از مشروعیت بخشی به طالبان تا امنیت آفرینی برای آسیای مرکزی
ایران شرقی/
«ایگور پانکروتینکو» کارشناس سیاسی روس در گفتوگو با "ایران شرقی" دیدگاههای خود در خصوص نوع ارتباط مسکو با طالبان و اهداف روسیه از این ارتباط را مطرح نمود.
ارتباط مسکو با طالبان از جمله پنهانترین جنبههای سیاست خارجی کرملین به شمار میرود. با این وجود تا هنوز دیپلماتهای روس در رابطه با هیچیک از مسائل خارجی تا به این حد بیانیههای متناقض و بحث برانگیز پخش نکردهاند
«ضمیرکابلوف» رئیس اداره دوم آسیایی وزارت امور خارجه روسیه از وجود تماس و گفتوگوی مسکو با طالبان خبر میدهد و بعد از دو روز «اولگ سیرومالتوف» معاون وزیر امور خارجه این کشور با قاطعیت اعلام میکند که اصلا هیچ نوع تماسی با طالبان صورت نگرفته است. گذشته از آن، سیرومالتوف، طالبان را گروه تروریستی خواند که در فهرست تحریمهای سازمان ملل متحد قرار دارد و بر آن تاکید کرد که بین مسکو و این گروه تنها کانال ارتباطی مختص مسائل انسان دوستانه مرتبط با حقوق شهروندان و گروگانگیری وجود دارد و بس.
اما بیانیههای متناقض نشانهای از بیکفایتی نبوده و به این معنا هم نیست که به اصطلاح دست راست کرملین خبر ندارد که دست چپش چه میکند بلکه حاکی از دوگانگی رویکردها و مواضع مسکو میباشد.
اسم طالبان در فهرست سازمانهای تروریستی ممنوع در روسیه قرار داده شده است که به لحاظ قانونی هرگونه تماس با نمایندگان آن مشکل دارد. اما معلوم است که بخشی از طالبان دارای روحیات به شدت ضد آمریکایی میباشند که مسلما تاکید بر وجود تماس مسکو با آنها باعث ناراحتی واشنگتن خواهد شد (که کرملین به دنبال برقراری روابط دوستانه با آن میباشد.
با این وجود کرملین از تحولات اخیر افغانستان به این نتیجه رسیده است که داعش در حال پیدا کردن جا پایی قوی بوده و از این کشور میخواهد به عنوان پایگاه نفوذ به جمهوریهای آسیای مرکزی که حیات خلوت و حوزه منافع ملی کرملین دانسته میشود، استفاده کند.
به این دلیل زنجیره منطقی بسیار عادی شکل میگیرد: طالبان دشمن داعش میباشند و طبق مقال معروف «دشمن دشمن من دوست من است» مطرح میگردد.
زمانی ضمیر کابلوف ضمن مصاحبه خود با خبرگزاری «آناتولی» ترکیه بر وجود دیدگاههای مشترک روسیه و طالبان در امر مبارزه با داعش تاکید میکرد، مقال فوق را مبنای منطق خود قرار داده بود. البته «سرگئی شایگو» وزیر دفاع روسیه نیز در چند روز پیش طی دیدار دوجانبه خود با «کابل بردی اف» همتای ازبکش روی این نکته تاکید داشت که ظهور داعش و جبهه النصره در افغانستان منجر به ایجاد چالشهای جدید برای وضعیت بینالمللی خواهد شد.
مسکو با اعتراف به تماسهای خود با برخی از نمایندگان طالبان، این موضوع را صرفا با بحث تهدیدات ناشی از ناحیه داعش برای آسیای مرکزی مرتبط میداند که البته با واقعیت چندان مطابقت ندارد زیرا از آغاز تماسهای کرملین با طالبان ۲۰ سال میگذرد و اکنون به یک شبکه ارتباطی تبدیل شده است و موضوع صرفا به محدودیت داعش مربوط نیست.
این تماسها که در یک مهمانی دیپلماتیک در اسلام آباد از مکالمه آغاز گردیده بود با وجود فراز نشیبهای زیاد و تغییر اهداف، در ادامه به یک شبکه ارتباطاتی تبدیل شد که از طریق آن، دو طرف میتوانند به طور سریع با یکدیگر ارتباط بگیرند، تبادل اطلاعات استخباراتی داشته باشند و در صورت لزوم اقدامات نسبتا جدیتر متقابل هم انجام دهند.
قابل یادآوری است که در سال ۱۹۹۷ در اسلام آباد با کمک وزارت امور خارجه پاکستان تماس «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه روسیه در افغانستان با ملا «حقانی» کاردار طالبان در پاکستان صورت گرفت. در ضیافتی که طرف پاکستانی به افتخار کابلوف برگزار کرد، نماینده ویژه روسیه و حقانی توانستند به اصطلاح زبان مشترک پیدا کنند. دیدار بعدی آنها در سال ۱۹۹۹ در اسلام آباد برگزار شد که اهداف مشخص تری را دنبال میکرد. بعد از آن مسکو از پاکستان خواست تا جهت مذاکرات کابلوف با یکی از مهرههای طالبان کمک کند و در ۷ ژوئن سال ۱۹۹۹ برای دیدار و گفتوگو با کابلوف، «ملا جلیل» معاون وزیر امور خارجه طالبان وارد اسلام آباد شد و دور سوم مذاکرات صورت گرفت. ملا جلیل اعلام کرد که طالبان نسبت به همکاریهای اقتصادی و تجاری با روسیه علاقهمند میباشد ولی مشروط بر اینکه مسکو باید:
- برای تجاوز شوروی در افغانستان عذرخواهی کند؛
- برای خسارات ناشی از جنگ غرامت پرداخت کند؛
- نقشه میلیونها مین گذاشته شده توسط شوروی را معرفی کند؛
- چاپ پول افغانی جعلی را که به اقتصاد کشور به طور جدی لطمه میزند، قطع کند.
کابلوف حاضر به بررسی موضوع عذرخواهی و جبران خسارت نشد اما گفت که بحث نقشههای مینکاری میتواند بطور مثبت حل شود. علاوه بر این وی دست داشتن روسها در چاپ پول افغانی جعلی را رد کرد و گفت که این اقدام توسط شرکتهای آلمانی با توافق ائتلاف شمال صورت میگیرد. در پایان این نشست طرفین توافق کردند که تماسهای بین طالبان و مسکو بیشتر خواهند شد. ولی موقعی ملا عمر اعلام کرد که طالبان استقلال دولتی چچن را به رسمیت میشناسد و آماده حمایت از جدایی طلبان چچن میباشد، طرف روسی از هر گونه تماس جدی با طالبان منصرف گردید.
در اواخر سال ۲۰۰۹ سرویس اطلاعات آلمان (BND) با نمایندگان ارشد طالبان تماس برقرار کرد و از طریق این کانال در نوامبر ۲۰۱۰ در «مونیخ» دیدار محرمانه نمایندگان طالبان با مقامات ارشد اطلاعاتی و وزارت امور خارجه آمریکا برگزار شد. با این وجود آلمانیها درخواست همتایان روسی خود جهت استفاده از این کانال را رد نکردند و در همان سال نشست طالبان با نمایندگان روسیه صورت گرفت و قرار شد که تماسهای سابق متقابل برقرار شده و دیدارهای بعدی بیرون از اروپا (یعنی به دور از چشم سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و کشورهای عضو ناتو) دنبال شود.
البته باید گفت که پس از تصمیم یادشده ملا عمر در رابطه با بحث چچن، هم طرف روسی تا حدودی ارتباط خود با طالبان را حفظ کرد که عمدتا در چارچوب نهادهای انتظامی و امنیتی نظیر سازمان فدرال مبارزه با قاچاق مواد مخدر انجام میشد (حتی نمایندگان این سازمان به طور کاملا علنی با طالبان «میانهرو» در کابل ملاقات میکردند). ولی بعد دیدار آلمان تماسهای بین مسکو و طالبان وارد سطج جدی تری شد و کنترل بر این بازی سیاسی به طور کامل در اختیار وزارت امور خارجه روسیه قرار گرفت.
نتایج سیاسی از سرگیری این تماسها با جدیت و به سرعت برجسته شد. در نوامبر ۲۰۱۲ در باشگاه فرماندهان نظامی روسیه (سازمان غیر علنی و بانفوذ ژنرالهای روسی) کنفرانسی تحت عنوان «وضعیت سیاسی-نظامی پیرامون افغانستان و پیش بینی دورنمای آن پس از خروج نیروهای ناتو» برگزار گردید. در این کنفرانس افسران ارشد و ژنرالهای آکادمی نظامی و ستاد کل ارتش روسیه شرکت کردند. سخنران اصلی ژنرال «آناتولی کولیکف» رئیس باشگاه فرماندهان نظامی روسیه بود که به طور آشکارا اعلام کرد: امروز احتمالا هیچ چاره دیگری جز پیدا کردن راه گفتوگو با رهبران طالبان جهت حضور آنها در نهادهای مدیریتی کشور از طریق تشکیل دولت ائتلافی و ادغام آنها با ساختارهای نظامی و امنیتی افغانستان و ایجاد شرایط برای توسعه اقتصادی این کشور وجود ندارد.
با توجه به نزدیکی ژنرال کولیکف به کرملین میتوان گفت که اظهار نظر وی به هیچ وجه خصوصی نبوده بلکه اعلام این رویکرد سیاسی مسکو بود که گفتوگو و مذاکرات با طالبان به طور کامل در راستای منافع استراتژیک مسکو میباشد.
در سال ۲۰۱۳ تماسهای نمایندگان روسیه با طالبان به اصطلاح تولد دوباره یافت که در آن «طاهر شمالزی» برادر کوچک یکی از رهبران پیشین طالبان شخصیت محوری بود که نقش سرپرستی هیئتی را بر عهده داشت که به عنوان «کمیته آزادی و صلح طالبان» شناخته شده بود. وی با گذرنامهای به نام «سعید خان» وارد دوشنبه شد و در آنجا با کمک «ابراهیم اچیکزی» یکی از نمایندگان طالبان که در پایتخت تاجیکستان دارای تجارت کوچک اما سودآور میباشد، با نمایندگان روسیه مذاکرات انجام داد.
در حال حاضر، «نقاط تماس» طالبان به طور غیر رسمی در عشق آباد، دوشنبه و بیشکک وجود دارد که از طریق آنها مقامات محلی و همچنین روسی میتوانند در اسرع زمان با طالبان در تماس شوند. توسط کانالهای موجود در دوشنبه و بیشکک و بر اساس توافق بین روسیه و نمایندگان طالبان، تبادل اطلاعات استخباراتی در خصوص داعش و سایر رقبای طالبان صورت میگیرد. از جمهوریهای شوروی سابق در آسیای میانه تنها ازبکستان از شرکت در این بازی خودداری کرده است.
ضمنا بخشی از طالبان در مورد تماس با مسکو هیچ چیز غیر طبیعی سراغ ندارند و از آن به اصطلاح در تعجبند که چرا گزارشهای مربوط به تماسهای روسیه با این گروه برای خیلیها غیر منتظره تلقی میشود. آنها میگویند اگر میتوانیم با غرب مذاکره کنیم پس چرا نتوانیم چنین کاری را با روسیه و سایر همسایههای شمالی افغانستان انجام ندهیم؟
در مسکو نیز به همین میزان نسبت به تماس با طالبان دید واقع گرایانه دارند و تبادل اطلاعات استخباراتی فقط به اصطلاح نوک کوه یخ است. طالبان به همکاری با روسیه به عنوان هموار شدن بستر به رسمیت شناخته شدن خود و مشروعیت یافتن تا مرز حضور در مدیریت افغانستان نگاه میکنند. مسکو امیدوار است که طالبان بتوانند ضامن عدم تعرض افراط گرایان مذهبی به آسیای مرکزی شود. از سوی دیگر روابط با طالبان برای کرملین در مذاکرات پیرامون مسائل امنیتی با رهبران آسیای مرکزی برگ برنده خواهد بود. این اقدام با یک مقدار شانتاژ صورت میگیرد که در روابط بین کشورها کاملا طبیعی دانسته شده و به نوعی ماهیت «اسرار بزرگ مسکو» را نیز بازگو میکند.
انتهای مطلب/.