کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

سفیر ایران در قزاقستان در گفت‌وگو با "ایران شرقی"

تحولات آسیای مرکزی بر منافع کلان ایران تاثیرگذار است

28 شهريور 1396 ساعت 11:39

به نظر می‌رسد؛ تعاملات کشورهای پیرامونی با آسیای مرکزی بر تحولات کشورهای این منطقه مؤثر بوده و بر اهمیت آن خواهد افزود. حتی در رابطه با کشورهای دیگر از جمله ایران و ترکیه این ارتباط که در طول تاریخ وجود داشته است را به خوبی می‌بینیم و همه اینها به ما این نکته را متذکر می‌شود که آسیای مرکزی یکی از مناطق مهم مرتبط با منافع ملی ایران و بسیاری از کشورهایی که به انحای مختلف با ایران ارتباط دارند، است و خواهد ماند...


ایران شرقی/ «مجتبی دمیرچی‌لو» سفیر جمهوری اسلامی ایران در قزاقستان در گفت‌وگو با "ایران شرقی" دیدگاه خود در خصوص اهمیت منطقه آسیای مرکزی و روند تعاملات ایران با کشورهای این منطقه از جمله قزاقستان را مورد بررسی قرار داده است.
متن این گفت‌وگو به شرح زیر است:

1- همانطور که در جریان هستید، چندی پیش موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان با هدف تحقیق و پژوهش هدفمندانه کشورهای تحت پوشش، بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد. بعنوان یکی از مقامات عالی‌رتبه ایرانی در کشورهای آسیای مرکزی، ضرورت ایجاد چنین موسساتی را چگونه تفسیر می‌فرمایید؟
برای پاسخ به چرایی ضرورت ایجاد این مؤسسه مطالعاتی باید به دو نکته توجه داشت. نکته اول اهمیت روابط ایران و آسیای مرکزی است به گونه ای که این منطقه نقش و جایگاه مهمی را در سیاست خارجی ایران دارد. همچنین ایران برای کشورهای آسیای مرکزی از جهات گوناگونی دارای اهمیت ویژه‌ای است. لذا تعاملات ایران و آسیای مرکزی وضعیتی را ایجاب می‌کند که ضرورت دارد تحولات منطقه مورد رصد مستمر و مطالعه قرار بگیرد.
نکته دوم این است که امروزه مراکز مطالعاتی و کانون‌های فکری اهمیت و نقش بسزایی در تحولات بین‌المللی دارند. از این نظر ایجاد این مؤسسه امری مبارک است که در راستای منافع کشور تلقی می‌گردد. طبعا این مرکز می‌تواند علاوه بر رصد تحولات و کمک به بخش خصوصی در تحلیل بهتر اوضاع، تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان کشور را نیز در انجام وظایف محوله یاری نماید. لذا به نظر می‌رسد که هر چه فعالیت این مراکز مطالعاتی افزایش یابد می‌تواند به توسعه تعاملات ایران و آسیای مرکزی کمک‌رسان باشد.

2- از گذشته حوزه آسیای مرکزی در مطالعات کارشناسی، یکی از مناطق مهم جهانی تلقی می‌شده است. با شتابی که روند تحولات عرصه بین الملل بخود گرفته است، آیا همچنان می‌توان آسیای مرکزی را «قلب زمین» دانست؟ اهمیت آسیای مرکزی در دنیای امروز شامل چه مولفه‌ها و شاخص‌هایی می‌گردد؟
 وقتی ما بر روی نقشه به آسیای مرکزی نگاه می‌کنیم، برداشت و تلقی اولیه این است که آسیای مرکزی منطقه‌ای محصور در خشکی و به دور از کانون تحولات بین المللی به نظر می‌رسد. گرچه در دوران شوروی این تلقی می‌توانست درست باشد و برای مدت محدودی این منطقه به دور از تحولات بین المللی بوده و می‌توان گفت این منطقه تا حدی فراموش شده بوده ولی در یک مقطع زمانی بلند مدت اگر آسیای مرکزی را مورد بررسی قرار دهیم خواهیم یافت که این منطقه در طول تاریخ از کانون‌های مهم تحولات منطقه‌ای بوده و همواره مورد توجه قدرت‌های بزرگ قرار داشته است و در زمان حاضر هم در ابعاد سیاسی، تجاری و فرهنگی همچنان مورد توجه آنان است.
علاوه بر اهمیت سیاسی، آسیای مرکزی همواره در کانون فعالیت‌های اقتصادی نیز بوده که جاده ابریشم یکی از شاخص‌های این مدعاست. همچنین آسیای مرکزی مهد فرهنگ‌ها و تمدن‌های بزرگی بوده و دانشمندان نامدار و بزرگی در این منطقه رشد و ظهور پیدا کرده و منشأ خدمات چشمگیری به جهانیان بودند.
امروز هم به نظر می‌رسد که این اهمیت جایگاه خود را حفظ کرده و حتی بیشتر از گذشته آنرا نشان می‌دهد و از اینرو، روز به روز بر اهمیت آسیای مرکزی افزوده می‌شود. این در حالیست که اگر به کشورهای پیرامونی منطقه آسیای مرکزی توجه کنیم خواهیم یافت که این کشورها خواسته یا ناخواسته، مستقیم و یا غیر مستقیم بر محیط پیرامونی و تحولات منطقه‌ای از جمله کشورهای چین، روسیه و حتی افغانستان اثرگذار بوده و با توجه به تحولات دهه‌های اخیر و چشم انداز مسائل امنیتی شبه قاره هند و افغانستان، این اهمیت اکنون اهمیتی دوچندان شده است.
این در حالیست که به نظر می‌رسد؛ تعاملات کشورهای پیرامونی با آسیای مرکزی بر تحولات کشورهای این منطقه مؤثر بوده و بر اهمیت آن خواهد افزود. حتی در رابطه با کشورهای دیگر از جمله ایران و ترکیه این ارتباط را که در طول تاریخ وجود داشته است را به خوبی می‌بینیم و همه اینها به ما این نکته را متذکر می‌شود که آسیای مرکزی یکی از مناطق مهم مرتبط با منافع ملی ایران و بسیاری از کشورهایی که به انحای مختلف با ایران ارتباط دارند، است و خواهد ماند.

