در تداوم سیاست نامتوازن و پاردوکسیکال آمریکا در قبال پاکستان و در دور جدید تنش سیاسی بین دو کشور، ترامپ با حمله تویتری و شدیدترین الفاظ پاکستان را مورد حمله قرار داد و متهم به پناه دادن به ترویستان کرد. این وضعیت در ابتدای سال جدید میلادی به دنبال یک سال سیاست چماق و هویج واشنگتن به منظور همراهسازی اسلامآباد با سیاستهای خود در قبال افغانستان، نشانی از عدم همراهی پاکستان با سیاست ژنرالهای آمریکایی است.
ایران شرقی/
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا بار دیگر با دیپلماسی توئیتری به یک کشور تاخت. این بار وی در توییتی در مورد پاکستان نوشت: "ایالات متحده آمریکا با سادهلوحی در ۱۵ سال گذشته بیش از ۳۳ میلیارد دلار به پاکستان کمک کرده است و آنها در عوض به جز از دروغ و فریب چیزی به ما ندادهاند؛ با این تصور که رهبران ما احمق هستند. آنها به تروریستهایی که ما در افغانستان به دنبالشان هستیم، پناهگاه داده و [به ما] کمک زیادی نکردهاند. دیگر بس است!"
این آغاز دور جدیدی از تنش آمریکا با پاکستان بود که موجب اظهار نظر و موضع گیریهای مسئولان دو کشور شد.
در همین رابطه؛ وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد 2 میلیارد دلار کمک مالی و نظامی به پاکستان قطع خواهد شد و تا زمانی که پاکستان خواستههای آمریکا را برآورده نکند؛ هیچ کمک مالی به این کشور تعلق نخواهد گرفت.
نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل گفت: "آمریکا ۲۵۵ میلیون دلار کمک به پاکستان را پرداخت نمیکند. برای این تصمیم دلایل روشنی وجود دارد. پاکستان سالها است که بازی دوگانه میکند؛ به تروریستها پناه میدهد. گاهی با ما همکاری میکند؛ در عین حال، به تروریستهایی پناه میهد که در افغانستان به ما حمله میکنند. این بازی برای دولت آمریکا قابل قبول نیست. ما در مبارزه با تروریسم انتظاراتی بیشتر از این، از پاکستان داریم. وقتی پاکستان همچنان به تروریسم کمک میکند و پناه میدهد، رئیس جمهوری آمریکا حاضر است که تمامی کمک مالی به آن کشور را قطع کند".
در پاسخ به این اظهارات لودهی نماینده پاکستان در سازمان ملل، اظهارات مقامهای آمریکایی علیه پاکستان را به شدت رد کرد و گفت در صورتی که آمریکا از همکاریها با کشورش استقبال نکند، پاکستان این همکاریها را مورد تجدید نظر قرار میدهد. ملیحه لودهی در جمع خبرنگاران گفت پاکستان در مبارزه با تروریسم بیشترین مشارکت را داشته و بیشترین قربانی را داده است.
اعضای شورای امنیت ملی پاکستان نیز در جلسهای فوق العاده درباره اظهارات ترامپ و چشمانداز روابط دیپلماتیک با آمریکا گفتگو کردند. این شورا با انتشار اعلامیهای نادیده گرفتن فداکاری اسلامآباد برای مبارزه با تروریسم را غیر قابل درک عنوان کرد. در این اعلامیه آمده است که پاکستان در مبارزه با تروریسم متحمل 123 میلیارد دلار خسارت شد و در حال حاضر شبهنظامیان هیچ مخفیگاه امنی در این کشور ندارند. به نظر شورای امنیت ملی پاکستان، آمریکا سعی دارد ناکامی خود در افغانستان را به پاکستان نسبت دهد این در حالی است که اسلامآباد مصمم به برقراری امنیت در این کشور است. در پایان این اعلامیه عنوان شده است که پاکستان در برابر اتهامات ترامپ واکنش عجولانه از خود نشان نمیدهد و به نقش مثبت خود برای ثبات و امنیت در افغانستان ادامه خواهد داد.
معترضان پاکستانی نیز روز سهشنبه 12/10/96 هم زمان با آتش زدن پرچم آمریکا اظهارات آقای ترامپ در شبکه اجتماعی توییتر را اهانت به پاکستان خواندند و از دولت این کشور خواستند که در روابط خود با واشنگتن تجدید نظر کند. آصف غفور سخنگوی ارتش پاکستان هم گفت: واشنگتن از قطع همه جانبه کمکهای مالی و نظامی به اسلامآباد ضرر خواهد کرد.
اما سئوال اصلی اینجا است که آمریکا با پاکستان چه خواهد کرد. امکانات و مقدورات دو طرف دعوا چیست و سرانجام آن چه خواهد شد؟
بدیهی است روند جدید، نشانه عصبانیت آمریکا از عدم توفیق موثر، در افغانستان است. افزایش نیروها، افزایش میزان کمکها و افزودن بر تعداد و شدت حملات هوایی و بازگشت آمریکا به دخالت مستقیم در عملیات نظامی؛ هر چند تا حدودی طالبان و دیگر مخالفان دولت کابل را در تنگنا قرار داده اما نتوانسته آمریکا را به نتیجه مورد نظرش برساند.
البته اینکه آمریکا در افغانستان حقیقتا به دنبال چیست مقولهای مورد اختلاف و تشکیک است. عدهای برآنند که آمریکا به دنبال ایجاد امنیت و شکست نیروهای مخالف دولت است تا هم پرستیژ خود را که به شدت در 17 سال جنگ آسیب دیده است ترمیم کند و هم بتواند با حفظ دولت مورد حمایت خود در افغانستان، به حضور خود در این کشور، ثبات و پایداری بخشد.
عدهای دیگر معتقدند آمریکا اساسا به دنبال حل کامل معضل امنیتی افغانستان نیست و نوعی ناامنی محدود و کنترل شده که توجیهگر حضور آمریکا در افغانستان است؛ چشم امید مسئولین ومردم این کشور را به سوی آمریکا میچرخاند و این باور را تقویت میکند که اگر نیروهای آمریکایی نباشند معلوم نیست سرنوشت افغانستان چه خواهد شد، مطلوب آمریکا است. در این مدل آمریکا میتواند با بهرهگیری از گروههای مخالف دولت نظیر داعش، کشورهای پیرامونی را هم تهدید کند.
اگر فرض را بر این بگیریم که آمریکا حقیقتا به دنبال ایجاد امنیت در افغانستان است باید پرسید آیا میتواند با قطع نظر از استفاده از امکانات و فضای پاکستان، در این خواست خود موفق باشد؟
این مسئله دشواری نیست و درک آن هم چندان تلاش نمیخواهد. آمریکا یا باید از مسیر پاکستان نیروهای خود را در افغانستان پشتیبانی کند و یا باید مسیر جایگزینی برای آن بیابد. اگر آمریکا بیم از بسته شدن مسیر پاکستان داشته باشد، چگونه میتواند این گونه اظهارات خلاف عرف دیپلماتیک را نسبت به این کشور به کار بندد؟
سئوال دیگر این است که آیا پاکستان از این مزیت خود استفاده خواهد کرد و بلافاصله در اقدامی تلافی جویانه مسیر ترانزیتی خود را به روی آمریکاییها خواهد بست. ظاهرا، حداقل توسط مراجع رسمی و در کوتاه مدت این اتفاق نخواهد افتاد. شاید بیانیه شورای امنیت ملی پاکستان که میگوید پاکستان اقدام عجولانهای نخواهد کرد و به نقش مثبت خود در مبارزه با تروریزم ادامه خواهد داد نشانهای از همین رویکرد پاکستان باشد.
پاکستان آموخته که وقتی آمریکاییها با عصبانیت برخورد میکنند؛ چگونه با صبر و تحمل؛ زمان بخرد و اقدامات خود را در حوزههایی متمرکز کند که ضمن ایجاد هزینه برای آمریکا؛ کمترین هزینه را برای پاکستان ایجاد کند.
برای بستن راه ترانزیتی، یک روش اقدام رسمی توسط دولت است، ولی روشهای دیگری هم وجود دارند که قبلا هم تجربه شده اند. به عنوان نمونه استفاده از ظرفیتهای مردمی برای بستن مسیرهای ترانزیتی و وارد آوردن فشار به آمریکا بدون پذیرش مسئولیت آن توسط دولت پاکستان.
راه دیگر برای پاکستانیها؛ فشار به دولت افغانستان – متحد آمریکا- است. حفیظ احمد میاخیل، مشاور مطبوعاتی وزارت مهاجرین افغانستان گفته است؛ کابینه پاکستان توافقنامه تمدید یک ساله حضور ۱.۳ میلیون مهاجر افغان را تایید نکرد. ۱.۳ میلیون مهاجر افغان در پاکستان کارتهای اقامت معتبر تا پایان سال ۲۰۱۷ داشتند و حدود یک و نیم ماه قبل در نشست سه جانبه میان افغانستان، پاکستان و کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان؛ توافقنامهای برای تمدید این کارتها تا پایان سال ۲۰۱۸ به امضا رسیده بود که باید کابینه پاکستان آن را تایید میکرد اما اکنون پاکستان از تایید آن توافقنامه سر باز میزند و قصد دارد سیلی از یک میلیون و سیصد هزار نفر مهاجر افغان را روانه افغانستان کند. بدیهی است بازگشت این حجم مهاجر در زمانی کوتاه، مشکلات عدیده اجتماعی اقتصادی و امنیتی را برای دولت افغانستان خلق خواهد کرد. فقط یکی از آنها احتمال جذب تعداد زیادی از جوانان مهاجر به گروههای مخالف است.
راه دیگر، تقویت گروههای مخالف، در نبرد با دولت افغانستان و آمریکاییها است. پاکستان هم توان، هم شناخت لازم و هم امکان آن را دارد که به نحو موثر به تقویت گروههای مخالف دولت افغانستان بپردازد و روند درگیریها را در این کشور تشدید کند.
پاکستان که اکنون در راه گسترش هرچه بیشتر روابط با روسیه و چین است، مانند گذشته از قطع کمکهای آمریکا بیمناک نمیشود و مسئولان پاکستانی بر این باورند که میتوانند این مشکل را نیز با کمک متحدین جدید پشت سر بگذارند.
اما رفتار آمریکا از تعادل و توازن لازم برخوردار نیست. در حالی که چندی پیش مقامات آمریکایی از قطع کمک به پاکستان خبر داده بودند، در اواخر سال 2017 یک کمک 700 میلیون دلاری را برای پاکستان تصویب کردند که قرار بود درسال 2018 به این کشور پرداخت شود اما اکنون با آغاز سال 2018 از قطع تمامی کمکهای مالی و نظامی سخن میگویند.
آیا آمریکاییها ابزارهای دیگری هم برای فشار وارد آوردن به پاکستان دارند؟ قطعا ابزارهای تحریمی و فشارهای سیاسی میتواند توسط آمریکا مورد بهرهبرداری قرار گیرد ولی اینها فقط زمانی میتواند به کار برده شود که نیاز آمریکا به پاکستان مرتفع شده باشد کاری که تا کنون انجام نشده و چشم انداز روشنی هم برای آن ارائه نشده است.
علاوه بر این آمریکاییها باید برای ممانعت از دخالتهای موثر پاکستان در بحران افغانستان هم تدبیری داشته باشند چرا که به تناسب افزایش فشارها، قطعا اقدامات پاکستان نیز در افغانستان گسترش خواهد یافت.
به نظر میرسد آمریکاییها در سال 2017 با سیاست چماق و هویج به دنبال جلب نظر پاکستان بودهاند ولی اکنون به این نتیجه رسیده اند که پاکستانیها از سیاست خود در رابطه با افغانستان دست بردار نیستند و فقط تاکتیکها است که تغییر میکند.
سئوال دیگر این است که آیا آمریکا ظرفیت اقدام نظامی در پاکستان ولو به صورت محدود و در مناطقی خاص را دارد؟ بدیهی است این توانمندی به لحاظ نظامی برای آمریکا وجود دارد ولی ارزیابی از عواقب آن و عکسالعمل پاکستان، باید دقیق باشد وگرنه آمریکا را که هنوز در افغانستان دچار مشکلات عدیده است در دردسری جدید قرار میدهد. بنابراین به نظر میرسد که حداکثر در حد محدود و در نقاط پیرامونی مرز، امکان اقدام نظامی آمریکا وجود داشته باشد. البته پاکستان اخطار داده که با همین امر نیز برخورد خواهد کرد.
ظرفیت دیگری که به نفع آمریکا وجود دارد و بهرهبرداری از آن ممکن است، استفاده از هند برای تحت فشار قرار دادن پاکستان و گشودن جبههای جدید برای این کشور در منطقه کشمیر است تا از این طریق پاکستان مجبور به تقسیم توان بین دو بحران شده و تمرکزش بر بحران افغانستان کاهش یابد.
این امر اگرچه در نگاه نخست به نفع آمریکا تلقی میشود ولی یک اثر دیگر هم میتواند داشته باشد که به شدت به ضرر آمریکا است. در صورت تشدید بحران در کشمیر ظرفیت فراوان افراط گرایان در پاکستان، انگیزه مضاعفی برای ورود به عرصه و نقش آفرینی پیدا میکنند و ارتش پاکستان نیز یقینا از این ظرفیت برای آسیب زدن به اهداف آمریکا در منطقه خصوصا در افغانستان، استفاده خواهد کرد و خود این امر موجب رشد تصاعدی بحران در این دو حوزه یعنی کشمیر و افغانستان خواهد شد.
در یک جمع بندی میتوان گفت آمریکا در سیاستهایش در مورد پاکستان و در تلاش برای کنترل تاثیر گذاری پاکستان در بحران افغانستان، از یک انسجام در تصمیم و اقدام برخوردار نیست و رفتارهای پاردوکسیکال آمریکاییها، بیش از هر چیز نشانهای از نداشتن یک راه حل جامع برای حل بحران افغانستان است.
انتهای مطلب/