جایگاه راهبردی افغانستان در ایجاد همکاریهای منطقهای
افغانستان پلی مابین آسیای مرکزی و آسیای جنوبی
گسترش همکاریهای اقتصادی میان آسیای مرکزی و آسیای جنوبی بیشتر از هر عاملی، وابسته به ارتباط زمینی این دو منطقه میباشد، افغانستان به عنوان کوتاهترین مسیر ارتباط این دو منطقه از جمله عوامل اصلی شکلگیری همگرایی در منطقه قلمداد میگردد. با تکیه بر این موضوع، تمام فعالیتهای منطقهای افغانستان محور، از جمله هفت اجلاس برگزار شده ریکا، راه جدید ابریشم و پروسه استانبول، با تمرکز بر نقش کلیدی افغانستان به عنوان نقطه مرکزی حمل و نقل منطقهای، سعی بر گسترش عملکرد افغانستان در منطقه داشتهاند.
ایران شرقی/
سمرقند دومین شهر بزرگ ازبکستان در تاریخ 22 الی 23 دی ماه 1397 میزبان نشست "گفتمان هند، آسیای مرکزی – افغانستان" با حضور وزرای خارجه افغانستان، هند و کشورهای آسیای مرکزی بود. در این نشست سوشما سواراج وزیر خارجه هند جنگ افغانستان را تحمیل شده توصیف کرد و تامین صلح در کشور را به سود کشورهای منطقه خواند. به گفته وی، افغانستان همانند پلی آسیای مرکزی را به آسیای جنوبی پیوند میزند. وزیر خارجه هند بر همکاریهای بیشتر کشورش با کشورهای آسیای مرکزی تأکید کرد و گفت: "امروز، نقطۀ آغاز یک عصر تازه در روابط هند و آسیای مرکزی است. ما در گفتگوهای خود بر چندین قرن روابط میان مردم هند، آسیای مرکزی و افغانستان تأکید ورزیدیم. ما با یکدیگر همکاران طبیعی به شمار میرویم."
اما سوالی که در اینجا به وجود میآید این است که افغانستان تا چه اندازه میتواند همکاریهای اقتصادی را در منطقه ایجاد نماید؟ سوالی است که در این نوشته کوتاه به آن پرداخته خواهد شد.
موج گریزناپذیر منطقهگرایی و رشد روندهای همگرایی در جهان، همگرایی در سیاست و اقتصاد را به امری اجتنابناپذیر در سیاست و اقتصاد بینالملل بدل کرده و هیچ کشوری نمیتواند خود را در درون مرزهای ملی و جغرافیایی محدود ساخته و از روندهای همگرایی در منطقه خود دوری گزیند. پیوستن یا ایجاد روندهای همگرایی در سیاست و اقتصاد بینالملل، از الزامات اساسی سیاست و اقتصاد دولتها بوده و نمیتوان به صورت جدا افتاده، از روندهای همگرایی در منطقه، به اقتصاد پویا و سیاست فعال دست یافت. امروزه ارتباطات با کشورهای منطقه، از ملزومات اساسی توسعه و پیشرفت و محکی برای سنجش منزلت بینالمللی و قدرت ملی کشورها به شمار میرود. افغانستان نیز قعطاً مشمول همین قاعده بوده و بلکه بیش از سایرین نیاز به همگراییهای منطقهای و پیوستن به اتحادیهها و سازمانهای منطقهای دارد.
وابستگی شدید اقتصادی و تجارت افغانستان به خارج و عدم دسترسی به آبهای بینالمللی و مسیرهای دشوار و بیثبات انتقال کالا به افغانستان، از مسایل اصلی اقتصاد و تجارت افغانستان میباشند.
بعد از فروپاشی نظام دوقطبی، ساختار نوین نظام بینالملل و به تبع آن سیستمهای منطقهای با ابهامهای بسیاری مواجه گردید. در ساختار آشفته پسا جنگ سرد، جایگاه تعدادی از کشورها با ابهامهای بسیاری مواجه گردید. در ساختار آشفته پسا جنگ سرد، جایگاه تعدادی از کشورها در خرده سیستمهای منطقهای به صورت نامشخصی تداوم یافته است. به طوری که نمیتوان به طور قطع بعضی از کشورها را متعلق به منطقه خاصی دانست. افغانستان به سبب موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک ویژه، ما بین چند زیرسیستم منطقهای واقع شده است. این کشور از سمت مرزهای غربی خود با خاورمیانه، از شمال با آسیای مرکزی، از جنوب با آسیای جنوبی و از شرق به نوعی با خاور دور، در تماس است. به عبارت صریحتر، افغانستان در محل تلاقی چند منطقه قرار دارد و میتواند همانند سرزمینی پل مانند، خاورمیانه، آسیای جنوبی، شرق آسیا و آسیای مرکزی را از راه خشکی به یکدیگر پیوند دهد. هر چند از زاویهی کرونولوژیکی (تاریخشناسی) قدمت نقش آفرینی افغانستان به عنوان مرکز وصل کشورهای منطقه به تاریخ راه ابریشم و چندین قرن بعد از آن بر میگردد. اما پس از تحولات سال ۲۰۰۱ میلادی و پایان انزوای طالبانیسم افغانستان و تعاملات و معادلات جدید و عمده سیاسی- امنیتی و اقتصادی در نظام جهانی و سیستمهای فرعی آن، جایگاه ژئوپولیتیکی افغانستان در تحولات عمده منطقهای و جهانی بار دیگر اهمیت یافته و امروز نقطهی وصل کشورهای منطقه در قلب آسیا است. هند به عنوان بازیگر اصلی جنوب آسیا با چشم انداز هژمونی منطقهای و اهداف سیاسی، امنیتی و اقتصادی به دنبال پهن سازی گستره وسیعتر و توسعه روابط با کشورهای منطقه به شمول آسیای مرکزی است. آسیای مرکزی با داشتن منابع انرژی و دومین حوزه مورد توجه سیاست بین المللی پس از خاورمیانه در سه دههی آینده، از پتانسیلهای عظیم ژئوپولیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی برای بازیگرانی هم چون هند، چین، روسیه، ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و برخی از کشورهای کوچک منطقه برخوردار است.
افغانستان از نگاه هند به عنوان کشوری دیده میشود که در جنوب آسیا قرار دارد و به همین دلیل افغانستان اهمیت ویژهای در سیاست خارجی هند دارد. دکترین کلان سیاست خارجی هند کشورها را به سه دایره متحدالمرکز تقسیم میکند که اولین دایره همسایگان نزدیک آن کشور از جمله افغانستان را در بر میگیرد. جایگاه افغانستان در محیط پیرامونی هند واسطهای برای نفوذ این کشور به آسیای مرکزی میباشد.
افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی، همسایگانی هستند که کم و بیش دارای اشتراکات فرهنگی، قومی، زبانی و تاریخی میباشند. موقعیت سرزمینی افغانستان اهمیتی استراتژیک برای کشورهای آسیای مرکزی در ابعاد مختلف مخصوصا در عرصه صادرات انرژی دارد. به طور کلی افغانستان به لحاظ استراتژیک یکی از مسیرهای مناسب برای تجارت انرژی و دسترسی کشورهای آسیای مرکزی به آبهای آزاد است اما متاسفانه مساله ناامنی در افغانستان مانع تحقق این کار ویژه شده است.
همگرایی اقتصادی یکی از موضوعات مهم برای افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی، آسیای جنوبی به شمار میآید، که با شدت گرفتن تلاشها برای گسترش همکاریهای اقتصادی میان آسیای مرکزی و آسیای جنوبی، نقش افغانستان به عنوان کوتاهترین و کم هزینهترین مسیر اتصال این دو منطقه نیز پررنگتر از قبل شده است. بنابراین از دید افغانستان، تمرکز روی نقش سنتی این کشور به عنوان پل ارتباطی این دو منطقه، از جمله اساسیترین مسایل در گسترش همگرایی اقتصادی منطقهای به حساب میآید.
با توجه به تفاوت در منابع و عملکرد کشورهای این دو منطقه، نیاز به یک راهبرد هم تکمیلی تجارتی را میتوان ادعا کرد. با وجودی که کشورهای آسیای جنوبی از جمله هند در زمینه فناوری پیشرفتهتر از کشورهای آسیای مرکزی میباشند، اما از کمبود انرژی رنج میبرند. این مشکل میتواند به طور مشخص با مازاد انرژی در آسیای مرکزی برطرف گردد. پروژه تاپی نیز مثال روشنی از هم تکمیلی تجارتی میباشد، که اگر موفقانه تکمیل شود، گاز را از ترکمنستان و از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال میدهد.
گسترش همکاریهای اقتصادی میان آسیای مرکزی و آسیای جنوبی بیشتر از هر عاملی، وابسته به ارتباط زمینی این دو منطقه میباشد، افغانستان به عنوان کوتاهترین مسیر ارتباط این دو منطقه از جمله عوامل اصلی شکلگیری همگرایی در منطقه قلمداد میگردد. با تکیه بر این موضوع، تمام فعالیتهای منطقهای افغانستان محور، از جمله هفت اجلاس برگزار شده ریکا، راه جدید ابریشم و پروسه استانبول، با تمرکز بر نقش کلیدی افغانستان به عنوان نقطه مرکزی حمل و نقل منطقهای، سعی بر گسترش عملکرد افغانستان در منطقه داشتهاند.
امنیت و ثبات پایدار در افغانستان به نفع کشورهای منطقه است و گسترش ناامنی و تروریزم، کشت و قاچاق مواد مخدر از سوی افغانستان و پاکستان، کشورهای منطقه و همسایه را متضرر خواهد ساخت. با توجه به تحولات اخیر افغانستان به نظر میرسد، نشانههایی از عزم خروج نظامیان خارجی از افغانستان مشاهده میشود. این در حالی است که همسایگان به دلیل امنیت شکننده افغانستان و سیاستهای نا کارآمد در مواجهه با مخالفان مسلح، نگران تشدید ناامنیهای افغانستان هستند. نرمش و کرنش در برابر طالبان و امتیاز دهی یک جانبه به طالبان، این گروه را به با هدف جلب امتیازات بیشتر، مصممتر ساخته است. این چرخه ناقص ادامه دارد و بر میزان خشونتها افزده میشود.
ناامنیهای موجود، یکي از جديترين موانعِ فرا روی همکاريهايِ اقتصادي منطقهای در افغانستان است. در این کشور بسترهاي اجتماعي براي رشد و ظهور بنيادگرايي و افراط گرايي فراهم است و در چنین شرایطی طالبان و داعش به تداوم حیات ادامه میدهنداين گروهها همچون مانعی سد راه همکاريهاي اقتصادي در افغانستان هستند. ضعف حکومت مرکزي و قادر نبودن به اعمال حاکميت در سراسر افغانستان؛ فرصت سرمايه گذاري را این کشور و چندین کشور منطقه سلب نموده است. بنابراين، گروههاي افراطي و دهشت افکن به عنوان مهمترين و اساسيترين مانع برای همکاریهای اقتصادی در منطقه مطرحاند.
مانع ديگر فساد گسترده در سطح دولت و جامعه افغانستان است. در پرتو همکاريهای اقتصادي منطقه، فرصت سرمايهگذاري و استخراج معادن افغانستان وجود دارد اما فساد در عقد قراردادها باعث ميشود که سرمايهگذاري و استخراج معادن در موارد زياد با بن بست مواجه گردد.
سياست خارجي بيثبات و نابسامان افغانستان يکي ديگر از موانع فرا راه همکاريهاي منطقه است. گمان نميرود که کشورهای منطقه به صورت گذشته به همکاري اقتصادي خود در افغانستان ادامه دهند. دليل آن بدون شک، سياست خارجي بيثبات افغانستان در قبال اين کشورها است. حکومت افغانستان براي بهبود وضع اقتصادي و فراهم کردن شرايط و زمينههاي سرمايهگذاري کشورهاي منطقه در افغانستان لازم است که اين موانع را از سر راه بردارد.
اگر بخشی از ريشههاي ناامني افغانستان در خارج از این کشور ریشه داشته باشد، همکاريهای اقتصادی بر اساس منافع مشترک کشورهای منطقه، میتواند عاملی در کاهش تنش و منازعه قلمداد گردد.اما در صورتی که همکاريهای اقتصادي در افغانستان در سطح خُرد باقي بماند و منافع مشترک ميان کشورها ايجاد نگردد، نه تنها امنيت این کشور بهبود نمييابد، بلکه ممکن است کشورها براي دستيابي به منابع طبيعي افغانستان با یکدیگر به رقابت بپردازند و نتيجه اين رقابت، تبديل شدن افغانستان به ميدان جنگ کشورهاي منطقه باشد. با اين حال، همه چيز بستگي تام و تمام به چگونگي بازي افغانستان با کشورهاي منطقه دارد.
سخن آخر اینکه، تحلیلگران کشورهای منطقه از افغانستان به عنوان یک مریض یاد مینمایند و معتقدند که اکنون شرایط در این کشور بیثبات است ولی در عین حال میگویند فرصتی برای بهبودی اوضاع فراهم شده که در گذشته چنین نبوده است. در این شرایط منافع همه کشورهای منطقه اقتضا میکند که به افغانستان توجه بیشتری داشته باشند.