3- فاکتور آسیای مرکزی برای ج.ا.ایران چه فرصت‌هایی را برای تعادل بخشی در روابط با قدرت‌های سنتی و نوظهور در منطقه و جهان ایجاد کرده است؟
به نظر من نباید از این بعد به روابط ایران و آسیای مرکزی نگریست و به دنبال ایجاد تعادل در روابط با قدرت‌ها با استفاده از این ابزار باشیم. زیرا رابطه ایران با آسیای مرکزی یک رابطه با اصالت و ریشه‌دار و واقعی است، به این معنی که رابطه ایران و آسیای مرکزی تابعی از رقابت با دیگر قدرت‌ها و دیگر کشورها نمی‌تواند تلقی شود.
ایران دارای منافع و ارتباطات کاملا طبیعی و اصیل است. ارتباطات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تمدنی و حتی امنیتی. از این منظر باید توجه کنیم که روابط ایران با هدف ایجاد تعادل در روابط با قدرت‌ها نیست بلکه ضرورتی است که هم از سوی ایران و هم از سوی کشورهای آسیای مرکزی برای این روابط وجود دارد.

4- اهمیت قزاقستان در آسیای مرکزی، منطقه و جهان در چیست؟ چه توجیهاتی برای توسعه روابط این کشور با ج.ا.ایران می‌توان برشمرد؟
 قزاقستان به دلیل موقعیت جغرافیایی و داشتن منابع طبیعی بسیار زیاد و متنوع و ظرفیت‌های اقتصادی بالا؛ از کشورهای پیشرو منطقه محسوب می‌شود که در پرتو ثبات سیاسی که در 25 سال گذشته از آن برخوردار بوده، توانسته است به سطح قابل قبولی از ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی نائل شود، به طوریکه امروزه 80 درصد تولید ناخالص داخلی آسیای مرکزی متعلق به این کشور بوده و موفق به حذب ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی شده است.
از منظر سیاسی نیز  قزاقستان توانسته با سیاست خارجی متوازن و چند محوری خود، روابط خوبی با کشورهای همسایه و همچنین کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی برقرار کرده و جایگاه قابل قبولی برای خود تعریف کند. به گونه‌ای که قزاقستان از ابتدای سال 2017 عضو غیردائم شورای امنیت سازمان ملل شده است. همچنین این کشور  مبتکر و میزبان اجلاس‌های بین المللی بسیاری در زمینه‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی بوده است. میزبانی مذاکرات سوریه و برگزاری اجلاس سران سازمان همکاری‌های اسلامی در  آستانه که در روزهای اخیر برگزار شد  از جمله این موارد است.
از سوی دیگر، قزاقستان با هدف تبدیل شدن به مرکز مالی منطقه‌ای ، مرکز مالی بین‌المللی آستانه را با قوانین و مقررات خاص در شهر آستانه و همجنین مرکز مالی اسلامی را در آلماتی ایجاد کرده است. قزاقستان توانسته در رقابت با کشورهای مطرح میزبان اکسپو 2017 باشد. همه اینها موجب شده است که قزاقستان بتواند یک نقش پیشرو برای خود در منطقه تعریف کند.
طبعا از این منظر قزاقستان می‌تواند مورد توجه بیشتر ایران قرار گیرد. به این مفهوم که این کشور از یکسو بازار مستعدی برای صدور کالا، خدمات فنی و مهندسی و همچنین نیروی کار متخصص ایرانی محسوب می‌شود. از سوی دیگر،  قزاقستان علاقه‌مند است که در دسترسی به بازارهای پیرامونی ایران و بازارهای جهانی از مزیت ترانزیتی ایران بهره‌مند شده و در این راستا شبکه‌های ارتباطی و حمل و نقلی بین دو کشور در سال‌های اخیر به یگدیگر متصل شده است. در حال حاضر، حمل و نقل ریلی، جاده‌ای، دریایی و هوایی بین دو کشور فعال است.
همچنین در مسائل منطقه‌ای و بین المللی همسوئی زیادی در مواضع دو کشور دیده می‌شود و همکاری‌های خیلی خوبی بین دو کشور در سازمان‌های بین‌المللی و مجامع منطقه‌ای وجود دارد.
لذا اشتراک منافع بین دو کشور در حوزه‌های مختلف سیاسی امنیتی و اقتصادی ایجاب می‌کند که روابط دو کشور بیش از پیش گسترش یابد.

5- به روایت آمار و برداشت‌های سیاسی، چشم انداز روابط ایران و آسیای مرکزی در دولت یازدهم آنگونه که تصور می‌رفت، مثبت نبود. چه برنامه‌ای برای برون رفت از معظل عدم توسعه یافتگی روابط ایران و آسیای مرکزی بعنوان یک کل، شما بعنوان یک کارشناس این منطقه پیشنهاد میفرمایید؟
من هم با شما موافقم که سطح کنونی روابط متناسب با ظرفیت‌ها و انتظارات نیست. با توجه به ظرفیت‌های موجود قطعا روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی می‌تواند بسیار فراتر از سطح کنونی باشد. لکن در خصوص روابط ایران با منطقه در دوره یا مقطع خاص باید به این نکته توجه کرد که معمولا روابط بین کشورها متاثر از عوامل متعددی در سطوح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی و در بازه زمانی بلند است. لذا نوع تعاملاتی که ایران با آسیای مرکزی و بویژه قزاقستان در دولت یازدهم داشته، تداوم روند قبلی بوده است. حالا ممکن است در برخی مقاطع یا برخی موارد مشکلاتی هم وجود داشته باشد که بعضا خارج از روند طبیعی روابط دو کشور بوده و تحت تأثیر عوامل خاص منطقه‌ای و بین‌المللی رخ داده باشد.
اما در مجموع نوع تعاملات و رفت و آمدهای مقامات عالی رتبه ایران با منطقه و بویژه بین ایران و قزاقستان و همچنین حجم مبادلات اقتصادی دو کشور روند رو به رشدی را طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد و می‌توان گفت که از ابتدای دولت یازدهم شاهد افزایش تعاملات سیاسی و اقتصادی بین ایران و منطقه خصوصا قزاقستان هستیم. سه سفر رئیس جمهور قزاقستان به ایران از ابتدای دولت یازدهم و همچنین سه سفر آقای روحانی به قزاقستان یعنی انجام 6 سفر در طول 4 سال در سطح رئیس جمهور نشان دهنده اهمیت روابط دو کشور و نوع نگاه و تعاملات دو کشور است. امری که در طول روابط دو کشور در ۲۵ سال گذشته بی سابقه بوده است. تعداد موافقتنامه‌های دولتی منعقده بویژه در بخش اقتصادی، افزایش سفر اتباع دو کشور، افزایش تعداد پروازها، برقراری خطوط کشتیرانی برنامه‌ای، تشکیل اتاق مشترک بازرگانی و افزایش تعداد طرح‌های سرمایه‌گذاری از دو طرف موید این امر است. البته بخشی از این روند مثبت ناشی از برداشته شدن موانعی است که در اثر تحریم‌های ظالمانه ایجاد شده بود. طبعا با تضعیف و کاهش فشارهایی که بعضا بر ابن کشورها وارد می‌شد و رفع برخی از تحریم‌ها و ایجاد فضای تبلیغاتی مثبت در خصوص ایران، کشورهای آسیای مرکزی هم رغبت بیشتری را برای تعامل با ایران از خود نشان دادند. در مجموع ارزیابی من این است که روند روابط ایران با آسیای مرکزی در دولت یازدهم روند مثبتی بوده و چشم انداز بسیار روشنی هم برای این روابط می‌توانیم متصور باشیم.
انتهای مطلب/.


کد مطلب: 885

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/interview/885/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir