کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

چشم انداز تحولات

ترکمنستان و طالبان؛ تکرار عملگرایی و گریزناپذیری ژئوپلیتیک

15 شهريور 1400 ساعت 14:38


مطالعات شرق/


درآمد:
ترکمنستان، با حدود 800 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان، همواره از تحولات سیاسی و امنیتی این کشور تأثیر پذیرفته است. علاوه بر مناطق درهم ­تنیده مرزی - سرزمینی، حضور گروه­‌هایی از ترکمن‌­ها (هم‌­تباران) در آن ­سوی مرز نیز از موضوع‌های مطرح در بستر مناسبات دو کشور به شمار می‌­رود. محصور بودن هر دو کشور در خشکی (فقدان دسترسی مستقل به دریاهای آزاد) و ضرورت متنوع‌سازی مسیرهای تجاری و صادراتی، بویژه اهمیت صادرات گاز و راه‌­اندازی مسیرهای انتقال آن به سوی بازارهای مصرف در جنوب آسیا برای ترکمنستان و راه‌­اندازی مسیرهای مبادلاتی جدید به سوی شمال و غرب (ورای ایران) برای افغانستان، وجه دیگر روابط این دو همسایه را تشکیل داده است. با همه این­ها، بی‌­ثباتی‌­های پی ­در پی در افغانستان و پدید آمدن برخی تهدیدهای امنیتی آشکار از نواحی مرزی مشترک با آن (مانند ظهور و نفوذ برخی گروه­های تروریستی)، به نظر می­رسد که بسیاری از محاسبات ترکمن­ها را با چالش مواجه ساخته است. در چنین بستری، قدرت گرفتن دوباره طالبان و تسلط آن (تقریبا) بر تمام جغرافیای افغانستان نیز، ضرورت­ های دیگری را پیش روی تصمیم­ گیران ترکمنستان گشوده و آنان را با مجموعه جدیدی از مقدورات و محذورات مواجه ساخته است. بر این اساس، متن پیش­رو در صدد است تا با توجه به ویژگی­ های کلی سیاست و روابط خارجی ترکمنستان از یک­سو و مجموعه تحولات پرشتاب هفته ­های اخیر از سوی دیگر، چشم­ انداز روشنی از مناسبات جاری و آتی بین دو کشور را فراهم آورده و چرایی و چگونگی سناریوهای احتمالی را تبیین نماید.
 
چشم­ انداز عمومی روابط ترکمنستان و طالبان
به گزارش واحد مطبوعات وزارت امور خارجه ترکمنستان، در 18 آگوست 2021، سرکنسول ترکمنستان در مزارشریف (بازاربای کأبأیف) با نماینده طالبان در استان بلخ (قدرت­الله حمزه) دیدار و گفتگو کرد. در این دیدار، با تأکید بر حسن نیت طرف ترکمنی و دامنه گسترده روابط عشق آباد و کابل، پیرامون تداوم خدمات کنسولی این کشور در استان­های شمالی افغانستان و زمینه­ سازی برای ادامه فعالیت عادی مرزها و گمرک ­های بین دو کشور گفتگو شد. همچنین در همین تاریخ، مسئول کنسولگری ترکمنستان در استان هرات با نماینده طالبان در این استان دیدار کرد و در جریان آن، ضمن اشاره به اشتراک های فرهنگی و تاریخی بین طرفین، بر گسترش فضای دوستانه بین طالبان و عشق ­آباد و نیز تداوم فعالیت­ های کنسولی در مناطق غربی افغانستان و تثبیت همکاری­‌های گمرکی در استان هرات تأکید شد.

بنابراین، شاید بتوان ترکمنستان را نخستین کشور از میان همسایگان افغانستان دانست که به صورت رسمی (و تنها پس از گذشت سه روز از ورود نیروهای طالبان به کابل)، تسلط طالبان بر افغانستان را پذیرفته و در جهت برقراری روابط دیپلماتیک آشکار با نمایندگان آن اقدام کرده است. هرچند پیش از آن نیز، از ابتدای سال 2021 حداقل سه نشست یا گفتگوی رسمی آشکار میان دولت ترکمنستان و طالبان در رسانه­ها منعکس شده است (حضو هیاتی از دفتر سیاسی طالبان در عشق­آباد در ماه فوریه، مذاکره وفا حاجی­اف معاون وزیر امور خارجه ترکمنستان با ملا برادر در 11 آگوست و گفتگوی دیگری در 17 ماه آگوست که توسط سهیل شاهین سخنگوی طالبان اطلاع­رسانی شد).

نزدیک به یک سال پیش از این (پائیز سال 2020) هیأتی از وزارت خارجه ترکمنستان وارد دوحه، پایتخت قطر شد و با حضور در محل دفتر طالبان، با نمایندگان آن دیدار کرد. از مقطع تسلط طالبان بر مناطق مجاور ترکمنستان و به دست گفتن کنترل مبادی مرزی تا زمان چیرگی آن بر کابل و خروج کامل نظامیان خارجی از افغانستان، ترکمنستان هیچ­گاه فعالیت­های گمرکی و جریان انتقال کالا را متوقف نکرد. کنسولگری­­ها و سفارت­خانه این کشور نیز تعطیل نشد. دیپلمات­های ترکمن از همان ابتدا با نمایندگان طالبان در تماس بودند و در مقابل، طالبان تاکنون توانسته است تضمین­های لازم برای تأمین امنیت مکان­ها و کارکنان خدمات دیپلماتیک، تأمین امنیت مرزهای مشترک، ایجاد نظارت گمرکی- بهداشتی و ... را فراهم کند.

در این مدت، مرزها و گمرک­های امام نظر-آقینه و سرحدآباد-تورغندی، به مبادی فعال و پرتحرک جریان تأمین کالا برای افغان­ها تبدیل شده است. حتی به نظر می­رسد که نمایندگان طالبان توانسته­ اند اعتماد نسبی ترکمن­ها را در خصوص تدارک بسترهای لازم برای اجرایی شدن پروژه انتقال گاز تاپی (TAPI) در زمان حکومت طالبان به دست آورند. چرا که گفتگو درباره شرایط تحقق این خط لوله از جمله مواردی است که از محتوای دیدارهای بین دو طرف اطلاع­رسانی می­شود (هرچند ممکن است این گفتگوها صرفا در جهت نمایش دیپلماتیک و ایجاد فضای رسانه­ای مثبت پیرامون گمانه­زنی همکاری­های دوجانبه و منطقه­ ای طالبان در آینده بوده باشد). سهیل شاهین در گفتگو با مجری شبکه اسکای­نیوز، افغانستان را «پل ارتباطی بین آسیای مرکزی و جنوبی» دانست و به­طور مشخص به پروژه تاپی، به­عنوان یکی از منابع درآمدی آینده افغانستان اشاره کرد.
 
فرصت­های روابط ترکمنستان و طالبان
ترکمن­ها، پیش از این نیز حکومت طالبان بر افغانستان را در مقطع زمانی 1996 تا 2001 تجربه کرده­اند. در آن دوره، صفرمراد نیازاف رئیس­جمهور وقت ترکمنستان با عملگرایی و اعتماسازی نسبی توانست ارتباط­های مؤثری با نیروهای طالبان برقرار کرده و علاوه بر حفظ امنیت مرزها و جریان عادی مبادله­ های تجاری، پیرامون پروژه ­های خطوط لوله انتقال گاز از مسیر افغانستان نیز به تفاهم ­هایی دست یابد. از همان مقطع، بر خلاف تاجیکستان و ازبکستان (دیگر همسایگان افغانستان در آسیای مرکزی) که نگرانی­ های جدی در خصوص سرریز افراط­گرایی از افغانستان به سرزمین­های خود داشته و مسائلی را در زمینه ارتباط نیروهای افغان و گروه­های تندروی داخلی خویش (و حمایت طالبان از آن گروه­ها) مطرح می­کردند، ترکمنستان دغدغه برجسته ­ای نداشت و حداکثر مطالبات خود را در حفظ امنیت مرزها، ممانعت از قاچاق مواد مخدر از طریق خاک ترکمنستان، تأمین امنیت پروژه­های اقتصادی، مسیرهای تجاری و خطوط انتقال انرژی تعریف کرده بود. هم در دهه 1990 و هم در 2021 ترکمنستان بر خلاف تاجیکستان و ازبکستان، هیچ یک از پناهندگان نظامی یا شهروندان عادی افغانستان را به خاک خود راه نداد. عشق­آباد، با استناد به اصل بی­طرفی دائمی در سیاست خارجی توانست از نقش­آفرینی مؤثر در عملیات­های حمله به طالبان در سال­های پس از 2001 (به جز حمایت­های ترابری محدود و پشتیبانی برخی عملیات­های هوایی در قالب همکاری با ائتلاف بین­المللی) دور مانده و مناسبات خود را در طیفی از بی­ کنشی تا عملگرایی مثبت تعریف کند. به عبارت دیگر، ترکمن­ها، بدون آنکه به حمایت از جریان یا گروهی خاص در افغانستان متهم شوند، توانسته­اند هم با طالبان دهه 1990 و هم با دولت­های مورد حمایت آمریکا در دو دهه گذشته همکاری کنند و اکنون، الگوی مشابهی را در تنظیم مناسبات با «طالبان جدید» نیز در پیش گرفته­ اند.
 
چالش­های روابط ترکمنستان و طالبان
با وجود فرصت­ های متعدد و زمینه مثبت مناسبات عشق ­آباد و طالبان در سال­های گذشته و در حال حاضر، زمینه عمومی بی­ ثباتی و دشواری در پیش­بینی برخی روندهای آتی در فضای سیاسی و امنیتی افغانستان، از جمله چالش­های پیش­روی ترکمنستان است. ترکمن­ های افغانستان بر خلاف تاجیک­ ها و ازبک­ها، در نهادسازی قومی، ایجاد تشکل­های سیاسی مؤثر و یا جریانات شبه­ نظامی موفق نبوده و در سپهر سیاسی افغانستان نیز جایگاه تعیین کننده­ای ندارند. ترکمنستان نیز، با وجود برخی حمایت­ های بشردوستانه در سال­های گذشته و فعالیت­های عمرانی و پزشکی در مناطق ترکمن­ نشین، عملا در ابزارسازی سیاست خارجی بر اساس ظرفیت­های قومی ترکمن­های شمال افغانستان ناکام بوده است.

به ­نظر می­ رسد که بی­ تفاوتی عشق آباد در قبال وضعیت این گروه­ها در جریان منازعات داخلی اخیر، کورسوی امید ترکمن­های این کشور برای اتکا به ترکمنستان را به تاریکی کشانده است. اما وجه دیگر این شرایط، خالی شدن ظرفیت این گروه قومی برای بسیج­ سازی (هرچند محدود) و آمادگی برای مقابله با جریانهای افراط­گرای احتمالی در دفاع از مرزهای ترکمنستان است. پدیده­ای که پیش از این، هر از چند گاه در قالب اعلام آمادگی و تسلیح این گروه­ها برای حمایت از ترکمنستان در برابر جریاناتی مانند داعش و ... در مناطق مرزی استان­های فاریاب، جوزجان یا هرات در خبرها منعکس می­ شد.
در بخش­های دیگر، گروه موسوم به انصارالله که به طالبان تاجیک مشهور شده ­اند، کنترل مرزهای افغانستان و تاجیکستان را بر عهده گرفته ­اند. وضعیت ازبک­های حاضر در بدنه طالبان و بازماندگان جریانات اسلامی ازبکستانی که در دهه­های گذشته از این کشور خارج شده و به طالبان پیوسته­ اند نیز در هاله­ ای از ابهام قرار دارد. در سال­های اخیر بیش از 4000 تبعه ازبک و تاجیک (و تعداد کمتری ترکمن) در میان نیروهای داعش حضور داشته­ اند که سرنوشت بسیاری از آنان همچنان نامشخص است. اما گمانه­ زنی­های نیرومندی در ارتباط با انتقال آنان به افغانستان (و پیوستن به صف نیروهای طالبان و یا ایجاد شاخه­های فرعی و جدید داعش) مطرح می­شود.

این در حالی است که طالبان، با تضمین حفظ ثبات و امنیت مناطق مرزی افغانستان، خود در حال سرکوب برخی شاخه­ های داعش در افغانستان بوده و نشان داده است که حضور «داعشی»­ها را در افغانستان برنمی ­تابد. با وجود این، توان عملیاتی «شاخه خراسان» داعش و قدرت­ نمایی آن در هفته ­های اخیر (مانند حادثه انفجارهای انتحاری در فرودگاه کابل) جدی بودن چالش این گروه را بار دیگر نمایان کرده است. نیازی به یادآوری نیست که مهم­ترین چالش راهبردی و ژئوپلیتیک این گروه برای عشق ­آباد، تعریف دامنه عملیاتی آن در سرزمین­ های وسیعی است که بخش­ های عمده­ای از ترکمنستان را نیز در بر می ­گیرد.

حمایت از طالبان و یا چشم ­پوشی در قبال قدرت­گیری آن، اساسا از طرف بسیاری از کشورهای منطقه با انگیزه مهار جریانات افراط­گرای (افراط­گراتر) مذهبی (مانند داعش) توسط طالبان و جبران ناکارآمدی­ های دولت مورد حمایت آمریکا در مبارزه با این گروه­ها صورت گرفته است. از طرف دیگر، طالبان، به­ عنوان نیرویی که حتی پس از دو دهه سرکوب همچنان به حیات خود ادامه داده و به ­عنوان واقعیت عینی جامعه و سیاست امروز افغانستان مطرح شده است، ابتکار عمل همسایگان و بازیگران منطقه ­ای را با محدودیت­های اساسی مواجه می­سازد. در نتیجه، وضعیت در حال گذار کنونی، بستری آمیخته از چالش­ها و فرصت­های احتمالی را پیش­روی ترکمنستان و سایر همسایگان افغان­ها گسترانده است که آنان را، در موارد بسیاری، ناگزیر از پذیرش شرایط موجود ساخته است.

به بیان دیگر، مهم­ترین چالش ترکمن­ها در روابط با طالبان، ابهام در آینده تمایلات دولت­سازی محدود در جغرافیای افغانستان و یا احیای تفکرات فراسرزمینی در ایجاد خلافت اسلامی یا تأسیس امارت اسلامی خراسان است که در سناریوی اخیر، امنیت هستی­ شناختی و منافع حیاتی ترکمنستان را با چالش­های اساسی مواجه می­ سازد.

برآیند:
زمزمه­ های قدرت­گیری دوباره طالبان (ویا حداقل، حضور مؤثر آن در سپهر قدرت، سیاست و امنیت افغانستان) از سال­های گذشته (با اعلام سناریوی خروج ایالات متحده از این کشور) مطرح شده و گمانه­ زنی­های مختلفی نیز بر اساس آن ارائه شده است. با وجود این شاید تا چند ماه اخیر، هیچ دولت یا بازیگری نمی­توانست تحولات سریعی را که در هفته ­های اخیر رخ داد و منجر به تسلط کامل طالبان بر کابل شد، به صراحت پیش­بینی کند. اما برای ترکمنستان، حتی سناریوی حداقلی برآمدن دوباره طالبان کافی بود تا جهت­ های سیاست و روابط خارجی خود را به سرعت بازطراحی کند. در این مسیر، تقویت احتمال پیوستن به سازوکار شورای همکاری ترک­زبان و استقبال از برنامه­های همکاری دفاعی و نظامی آن، احیای گفتگوهای مشورتی آسیای مرکزی، استقبال از توافق­های همکاری نظامی-دفاعی و اطلاعاتی با روسیه، فعال کردن دیپلماسی دفاعی در روابط دوجانبه با چین و تقویت بنیه دفاع هوایی با خرید چند فروند هواپیمای چندمنظوره در مدت کوتاهی برنامه­ ریزی شد. به نظر می­ رسد که راهبرد ترکمنستان در (باز)تنظیم این مناسبات، تداوم پایبندی به اصول سیاست بی­طرفی (و پرهیز از پیوستن به سازمان­هایی مانند CSO و CSTO) و در عین حال، بهره­ مندی از مزایای همکاری­های دفاعی و نظامی (در قالب طراحی روابط دوجانبه با چین و روسیه) بوده است.

اما در ارتباط با واکنش در قبال تحولات افغانستان و تنظیم مناسبات مستقل با طالبان، راهبرد ترکمنستان همان راهبرد سنتی دهه 1990 است که با چشم­پوشی از ایده­ های آرمانگرایانه، تصمیم­گیری در بستری واقع­گرایانه و در چارچوب عمل­گرایی را توجیه می­ کند. الگوی این عمل­گرایی، تصمیم­ گیری در قالب ماتریسی است که نقطه بهینه آن، کاستن هرچه بیشتر از دامنه تهدیدهای آشکار و افزایش (یا تثبیت) منافع ژئوپلیتیکی است.

اصلی­ترین تهدید ترکمنستان از جانب افغانستان، نفوذ گروه ­های تندروی اسلامی و جریانهای تروریستی در خاک این کشور و مهم­ترین منافع ژئوپلیتیکی آن نیز، تحقق فاز عملیاتی خط لوله تاپی و تأمین امنیت سرمایه­ گذاری است. همان­طور که اشاره شد، با توجه به وضعیت جغرافیایی و ساختار اقتصادی ترکمنستان، چشم­پوشی از افغانستان به­عنوان یکی از مسیرهای اصلی صادرات گاز ترکمنی، غیرممکن به ­نظر می­رسد (و یا بسیار پرهزینه است) و همسایگی با این کشور، بگونه­ ای استعاری، گریزناپذیری ژئوپلیتیکی ترکمنستان را رقم زده است. در چنین بستری و با توجه به سیاست­ها و برنامه­ های اعلامی طالبان در دوره اخیر مبنی بر ایجاد امنیت و گسترش روابط اقتصادی با همسایگان، نقطه بهینه تصمیم­گیری ترکمن­ها در تعامل پیش­دستانه با طالبان و در دست گرفتن ابتکار عمل در برقراری ارتباط رسمی با آنان متبلور شده است. الگویی از عمل­گرایی که احتمالا در جریان آتی مناسبات ترکمنی-افغانی، رونمایی از ابعاد دیگر آن نیز دور از ذهن به نظر نمی­رسد.


دکتر بهروز قزل-پژوهشگر موسسه مطالعات راهبردی شرق
 


کد مطلب: 2776

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/note/2776/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir