در آسیای مرکزی وضعیت راهبردی و ژئوپلیتیکی مطلوبی برای ایران در حال شکل گیری است که تهران باید با در نظر گرفتن چشم اندازهای بلندمدت، آن را به طور سیستماتیک محقق کند. کشورهای آسیای مرکزی می دانند و اعتراف میکنند که مبانی دینی و عقیدتی جمهوری اسلامی ایران نقش اساسی در توسعه اقتصادی، علمی، آموزشی، فرهنگی و سیاسی این کشور داشته و آن را نه تنها به جزیره ثبات در منطقه، بلکه به عنصر کلیدی امنیت منطقه ای و بین المللی تبدیل کرده است.
مطالعات شرق/
"اسن آسوبعلیف" ؛ دکترای تاریخ، رئیس مرکز مطالعات آنالاتیکا
رویدادهای اروپا همانند قبل بر شکل گیری نظم جهانی تأثیر می گذارند – جنگهای جهانی اول و دوم به تدریج الگویی از روابط بین المللی را ایجاد کردند که به پایه و اساس نظم جهانی تبدیل شد. اما تغییرات بعدی (فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) ابتدا این بنیان را متزلزل کردند و سپس اشکال آینده تعامل جهانی کشورها را تغییر دادند.
وضعیت پیچیدهی دنیای مدرن، نتیجه مستقیم روند ناتمام این تغییرات، یا بهتر بگوییم، اصلاحات نظم جهانی توسط مرکز تصمیم گیری - "جهان غرب" به رهبری ایالات متحده - است. هدف اصلی جهان غرب، از بین بردن آخرین کانونهای مقاومت در برابر سلطه طلبی – دولتهای مستقل، مراکز تاریخی قدرت، عناصر کلیدی تمدن جهانی – از جمله روسیه در اروپا، چین در آسیا و جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه است. این دولتها مخالف تشکیل جهان تک قطبی هستند که در آن اراده یک گروه محدود از کشورها بر کل جامعه جهانی تحمیل شده و تصمیمات آن الزامآور است. جهان تک قطبی به معنای رد کامل مفهوم حاکمیت دولتی و استقلال است.
رویدادهای اوکراین و انجام عملیات نظامی توسط روسیه نشانگر مرحله جدید مبارزه برای تشکیل نظم جهانی است که در آن هر یک از کشورهای مذکور نقش منطقهای مهم خود را خواهند داشت. تنها یک دولت مستقل قدرتمند که تصور روشنی از هدف، نقش و اهمیت خود در تمدن جهانی داشته باشد، میتواند آینده ای در نظم نوظهور جهانی داشته باشد.
رویارویی طولانی مدت ایران با تحریمهای بین المللی و پیشرفت موفقیت آمیز علمی-فنی، اقتصادی، نظامی-سیاسی آن نشان داده است که دفاع از حق حاکمیت خود در پیمودن مسیر انتخاب شده توسط مردم، چقدر مهم است.
در این راستا، ایران به عنوان کشوری تلقی میشود که نه تنها بر مناطق خاورمیانه، جنوب آسیا، خلیج فارس، قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی تأثیر میگذارد، بلکه در کنار کشورهایی مانند روسیه و چین، به طور مستقیم در شکل گیری نظام چند قطبی جدید جهانی مشارکت خواهد داشت.
بنابراین لازم است که سلسله سفرهای روسای جمهور کشورهای آسیای مرکزی - تاجیکستان، ترکمنستان و قزاقستان – به ایران را نه تنها از منظر دیدارهای متقابل سران کشورها، بلکه از این نظر که ایران یک بار دیگر به یکی از مراکز جذاب برای کشورهای آسیای مرکزی تبدیل شده است، بررسی کرد. علاوه بر این، بدیهی است که کشورهای منطقه به دنبال شریکی باثبات و قابل پیش بینی هستند که تسلیم فشار خارجی نشود.
به عنوان مثال، سفر امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان، علاوه بر مسائل مربوط به احیای سطح قبلی روابط و رساندن آن به سطح بالاتر، شامل مسائل امنیتی نیز می شد و بعید نیست که هر دو کشور رایزنیهای عمیق تری را برای مقابله با تهدیدهای ناشی از افغانستان آغاز کرده باشند. این احتمال وجود دارد که تاجیکستان و ایران سیاست خود را در قبال دولت طالبان هماهنگ کنند تا بتوانند این گروه را متقاعد کنند که تنوع قومیتی و کثرت گرایی سیاسی افغانستان را هنگام تشکیل دولت در نظر بگیرد. بدیهی است که غفلت طولانی مدت از دومین گروه قومی بزرگ افغانستان – یعنی تاجیکها - می تواند به دور جدیدی از رویارویی مدنی منجر شود و یک بار دیگر چشم اندازهای صلح را در این کشور برای مدتی نامعلوم از بین ببرد.
در هر صورت پس از سفر امامعلی رحمان به ایران میتوان انتظار تقویت بخش اقتصادی و سیاسی روابط دو کشور را داشت. در عین حال، با توجه به اینکه ازبکستان همچنان از تبادل دیدارها با ایران در سطح عالی دوری میکند، بعید نیست که توسعه موفقیت آمیز روابط بین تاجیکستان و ایران بر این کشور نیز تأثیر بگذارد. بر کسی پوشیده نیست که در طول 3 سال گذشته، روابط بین ازبکستان و تاجیکستان شکوفایی بیسابقهای را تجربه کرده و در واقع به روابط برادرانه و حسن همجواری رسیده است. علاوه بر این، همکاری تاجیکستان-ازبکستان نیز نمونه ای از همکاری ترک و فارس است که نشان دهنده همزیستی تاریخی و تأثیر متقابل دو فرهنگ بزرگ است. در این راستا، ممکن است روابط ایران با ازبکستان نیز فعال شود.
میتوان سفر بردی محمداف، رئیس جمهور ترکمنستان را از بسیاری جهات، بسیار مهم دانست. این واقعیت که دولت ترکمنستان پس از یک وقفه تقریبا 5 ساله، با برقراری مجدد روابط موافقت کرده است، میتواند هم رویکرد صبورانه صحیح دیپلماسی ایران را و هم به رسمیت شناختن این واقعیت عینی از جانب دستگاه دیپلماسی ترکمنستان را که _ نمیتوان عامل ایران را برای مدتی طولانی نادیده گرفت_ نشان دهد.
همانطور که مطالب تحلیلی رسانهها نشان میدهد، با وجود اینکه در 5 سال گذشته گفتوگوها در پایینترین سطح ممکن بوده است، ایران به طور کلی برقراری روابط را با ترکمنستان مثبت میداند.
در این راستا، طرفین برای برگزاری هفدهمین کمیسیون مشترک اقتصادی، پانزدهمین کمیسیون مشترک کنسولی-مرزی و نشست کمیته مشترک مشورتی سیاسی در سال جاری در قالب دوجانبه برنامهریزی نمودهاند.
لازم به ذکر است که آقای رئیسی، رئیس جمهور ایران در سخنرانی خود تأکید کرد که «روابط بین کشورها نه تنها از منظر حسن همجواری، بلکه باید از منظر برادری، تمدن مشترک و فرهنگ مورد توجه قرار گیرد». با توجه به این سخنان، به نظر میرسد که ایران رویکرد ترکیه را _ که همیشه از خویشاوندی صحبت میکند_ تکرار می کند.
طرف ایرانی با توجه به نگرانیهای امنیتی خود و همچنین با درک ظرافت این موضوع برای ترکمنستان، به طور مشخص از کشورهایی که می توانند یک تهدید محسوب شوند، نام نَبُرد. بدین ترتیب، حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب اسلامی در جریان مذاکره با رئیس جمهور ترکمنستان خاطرنشان کرد: «روابط دوستانه ایران و ترکمنستان در سطح منطقه و در سطح بین المللی مخالفانی دارد، اما باید بر موانع فائق آمد». طبیعتا هر دو طرف منظور را درک کردند، اما به منظور جلوگیری از توجه بیش از حد به اولین قدم در احیای روابط کامل، آن را بیان نکردند.
رئیس جمهور ایران نیز به نوبه خود تأکید کرد که افغانستان باید یک دولت فراگیر را تشکیل دهد که نماینده تمام گروههای سیاسی و قومی باشد. تمام مشکلات و مسائل منطقه باید در منطقه حل و فصل شود. حضور بیگانگان در منطقه نه تنها امنیت را تامین نمیکند، بلکه مشکلاتی نیز ایجاد می نماید.
اجرای قراردادهای سوآپ گازی و توافق برای افزایش آنها به شکل گیری روابط راهبردی بین ایران و ترکمنستان، که در عمل ناکارآمدی تحریمهای غرب را علیه ایران ثابت می کنند، اشاره دارد. به عبارت دیگر، ایران میتواند به طور کامل از نمونه همکاری با ترکمنستان به عنوان عنصری مهم در تبلیغات سیاسیِ - دور زدن تحریمهای غرب و درستی سیاست دولت و رهبر معنوی آن - استفاده کند.
سفر توکایف، رئیس جمهور قزاقستان را نیز باید از چند موضع بررسی کرد. بویژه با در نظر گرفتن اینکه ایران، ترکمنستان و قزاقستان از طریق یک راه آهن به یکدیگر متصل شدهاند. تقویت روابط تجاری-اقتصادی در این مسیر که می تواند آسیای مرکزی را از طریق ایران و ترکیه به اروپا متصل کند، چشم اندازهای اقتصادی و مزایای سیاسی بسیار زیادی در آینده دارد.
ناگفته نماند که ترکمنستان و قزاقستان از کشورهای حوزه خزر هستند. در این راستا، سیاست ایران در قبال این دو کشور باید از اولویتهای اقتصادی و سیاسی در منطقه آسیای مرکزی باشد.
در نتیجه این مذاکرات، طرفها 21 سند، از جمله بیانیه مشترک رساندن همکاری دوجانبه به سطحی جدید را امضا کردند. توافقات تجاری-اقتصادی عملگرایانه در حوزههای حمل و نقل و لجستیک، انرژی، صنعت و کشاورزی، پایه و اساس تمامی اسناد امضا شده در سفر رئیس جمهور قزاقستان به ایران هستند.
سفر توکایف به ایران با هدف احیای سطح و حجم روابط اقتصادی بین کشورها در شرایط رکود ناشی از تحریمهای بینالمللی اعمال شده علیه ایران به دلیل برنامه هستهای آن و پاندمی کرونا صورت گرفت.
در عین حال، قزاقستان برای ایران از منظر فرمت سه گانه همکاری با روسیه و ترکیه در سوریه نیز حائز اهمیت است. در مجموع، اگر عمیقتر نگاه کنید، قالب مثلثی روابط ایران-روسیه-ترکیه هم در قفقاز جنوبی و هم در آسیای مرکزی کاملا قابل اجرا است که باید در برنامههای آینده دیپلماسی ایران در منطقه نیز مورد توجه قرار گیرد.
ازبکستان و قرقیزستان فعلا از روندهای کلی برقراری روابط نزدیکتر با ایران دور ماندهاند. البته ازبکستان نگرانیهای خاص خود را دارد که ممکن است با همکاری نزدیک با کشورهای غربی و بویژه آمریکا در ارتباط باشد. با توجه به اینکه حمایت بیشتر از اصلاحات اقتصادی و سیاسی در ازبکستان در گرو کمکهای مالی و دیگر حمایتهای این کشورها (کشورهای غربی) است، میتوان اقدامات محتاطانه تاشکند در ارتباط با ایران را درک کرد. علاوه بر این، ازبکستان در مورد راههای حملونقل و ارتباطات، قبلا مسیر پاکستان را برای ارتباطات ریلی و جادهای انتخاب کرده و از توافقهای قبلی با ایران درباره توسعه مسیرها از طریق بندر چابهار صرف نظر کرده است.
در اینجا می توان رویکرد عملگرایانه ازبکستان را این گونه تشریح کرد - پاکستان بر جنبش طالبان که امنیت عبور از خاک افغانستان به آن بستگی دارد، تأثیر تعیین کنندهای دارد. با این حال، مسائل زیادی در خصوص جنبش طالبان و به طور کلی در سیاست پاکستان در قبال آسیای جنوبی در آینده نزدیک مبهم است.
قرقیزستان نیز دارای چشم اندازهای مشارکت در کریدورهای حمل و نقلی است که از طریق ایران افتتاح می شوند. در سال 2021، دولت ایران تصمیم گرفت برای ترانزیت کالاها، زیرساختهای مربوطه را در بندرعباس در اختیار قرقیزستان قرار دهد. قرقیزستان خود به شدت علاقه مند به توسعه و استفاده از کریدور حمل و نقل "ایران-ترکمنستان-ازبکستان-قرقیزستان" است، اما تاکنون اقدامات خاصی در این راستا انجام نشده است. شاید این انفعال به دلیل بررسی ناکافی چشم اندازهای این مسیرها توسط قرقیزستان باشد. با این وجود، میتوان انتظار داشت که در آینده نزدیک، هم وضعیت سفر رئیسجمهور قرقیزستان (طرف ایرانی دعوتنامه مربوطه را ارسال کرده) و هم وضعیت مشارکت در پروژههای حملونقل و سایر پروژهها روشن شود.
در آسیای مرکزی وضعیت راهبردی و ژئوپلیتیکی مطلوبی برای ایران در حال شکل گیری است که تهران باید با در نظر گرفتن چشم اندازهای بلندمدت، آن را به طور سیستماتیک محقق کند. کشورهای آسیای مرکزی می دانند و اعتراف میکنند که مبانی دینی و عقیدتی جمهوری اسلامی ایران نقش اساسی در توسعه اقتصادی، علمی، آموزشی، فرهنگی و سیاسی این کشور داشته و آن را نه تنها به جزیره ثبات در منطقه، بلکه به عنصر کلیدی امنیت منطقه ای و بین المللی تبدیل کرده است.
کشورهای منطقه ایران را بهتر درک کرده و آن را به عنوان یک شریک و متحد بلندمدت در قاره اوراسیا میبینند که روابط استراتژیک با آن در آینده نزدیک به یک اولویت تبدیل خواهد شد. بدیهی است که شکوفایی و پیشرفت مردم آسیای مرکزی و ایران ارتباط تنگاتنگی با درک وحدت پیشینه تاریخی ایران و کشورهای منطقه در چارچوب یک فضای مشترک و تفکیک ناپذیر (اقتصاد، علم، آموزش، فرهنگ، مذهب و امنیت) دارد.
در این راستا، ارائه چشم انداز راهبردی ایران در آسیای مرکزی که نه تنها اهداف و مقاصد ایران را در منطقه روشن می کند، بلکه درک سیاست خارجی ایران را در آسیای مرکزی نیز بسیار تسهیل می کند، منطقی است.
انتهای مطلب/