کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

چرخش پاکستان به ایران؛ اقدامی استراتژیک یا تاکتیکی برای بالانس قدرت

21 آبان 1396 ساعت 10:32

مولف : عباس فیاض

از زمانی که آمریکا در یک روند تدریجی رویکرد جدیدی را علیه پاکستان در دستور کار خود قرار داد، تا آن هنگام که استراتژی جدید واشنگتن برای افغانستان و جنوب آسیا رونمایی شد، تغییر لحن مقامات پاکستانی در قبال ایران و متحد خواندن تهران را می‌توان شاهد بود. چرخش اسلام‌آباد به ویژه با سفر مقامات ارشد این کشور به تهران از جمله رئیس ستاد ارتش پاکستان که مهمترین رکن قدرت این کشور محسوب می‌شود، همراه بوده است.


ایران شرقی/
 
عباس فیاض *
از زمانی که آمریکا رویکرد جدیدی را در یک‌ روند تدریجی علیه پاکستان در دستور کار خود قرارداد، تا آن هنگام که ترامپ با اعلام استراتژی جدیدش در افغانستان، پاکستان را به طور جدی تهدید کرد که باید در نبرد با ترورریسم شفافیت ایجاد کند و از حمایت و پناه دادن به تروریست‌ها دست بردارد، شاهد عکس‌العمل‌هایی از پاکستانی‌ها بوده‌ایم که یکی از مهمترین آنها تغییر رویکرد این کشور به قدرت‌های منطقه‌ای از جمله ایران و روسیه و نیز تقویت بیشتر روابط با چین بوده است.

البته پاکستان به عنوان یکی از بزرگترین دریافت کنندگان کمک از آمریکا، قطعا نمی‌تواند نگران قطع کمک‌های این کشور و نتایج منفی آن برای اقتصادش نباشد ولی از سوی دیگر، این را هم باید دانست که پاکستان همانند گذشته وابستگی شدیدی به این کمک‌ها ندارد و توانسته با تعامل با دیگر کشورها، از میزان وابستگی خود به کمک‌های آمریکا بکاهد.

با وجود این، وقتی فشار آمریکا به پاکستان شدت گرفت و کشورهایی نظیر ایران و روسیه، روش آمریکا در برخورد با پاکستان را محکوم و حمایت خویش را از پاکستان در مقابل فشارهای آمریکا ابراز داشتند، پاکستانی‌ها از این امر استقبال کرده و اعلام کردند این کشورها، متحدان جدید ما هستند که با وجود آنها نیازی به آمریکا نداریم.
جمهوری اسلامی ایران که همواره به دنبال گسترش روابط با پاکستان بوده و معمولا – حداقل در چند سال اخیر- با برخورد نه چندان گرم پاکستانی‌ها مواجه شده است، شرایط را برای ایجاد روابط بهتر با پاکستان که اکنون تحت فشار قرار گرفته، مهیا دید و ضمن اتخاذ مواضع جانبدارانه نسبت به پاکستان، بر لزوم گسترش روابط همه جانبه تاکید کرد. سفرهایی هم بین پایتخت‌های دو کشور اتفاق افتاد که سفر رئیس مجلس سنای پاکستان و وزیر خارجه آن کشور به ایران از آن جمله بود. اما در مهمترین این سفرها، در چند روز اخیر شاهد سفر فرمانده ارتش پاکستان و به تعبیری قوی‌ترین عنصر قدرت در پاکستان، به ایران بودیم.

درک درست و تحلیل صحیح از انگیزه‌ها و قابلیت‌های این سفر و نوع نگاه به آن می‌تواند راه‌گشای تصمیمات آینده باشد. در تبیین این موضوع باید به دو نکته توجه کنیم:

اول: باید بدانیم که اصل گسترش روابط دو کشور مسلمان و همسایه امر مبارکی است و هیچ کس نسبت به آن نمی‌تواند نظر منفی داشته باشد ولی سئوال مهم این است که آیا چیزی که سبب روی‌آوری پاکستان به ایران شده است، چرخشی واقعی از غرب به سوی قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران و روسیه است یا تغییر رویکردی در حد محدود است و یا نمایشی از چرخش است با اهدافی محتمل که بدان خواهیم پرداخت؟

دوم: باید ببینیم علت خوش‌بینی بیش از حد برخی تحلیلگران داخلی به سفرهای مسئولان پاکستانی از جمله فرمانده ارتش پاکستان و سیاست‌های آتی پاکستان چیست ؟ چه تغییری در اصول استراتژی پاکستان ایجاد شده که آنها را به یک تغییر جدی امیدوار کرده است؟ آیا پاکستان در سیاست‌های منطقه‌ای‌اش در مورد کشور افغانستان تغییری داده است؟ آیا پاکستان حمایت از طالبان را رها کرده و آیا در مظان اتهام جدی در مورد حمایت از برخی گروه‌های دیگر تروریستی نیست؟ آیا پاکستان حاضر است برای خوشایند ایران مباحث اقتصادی را گسترش دهد و مثلا بدون اعتنا به فشار آمریکا بحث خط لوله صلح را بطور جدی دنبال کند؟ آیا پاکستان حاضر است بین روابطش با کشورهایی نظیر عربستان و روابطش با ایران توازنی را برقرار کند که منجر به جلب اعتماد ایران شود؟ آیا پاکستان حاضر به سرکوب گروه‌های تروریستی که در خاک پاکستان علیه ایران اقدام می‌کنند هست و یا اینکه به خاطر خوشایند برخی کشورها با آنها مماشات می کند؟

و ...
اگر بخواهیم به سئوال‌های فوق که شاخص‌هایی از تغییر و چرخش سیاسی را در خود دارند، پاسخ دقیق بدهیم می‌بینیم که :

حال با این توصیفاتی که گفته شد معلوم نیست که چرا عده‌ای این روی‌آوری پاکستان به ایران را نتیجه شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه و روی گردانی پاکستان از آمریکا می‌دانند.

البته در این امر که سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا در بسیاری موارد آن گونه که سیاستمداران آمریکایی می‌خواستند پیش نرفته، شکی نیست. همچنین در این شکی نیست که هر نوع ایجاد و یا بهبود رابطه با کشورهای همسایه ولو در حد محدود، امر مطلوبی است که باید هم جدی گرفته شود و هم سعی در گسترش آن شود ولی داشتن تلقی درست از این روابط و اینکه بی‌جهت آن را کمتر یا بیشتر از آن چه هست نبینیم باعث می‌شود دچار اشتباه در محاسبات نشویم.

واقعیت این است که پاکستان، درگیر مشکلات عدیده است و اکنون با وجود این مشکلات باید فشارهای آمریکا را هم تحمل کند، یقینا همراهی ایران با این کشور می‌تواند از حجم مشکلات پاکستان بکاهد ولی توجه داشته باشیم که پرونده‌ای که پاکستان در آن با آمریکا دچار اختلاف است یعنی پرونده افغانستان، پرونده‌ای است که ایران در آن نظر دیگری غیر از نظر پاکستان و آمریکا دارد و لذا باید ضمن استقبال از گسترش روابط و روی خوش نشان دادن به پاکستانی‌ها ، از اینکه از دید هر کدام از کشورهای درگیر در پرونده افغانستان،به افغانستان نگاه کنیم به شدت پرهیز شود تا تبعات آن دامن‌گیر ما نشود و قدرت اثرگذاری ما در افغانستان نیز تبدیل به ابزاری برای هیچ کشور دیگری نشود.

در مجموع می‌توان گفت روی‌آوری پاکستان به ایران اگر چه در همین حد هم اثرات خود را دارد و حداقل پاکستان را در برخی مواضعش که مرتبط با ایران است دچار تحفظ خواهد کرد و فرصتی است که اگر درست از آن بهره‌برداری شود می‌تواند نتایج بیشتری را هم عاید ایران کند، اما به دلیل آنچه در بالا ذکر شد هنوز برای اینکه این روی‌آوری را یک چرخش اساسی و رویگردانی از آمریکا بدانیم زود است و باید با ارزیابی نتایج عملی این رفت و آمدها خصوصا درباره چند موضوع مهمی که در بالا ذکر شد قضاوت را به آینده موکول کنیم.
انتهای مطلب/

* کارشناس امور پاکستان
 
 


کد مطلب: 1039

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/note/1039/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir