عمران خان در شرایطی به پیروزی رسید که رهبران دو حزب سنتی، شرایط مطلوبی نداشتند و خصوصا مسلم لیگ ن – رقیب اصلی عمران خان- شدیدا تحت فشار قوه قضائیه و احکام سنگین دادگاه قرار داشت و رهبر این حزب از چند روز قبل از انتخابات به همراه دخترش به زندان منتقل شده بود.
فارغ از اینکه چه مقدار این انتخابات را مهندسی شده یا کنترل شده بدانیم و یا آن را انتخاباتی آزاد و نتیجه آن را خواستِ مردمِ سرخورده پاکستان، از احزاب سنتی تلقی کنیم، پیروزی عمران خان، تاثیرات خود را در عرصه سیاستهای داخلی و خارجی پاکستان خواهد گذاشت.
ایران شرقی/
عباس فیاض *
عمران خان بازیکن سابق کریکت و کسی که در کسوت کاپیتان تیم کریکت، پاکستان را قهرمان جهان کرد حالا در یک قدمی پست نخست وزیری ایستاده است.
عمران خان نیازی، که یک پشتون زاده است، در حالی که زمانی به طنز حزب او را حزب یک نفره میخواندند، پس از طی کردن یک روند رو به رشد در دورههای گذشتهی انتخابات، توانست در یک اتفاق بیسابقه در پاکستان، دو حزب سنتی "مردم" و "مسلم لیگ ن" را پشت سر بگذارد و اکثریت آراء را در انتخابات به خود اختصاص دهد.
البته در زمانِ حکومت پرویز مشرف، حزب "مسلم لیگ قائد اعظم" هم توانسته بود به برتری در انتخابات دست بیابد و دولت تشکیل دهد، ولی چون آن حزب ساخته خود پرویز مشرف بود و انتخابات در آن زمان از نظر دیگر احزاب؛ روند دمکراتیک نداشت، پیروزی "مسلم لیگ قائد اعظم" در آن زمان فاقد ارزش تلقی شده و آن را نوعی نمایش دمکراسی توسط مشرف دانستهاند.
به هر حال عمران خان در شرایطی به پیروزی رسید که رهبران دو حزب سنتی، شرایط مطلوبی نداشتند و خصوصا مسلم لیگ ن – رقیب اصلی عمران خان- شدیدا تحت فشار قوه قضائیه و احکام سنگین دادگاه قرار داشت و رهبر این حزب از چند روز قبل از انتخابات به همراه دخترش به زندان منتقل شده بود.
فارغ از اینکه چه مقدار این انتخابات را مهندسی شده یا کنترل شده بدانیم و یا آن را انتخاباتی آزاد و نتیجه آن را خواستِ مردمِ سرخورده پاکستان، از احزاب سنتی تلقی کنیم، پیروزی عمران خان، تاثیرات خود را در عرصه سیاستهای داخلی و خارجی پاکستان خواهد گذاشت.
تاثیر پیروزی عمران خان در عرصه داخلی
در عرصه داخلی عمران خان وعده پاکستان نوین، همراه با رفاه اجتماعی و دور از فساد را داده است. عمران خان که به گواه خاطرات منتشر شده از خودش، فردی سکولار و لیبرال است، در رفتاری متناقض با شخصیت و تفکرش، حمایت از گروههای مذهبی تندرو را هم در کارنامه دارد که یک نمونه آن پرداخت سه میلیون دلار از سوی دولت محلی خیبر پختونخواه به مولوی سمیع الحق معروف به پدر معنوی طالبان است. مولوی سمیع الحق و فضل الرحمن خلیل هم که دو تن از شاخصترین چهرههای طرفدار گروههای مذهبی و جهادی در حوزه افغانستان و کشمیر هستند حمایت خود را از عمران خان اعلام کردهاند.
از سوی دیگر عمران خان که دانش آموختهی غرب است و عمده شئون زندگی شخصی وی تابعی از فرهنگ غربی بوده است، موضع گیریهای شدیدی علیه آمریکا دارد که نشانهای از نوعی تمایل به ملیگرایی است که در کنار حمایت از گروههای افراطی و حمایت متقابل گروههای افراطی از تحریک انصاف، جنبه دیگری از وجوه متناقض شخصیت سیاسی عمران خان است.
حمایت پرویز مشرف از عمران خان و ائتلاف با حزب وی به اضافه تعریف و تمجید عمران خان از فرمانده کنونی ارتش و معرفی وی به عنوان اصلیترین حامی دمکراسی؛ نشانههایی هستند که از نزدیک بودن ارتش به عمران خان حکایت دارند.
در این شرایط به نظر میرسد بعد از استقرار عمران خان در پست نخست وزیری؛ احزاب و فعالان سیاسی پاکستان؛ به دو جریان عمده تقسیم خواهند شد:
یک جریان؛ احزاب سنتی و قدیمی پاکستان و دیگر سیاسیون همراه آنها هستند که بازنده انتخابات شدهاند و نهایت تلاش خود را برای مقابله با دولت عمران خان و ممانعت از موفقیت وی در دوره نخست وزیری خواهند داشت. این احزاب سنتی که شکستی تحقیر آمیز را متقبل شدهاند، با گردهم آمدن و با استفاده از تمام ابزارهای قانونی و حرکات مدنی و مردمی، تلاش خواهند کرد؛ این پیروزی عمران خان، کم رنگ شود و وی نتواند کارنامه موفقی را ارائه دهد تا شاید مردم دوباره متوجه همان احزاب سنتی بشوند. این احزاب سنتی در سالهای گذشته خصوصا در دو دولت گذشته که یکی در اختیار حزب مردم و دیگری در اختیار مسلم لیگ بود، با وجود همه اختلافات و حتی دشمنیها، نهایت تلاش و همکاری را به عمل آوردند تا از سر کار آمدن جریان سومی در انتخابات پیشگیری کنند.
به خاطر دارم روزی در مصاحبه با رضا ربانی سناتور عضو حزب مردم که به مشهد آمده بود، از ایشان پرسیدم که به نظر میرسد در بین مردم نوعی استقبال از جریان سومی به وجود آمده که ممکن است از دو حزب سنتی عبور کند. ایشان خیلی از این سئوال استقبال نکرد و در پاسخی مختصر، قریب به این مضمون جواب داد که مگر وجود احزاب سنتی چه اشکالی دارد؛ در بسیاری کشورهای دیگر هم این وضع وجود دارد.
به هر حال نخستین اقدام احزاب سنتی در مقابل پیروزی تحریک انصاف؛ خدشه در صحت انتخابات و متهم ساختن نهادهای قدرت– که غالبا به ارتش– تفسیر میشود؛ به دخالت در انتخابات به نفع عمران خان است .
در همین حال «نواز شریف» نخست وزیر پیشین پاکستان که در زندان به سر میبرد در واکنش به انتخابات سراسری برگزار شده در پاکستان؛ اعلام کرد که قدرت از مردم پاکستان ربوده شده است. وی در جریان دیدار با رهبران حزب "مسلم لیگ" در زندان "آدیالا" در شهر "راولپندی" گفت که نتایج انتخابات سراسری پاکستان را قبول ندارد» (خبرگزاری مهر به نقل از نیو ایندین اکسپرس، چهارم مرداد).
البته با توجه به حمایت نهادهای قدرت و نیز رای بالا و با اختلاف زیاد تحریک انصاف از یک سو و مجبور شدن به بایکوت مجلس و از دست دادن همان مقدار کرسی محدود که به دست آمده در صورت اصرار بر تقلب؛ سران حزب مسلم لیگ ن به نوعی ضمن بیان اعتراض خود، نتایج را میپذیرند و تلاش میکنند از همان حداقل به دست آمده؛ با همکاری با دیگر احزاب، بهره برداری کنند. به همین دلیل و برابر اعلام خبرگزاریها، شهباز شریف روز جمعه در یک نشست خبری در خصوص نتایج انتخابات سراسری این کشور اعلام کرد: زمانی که پاکستان با چالشهای جدی مواجه است، باید با هماهنگی یکدیگر کار کنیم. وی افزود: با وجود تردیدها درباره نتایج انتخابات اخیر، پارلمان جدید را بایکوت نکرده و نتایج انتخابات را میپذیرد. وی ادامه داد: حزب مسلم لیگ شاخه نواز ( PML-N ) احتمالا با دیگر احزاب نظیر حزب مردم پاکستان (PPP) و حزب مسلم لیگ قائداعظم (PML-Q) برای ائتلاف احتمالی مذاکره میکند.
با این حساب میتوان گفت که اقدامات این احزاب از این پس عمدتا حول این محور خواهد بود که در طول حیاتِ دولتِ عمران خان، به شیوههای مختلف تلاش کنند که یا دولت عمران خان، دوره خود را به پایان نبرد و یا توفیق لازم را در جلب نظر مردم به دست نیاورد، تا این تجربه (کنار گذاشتن احزاب سنتی) دوباره تکرار نشود.
در صورت گرد آمدن احزاب مخالف؛ آنها حدود نیمی از پارلمان را در اختیار خواهند داشت و میتوانند در همه شئون تصمیم گیریها و سیاست گذاریها؛ عمران خان را به چالش بکشند.
برخی از احزاب مذهبی مانند جمعیت العلمای فضل الرحمن که ریاست مجلس متحده عمل را بر عهده دارد هم به انتخابات اعتراض دارند و معتقدند تمامیت این انتخابات فاقد مشروعیت است. به نظر میرسد احزاب مذهبی نتوانستهاند اعتماد مردم را – حداقل نسبت به توانایی خود در مدیریت کشور- جلب کنند. این احزاب همچنین از سختگیری ارتش به بخشی از جریانهای افراطی دلگیر هستند و احساس میکنند مانند گذشته مورد لطف و عنایت ارتش نیستند.
البته از عدم رای آوردن این گروهها نمیتوان به این نتیجه رسید که جامعه پاکستان؛ نگاه مثبتی به مذهب ندارد و یا روحیه لیبرالیستی و غرب گرایی در مردم رواج دارد بلکه عمدتا عدم استقبال از این گروهها به معنای عدم اعتماد به توانایی آنها در اداره کشور است. این احزاب نیز اکنون در کنار احزاب سنتی، به انتخابات اعتراض دارند و به عمران خان روی خوش نشان نمیدهند.
جریان دوم که پیروز انتخابات است، شامل تحریک انصاف و هم پیمانان کنونی و بعدی او است که تحریک انصاف با آنها ائتلاف میکند تا دولت را تشکیل دهد. به نظر بسیاری از کارشناسان؛ در پس این جریان، ارتش قرار دارد که اکنون، بعد از سالها، مجبور نیست دو حزب سنتی پاکستان را که همواره دو ضلع دیگر قدرت بودهاند تحمل کند و در یک روند دمکراتیک و از طریق انتخابات، با کمترین هزینه؛ توانسته از دست آن دو حزب خلاص شود و با دولتی هماهنگ؛ عرصه سیاست داخلی و خارجی را اداره کند.
هر چند در مورد حمایت ارتش از تحریک انصاف، سند و مدرکی تاکنون ارائه نشده و فقط بر اساس قرائن و شواهد بیان میشود که این حزب با حمایت ارتش پیروز انتخابات شده است، اما اگر این دیدگاه درست باشد، آسیب پذیری روند دموکراسی در پاکستان بار دیگر رقم خورده است. در ده سال گذشته و پس از دوران ژنرال مشرف؛ حزب مردم و مسلم لیگ ن، به رغم تغییر نخست وزیران؛ موفق شدند که دوره پنج ساله دولتهای خود را تکمیل کنند و این برای بسیاری نقطه امیدبخشی برای نهادینه شدن دموکراسی در پاکستان تلقی میشد. حال اگر ارتش در پیروزی تحریک انصاف دست داشته باشد، دولت سیاسی پاکستان؛ مدیون ارتش بوده و درجاتی از تبعیت از ارتش را خواهد داشت. در این حالت، دموکراسی پاکستان بار دیگر با چالش مواجه خواهد شد.
تاثیر انتخاب عمران خان در عرصه سیاست خارجی
در اولین واکنشهای خارجی به احتمال پیروزی عمران خان؛ برخی از رسانههای هندی؛ از انتخاب وی استقبال نکردند به گزارش ایرنا، روزنامه 'تایمز او ایندیا' چاپ هندوستان در مطلبی که بازتاب زیادی در دیگر رسانههای این کشور داشت، پیروزی محتمل عمران خان را خبر ناخوشایندی برای هند ارزیابی کرد.
این روزنامه نوشت: برای سالهای طولانی عمران خان، بازیکن سابق کریکت و سیاستمدار کنونی با نواز شریف نخست وزیر سابق این کشور به خاطر فساد مبارزه کرده است. وی با همین شدت با شریف به خاطر هند نیز، درگیر بود.
وی که در عرصه سیاست پاکستان فردی جوان محسوب میشود سیاستهای نواز شریف را به شدت محکوم کرده است، وی نخست وزیر قبلی پاکستان را به محافظت از منافع هند، سخن گفتن به زبان نارندرا مودی نخست وزیر هند و همصدایی با وی به دلیل مسئول دانستن عوامل پاکستانی در حمله تروریستی به مومبای (بمبئی ) در سال 2008، متهم کرده است.
از موارد دیگر اتهامات عمران خان به شریف آن است که وی خواهان سرعت بخشی روند رسیدگی به پرونده حمله تروریستی به هند شده بود و همچنین زمانی که مودی در سال 2015 به طور ناگهانی جهت تبریک روز تولد او به لاهور سفر کرد، از نخست وزیر هند استقبال کرد.
"تایمز او ایندیا" با اشاره به جنجالهای اخیر سیاسی که شریف را محاصره کرده است افزود: درست است شریف نمیتواند در انتخابات پاکستان شرکت کند اما پیروزی نامزدی از حزب سیاسی او برای هند یک گزینه بهتر خواهد بود تا اینکه حزب "تحریک انصاف" به رهبری عمران خان در این انتخابات پیروز شود.
روزنامه مذکور در ادامه تحلیل خود ازپیامدهای پیروزی عمران خان برای هند نوشت: دلایل دیگری هم وجود دارد. انتخاب عمران خان به عنوان نخست وزیر پاکستان میتواند سبب ظهور یک ملی گرایی مذهبی در پاکستان شود به خصوص اگر توجه شود که عمران خان اخیرا در بیانیههای خود از تصویب قانون کفر و توهین به مقدسات در پاکستان حمایت کرده است. نکته مهمتر آن که عمران خان از حمایت کامل ارتش پاکستان برخوردار است.
در مورد افغانستان و به تبع آن تعارضهای موجود میان پاکستان با آمریکا بر سر افغانستان، اگر این اصل را بپذیریم که نهاد اصلی تعیین کننده سیاستهای کلان خارجی؛ خصوصا در پرونده افغانستان، ارتش پاکستان است و نیز بپذیریم که عمران خان فردی هماهنگ و مورد تایید ارتش بوده و خواهد بود، میتوان این گونه نتیجه گرفت که این یک دست شدن در عرصه سیاسی و نظامی پاکستان، سیاست این کشور را در بحران افغانستان، منسجمتر میکند.
این انسجام؛ ابزارهای فشار آمریکا بر پاکستان را کم اثر تر میکند و امید به نتیجه بخشی اقدامات متقابل دیپلماتیک میان دولت کابل و دولت اسلام آباد را که با استفاده از دوگانگی نسبی قدرت در زمان نواز شریف تا حدی وجود داشت؛ کم رنگتر خواهد کرد. این بدان معنا است که کورسوی امیدی را که دولتمردان افغانستان به سیاستمدارانی نظیر نواز شریف – برای کمتر کردن نقش نظامیان پاکستان – داشتند، قاعدتا نمیتوانند نسبت به عمران خان هم داشته باشند.
این مطلب به بیان ساده به معنای تسلط بیشتر ارتش پاکستان بر عرصه سیاست منطقهای در افغانستان و هماهنگی بیشتر در درون پاکستان خواهد بود که یقینا نمیتواند خبر خوشی برای دولتمردان افغانستان باشد .
البته عمران خان که شعار پاکستان نوین و رفع فساد و ایجاد رفاه اجتماعی را داده است، طبیعتا برای پیاده کردن شعارهای خود؛ باید بیشترِ همت خود را متوجه داخل کند که این امر با تداوم سیاستها در برخی کشورهای منطقه مثل افغانستان یا وارد شدن در ماجراجوییهای عربستان که ارتش نسبت به آن نظر خاص دارد؛ تنافر دارد و حتما یکی از مشکلات عمران خان جمع کردن بین این سیاستهای متناقض خواهد بود.
همان طور که گفتیم یکی دیگر از عرصههای سیاست خارجی پاکستان تعاملات این کشور با آمریکا است که بخش عمدهای از آن در ارتباط با هند و افغانستان شکل میگیرد.
عمران خان تاکنون علیه آمریکا مواضع نسبتا تندی داشته؛ حملات آمریکا را به برخی نقاط مرزی پاکستان محکوم کرده؛ در اعتراض به حملات آمریکا در خیبر پختونخواه راه را بر تدارکات آمریکاییها بسته و نسبت به هند نیز این گونه به نظر میآید که سیاست را دنباله جدال کریکتی بین دو کشور میبیند و خود را قهرمان این جدال.
با این اوصاف نمیتوان بهبود خاصی را حداقل در کوتاه مدت در روابط میان آمریکا و پاکستان و هند و پاکستان، توقع داشت.
البته از عمران خان نمیتوان دنبال کردن سیاستی مبتنی بر اصولی خاص را که ناشی از منظومه فکری وی باشد؛ انتظار داشت. لذا تغییر در سیاستها؛ در طول حکومت وی که الزاماً همواره منطبق با شعارهای دوره انتخابات پیش نمیرود؛ محتمل است.
روابط عمران خان با عربستان هم نمیتواند چشم اندازی به روشنی دوران نواز شریف داشته باشد. عمران خان کسی را از میدان به در کرده است که انتخاب شماره یک عربستان برای پاکستان بوده است. عربستان سالها روی نواز شریف سرمایه گذاری کرده بود و سرنوشت نواز شریف چیزی نیست که مطلوب عربستان باشد. ولی از آنجا که ارتش پاکستان نظر خاص و منافع گسترده در همکاری با عربستان دارد؛ محدوده مانور عمران خان در این زمینه چندان گسترده نیست.
درباره سیاست پاکستان در برابر ایران، با توجه به نظر مثبت عمران خان در مورد خط لوله صلح و متهم کردن نواز شریف به دریافت رشوه برای ممانعت از پیشرفت این طرح در گذشته و همچنین موضع گیریهای هر از چند گاه وی که نشان دهنده نگاهی مثبت به گسترش روابط با ایران است، نظیر اعتراض به نواز شریف پس از شرکت وی در اجلاس عربستان که با حضور ترامپ برگزار شده بود و در آن علیه ایران مواضعی اتخاذ شد، میتوان احتمال گسترش روابط را در نظر داشت البته اگر عمران خان بتواند بر موانع سنتی در این جهت؛ غلبه کند.
و کلام آخر اینکه باید منتظر ماند و دید که آیا عمران خان میتواند تجربهای موفق را از روی کار آمدن حزبِ سوم به دست دهد و تبدیل به ضلع چهارم قدرت در پاکستان شود و یا دولت مستعجلی خواهد بود که اضلاع دیگر قدرت؛ آن را در آینده در کنار خود نخواهند پذیرفت.
انتهای مطلب/.
* عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران شرقی