ایران شرقی/
*محمد حسین عابدینی
جشنها و اعیاد، عناصر نمادین فرهنگ فر قوماند. در میان ایرانیان نیز که از ملل قدیمی جهان محسوب میشوند، جشنها و عیدهای متعددی وجود داشته است. این مراسم در طول زمان دستخوش تغییرات و تبدیلات فراوانی شدهاند. بعضی از آنها بر جای ماندهاند و بسیاری از بین رفتهاند. تعدادی هم جای خود را به مراسم تازه تری که برحست مقتضیات تاریخی پدید آمدهاند، سپردهاند؛ بطور مثال، ایرانیان پیش از اسلامی در تقویم ایام خود هفته نداشتند و بجای آن برای هر روز از ماه نامی ویژه ذکر میکردند. بعضی از این نامهای ایام یکی از ماههای سال نیز بود که مردم روزی را که نام روز و ماه یکی بود، جشن میگرفتند. اینک فقط اسامی این جشنها چون تیرگان (روز اول ماه تیر) و آبانگان (روز آبان از ماه آبان) به زمان ما نیز رسیده است. اما نوروز، بزرگترین عید ایرانیان همچنان با شور و هیجان خاص برگزار میشود.
نوروز بزرگترین عید ایرانیان است که برغم گذشت زمانهای دراز، حوادث تاریخی و حتی تغییر بنیانهای فرهنگی و از آن جمله دین ایرانیان نه تنها از بین نرفته، بلکه در گسترهی پهناورتری از محدوده جغرافیایی به حیات خود ادامه داده است. شاید بتوان در همین مقام این پرسش را مطرح کرده و پرسید در حالی که اعیاد وجشنهای دیگر ایرانیان، فراموش گشتهاند. پس چگونه نوروز توانسته است بر جای بماند؟
در پاسخ به این پرسش ممکن است دلایل و عوامل متعددی ذکر کرد، اما به نظر میرسد دو نکته از آن میان، اهمیت بیشتری را داراست. نخست آنکه نوروز بیش از اعیاد دیگر در بین ایرانیان و اقوامی که در همسایگی این قلمرو بزرگ میزیستند، رواج و نفوذ داشت و برخلاف اعیاد دیگر که با جنبههای خاصی از اشرافیت همراه بودند و یا به مناسبتهای خاصی برگزار میشدند، نوروز به همه طبقات و قشرهای جامعه تعلق داشت و نفوذ طولانی آن در باورهای توده های مختلف به اندازهای نیرومند گشته بود که به آسانی قابل زدودن از وجدان تاریخی مردم نبود.
دیگر آنکه دین مقدس اسلام از آن جهت که نورز و مراسم آنرا مغایر با مبانی و اصول خود ندید و حتی پارهای از آنها را با اخلاق و فلسفه اسلامی هماهنگ و همراه تشخصی داد، نه تنها به مخالفت با آن برخاست، بلکه با پذیرش در دورن نهادهای فرهنگی و اداری خود به بقا و گسترش آن نیز یاری رساند. چنانکه برگزاری مراسم نوروز در دربار خلفای بنی عباسی و حتی پیشتر از آنان، خلفای بنی امیه نیز رایج گشت و شاعران در چنان روزی برای خلفا، اشعار نوروزی میساختند. در میان سلاطین ایران و عثمانی و حتی در دربارهای هندوستان نیز جشن نوروز و مراسم آن با آداب و تشریفات خاصی که روز به روز هم به آنها اضافه میشد و در عین حال بر حسب شرایط جغرافیایی و قومی ملل مختلف، رنگها و جلوه های متنوع و رنگارنگ پیدا میکرد، به حیات فرهنگ خود ادامه داد.
اصولا باید این نکته را درنظر داشت که هر پدیده ی فرهنگی و انسانی وقتی باشکوه و زیبایی و عظمت هنر و اندیشه در میان قومی ظاهر میشود، در همان نقطه محصور و محدود باقی نمیماند. مگر آثار هنری و فکری سعدی، حافظ، مولوی، فردوسی، اقبال، زکریای رازی، ابن سینا، افلاطون، ارسطو، پاستور، انیشتن، بودا، و کنفوسیوس در محدوده جغرافیایی آنها محبوس مانده است؟ امروزه، پدیدههای تمدن و فرهنگ در هر سرزمینی که ظهور و بروز پیدا کرده باشند در همه جهان گسترش می یابند و همه ابنای بشر از آنها بهره مند میشوند. آثار بتهوون و موتسارت از بام تا شام از بلندگوهای کشورهای مختلف جهان طنین انداز است. تلستوی، ویکتور هوگو و شکسپیر به همه ی زبانهای زنده دنیا ترجمه شدهاند، رباعیهای خیام را کمتر ملتی است که نشناسد. زبان مولوی زبان جهانی است. او از دهان همه انسانها سخن میگوید و گوشهای همه انسانها از شنیدن سخنان او لذت میرند.
نوروز نیز در حد خود از قالب یک رسم ملی خاص یک ملت و یا یک قوم فراتر رفته و به مرزهای اقوام و ملل متعددی پیوسته و به صورت جزئی از فرهنگ آن اقوام درآمده است و از همینجاست که نوروز به صورت یک عنصر فرهنگی خاصی در آمده که میتوان آنرا وجه مشترک باورها و تفکرات اقوام مختلف و یکی از عناصر عمده تفاهم، دوستی و نزدیکی و برادری بین مردمان این کشورها به حساب آورد. پس از گذشت قرنها بالاخره نوروز در سال 2010 میلادی به پیشنهاد و پیگیری جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل، ثبت جهانی شد و البته از این پس دامنه آن گسترده تر خواهد شد و با جذابیت بیشتری بر دل و جان مردم خواهد نشست.
جمهوري اسلامي ايران بايد از اين فرصت كه جزو داشتهها وثروت معنوي آن است استفاده بيشتري ببرد، به این دلیل که چه در داخل كشور كه چهارده روز و چه در خارج به ويژه كشورهاي حوزه آسياي مركزي و قفقاز و بالاخص در كشورهاي فارسي زبان تاجيكستان و افغانستان كه قريب به يك ماه، با اين جشن و بهتر بگويم پديدهي فرهنگي به شادي و نشاط ميپردازند و دوستي و محبت را به يكديگر هديه ميكنند؛ بي گمان چنانچه در سال ١٣٩٧، دستگاه ديپلماسي فرهنگي و سياسي كشورمان در مهيا كردن روابط فرهنگي گرم همچون گذشته كه در دو سال اخير بخاطر مسائل جزيي به سردي گراييده است، گام هاي بلندتر و مؤثر تري بردارند، روابط تهران با دوشنبه وکابل تلطیف شده که این موضوع مایه یاس ونومیدی بدخواهانی چون رژیم صهینونیست وآل سعود خواهد شد.
*کارشناس فرهنگی و رایزن سابق ج.ا.ایران در قرقیزستان