دورنمای تغییر عضویت افغانستان از ناظر به اصلی در سازمان همکاری شانگهای
ایران شرقی
*دکتر ولی کوزه گر کالجی
سازمان همکاری شانگهای طی دو دهه گذشته، گسترش قابل توجه افقی (پذیرش اعضا) و عمودی (اهداف و وظایف) را تجربه کرده است. در حال حاضر این سازمان دارای هشت عضو اصلی (فدراسیون روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، هند و پاکستان)، چهار عضو ناظر (مغولستان، بلاروس، ایران و افغانستان) و شش شریک طرف گفتگو (ارمنستان، جمهوری آذربایجان، کامبوج، نپال، سری لانکا و ترکیه) است. افغانستان از سال 2004 به عنوان مهمان در اجلاس های سازمان همکاری شانگهای حضور پیدا کرد و در اجلاس سران در پکن در سال 2012 به عنوان عضو ناظر (بدون برخورداری از حق رای) پذیرفته شد. طی سال های اخیر بارها مقامات افغانستان تقاضای تبدیل عضویت از وضعیت ناظر به اصلی را مطرح کرده اند که تاکنون مورد موافقت سازمان همکاری شانگهای قرار نگرفته است. تجربه عضویت همزمان هند و پاکستان به عنوان عضو ناظر در سال 2005 و نیز تغییر عضویت هم زمان از ناظر به اصلی در سال 2017 به روشنی گویای این واقعیت است که هند به پشتوانه روسیه و پاکستان نیز به پشتوانه چینی ها توانسته اند این روند را طی کنند. در چنین شرایطی باید دید جایگاه افغانستان چگونه است؟ چین به طور سنتی دارای روابط نزدیکی با پاکستان است و هند نیز به دلیل مشکلات تاریخی با پاکستان و موازانه سازی، موافق عضویت افغانستان است. به نظر می رسد روس ها نیز موافق عضویت کامل افغانستان در سازمان همکاری شانگهای باشند و بارها مقامات روس بر این نکته تاکید کرده اند. با این وجود، نباید فراموش کرد که مکانیسم رایگیری سازمان همکاری شانگهای مبتنی بر سیستم اجماع است و همین سیستم رایگیری، امکان مخالفت کشورهای کوچک منطقه آسیای مرکزی و نیز پاکستان را با تبدیل عضویت افغانستان از ناظر به اصلی، فراهم می سازد. چنانچه ازبکستان دوره اسلام کریم اف و تاجیکستان در سال های اخیر از جمله عوامل اصلی تاثیرگذار در عدم شکل گیری اجماع و موافقت سازمان با تغییر عضویت ایران از ناظر به اصلی بوده اند و لذا این گونه نیست که صرفاً با هماهنگی روسیه و چین بتواند در روند تغییر عضویت اعضای ناظر در سازمان همکاری شانگهای تغییری صورت گیرد. با این وجود به نظر می رسد در بین چهار عضو ناظر کنونی سازمان همکاری شانگهای یعنی مغولستان، بلاروس، ایران و افغانستان، شانس دو کشور بلاروس و افغانستان (با در نظرگرفتن همه ملاحظات و محدودیت ها) از ایران و مغولستان بیشتر باشد و اگر افغانستان بتواند با عبور از شکاف کنونی به یک ثبات نسبی دست یابد، این احتمال وجود دارد که به واسطه اهمیت بسیار بالای مسائل سیاسی، امنیتی و اقتصادی این کشور در آینده نزدیک با تبدیل عضویت این کشور از ناظر به اصلی موافقت شود. با عنایت به نکات و ملاحظات یاد شده، در این یادداشت تحلیلی کوشش شده است سه موضوع دلایل اهمیت و جذابیت افغانستان برای سازمان همکاری شانگهای، دلایل تمایل افغانستان برای تبدیل عضویت از ناظر به اصلی و محدودیت ها و ملاحظات تبدیل عضویت افغانستان از ناظر به اصلی در سازمان همکاری شانگهای مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
«سازمان همکاری شانگهای»1 یک سازمان منطقهای با هویت و کارکرد امنیتی- دفاعی (طبق اساسنامه سازمان) است که طی بیست ساله گذشته گسترش قابل توجه افقی (پذیرش اعضا) و عمودی (اهداف و وظایف) را تجربه کرده است. این سازمان منطقه ای در ابتدا با عنوان «گروه شانگهای – 5»با عضویت پنج کشور روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان شکل گرفت و در اجلاس سران سال 2000 به «مجمع شانگهای پنج» تغییر نام داد. در ششمین اجلاس سران که در روزهای 14 و 15 ژوئن 2001 در شانگهای چین تشکیل شد، ازبکستان نیز به این مجموعه منطقه ای پیوست و نام «مجمع شانگهای پنج» به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر کرد. در ادامه همین روند، پذیرش اعضای ناظر و بدون برخورداری از حق نیز در سازمان آغاز شد و مغولستان در سال 2004 و ایران، هند و پاکستان نیز در سال 2005 به عضویت ناظر «سازمان همکاری شانگهای» پذیرفته شدند. در همین مقطع یعنی سال 2004 از افغانستان نیز به عنوان مهمان در اجلاس های سازمان همکاری شانگهای دعوت شد و در اجلاس های بعدی نیز این روند ادامه یافت.
سازمان همکاری شانگهای در ادامه گسترش افقی خود (افزایش اعضا) اقدام به تعریف مکانیسم جدیدی با عنوان «شرکای طرف گفتگو» در سال 2008 میلادی نمود که در چهارچوب آن کشورهای ارمنستان، آذربایجان، کامبوج، نپال، سریلانکا و ترکیه به عنوان شرکای طرف گفتگوی سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شدند. در گام بعدی گسترش نیز در سال 2012 میلادی، افغانستان در اجلاس سران سازمان در پکن به عنوان عضو ناظر پذیرفته شد. در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در شهر اوفا واقع در فدراسیون روسیه در 9 جولای 2015 (18 تیر 1394) نیز بلاروس که از سال 2009 میلادی در چهارچوب مکانیسم «شرکای طرف گفتگو» با سازمان همکاری داشت، به عنوان عضو ناظر پذیرفته شد. همچنین توافق شد که موقعیت افغانستان از سطح گروه تماس به سطح ریاست های وزارت امور خارجه کشورهای عضو، ارتقا یابد. اما در مهمترین تحول در گسترش افقی سازمان همکاری شانگهای، دو کشور هند و پاکستان که از سال 2005 به عنوان عضو ناظر در سازمان حضور داشتند، در اجلاس سران سازمان در تاشکند ازبکستان در سال 2017 به عنوان عضو اصلی پذیرفته شدند. اما با وجود تقاضا و تمایل دولت ایران، تغییری در وضعیت ناظر ایران در این سازمان تاکنون ایجاد نشده است و کشورمان از سال 2005 تاکنون همچنان در وضعیت ناظر به سر می برد. جدول زیر خلاصهای از ترکیب اعضای سازمان همکاری شانگهای و نقشه شماره 1 نیز پوشش جغرافیایی این سازمان را نشان میدهد.
ترکیب اعضای سازمان همکاری شانگهای
ردیف
اعضای اصلی
اعضای ناظر
شرکای طرف گفتگو
1
روسیه
مغولستان
ارمنستان
2
چین
ایران
آذربایجان
3
قزاقستان
افغانستان
کامبوج
4
قرقیزستان
بلاروس
نپال
5
ازبکستان
سری لانکا
6
تاجیکستان
ترکیه
7
هند
8
پاکستان
اما در رابطه با جایگاه و موقعیت افغانستان در سازمان همکاری شانگهای که موضوع این یادداشت است، ذکر این نکته لازم است که افغانستان پس از پذیرش به عنوان عضو ناظر در اجلاس سال 2012 در پکن، تمایل خود را به تغییر عضویت در این سازمان نشان داد و در سال 2015 رسماً تقاضای تغییر عضویت از ناظر به اصلی را مطرح کرد. هرچند این تقاضای دولت افغانستان بنا به دلایل و ملاحظات مختلفی که در ادامه خواهد آمد، هنوز مورد پذیرش سازمان قرار نگرفته است، اما بسیاری از مقامات و کارشناسان افغانستان در سال های اخیر برای تبدیل عضویت کشورشان در سازمان صراحتاً ابراز تمایل کرده اند. نگارنده در دومین کنفرانس بینالمللی «چشم انداز توسعه و تقویت سازمان همکاری شانگهای» در روزهای 17 و 18 آوریل 2018 (28 و 29 فروردین 1397) در شهر سوچی در جنوب غربی فدراسیون روسیه برگزار شد، از نزدیک شاهد این موضع گیری مقامات افغانستان بوده است.
در این کنفرانس که به نوعی اجلاس کارشناسی و مشورتی قبل از اجلاس وزیران امور خارجه سازمان همکاری شانگهای به شمار می رفت، محمد اعلم ایزدیار، عضو پارلمان و معاون سنای افغانستان در سخنرانی افتتاحیه کنفرانس به صورت رسمی درخواست تبدیل عضویت ایران افغانستان از وضعیت ناظر به اصلی را مطرح نمود. جانان موسی زی، سفیر افغانستان در چین نیز در 20 بهمن 1396 از تلاش کشورش برای کسب عضویت کامل در سازمان همکاری شانگهای خبر داد و اظهار داشت: «اگرچه در حال حاضر افغانستان نقش ناظر در سازمان همکاری شانگهای دارد، اما برای کسب عضویت دایم در این سازمان تلاش میکند. بدون شک هدف اصلی افغانستان از عضویت کامل در سازمان همکاری شانگهای همکاری و توسعه بیشتر این سازمان با همکاری نزدیک تر بین کشورهای عضو این سازمان است. امیدوارم افغانستان در کوتاه مدت بتواند به عضویت کامل این سازمان درآید. عضویت هند و پاکستان در این سازمان در سال ۲۰۱۷ شرایط مناسبی در پی داشته و اکنون کابل خواستار بهرهمند شدن از آن است. کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به منظور مقابله با چالشها و مشکلات منطقه در آینده از امکانات یکسانی برخوردارند. از این رو، در چارچوب شرایط و مقررات همکاریها در شانگهای اعضای این سازمان میتوانند اختلافات موجود شامل تنشهای مناسبات پاکستان و افغانستان را برطرف کنند».2
اما ورای این اظهارات و ابراز تمایل ها، در رابطه با دورنمای تبدیل عضویت افغانستان از ناظر به اصلی در سازمان همکاری شانگهای، نکات و ملاحظات زیر شایان توجه است:
الف: دلایل اهمیت و جذابیت افغانستان برای سازمان همکاری شانگهای
1- تقریباً هر سه موضوع تجزیه طلبی، تروریسم و افراطگرایی که در اساسنامه سازمان همکاری شانگهای از آن به عنوان «سه عنصر اهریمنی» یاد شده است، به نوعی در پیوند با تحولات افغانستان است و کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در سطوح مختلف تحت تاثیر این عناصر هستند که منشاء آن در داخل یا خارج از افغانستان است، اما آثار و نتایج آن کشورهای آسیای مرکزی، چین و روسیه را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین افغانستان به دلیل وجود گروه های مختلف افراطی و تروریستی از جمله طالبان، القاعده و داعش که از پیوندهای نزدیکی با بسیاری از گروه های افراطی و تجزیه طلب در سین کیانگ چین، آسیای مرکزی و برخی از مناطق روسیه به ویژه در قفقاز شمالی برخوردار هستند، از اهمیت بسیار بالایی برای سازمان همکاری شانگهای برخوردار است. دعوت از افغانستان به عنوان مهمان از سال 2004، ارتقای موقعیت افغانستان از سطح گروه تماس به سطح ریاست های وزارت امور خارجه کشورهای عضو در سال 2009 و پذیرش این کشور به عنوان عضو ناظر در سال 2012 نیز به واسطه همین نگرانی و اهمیت تحولات افغانستان صورت پذیرفته است. بویژه آن که حضور داعش در افغانستان موجب تعامل و تقابل جریانهای نوین افراطگرایی یعنی داعش با جریان های سنتی افراطگرایی نظیر طالبان و القاعده شده و همین امر پچیدگی بیشتری به روند افراطگرایی و خشونت در این منطقه بخشیده است. مباحث متعددی که در سال های اخیر در رابطه با تاسیس پایگاه نظامی چین در بدخشان تاجیکستان، برگزاری چندین رزمایش مشترک امنیتی و انتظامی بین چین و تاجیکستان در مرز مشترک با افغانستان و نیز تقویت پایگاه موتوری 201 روس ها در تاجیکستان صورت گرفته است به روشنی گویای عمق نگرانی روس ها، چینی ها و کشورهای آسیای مرکزی از روند تحولات امنیتی افغانستان است که قطعا در صورت عضویت کامل افغانستان در سازمان همکاری شانگهای، این همکاری های پراکنده امنیتی و انتظامی می تواند از انسجام و هماهنگی بیشتری برخوردار شود.
2- کشت و قاچاق گسترده مواد مخدر در افغانستان که از پیوند نزدیکی نیز با «سه عنصر اهریمنی» مد نظر سازمان همکاری شانگهای برخوردار است، دیگر دلیل اهمیت این کشور برای این سازمان منطقه ای است که به طور مستقیم در معرض ترانزیت، توزیع و مصرف انواع مواد مخدر به ویژه تریاک، حشیش و هروئین قرار دارد. کشورهای سازمان همکاری شانگهای بر این نکته واقف هستند که بدون حضور و مشارکت موثر افغانستان و هماهنگی کامل این کشور با مصوبات و طرح های سازمان همکاری شانگهای برای مقابله با کشت و قاچاق گسترده مواد مخدر قادر به رفع این تهدید نخواهند بود. لذا از این منظر نیز افغانستان برای کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای بسیار مهم و کلیدی است و سازمان نمی تواند در روند گسترش افقی (افزایش اعضا) و عمودی (تعریف کارویژه ها) افغانستان را نادیده بگیرد. نقشه زیر که گویای مسیرهای شمالی ترانزیت مواد مخدر از افغانستان به منطقه آسیای مرکزی است به روشنی گویای اهمیت افغانستان برای سازمان همکاری شانگهای در زمینه مقابله با کشت و قاچاق گسترده مواد مخدر است.
مسیرهای شمالی ترانزیت مواد مخدر از افغانستان به منطقه آسیای مرکزی
3- افغانستان در یک دهه اخیر در کانون طرح های مختلف اقتصادی منطقه ای قرار گرفته است که از این جهت نیز برای سازمان همکاری شانگهای بسیار حائز اهمیت است. طرح راه ابریشم چین (ابتکار یک کمربند- یک راه) که خطوط متعد ریلی و جاده ای را از مسیر افغانستان مدنظر قرار داده است، خط لوله گاز تاپی (ترکمنستان- افغانستان- پاکستان- هند) و طرح انتقال برق کاسا ١٠٠٠ (تاجیکستان- قرقیزستان- افغانستان- پاکستان) از جمله موارد مهم آن به شمار می رود. حتی طرح اتحادیه اقتصادی اوراسیا به محوریت روسیه نیز که قزاقستان و قرقیزستان در آسیای مرکزی عضو آن هستند، در کریدور- شمال جنوبی خود نیازمند عبور از افغانستان است. طبیعی است که تامین امنیت چنین طرح هایی که کارگران و مهندسان چینی، تاجیکی، قرقیزی و حتی روس در آن مستقیماً حضور دارند، به موازات آثار و نتایج مثبت و مهم این طرح ها در ایجاد ثبات، توسعه اقتصادی و امنیت پایدار در افغانستان، موضوعاتی نیست که سازمان همکاری شانگهای بتواند از آن غافل بماند.
4- افغانستان طی دو صده اخیر در کانون «بازی بزرگ» قرن نوزدهم و «بازی بزرگ جدید» اواخر قرن بیستم قرار داشته است. مسائل امنیتی پیچیده و چندلایه افغانستان، نوع تعامل و تقابل آمریکا با دولت مرکزی افغانستان و طالبان (به ویژه مذاکرات اخیر آمریکا با طالبان) و مناسبات آمریکا با پاکستان که در دوره دونالد ترامپ بسیار سرد و پرتنش شده است، تداوم رقابت های هند و پاکستان به عنوان دو عضو اصلی سازمان همکاری شانگهای در افغانستان و انتقال برخی از اعضای داعش از سوریه و عراق به افغانستان، مسائلی است که اهمیت حضور و عضویت افغانستان در سازمان همکاری شانگهای را دو چندان می کند. علاوه بر این، عضویت افغانستان از منظر رقابت های کلان ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی روسیه و چین با ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی و افغانستان نیز بسیار شایان توجه و حائز اهمیت است. طراحی و اجرای مکانیسمهای جدیدی از همگرایی منطقهای - بویژه طرح «آسیای مرکزی بزرگ3 و «استراتژی راه ابریشم جدید»،4 از جدیدترین و مهمترین موضوعاتی است که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا طی سال های اخیر در سطح منطقه آسیای مرکزی و مناطق پیرامون آن دنبال کرده است.
عملیاتیشدن این طرحها حاکی از آن است که رویکرد کلان سیاست خارجی آمریکا از سمتگیری شرقی -غربی(آسیای مرکزی- خزر- قفقاز) به سمت شمالی- جنوبی(آسیای مرکزی- افغانستان- آسیای جنوبی) تغییر جهت داده است. واشنگتن در راستای طرح «آسیای مرکزی بزرگ» در پی پیوستگی ژئوپولیتیکی و در چهارچوب «استراتژی راه ابریشم جدید» به دنبال یکپارچگی اقتصادی این سه بخش است، که این دو برنامه را باید مهم ترین و جدیدترین تحول در روند سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال مناطق آسیای مرکزی و جنوبی طی سالهای اخیر دانست که حذف یا دست کم تضعیف طرح راه ابریشم چین (ابتکار یک کمبرند- یک راه) و طرح اتحادیه اقتصادی اوراسیا به محوریت روسیه را مدنظر قرار داده است. بنابراین افغانستان از این منظر نیز در کانون رقابت های کلان ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی روسیه و چین با ایالات متحده آمریکا قرار دارد و عضویت افغانستان در سازمان همکاری شانگهای می تواند همسویی بیشتری را بین این کشور با پکن و مسکو ایجاد کند و در مقابل از ضریب نفوذ آمریکا در این کشور بکاهد.
ب: دلایل تمایل افغانستان برای تبدیل عضویت از ناظر به اصلی در سازمان همکاری شانگهای
1- کابل حضور در یک پیمان امنیت دسته جمعی و منطقه ای نظیر سازمان همکاری شانگهای را به منزله راهی برای ایجاد ثبات و امنیت پایدار در داخل افغانستان، مقابله با افراط گرایی دینی، تروریسم و قاچاق مواد مخدر می داند. در واقع از دید کابل، حضور و عضویت کامل افغانستان به منزله پیشبرد گفتگوهای صلح، کاهش شکاف های داخلی و تشکیل یک دولت واحد ملی و پایدار در درازمدت خواهد بود. از این منظر، حضور قدرت هایی مانند روسیه، چین و هند در این سازمان منطقه ای می تواند به موازنه میان نیروهای داخلی درگیر در صحنه افغانستان که مورد حمایت پاکستان، عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا هستند، کمک نماید.
2- عضویت و حضور فعال در سازمان های منطقه ای و بین المللی بخشی از سیاست خارجی افغانستان برای احیای جایگاه سنتی و تاریخی این کشور در معادلات منطقه ای، توازن بخشی به سیاست خارجی و کاهش نفوذ و تاثیرگذاری انحصاری کنشگران خارجی بویژه پاکستان و آمریکا در عرصه تحولات افغانستان است. از این رو، افغانستان در دو دهه گذشته، عضویت در سازمان همکاری های اسلامی، سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، سارک و سازمان همکاری شانگهای را با جدیت دنبال کرده است. در همین راستا است که افغانستان از سال 2004 به عنوان عضو مهمان در اجلاسهای سازمان همکاری شانگهای شرکت کرده است و در سال 2012 جایگاه خود را در این سازمان به سطح ناظر ارتقاء داده است و اکنون نیز چند سالی است که درصدد تبدیل عضویت از ناظر به اصلی برآمده است. این روند حرکتی گویای اهمیت سازمان همکاری شانگهای برای مقامات و دولتهای مختلف افغانستان اعم از دولت حامد کرزای و دولت اشرف غنی است.
3- به طور سنتی افغانستان هرگونه حرکت و تحرک دیپلماتیک پاکستان در سطح منطقه را با حساسیت بسیار بالا دنبال می کند و به همین دلیل موضوع عضویت ناظر پاکستان در سازمان همکاری شانگهای (2005 تا 2017) و عضویت اصلی پاکستان در این سازمان منطقه ای (2017 تا کنون) موضوعی نیست که افغانستان بتواند به راحتی از کنار آن بگذرد. در واقع، مقامات افغانستان حضور فعال در اجلاس های سازمان همکاری شانگهای و همکاری نزدیک و موثر با دیگر عضو اصلی این سازمان یعنی هند را در امتداد موازنه سازی سنتی کابل- دهلی نو در قبال اسلام آباد ارزیابی می کنند و از این رو مایل هستند با تغییر عضویت افغانستان از وضعیت ناظر به اصلی، گام های موثرتری در این زمینه در قبال سیاست های پاکستان بردارند.
4- عضویت در سازمان همکاری شانگهای بویژه عضویت اصلی و کامل، مجموعه ای از تعهدات مرزی و امنیتی را برای اعضا ایجاد می کند که این تعهدات نقش بسیار مهمی در کاهش تنش های مرزی در آسیای مرکزی ایفا نموده است و هسته اولیه این سازمان که با با عنوان «گروه شانگهای- 5» شکل گرفت نیز اساساً با هدف حل و فصل اختلاف ها و مناقشات مرزی شکل گرفت که نقش بسیار مهمی در انععقاد موافقت نامه های مرزی دو و چندجانبه در آن مقطع بین کشورهای مرکزی و نیز کشورهای این منطقه با روسیه و چین داشت. از این منظر، افغانستان امیدوار است عضویت کامل و اصلی این کشور در سازمان همکاری شانگهای بتواند مشکلات سنتی و تاریخی مرزی با پاکستان بویژه در رابطه با خط مرزی دیوراند را حل و فصل نماید و از طریق مکانیسم های بازدارنده و تعهدآور سازمان همکاری شانگهای، دولت پاکستان را ملزم به حل و فصل و تعیین تکلیف مناقشات مرزی نماید.
5- چنانچه در بخش قبلی اشاره شد، افغانستان طی دو دهه گذشته در کانون طرح های مهم اقتصادی منطقه ای نظیر طرح راه ابریشم چین (ابتکار یک کمربند- یک راه)، خط لوله گاز تاپی (ترکمنستان- افغانستان- پاکستان- هند) و طرح انتقال برق کاسا ١٠٠٠ (تاجیکستان- قرقیزستان- افغانستان- پاکستان) قرار گرفته است که تامین امنیت این طرح های اقتصادی، همواره یکی از دغدغه های مهم مقامات افغانستان بوده است. تحقق امنیت پایدار این طرح های اقتصادی می تواند پیام امنیت سرمایه گذاری های خارجی را به جامعه بین المللی منتقل کند که این امر می تواند سرمایه های خارجی بیشتری را به این کشور بحران زده و به شدت نیازمند سرمایه گذاری خارجی روانه کند. بنابراین، از این منظر نیز افغانستان موضوع عضویت کامل و اصلی در سازمان همکاری شانگهای را به عنوان مکمل و عامل تضمین امنیت پایدار طرح های مهم اقتصادی منطقه ای مورد توجه قرار می دهد.
ج: محدودیت ها و ملاحظات تبدیل عضویت افغانستان از ناظر به اصلی در سازمان همکاری شانگهای
1- تجربه تلخ پذیرش هند و پاکستان انتقادهای فراوانی را متوجه سازمان همکاری شانگهای ساخته است و بسیاری از کارشناسان بر این باورند که به واسطه اختلافات عمیق و سنتی این دو کشور بویژه در رابطه با مناقشه کشمیر، تبدیل عضویت هند و پاکستان از ناظر به اصلی در سال 2017 اقدامی اشتباه بوده است که بر کیفیت و روند همگرایی در سازمان همکاری شانگهای، تاثیر منفی برجای گذاشته است. نگارنده در جلسات مختلف دو کنفرانس سازمان همکاری شانگهای در آوریل سال های 2016 و 2018 در سوچی روسیه از نزدیک شاهد این انتقادات و نیز ادبیات انتقادی و تهاجمی از سوی کارشناسان هندی، پاکستانی و افغانی علیه یکدیگر بود که هر یک طرف مقابل را به حمایت از تروریسم و افراطگرایی متهم می ساخت که این فضای پرتنش موجب نگرانی شدید مقامات و کارشناسان سازمان همکاری شانگهای شده بود. لذا در چنین فضایی، تغییر عضویت افغانستان از ناظر به اصلی می تواند زمینه تنش و تقابل بین افغانستان و هند با پاکستان را در درون سازمان وارد مرحله جدیدی کند و به همان میزان از کیفیت و انسجام آن بکاهد.
2- شکاف کنونی در افغانستان که در نتیجه عدم توافق بین اشرف غنی و عبدالله عبدالله بر سر پذیرش نتایج انتخابات و تشکیل دو دولت در این کشور پیش آمده است، به موازات دورنمای نامشخص گفتگوهای آمریکا با طلبان و نیز طالبان با دولت مرکزی افغانستان نیز بر فرایند تبدیل عضویت این کشور در سازمان همکاری شانگهای تاثیر منفی برجای خواهد گذاشت و به نظر می رسد کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای تا زمان روشن شدن شرایط و ثبات نسبی در این کشور از موافقت با درخواست تبدیل عضویت افغانستان از ناظر به اصلی مخالفت خودداری خواهند کرد.
3- تجربه عضویت هم زمان هند و پاکستان به عنوان عضو ناظر در سال 2005 و نیز تغییر عضویت هم زمان از ناظر به اصلی در سال 2017 به روشنی گویای این واقعیت است که هند به پشتوانه روسیه و پاکستان نیز به پشتوانه چینی ها توانسته است این روند را طی کنند. در چنین شرایطی باید دید جایگاه افغانستان چگونه است؟ چین به طور سنتی دارای روابط نزدیکی با پاکستان است و هند نیز به دلیل مشکلات تاریخی با پاکستان و موازانه سازی، موافق عضویت افغانستان است. به نظر می رسد روس ها نیز موافق عضویت کامل افغانستان در سازمان همکاری شانگهای باشند و بارها مقامات روس بر این نکته تاکید کرده اند.
با این وجود، نباید فراموش کرد که مکانیسم رایگیری سازمان همکاری شانگهای مبتنی بر سیستم اجماع5 است و همین سیستم رایگیری، امکان مخالفت کشورهای کوچک منطقه آسیای مرکزی و نیز پاکستان را با تبدیل عضویت افغانستان از ناظر به اصلی را فراهم می سازد. چنانچه ازبکستان دوره اسلام کریم اف و تاجیکستان در سال های اخیر از جمله عوامل اصلی تاثیرگذار در عدم شکل گیری اجماع و موافقت سازمان با تغییر عضویت ایران از ناظر به اصلی بوده اند و لذا این گونه نیست که صرفاً با هماهنگی روسیه و چین بتواند در روند تغییر عضویت اعضای ناظر در سازمان همکاری شانگهای تغییری صورت گیرد. با این وجود به نظر می رسد در بین چهار عضو ناظر کنونی سازمان همکاری شانگهای یعنی مغولستان، بلاروس، ایران و افغانستان، شانس دو کشور بلاروس و افغانستان (با در نظرگرفتن همه ملاحظات و محدودیت ها) از ایران و مغولستان بیشتر باشد و اگر افغانستان بتواند با عبور از شکاف کنونی به یک ثبات نسبی دست یابد، این احتمال وجود دارد که به واسطه اهمیت بسیار بالای مسائل سیاسی، امنیتی و اقتصادی این کشور در آینده نزدیک با تبدیل عضویت این کشور از ناظر به اصلی موافقت شود.
*پژوهشگر ارشد موسسه مطالعات ایران شرقی
1. Shanghai Cooperation Organization (SCO)
2. «درخواست افغانستان برای عضویت کامل در سازمان همکاری شانگهای»، باشگاه خبرنگاران جوان، 20 بهمن 1396.