تاثیر عناصر هویتی و قومی ترکمن در حفظ و تداوم ساختار اقتدارگرایانه ترکمنستان
ایران شرقی/
*دکتر ولی کوزهگر کالجی
ساختار سیاسی به شدت اقتدارگرایانه، هرمی و از بالا به پایین ترکمنستان همواره این پرسش را در اذهان به دنبال داشته است که شکل گیری و تداوم چنین ساختاری در قرن و بیست یکم چگونه امکان پذیر است؟ توجه به تاثیر عناصر هویتی و قومی ترکمن می تواند به بخشی از این پرسش پاسخ دهد. هرچند عناصر دیگری نظیر حاکمیت ساختار سیاسی رانتیر مبتنی بر درآمدهای گازی و نظام پلیسی و امنیتی نیز بسیار تاثیرگذار است که بررسی آن موضوع این نوشتار نیست. در رابطه با تاثیر عناصر هویتی و قومی ترکمن در حفظ و تداوم ساختار سیاسی اقتدارگرایانه ترکمنستان، باید به این نکته توجه داشت که مهم ترین ویژگی نظام اجتماعی ترکمنستان، ساختار طایفه ای آن است. طوایف «تکه ها»، «یموت ها»، «ارساری»، «گوکلات ها»، «سالورها» و «نخورها»، شش طایفه اصلی ترکمنستان را تشکیل میدهند. ترکمنستان دارای پنج استان است و این استان ها به نوعی نشاندهنده محل اسکان قبایل بزرگ ترکمن به شمار می رود. در ساختار طایفهای ترکمنستان، سه عنصر «حاکمیت سنت ها و ارزش های ترکمنی»، «شکاف بین طایفه ای: برتری قوم تِکه» و «خاص گرایی و درون گرایی فرهنگ ترکمن» در این ساختار بسیار برجسته و تاثیرگذار است. با پذیرش رابطه متقابل و دیالکتیکی میان ساخت اجتماعی و ساخت سیاسی که بنیان اصلی جامعه شناسی سیاسی را تشکیل می دهد، نقش این سه عنصر را می توان عامل اصلی در حفظ و تداوم ساختار سیاسی اقتدارگرایانه ترکمنستان دانست که در سطح داخلی با دو جریان اصلی تصوف یعنی یسویه (خواجه احمد يسوي) و نقشبندیه (خواجه بهاءالدين نقشبند) و در سطح خارجی نیز با اتخاذ سیاست بی طرفی دائمی در سیاست خارجی از جمله رویکرد محافظه کارانه، امنیتی و توام با سوءظن و بدبینی دولت ترکمنستان نسبت به ترکمن های خارج از کشور، تقویت نیز شده است. با عنایت به نکات و ملاحظات یاد شده، در این یادداشت تحلیلی کوشش شده است زمینه های جامعه شناختی حفظ و تداوم اقتدارگرایی در ساختار سیاسی جامعه ترکمنستان مورد مطالعه قرار گیرد تا شناخت بهتری از روند تحولات همسایه شمال شرقی کشورمان حاصل شود.
مهم ترین ویژگی نظام اجتماعی ترکمنستان، ساختار طایفه ای آن است. طوایف «تکه ها»، «یموت ها»، «ارساری»، «گوکلات ها»، «سالورها» و «نخورها»، شش طایفه اصلی ترکمنستان را تشکیل میدهند. ترکمنستان دارای پنج استان است و این استانها به نوعی نشاندهنده محل اسکان قبایل بزرگ ترکمن به شمار می رود. در ساختار طایفهای ترکمنستان، سه عنصر «حاکمیت سنت ها و ارزش های ترکمنی»، «شکاف بین طایفه ای: برتری قوم تکه» و «خاص گرایی و درون گرایی فرهنگ ترکمن» بسیار برجسته و تاثیرگذار است.
در رابطه با عنصر نخست باید به این نکته اشاره داشت که ساختار طایفه ای ترکمنستان ریشه در سنت تاریخی ترکمن ها دارد که مفاهیمی چون قبیله و طایفه، ریش سفید و بزرگ خاندان، انضباط و تبعیت و فرمانبرداری اعضای طایفه از بزرگان و ریش سفیدان، اعتقاد و باور عمیق به آداب و رسوم، سنتها و ارزش های طایفه ای را در بطن خود داشته که در ساختار اجتماعی و سیاسی ترکمنستان به صورت بارزی بازتاب داشته است.
شکل گیری مجلس «شورای مصلحتی ریش سفیدان ترکمنستان» به عنوان بزرگ ترین نهاد مردمی مشورتی، تبعیت و فرمانبرداری اکثریت مردم ترکمنستان از رئیسجمهور و پذیرش کیش شخصیت نیازاف و بردی محمداف، نشانه سنتی بودن جامعه ترکمنستان است که نتیجه آن هزینه بر بودن هرگونه تغییر اجتماعی و سیاسی است که فرد یا جریان سیاسی و فکری را در مقابل ارزشهای تاریخی و تثبیت شده طوایف ترکمن قرار میدهد.
نکته و موضوع بسیار مهمی که در رابطه با وضعیت سیاسی جامعه ترکمنستان باید به آن توجه نمود، نقش مهم و تاثیرگذار «سنتهای قبیلهای و اعتقادی جامعه ترکمن» است که عامل مهمی در حفظ و تداوم ثبات سیاسی و اقتدارگرایی در کشور ترکمنستان طی ٢٥ سال گذشته بوده است. در سنت های قبیلهای و اعتقادی جامعه ترکمن، نشانه های مشخصی از واقعگرایی، قضاوت های عقلایی، مداراپذیری، احترام و اطاعتپذیری از بزرگان و ریش سفیدان قبیله وجود دارد که موجب شده است فارغ از توجه به کیفیت بسیار پایین روندهای دموکراتیک و میزان آزادی های سیاسی و مدنی در ترکمنستان، ثبات سیاسی و تمکین عمومی نسبت به اقتدار سیاسی در این کشور برقرار باشد. همچنین برای حفظ ساختار سیاسی سکولار، تقویت «اسلام بدون سیاست» به شدت از سوی حاکمیت تبلیغ می شود اما جهت گیری آشکار ضد دینی نیز صورت نمی گیرد. به عنوان مثال، بردی محمداف و خانوده او کاملاً ظواهر اسلامی را در پوشش و رفتارها رعایت می کنند که به دلیل هم خوانی با سنت ها و ارزش های طایفه ای ترکمن ها موجب تداوم و قوام حاکمیت اقتدارگرای ترکمنستان شده است.
اما در رابطه با عنصر دوم، این نکته شایان توجه است که در بین طوایف اصلی ترکمن، برتری قوم «تکه» بسیار محسوس است. عشق آباد، پایتخت ترکمنستان در استان آخال واقع شده است که محل اسکان تاریخی طایفه تکه است. بخش اصلی و عمده کانون های قدرت در ساختار سیاسی ترکمنستان نظیر رئیس جمهور، معاونین و اعضای کابینه از افراد قبیله تکه هستند. رئیس مجلس، رؤسای نهادهای امنیتی و قضائی، به جز دفعات و مقاطعی محدود، همگی تکه بوده اند. صفر مراد نیازاف (ترکمنباشی)، علی رغم ادعای عدم وابستگی قبیله ای، یک «تکه» بود. قربان قلی بردی بردی محمداف، رئیس جمهور کنونی ترکمنستان نیز از همین قبیله است. بنابراین، انحصار گردش نخبگان سیاسی ترکمنستان به اعضای قبیله تکه، به سهولت قابل تشخیص است.
اما عنصر سوم، ویژگیهای روان شناختی و جامعه شناختی فرهنگ ترکمن است که در کانون آن خاص گرایی و درون گرایی این فرهنگ قومی قرار دارد که در مسائلی چون جمعگرایی (وابستگی و وفاداری فرد به گروههای اجتماعی و قومی)، سختگیری شدید در قبال ازدواج جوانان ترکمن با غیر ترکمن، حساسیت بالا نسبت به حفظ آداب و رسوم کهن قبیله ای، رعایت سلسله مراتب و احترام به ریش سفید و بزرگ خاندان، به روشنی قابل مشاهده است. هرچند تضعیف خاص گرایی و درون گرایی در فرهنگ ترکمن از جمله تهدیداتی است که در نتیجه افزایش سطح تحصیلات و آگاهی نسل جدید، برقراری ارتباط با جهان خارج و میل به تغییر در سبک زندگی سنتی و طایفه ای رخ خواهد داد و در همین مقطع کنونی نیز جامعه ترکمن در داخل ترکمنستان هم دستخوش تغییر و تحول شده و از انسجام و انضباط قبیله ای سنتی گذشته فاصله قابل توجهی پیدا کرده است.
اهمیت خاص گرایی و درون گرایی در فرهنگ ترکمنی از این جنبه نیز شایان توجه است که بخش مهمی از بنیان های جامعه شناختی و روان شناختی اتخاذ «سیاست بی طرفی دائم» از سوی دولت ترکمنستان را میتوان بازتاب فرهنگ خاصگرایی و درون گرایی ترکمن ها دانست که ضمن مرزبندی جهان ترکمن با دیگر فرهنگ ها و اقوام، زمینه و شرایط لازم را برای حفظ یکپارچگی ملی در داخل ترکمنستان به ویژه در رابطه با وحدت شش طایفه اصلی ترکمن فراهم نموده است. اهمیت این موضوع از این جهت است که اصل بی طرفی، بنیان سیاست خارجی ترکمنستان را تشکیل می دهد و اصولاً درک روابط خارجی این کشور بدون فهم اصل بی طرفی غیر ممکن است. خاص گرایی و درون گرایی فرهنگ ترکمن در ترکیب با رویکرد محافظهکارانه، امنیتی و توام با سوءظن و بدبینی دولت ترکمنستان نسبت به ترکمنهای خارج از کشور موجب شده است رویکرد بسیار منفعلانه و محتطانه ای در قبال ترکمن های ساکن در ایران، افغانستان، عراق و سوریه در 25 سال گذشته اتخاذ شود.
اما در سطح داخلی، طی سه دهه گذشته به ویژه در دوره رهبری قربانقلی بردی محمداف، به منظور حفظ سنت ها و ارزشهای قومی، غلبه بر شکاف های بین طایفه ای و نیز افزایش مشروعیت سیاسی نظام حاکم سیاسی، «ناسیونالیسم قومی ترکمنی» به صورت موثر و مداومی از سوی دولت ترکمنستان تقویت و ترویج شده است. نکته بسیار مهم، تاکید بر ناسیونالیسم ترکمنی و نه صرفاً قوم تکه است که با هدف مقابله با شکاف های بین طایفه ای در دستور کار حاکمیت ترکمنستان قرار گرفته است. در واقع حاکمیت ترکمنستان در رابطه با ساختار طایفه ای و ناسیونالیسم قومی ترکمنی از این فرصت برخوردار است که با بهره گیری از فضای روحی- روانی از این عناصر اجتماعی بتواند برای جبران بحران مشروعیت در صحنه سیاسی داخلی، پر کردن شکاف های بین طایفه ای و کاهش پیامدهای منفی انحصار قدرت و ثروت در طایفه تکه بهره برداری نماید. اما در مقابل، تهدید احتمالی این موضوع برای حاکمیت سیاسی ترکمنستان نیز این است که تشدید ناسیونالیسم ترکمنی می تواند موجب غیریت سازی در داخل ترکمنستان نسبت به سایر اقلیت های قومی و مذهبی نظیر ازبک ها، روس ها و شیعیان شود و شکاف قومی و اجتماعی را در جامعه ترکمنستان افزایش دهد.
نکته مهم دیگر، تاثیر جریان تصوف بر تقویت عناصر هویتی و قومی ترکمن است که برآیند حفظ و تداوم ساختار سیاسی حاکم بر ترکمنستان بوده است. از میان جریانهای مختلف تصوف، دو جریان یسویه (خواجه احمد يسوي) و نقشبندیه (خواجه بهاءالدين نقشبند) از طرفداران بیشتری برخوردار است؛ هر چند در دوران معاصر گرایش به جریان نقشبندیه در میان ترکمنها به مراتب بیشتر شده است. اشعار مختوم قلی فراغی، شاعر بزرگ ترکمن نیز در گسترش طريقت نقشبنديه نقش مهمی ایفا نموده است. نکته بسیار مهم، تفاوتی است که میان دو جریان سنتی و جدید نقشبندیه وجود دارد. جریان سنتی نقشبندیه، یک جریان غیر سیاسی است و نقش مهمی در نوع رویکرد ترکمنها نسبت به اسلام سیاسی داشته و به حفظ و تداوم نظام سکولار ترکمنستان کمک شایانی نموده است. بنابراین، آموزههای مختومقلی به دلیل انطباق با آموزههای قومی ترکمنها مورد حمایت قربانقلی بردی محمداف است. اما جریان جدید نقشبندیه به مراتب سیاسی تر است و به سلفی گری و جریان وهابیت گرایش شدید و آشکاری دارد.
در مجموع، با پذیرش رابطه متقابل و دیالکتیکی میان ساخت اجتماعی و ساخت سیاسی که بنیان اصلی جامعه شناسی سیاسی را تشکیل می دهد، نقش سه عنصر «حاکمیت سنت ها و ارزش های ترکمنی»، «شکاف بین طایفه ای: برتری قوم تکه» و «خاص گرایی و درون گرایی فرهنگ ترکمن» را می توان در حفظ و تداوم ساختار سیاسی اقتدارگرایانه ترکمنستان بسیار شایان توجه دانست که اتخاذ سیاست بی طرفی دائمی در سیاست خارجی و دو جریان اصلی تصوف یعنی یسویه (خواجه احمد يسوي) و نقشبندیه (خواجه بهاءالدين نقشبند) نیز موجب تقویت آن شده است.