3 ژانویه سال 1992 بین قزاقستان و چین روابط دیپلماتیک برقرار شد. در حال حاضر، سطح تعامل موجود برای همه روشن است. اما همیشه این طور نبوده است. اگر مسیری که هر دو طرف در طول این سالها طی کردهاند را بررسی کنیم این امر واضح میشود.
نگاهی به روابط قزاقستان و چین
چرایی تبدیل قزاقستان به مهمترین شریک راهبردی چین در آسیای مرکزی
23 دی 1400 ساعت 12:49
3 ژانویه سال 1992 بین قزاقستان و چین روابط دیپلماتیک برقرار شد. در حال حاضر، سطح تعامل موجود برای همه روشن است. اما همیشه این طور نبوده است. اگر مسیری که هر دو طرف در طول این سالها طی کردهاند را بررسی کنیم این امر واضح میشود.
مطالعات شرق/
عادل کائوکناف*
3 ژانویه سال 1992 بین قزاقستان و چین روابط دیپلماتیک برقرار شد. در حال حاضر، سطح تعامل موجود برای همه روشن است. اما همیشه این طور نبوده است. اگر مسیری که هر دو طرف در طول این سالها طی کردهاند را بررسی کنیم این امر واضح میشود.
در اوایل استقلال، برای قزاقستان که تازه شروع به ایجاد روابط خود با جهان کرده بود، چگونگی ایجاد روابط اقتصادی با همسایه شرقی خود کاملا واضح نبود. بخصوص که چین در آن زمان به دلیل اصلاحات دنگ شیائوپینگ دستخوش دگردیسیهای عظیمی شده بود.
با این حال، اولین مرحله شکل گیری روابط بسیار طوفانی بود، چرا که چین در آن زمان (از سال 1978 تا 1991) توانایی خود را برای تولید کالاهای مصرفی ارزان قیمت افزایش داده بود.
در اوایل دهه 90، چین یکی از معدود کشورهایی بود که کالاهایش آنقدر ارزان و فراوان بود که بتواند نیازهای مصرف کنندگان فضای پساشوروی را که تقریبا به همه چیز، از کفش گرفته تا لوازم خانگی نیاز مبرم داشتند، برآورده کند. بازارهای بزرگ کهنهفروشی آن زمان پر از ارزانترین، اما درخشانترین کالاهایی بودند که از بازارهای عمدهفروشی چین آورده میشدند.
این وضعیت به نفع هر دو طرف بود، بنابراین وزارتهای خارجه مجبور شدند تلاشهای جدی برای قانونی کردن واقعیتهای جدید انجام دهند. بنابراین، وزارت خارجه قزاقستان مجبور به ایجاد روابط با چین شد که البته کار آسانی نبود.
لازم به ذکر است که دیپلماتهای قزاقستان میراث دشواری را به ارث برده بودند. اتحاد جماهیر شوروی روابط بسیار پرتنشی با جمهوری خلق چین داشت. این روابط پرتنش در زمان سلطنت خروشچف ایجاد شده بود. سفر گورباچف امکان کاهش تنشها را فراهم آورد. با این حال، پیامدهای آن رویارویی هنوز هم احساس میشود. اما نسیم تغییرات کار خود را کرد و دیپلماسی جوان قزاقستان توانست راه را نه تنها به غرب، بلکه به شرق نیز باز کرده و سنتهای جاده ابریشم باستانی را تجدید نماید.
مرحله دوم به دوره "نفت بزرگ" معروف بود. چین مدتها خود صادرکننده نفت به کشورهای توسعه یافته بود. اما در اواسط دهه 90، به دلیل جهش عظیم در مصرف منابع انرژی در جریان توسعه اقتصادی خود، به کشور واردکننده خالص نفت تبدیل شد. در سال 1997، شرکت ملی نفت چین (CNPC) برای اولین بار به قزاقستان آمد.
لازم به ذکر است که شرکتهای غربی در اوایل دهه 90 که قزاقستان هنوز برای سرمایه گذاران خارجی جذاب نبود به این کشور آمده بودند. در این راستا، مسئله اعتماد به کشور جوان قزاقستان و توانایی آن برای بقا مطرح گردید. بنابراین، قزاقستان مجبور به دادن امتیازات، از جمله قراردادهای مربوط به تولید مشترک شد.
بنابراین در سال 1997،CNPC وارد بازار قزاقستان شد. این شرکت از همان ابتدا مطابق با قوانین مالیاتی کامل قزاقستان کار میکرد. در حال حاضر، CNPC یکی از بزرگترین مالیات دهندگان در بودجه قزاقستان است.
دهه 2000 را میتوان دوران شکوفایی پروژههای نفت و گاز در قزاقستان و چین نامید. قبل از آن، به دلیل درگیری فوق الذکر شوروی-چین هیچ زیرساختی برای انتقال منابع انرژی در شرق آسیا وجود نداشت.
در آغاز هزاره جدید، اقتصاد جهانی رشد بیسابقهای داشت. قیمت منابع انرژی تمام رکوردها را شکست. در عین حال در این شکوفایی، کشورهای آسیایی - چین، کره جنوبی، مالزی، سنگاپور و غیره - محرک اصلی رشد جهانی بود.
به این ترتیب، قزاقستان و چین به سرعت شروع به ساخت زیرساختهای مشترک - خطوط لوله، راه آهن، ایستگاه های پمپاژ و غیره - کردند. علاوه بر این، خط لوله قزاقستان-چین به بخش مهمی از تعامل نه تنها بین دو کشور، بلکه کل سیستم منطقهای اوراسیا تبدیل شد.
شایان ذکر است که در آن زمان دیپلماتهای قزاقستان مجبور شدند به شرکای چینی خود ثابت کنند که کشورشان قادر خواهد بود امنیت خط لوله را تامین کند. زیرا در آن زمان بسیاری از مشاوران بینالمللی به دلیل نزدیکی افغانستان به قزاقستان و احتمال افزایش فعالیتهای تروریستی و نظامی، نسبت به تامین امنیت این خط لوله ابراز تردید کردند.
در حال حاضر، پروژههای قزاقستان-چین که از بنادر اقیانوس آرام تا پایتختهای اروپایی امتداد دارند، باعث میشوند هیچ کس به توانایی قزاقستان برای تامین امنیت مسیرها در برابر تهدیدهای تروریستی، نظامی یا جنایی شک و تردید نداشته باشد.
دهه 2010 - زمانی که شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در پایتخت قزاقستان از راه اندازی ابتکار چینی "یک کمربند - یک جاده" خبر داد- آغاز مرحله جدید در روابط بین دو کشور بود. قزاقستان در پاسخ به این ابتکار، برنامه ساخت ملی «نورلی ژول» را که روندهای جهانی و تمایل چین به مسیرهای جدید به سمت اروپا را نیز در نظر داشت مطرح کرد.
این برنامه بیشتر، یک واکنش به واقعیتهای جدید سیاسی و اقتصادی بود. کشورهای اوراسیا با ایجاد اتحادهای بزرگ، ابتدا اتحادیه گمرکی و سپس اتحادیه اقتصادی اوراسیا را ایجاد کردند.
در این مرحله، کشورها از قبل به خوبی یکدیگر را میشناختند و سطح اعتماد جدی بین آنها وجود داشت. اما اکنون مسئله این است که با توجه به اینکه هزینه حمل و نقل زمینی یک کانتینر حداقل دو برابر حمل و نقل دریایی است، مسیرهای زمینی تا چه اندازه میتوانند با مسیرهای دریایی رقابت کنند.
در حال حاضر، مسیرهایی وجود دارند که به رسمیت شناخته شدهاند. مانند مسیرهای فعلی لینونگان-دویسبورگ یا چین-لندن که از قلمروی قزاقستان عبور میکنند. علاوه بر این، بخش خدماتی جدیدی در اقتصاد قزاقستان ایجاد شده است: لجستیک بین المللی؛ که امروزه حدود 30 درصد از بخش خدمات عمومی را شامل میشود. خط ریلی قزاقستان - ترکمنستان – ایران نیز که امکان ورود به بازار خاورمیانه را فراهم میآورد ساخته شده است. ساخت و نوسازی بنادر آکتائو و کوریک هم فرصتی برای دسترسی به بازارهای قفقاز ایجاد کرده است. کشتیرانی در خزر نیز توسعه یافته است.
در حال حاضر که جهان درگیر پاندمی شده است، سبک زندگی معمولی مختل شده و مرزها بسته شدهاند. برای غلبه بر این چالشها باید تلاش و پشتکار بیشتری داشت. دیپلماتهای قزاقستان با سخت ترین وظیفه یعنی غلبه بر پیامدهای پاندمی مواجه هستند. مخصوصا در شرایطی که هنوز هیچ کس در جهان دستورالعمل آمادهای ندارد. با این حال، امیدواریم دستگاه دیپلماسی قزاقستان بتواند پاسخ شایستهای بدهد، اشکال جدیدی از تعامل را بیابد و تجارت و جامعه قزاقستان از مزایای جدیدی برخوردار شوند .
انتهای مطلب/
* مدیر مرکز چین شناسی در قزاقستان
کد مطلب: 2951