای منافع مشترک و هم‌افزا هستند (پرینجک، 1400) که البته این نظر قابل بررسی بیشتر است.
 
نقش‌آفرینی جدید ترکیه در منطقه پس از جنگ اوکراین
طی سال‌های اخیر و پس از تحریم روسیه، ترکیه تبدیل به یکی از مقاصد مهاجران کاری کشورهای آسیای مرکزی شده است. روسیه بعد از بحران اوکراین دچار تحریم اقتصادی شد. با پایین آمدن سطح درآمد در روسیه، فضا برای مهاجران کشورهای آسیای مرکزی در روسیه کمتر شده است  و کشورهایی همانند تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان که عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا هم نیستند بخشی از نیروهای کار خود را به کشورهای عربی از جمله قطر و امارات منتقل کردند و بخشی را هم به ترکیه فرستادند. هم اکنون بخش وسیعی از مهاجران کاری کشورهای آسیای مرکزی که اکثریت آنان از کشور ترکمنستان هستند در ترکیه مشغول به کار و فعالیتند (کوزه‌گر کالجی، 1398).
در دو سال گذشته شاهد توسعه پایدار تجارت دوجانبه میان ترکیه و هر یک از کشوهای این منطقه بوده‌ایم. فقط در سال 2021، مبادلات ازبکستان و قزاقستان با ترکیه نسبت به سال 2019 یک میلیارد دلار افزایش یافته است و دو کشور خواهان افزایش مبادلات تجاری تا 10 میلیارد دلار هستند. مبادلات تجاری ترکیه با قرقیزستان نیز در دو سال گذشته تقریبا دوبرابر شده است. ترکیه حتی درحال جبران کمبودهای ناشی از جنگ اوکراین و محدودیت‌های صادراتی روسیه است و به این ترتیب به تأمین‌کننده اصلی دارو برای برخی از شرکای جدید خود تبدیل شده است. اکنون این موضوع انکارنشدنی است که جنگ در اوکراین منجر به یک پیکربندی مجدد ژئوپلیتیک در منطقه شده است و آنکارا به‌طور مناسب از آن سود می‌برد. به طور طبیعی ترکیه در مواجهه با روسیه تحت تحریم و غیبت منطقه‌ای غرب با خروج از افغانستان و حضور و نفوذ همه‌جانبه و فزاینده چین، به دنبال پرکردن این خلأ استراتژیک است که با اهداف پان‌ترکیستی اردوغان و رؤیای او برای تبدیل‌شدن به رهبر ملت‌های ترک آسیای مرکزی و قفقاز هماهنگی دارد(امیر اصلانی، 1401).
 
جمع‌بندی
روابط ترکیه با کشورهای آسیای مرکزی پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 شکل جدیدی به خود گرفت که با افزایش نفوذ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی ترکیه در این منطقه همراه شد و جایگاه ترکیه را به عنوان یکی از بانفوذترین بازیگران در آسیای مرکزی تثبیت کرد. از این رو برخی کنشگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در تلاش هستند تا از اثرگذاری همه جانبه این کشور بکاهند و مانع از شکل‌گیری هویت مشترک و منطقه‌ای آن باشند. در این راستا توجه ویژه ایران به این امر یک ضرورت است چرا که موقعیت ژئوپلیتیک و منابع موجود در آسیای مرکزی از اهمیت بسیاری برای ایران برخوردار است و اشتراکات هویتی، دینی، فرهنگی و تاریخی و نیز همسایگی ما با آسیای مرکزی می‌تواند توسعه روابط را تسهیل بخشد. در سال‌های گذشته نفوذ اقتصادی ترکیه در منطقه بسیار چشمگیر بوده است و این کشور را در کنار روسیه و چین به یکی از اصلی‌ترین شرکای تجاری آسیای مرکزی تبدیل کرده است. همچنین سرمایه‌گذاری فرهنگی ترکیه بسیار قابل توجه بوده که به طور خاص در امر آموزش توفیق زیادی به دست آورده است اما در حوزه ترویج پان‌ترکیسم با وجود کسب موفقیت‌های جزئی با موانع جدی نیز روبرو بوده است. تا به امروز در مقام مقایسه، کشور ما از منظر کمی در حوزه‎‌هایی مانند حجم تجارت و سرمایه‌گذاری و تعداد موسسات آموزشی و دانشجویان تبادلی با کشورهای آسیای مرکزی و برخی زمینه‌های دیگر ضعیف‌تر از ترکیه عمل نموده است که نیازمند توجه و تلاش بیشتر مسئولین کشور است تا بتوان از ظرفیت‌های آسیای مرکزی بهره برد و به یک بازیگر منطقه‌ای قدرتمند تبدیل شد. البته اقدام دولت سیزدهم در گسترش روابط با همسایگان شمالی رشد قابل توجهی را در مناسبات ایجاد کرده که تداوم این روند رو به رشد برای رسیدن ایران به جایگاهی مطلوب در آسیای مرکزی لازم است.
 انتهای مطلب/

پی‌نوشت‌: منابع
احمدی، حمید (1388). ترکیه، پان‌ترکیسم و آسیای مرکزی: مطالعات اوراسیای مرکزی، سال 2، شماره 5.
استوار، مجید؛ مرادی، سیدمهدی؛ استوار، مجتبی (1399). نقش قدرت نمادين در روابط خارجي تركيه و آسياي مركزي: مطالعات اقتصاد سياسي بین‌الملل، دانشگاه رازی، دورة سوم، شمارة اول، بهار و تابستان 1399، 238-217.
امیر اصلانی، اردوان (1401). ترکیه یک قدرت رو به رشد در آسیای مرکزی: روزنامه شرق، کدخبر: 847450.
آدمی، علی؛ نوری، مهسا (1392). دیپلماسی فرهنگی ترکیه در آسیای مرکزی: فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌رو: فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، دوره 19، شماره 83.
بصیری، محمدعلی؛ موسایی، علی و ایزدی، امیرمحمد (1399). مقایسه دیپلماسی فرهنگی ایران و ترکیه در آسیای مرکزی: جستارهای سیاسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال یازدهم، شماره دوم.
پرینجک، محمد (1400). پویایی‌های سیاست راهبردی ترکیه در آسیای مرکزی: مطالعات شرق. لینک دسترسی:
https://www.iess.ir/fa/interview/2846/
تیمورپور، نوشین (۱۳۸۸). راهبرد حزب عدالت و توسعه در آسیای مرکزی و قفقاز: مطالعات راهبردی جهان اسلام، (۳۹):۱۸۳- ۲۰۶.
رفیع، حسین و مظلومی، اسماعیل (1391). موانع همگرایی ایران و ترکیه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز: مطالعات اوراسياي مركزي، دانشكده حقوق و علوم سياسي، سال پنجم، شماره 10.
ساعی، احمد و محمدزاده، مرتضی (1392). حزب عدالت و توسعه هژمونی کمالیسم: مطالعات اوراسیای مرکزی، دوره ششم، شماره 2.
سعیدی، گلناز (2021). رقابت عربستان و ترکیه در آسیای مرکزی: مرکز بین‌المللی مطالعات صلح. لینک دسترسی:
https://peace-ipsc.org/fa/
شهابی، سهراب (1371). مروری بر وضعیت اقتصادی جمهوری‌های آسیای مرکزی: فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، سال 1، شماره 2.
عسگری، محمدعلی (1395). امپراتوری جهانی فتح‌الله گولن: روزنامه شرق برگرفته از روزنامه الشرق الاوسط، شماره 2680، قابل دسترس در:
https://www.magiran.com/article/3430080
عسگریان، عباسقلی (1394). بررسی تحلیلی چالش‌های روند منطقه‌سازی آسیای مرکزی: فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 90.
کریمیان، علیرضا و کرمی، جهانگیر (1398). سیاست اوراسیایی ترکیه: منافع و دستاوردها: فصلنامه پژوهش‌های روابط بین‌الملل، دوره نهم، شماره دوم.
کوزه‌گر کالجی، ولی (1398). ترکیه و ورود به آسیای‌ مرکزی با قطار فرهنگ: خبرگزاری ایرانا، لینک دسترسی: https://www.irna.ir/news/83588404/
کولایی، الهه؛ کاویانی‌فر، پیمان و روا، سارا (1397). ایران و ترکیه در مجموعه امنیتی آسیای مرکزی: فصلنامه مطالعات روابط بین الملل، سال دوازدهم، شماره 54.
گودرزی، مهناز (1390) سیاست‌های اقتصادی ترکیه در جمهوری‌های آسیای مرکزی: فصلنامه تحقیقات سیاسی و بین‌المللی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، شماره نهم.
گودرزی، مهناز و معبودی‌نژاد، فرشته (1395). قدرت نرم ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی: فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 93.
گوهری مقدم، ابوذر و مددلو، رامین (1395). ریشه‌های عثمانی‌گرایی در سیاست خارجی ترکیه: فصلنامه پژوهش‌های راهبردی سیاست، سال 5، شماره 17.
متقی دستنایی، افشین (1395). تحلیل ژئوپلیتیکی موانع شکل‌گیری همگرایی در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز: فصلنامه مطالعات اوراسیای مرکزی، دوره هشتم، شماره 1.
ملکی، محمدرضا (1377). روابط ترکیه و اسرائیل و آثار آن در آسیای مرکزی و قفقاز: فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال هفتم، دوره سوم، شماره 24، زمستان 1377.
نقدی‌نژاد، حسن (1388). روابط ایران و ترکیه، حوزه‌های همکاری و رقابت: داشگاه آزاد اسلامي، معاونت پژوهش دفتر گسترش توليد علم.
نوروزی، نورمحمد (1379). تقابل ایران و ترکیه در آسیای مرکزی و قفقاز: فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال نهم، دوره سوم، شماره 29.
 
 


کد مطلب: 3198

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/note/3198/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir