نقدی بر مواضع روسیه و ترکیه در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی؛ آیا فرصت های جدیدی برای ایران وجود دارد؟
مطالعات راهبردی شرق/
دکتر اسن اسوبعلیف*
هفته گذشته و پس از یک دوره تنش؛ ارمنستان، آذربایجان و روسیه از دستیابی خود به توافق در مورد آتش بس در قلمرو قره باغ کوهستانی خبر دادند.
اعلام آتش بس بلند مدت در قره باغ کوهستانی را که در نتیجه آن آذربایجان موفق به بازگردادن بیشتر مناطق اشغالی شد (بخشی از این مناطق از راه عملیات نظامی موفقیت آمیز و بخشی دیگر تحت شرایط توافق صلح به آذربایجان بازگردانده شد )، میتوان همزمان یک موفقیت نظامی، دیپلماتیک و ژئواستراتژیک برای سه کشور آذربایجان، ترکیه و روسیه دانست.
اما در این میان ارمنستان به صراحت طرف بازنده است که نه تنها سرزمین های قبلاً اشغال شده آذربایجان را از دست میدهد، بلکه به دلیل از بین رفتن اعتماد به دولتِ نخست وزیر «نیکولای پاشینیان» به تدریج در یک بحران سیاسی و اقتصادی طولانی مدت فرو خواهد رفت.
اگرچه در اسناد رسمی هیچ جایی از ترکیه نام برده نشده است، اما با اطمینان می توان گفت که آذربایجان به نوعی حافظ منافع ترکیه نیز میباشد، منافعی که اکنون فراتر از چارچوب قره باغ کوهستانی رفته و نه تنها قفقاز جنوبی را تحت پوشش قرار میدهد، بلکه تقویت جایگاه خود در آسیای مرکزی را نیز دنبال میکند.
«الهام علی اف» رئیس جمهوری آذربایجان طی سخنرانیهای خود خاطرنشان كرد كه نیروهای نظامی ترکیه نیز به عنوان حافظ صلح در قلمرو این كشور حضور خواهند داشت، اگرچه طرف روسی بلافاصله اعلام کرد که چنین توافقی صورت نگرفته است. طبیعتاً روسیه نمیخواهد حق حضور ترکیه به عنوان ضامن آتش بس را به رسمیت بشناسد، اما ترکیه با کمک آذربایجان عملاً به تحقق چنین هدفی دست خواهد یافت.
بر اساس توافق یادشده، نیروهای حافظ صلح روسی به خاک قره باغ کوهستانی وارد شده و مرکز رصد و نظارت بر آتش بس ایجاد خواهد شد.
بنا به گفته وزارت امور خارجه روسیه، مرکز دیگری که «مرکز روسی - ترکی حل مناقشه» نامیده میشد، در چارچوب «تلاشهای مشترک روسیه و ترکیه» هدف کاملاً متفاوتی را در نظر دارد. البته زمان نشان خواهد داد چه هدفی در نظر گرفته شده است، اما در عین حال ایجاد چنین شکلی از تعامل، حاکی از برنامه های بلندمدت دو کشور می باشد که از مبنای تاریخی برخوردار است.
این در حالیست که تاریخ نشان می دهد که امپراتوریهای روسیه و عثمانی در اروپای شرقی، دریای سیاه، قفقاز و ترکستان اختلاف جدی داشته اند و در برخی مراحل نیز تقابل را به تعامل و بالعکس تغییر دادهاند.
وضعیت فعلی نشان میدهد که تجربه تاریخی، نیاز به تعاملِ نزدیکتر را الزامی میکند، زیرا ترکیه در قرن 21 به طور قابل توجهی جاه طلبیهای ژئوپلیتیک خود را تقویت کرده و سعی در به چالش کشیدن مجدد مناطقی دارد که «حوزه نفوذ سنتی روسیه در قرن 20» شناخته میشدند.
قالب کاملاً موفقی از روابط که طی جنگ سوریه شکل گرفت، در حال تبدیل شدن به چهارچوب پایدار تعامل در مناطق دیگر و از جمله در قفقاز جنوبی است. به صورت طبیعی، در نظر گرفتن وضعیت به شکلی که از یک طرف روسیه و ارمنستان و از طرف دیگر آذربایجان و ترکیه قرار دارند، تا حدود زیادی سطحی نگری به وضعیت كلی این منطقه خواهد بود.
روسیه با توجه به ملاحظات واقع بینانه نسبت به موضوعات تجاری، اقتصادی، حمل و نقل و انرژی به طور عمده علاقه مند حفظ روابط خوب با آذربایجان و ترکیه است. به نظر می رسد که به خودی خود ارمنستان به لحاظ اقتصادی اهمیت چندانی ندارد، اما به عنوان منطقه استراتژیک نفوذ روسیه در قفقاز جنوبی که «مسکو» می خواهد از آن در سیاست منطقهای خود و از جمله در رابطه به ائتلاف آذربایجان و ترکیه (و در آینده در رابطه به ایران به عنوان یکی از مراکز مهم قدرت در قفقاز جنوبی) استفاده کند، بسیار مهم است.
در نتیجه مناقشه قره باغ کوهستانی، ارمنستان به طور جدی تضعیف شده و از نظر اقتصادی و سیاسی مشکلات زیادی را تجربه میکند. چنین شرایطی روسیه را در موقعیت برتر قرار میدهد، زیرا برای مسکو فرصت تاثیرگذاری بر رهبری فعلی ارمنستان فراهم میشود که قبلاً مواضع فوق العاده ضد روسی داشت.
سیاست پاشینیان ثابت کرد که ارمنستان ضمن درگیری با آذربایجان نمی تواند روی حمایت غرب حساب باز کند و فقط روسیه است که در مواقع حساس می تواند کمک و پشتیبانی واقعی انجام دهد.
با این وجود، تقویت مواضع ترکیه در منطقه مشهود است. واقعیت جدید ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی نشان می دهد که اکنون صحبت از صلح طولانی مدت در این منطقه بدون مشارکت ترکیه دشوار خواهد بود و این صلح برای اجرای بسیاری از پروژه ها در زمینه انتقال نفت و گاز و همچنین سایر پروژه های ارتباطاتی بسیار ضروری است. «تاناپ» و «باکو - تفلیس - جیحان» از جمله پروژههایی هستند که منافع بسیاری از کشورها در آنها وجود دارد، بویژه ترکیه که استقلال انرژی خود از جمله از روسیه را به تحقق آنها مرتبط میداند.
در بحبوحه مناقشه قره باغ کوهستانی در سال 2020، بسیاری از کارشناسان روس از احتمال گسترش نفوذ ترکیه در آسیای مرکزی (تا جایی که قادر به تاثیرگذاری روی تصمیمات سیاسی و سپس نظامی - سیاسی خواهد شد) صحبت به میان آوردند. به طور خاص به احتمال ایجاد نیروهای مسلح «توران» متشکل از کشورهای ترک نژاد آسیای مرکزی و ترکیه اشاره شد.
با وجود تناقضات استفاده از اصطلاح «توران» برای نشان دادن اشتراکات نژادی جوامع ترک تبار (در تاریخ، از توران به عنوان منطقه ای از اقوام فارسی زبان یاد می شود.البته این مساله اختلافی است)، در میان مدت ظهور چنین ائتلاف هایی در آسیای مرکزی تحت حمایت ترکیه تردید برانگیز به نظر می رسد. حتی «شورای ترک» (شورای همکاری کشورهای ترکزبان) فعلا یک انجمن فرهنگی و سیاسی است که هدف به هم نزدیک کردن مردم بر مبنای اشتراکات تاریخی، زبانی و فرهنگی را دنبال میکند.
البته این بدان معنا نیست که ترکیه چنین اهداف و برنامههایی را در دستور کار نداشته و برای افزایش نفوذ خود در آسیای مرکزی تلاشهای خاصی انجام نخواهد داد.
در مرحله اقدامات موفقیت آمیز ارتش آذربایجان در قره باغ کوهستانی، «خلوصی آکار» وزیر دفاع ملی ترکیه در تاریخ 26 و 28 اکتبر به قزاقستان و سپس ازبکستان سفر کرد. وی با مقامات نظامی و سیاسی این کشورها دیدار و در مورد زمینههای مختلف همکاریهای نظامی گفتوگو انجام داد. ضمنا وزیر دفاع ملی ترکیه به طور خاص و مکرر روی مشترکات تاریخی و فرهنگی کشورش با آسیای مرکزی تاکید میکرد.
باید گفت که به استثنای بیانیههای رسمی، در مورد جزئیات این سفر هیچ گزارشی منتشر نشد اما برای کارشناسان حوزه نظامی و امنیتی مسلم است که ترکیه به صادرات فن آوریهای نظامی خود و از جمله پهپادها (به ویژه پهپادهای جنگی) که موثر بودن خود را در جریان عملیاتهای ارتش آذربایجان در قره باغ کوهستانی به نمایش گذاشتند، علاقه مند است.
البته فعلا ترکیه به صراحت تصمیم خود را برای یافتن جای پا در بازار پهپادهای کشورهای آسیای مرکزی اعلام نکرده است، اما به نظر میرسد که انتخاب زمان برای ورود به این بازارِ منطقه دقیق و همراه با موفقیت است.
اگر قبل از این ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان سیستمهای هوایی بدون سرنشین را به طور عمده از اسرائیل دریافت میکردند، پس فعلا کشورهای منطقه یا پهپادهای جنگی ندارند و یا در حال مذاکرات با اسرائیل برای تهیه پهپاد هستند. در این مرحله، ترکیه به دنبال بیرون راندن اسرائیل از بازار پهپاد در آسیای مرکزی و یا حداقل به دست آوردن سهم خود در آن است.
به گفته کارشناسان، پهپادهای ترکیه ارزان تر از پهپادهای اسرائیلی بوده و علاوه بر آن ترکیه برای کشورهای منطقه قول ایجاد پایگاه تولید و تعمیر سیستم های خود را نیز میدهد.
مزیت دیگر این است که ترکیه همراه با این سیستمها، فرصتهای آموزشی در زمینه نگهداری و مدیریت این سیستم ها در دانشگاه های نظامی خود را نیز در اختیار این کشور ها قرار می دهد. بنابراین طی مذاکرات وزیر دفاع ملی ترکیه با مقامات قزاقستان و ازبکستان موضوع اعزام دانشجویان در زمینههای تخصصی امنیت سایبری و سایر بخشهای رایانه نظامی مورد بررسی قرار داده شد.
بدون شک افزایش سهم ترکیه در بازار تسلیحات آسیای مرکزی، بویژه در زمینههایی که روسیه یا حضور ندارد و یا حضور ضعیف دارد، یک موفقیت جدی برای مجتمع صنایع نظامی ترکیه به شمار رفته و از چشم انداز مناسبی برای توسعه برخوردار خواهد بود.
به این دلیل انتخاب قزاقستان و ازبکستان به عنوان کشورهای مورد بازدید وزیر دفاع ملی ترکیه اتفاقی نبود، زیرا این دو کشور از پس هزینه های مدرنسازی تجهیزات ارتش های خود و خرید سلاح های جدید با فن آوری بالا بر می آیند.
در باقی موارد، ترکیه همکاری نظامی - فنی خود با کشورهای منطقه را به صورت ارائه کمک های مربوطه دنبال میکند. به عنوان مثال در تاریخ 5 نوامبر سال جاری میلادی با حضور «چنگیز کامل فیرات» سفیر ترکیه در قرقیزستان و «تالای بیک عمرعلی اف» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح قرقیزستان، مراسم رسمی اعطای کمک های ترکیه اعم از لباس نظامی، تجهیزات کوهنوردی و وسایل نقلیه برای پرسنل نظامی قرقیزستان برگزار شد. همچنین، چنگیز کامل فیرات خاطرنشان کرد که ترکیه آماده تقویت و گسترش بیشتر روابط خود با قرقیزستان در زمینه های نظامی و نظامی - فنی میباشد.
در همین حال، فعال شدن ترکیه در کشورهای آسیای مرکزی در متن تحولات قفقاز جنوبی و همچنین پس از تغییر قدرت در قرقیزستان صراحت یافته است.
در چارچوب سفر 10-11 نوامبر سال جاری میلادی «روسلان قزاقبایف» وزیر امور خارجه قرقیزستان به ترکیه و مذاکرات وی با «مولود چاووش اوغلو» همتای ترکی اش، توافق نامه ای در مورد صندوق «معارف» امضا شد. بر اساس این سند، صندوق «معارف» اقدام به افتتاح مدارس در قرقیزستان خواهد کرد.
تصمیم ایجاد این مدارس در حقیقت نتیجه سالها تقاضای ترکیه برای مبارزه با نفوذ نهادهای متعلق به سازمان «گولن» می باشد که در ترکیه تروریستی شناخته شده است.
تشدید فعالیت های ترکیه با وجود رکود اقتصادی این کشور، حاکی از آن است که افزایش تدریجی نفوذ در آسیای مرکزی از اولویتهای سیاست خارجی «آنکارا» می باشد. البته با این وجود نمیتوان گفت که تأثیر ترکیه در آسیای مرکزی با نفوذ روسیه و چین قابل مقایسه میباشد، اما اگر آن را در سطح تأثیر فرهنگی و تاریخی بر مردم منطقه در نظر بگیریم، نتیجه می گیریم که ترکیه قادر به تضعیف قابل توجه روابط روسیه با آسیای مرکزی خواهد بود.
در هر صورت منطق رشد سیاست خارجی ترکیه نشان می دهد که این کشور در میان مدت به دنبال به دست آوردن مواضعی است که برایش اجازه حضور در تمام فرایندهای مهم مربوط به حوزه های فرهنگی، تجاری، اقتصادی و بعدا سیاسی - نظامی منطقه را بدهد.
علاوه بر آن ترکیه هدف استراتژیک بلند مدت، یعنی به رسمیت شناخته شدن چنین حقی را برای خود، از سوی روسیه، دنبال میکند.
ترکیه در قفقاز جنوبی به این هدف دست یافته است: در 12 نوامبر، روسیه با موافقت بر سر ایجاد مرکز مشترک نظارت بر آتش بس در خاک آذربایجان، عملا نقش ترکیه در حفاظت از صلح را پذیرفته است.
گسترش بیشتر حضور ترکیه در قفقاز جنوبی نشان خواهد داد که این طرح تعامل چقدر موثر خواهد بود و تا کجا منجر به اختلاف بین روسیه و ترکیه نخواهد شد.
با در نظر گرفتن مواجهه ارمنستان با مرحله بی ثباتی سیاسی در حال افزایش و عدم اجماع ملی در سطح داخلی نسبت به توافق نامه صلح و همچنین تردیدها در رابطه با نقش روسیه، برای سایر مراکز قدرت در قفقاز جنوبی فرصت های بسیار جالبی فراهم خواهد شد.
در مراحل اولیه مناقشه قره باغ کوهستانی؛ ایران طرح ابتکاری پیشنهادی برای حل مسالمتآمیز این قضیه را در تاریخ 28 اكتبر توسط «عباس عراقچی» معاون وزیر امور خارجه ایران به رهبری آذربایجان ارائه داد. علی رغم اصول حل و فصل گام به گام پیشنهادی جمهوری اسلامی و همچنین تاکید بر ضرورت آزادسازی مناطق اشغالی، طرح «تهران» به عنوان مبنایی برای حل و فصل بحران پذیرفته نشد.
به طور طبیعی یکی از دلایل عدم پذیرش این طرح، فقدان فرصتهای واقعی برای تأثیرگذاری بر رهبری آذربایجان و ارمنستان و همچنین حمایت روسیه و ترکیه از این تلاش ها بود. اکنون طرف ها واقعیت جدید حل و فصل مناقشه قره باغ کوهستانی را که بر اساس آن ترکیه به عنوان یکی از طرف های ضامن آتش بس بلندمدت حضور خواهد یافت، درک میکنند.
ارمنستان که در مراحل ابتدایی مناقشه به مداخله روسیه امید بسته بود، رفته رفته وضعیت واقعی خود را درک می کند: مداخله روسیه نه به دلیل مشارکت با ارمنستان و تعهداتی نسبت به آن، بلکه به دلیل نیاز به تقویت مواضع خود و اهداف استراتژیک در منطقه قفقاز جنوبی صورت پذیرفت.
علی رغم اینکه مسکو در واقع ارمنستان را از شکست نهایی نجات داد، نگاه جامعه این کشور به روسیه متفاوت با گذشته شده است. ارمنی ها به تدریج به درک این موضوع می رسند که روسیه بنابر انگیزه های نوع دوستی از آنها دفاع نخواهد کرد، بلکه از هر فرصتی برای تقویت مواضع خود در منطقه، بویژه با توجه به سیاست های فعال ترکیه استفاده خواهد کرد.
حضور ترکیه در قره باغ کوهستانی به دشمنی تاریخی بین ترکیه و ارمنستان دامن زده و روحیه ملی گرایی را در میان جامعه ارمنستان، تقویت خواهد کرد که احتمال تبدیل آن به یک بحران طولانی مدت سیاسی، در این کشور بعید نخواهد بود.
در چنین شرایطی برای ایران به عنوان کشوری بی طرف و دارای فاصله یکسان با همه طرفهای درگیر، فرصتی مناسب جهت پیشنهاد مشارکت در تلاش های مشترک برای تامین آتش بس و قبل از همه به عنوان بستر یا میدان بی طرف برای پیشبرد روند مذاکرات و بررسی شرایط انجام تعهدات، فراهم خواهد شد.
به نظر می رسد ارمنستان با توجه به عدم وجود متحدان واقعی در منطقه، میتواند از سهم گرفتن ایران در تلاش های مشترک برای دستیابی به صلح طولانی مدت در منطقه استقبال کند. علاوه بر آن روسیه نیز می تواند از این ابتکار با توجه به آنکه مشارکت ایران در امور منطقه میتواند موجب تعادل نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی و تامین ثبات در این منطقه شود، حمایت کند.
انتهای مطلب/