پیامدهای جنگ غزه بر روابط کشورهای آسیای مرکزی و رژیم صهیونیستی
عرصۀ بینالمللی امروز بسیار ناپایدار است. اگر اسرائیل جنایات شنیع دیگری در نوار غزه و کرانۀ باختری مرتکب شود یا اقدامهای تجاوزکارانهای علیه لبنان، سوریه یا ایران انجام دهد، این امر میتواند باعث تشدید وخامت اوضاع شود. در این صورت، محافل حاکم آسیای مرکزی باید انتخاب کنند و تصمیم بگیرند که در کدام سمت قرار دارند؛ رژیم صهیونیستی و متحدان غربی آن یا ایران، چین و روسیه؛ یعنی نیروهایی که طرفدار اصلاح نظام روابط بینالملل هستند. در هر صورت با توجه به اجرای سیاست چندجانبه، بعید است که این کشورها در حاشیه بمانند.
مطالعات شرق/
مصاحبۀ اختصاصی با دکتر "سرگئی کوژمیاکین"؛ کارشناس مسائل سیاسی منطقه و تحلیلگرسیاسی روزنامۀ «پراودا» چاپ مسکو
از زمان آغاز نبرد "طوفانالاقصی" توسط نیروهای مقاومت، کشورهای آسیای مرکزی نیز در سطوح مختلف به تناسب فضای بینالمللی، واکنشهایی داشتهاند. هرچند که تا پیش از آغاز این جنگ، کشورهای آسیای مرکزی و رژیم صهیونیستی در حال تجربۀ روند فزایندهای از توسعۀ سطحی و عمقی روابط بودند اما پس از آن متأثر از تحولات شرایط منطقهای و بینالمللی (بهویژه در خاورمیانه و اوراسیا) این روابط با تحولاتی همراه بوده است. با توجه به نتایج درگیری اخیر بین نیروهای مقاومت و رژیم صهیونیستی و پیامدهای عمیقی که این نبرد، به همراه داشته است، به نظر میرسد که از یک سو، سیاست خارجی رژیم صهیونیستی بهویژه در کشورهای با جمعیت غالب مسلمان و نیز حوزههای نفوذ روسیه با محدودیتهای جدیدتری مواجه شده است و از دیگر سو، کشورهای منطقه نیز فعلاً ترجیح میدهند که تعاملات با رژیم صهیونیستی را محدود کنند.
به منظور بررسی دقیقتر تحولات اخیر در روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای آسیای مرکزی، «مؤسسۀ مطالعات راهبردی شرق» مصاحبهای اختصاصی با دکتر "سرگئی کوژمیاکین"کارشناس مسائل سیاسی منطقه و تحلیلگرسیاسی روزنامۀ «پراودا» چاپ مسکو انجام داده است که مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
مطالعات شرق: اکنون بیش از 6 ماه از آغاز عملیات طوفان الاقصی و جنگ در غزه میگذرد. این تحولات به طور شدیدی بر روابط دولتهای اسلامی با رژیم صهیونیستی تأثیر گذاشت. آیا این تأثیر در روابط دولتهای آسیای مرکزی نیز قابل مشاهده است یا دولتهای منطقه کماکان متعهد به بیطرفی هستند؟ کوژمیاکین: درست است، در واقع رویدادهای خاورمیانه اهمیت جهانی پیدا کردهاند و اکثر کشورهای جهان تا حدی درگیر آنها هستند. حتی میتوان گفت که تهاجم خونین و غیرانسانی اسرائیل به نوار غزه به مهمترین روند در روابط بینالملل تبدیل شده است. واکنش جامعۀ جهانی نشان داد که وابستگی آن به قدرتهای غربی به تدریج در حال کاهش است و نظام تک قطبی در دنیا در حال فروپاشی است. اما هنوز تا رسیدن به یک نظام چند قطبی نیز فاصله داریم.
این امر بهوضوح در نگرش جهان اسلام قابل مشاهده است. جهان اسلام به طور رسمی تجاوز اسرائیل را محکوم کرد. با این حال، برخلاف برخی پیشبینیهای اولیه، کشورهای مسلمان جبهۀ مشترکی علیه اسرائیل تشکیل نداده و (آنهایی که رابطه دارند) روابط دیپلماتیک خود را با آن رژیم قطع نکردهاند. ایران، جنبش حوثیهای یمن و حزبالله در اینجا استثناء هستند.
در مورد جمهوریهای آسیای مرکزی نیز باید گفت که آنها از هرگونه دخالت در این درگیری فاصله میگیرند و رفتار برخی از کشورهای غیر غربیِ دیگر را تکرار میکنند؛ یعنی جنایتهای اسرائیل را به صورت شفاهی محکوم و از حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین توسط خودشان حمایت میکنند. به عنوان مثال، در نشست سران سازمان همکاری اسلامی در ماه نوامبر سال جاری، کشورهای آسیای مرکزی به ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی رأی دادند. آنها همچنین در مورخ 10 می در نشست اضطراری مجمع عمومی سازمان ملل متحد که قطعنامهای دربارۀ عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل تصویب کرد، موضع مشترکی در حمایت از این قطعنامه داشتند.
در عین حال، خط قرمزهای ناگفتۀ آشکاری نیز وجود دارد که کشورهای منطقه قرار نیست از آنها عبور کنند؛ در بر همین اساس، آنها در جریان رأیگیری برای اصلاحیۀ پیشنهادی کانادا در محکومیت حماس به دو گروه تقسیم شدند. قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان به دنبال روسیه، از حمایت از آن خودداری کردند، اما نمایندگان ازبکستان و ترکمنستان ترجیح دادند در رأیگیری شرکت نکنند.
بنابراین هنوز صحبتی از تعلیق روابط دیپلماتیک و تجاری با اسرائیل در کشورهای آسیای مرکزی به میان نیامده است. البته این امر بیشتر به خاطر عدم تمایل نخبگان محلی به برهم زدن روابط با غرب است، تا داشتن روابط نزدیک با رژیم صهیونیستی. کشورهای آسیای مرکزی با پایبندی به سیاست خارجی چندجانبه سعی دارند از تشدید رقابت جهانی سود ببرند و نمیخواهند به نفع یکی از کشورها، انتخاب روشنی داشته باشند.
مطالعات شرق: فضای افکار عمومی در بسیاری از کشورها از جمله آمریکا مسیری متفاوت از مسیر دولتها را در موضوع فلسطین طی کرده است. به نظر شما در آسیای مرکزی نیز چنین بوده است؟ بازخوردها در افکار عمومی منطقه نسبت به رژیم صهیونیستی چگونه بوده است؟ کوژمیاکین: حق با شماست، مسئلۀ فلسطین تفاوت رویکردها بین دولتها و اکثریت مردم را در بسیاری از کشورها نشان داده است. این به خوبی نشاندهندۀ نادرستی دموکراسی غربی است. مقامهای کشورهای آمریکایی و اروپایی دیدگاههای شهروندان خود را نادیده میگیرند؛ تا جایی که تظاهرات در حمایت از فلسطین به طرز وحشیانهای سرکوب میشود و شرکتکنندگان در آنها به مجازاتهای مختلف محکوم میشوند.
تضاد بین افکار عمومی و سیاستهای دولت، البته به میزان کمتر، در آسیای مرکزی نیز وجود دارد. متأسفانه در ماههای اخیر هیچ مطالعۀ جامعهشناختی منطقهای انجام نشده است، اما عوامل متعددی نشان میدهند که احساسات طرفدار فلسطین در میان مردم سرکوب میشود. به عنوان مثال، مرکز جامعهشناسی دانشگاه دولتی بیشکک (به نام قراسویف) یک نظرسنجی را با مشارکت 818 پاسخدهنده انجام داد. 48 درصد پاسخدهندگان به طور کامل از فلسطین حمایت کردند، 19 درصد طرح سازمان ملل برای ایجاد کشور فلسطین را صحیح خواندند، 9 درصد از شرکتکنندگان با فلسطینیها ابراز همدردی کردند، کمی بیش از 2 درصد به طور کامل یا جزئی از اسرائیل حمایت کردند و 22 درصد دیگر، پاسخ دادن به آن را دشوار میدانستند.
ترجیحات اکثر شهروندان در شبکههای اجتماعی، پیامرسانها، مشارکت در جمعآوری کمکهای بشردوستانه برای فلسطینیها و غیره قابل توجه است. همچنین باید به برخی تجمعها در حمایت از فلسطینیها در کشورهای منطقه اشاره کرد. در بیشکک بیش از هزار نفر در این تجمعها شرکت کردند.
این امر نه تنها به دلیل داشتن یک دین مشترک، بلکه به دلیل خشم از سیاست نسلکشی رژیم صهیونیستی و نیز همدردی با مبارزات آزادیبخش مردم فلسطین است که بیش از هفت دهه ادامه دارد. نمیتوان اقدامهای اسرائیل را تحسین کرد و همچنان فردی شایسته و شرافتمند بود. در حال حاضر، همبستگی با مردم فلسطین افراد شریف را از مذاهب و ملیتهای مختلف با هم متحد کرده است.
اما متأسفانه، محافل حاکم، اصول و ترجیحات متفاوتی را ملاک عمل قرار میدهند. این ناهماهنگی یک زنگ خطر جدی برای نخبگان است. اگر آنها به نادیده گرفتن احساسات اکثریت شهروندان ادامه دهند، تنش در جامعه شروع خواهد شد.
مطالعات شرق: در طول 6 ماه اخیر شاهد انتشار برخی اخبار مبنی بر اقدامهای خرابکارانه علیه منافع رژیم صهیونیستی در آسیای مرکزی بودهایم. به نظر شما این اخبار قابل تأیید است؟ در صورت تأیید آیا میتوان ادعا کرد چنین اقدامهایی سازماندهی شده هستند؟ کوژمیاکین: من از هیچگونه اقدام تودهای و سازمانیافته با هدف تضعیف منافع اسرائیل در آسیای مرکزی اطلاعی ندارم. اما میتوانم توجه شما را به ابتکارهای متعدد جوامع این منطقه برای تحریم کالاهای اسرائیلی جلب کنم که بهویژه توسط ساکنان قزاقستان و قرقیزستان حمایت میشود. مردم خواستار عدم خرید لوازم آرایشی و بهداشتی، مواد غذایی و ... تولید شده در اسرائیل هستند و ویدئوهای مربوطه را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند. با توجه به تعداد بازدیدها و اشتراکگذاریها، میتوان گفت این اقدامها توسط بخش قابل توجهی از مردم پشتیبانی میشوند.
جمعآوری کمکهای بشردوستانه برای فلسطین نیز با استقبال گستردۀ مردم منطقه مواجه شده است. هم نهادهای رسمی (مثلا در قرقیزستان، وزارت دارایی قرقیزستان حساب ویژهای باز کرده و نمایندگان پارلمان این کشور حقوق یک روز خود را به آن واریز کردهاند) و هم سازمانهای خیریۀ خصوصی (در قزاقستان - بنیاد "بیز بیرگمیز" و در قرقیزستان – "بنیاد الامه") در این امر دخیل هستند.
در روزهای آغازین درگیری، برخی از رسانهها و تحلیلگران سیاسی معتقد بودند که رویدادهای خاورمیانه موج جدیدی از افراطگرایی و جریانی از داوطلبانی را که مایل به جنگ در جبهۀ فلسطین هستند، ایجاد میکند. در حال حاضر، از چنین مواردی اطلاعی ندارم. بدیهی است که مقامها از ترس ایجاد نارضایتی در پایتختهای غربی و فعال شدن جنبشهای ممنوعۀ مذهبی، به شدت چنین تلاشهایی را سرکوب میکنند.
مطالعات شرق: آسیای مرکزی در زمرۀ مناطق نارنجی و پرخطر برای سفر شهروندان سرزمینهای اشغالی فلسطین اعلام شده است. آیا این موضوع بر روند روابط اقتصادی و تجاری بین اسرائیل و آسیای مرکزی تأثیرگذار بوده است؟ آیا آمارهای رسمی در این زمینه وجود دارند؟ کوژمیاکین: کشورهای آسیای مرکزی جزو شرکای تجاری اصلی اسرائیل نیستند، اگرچه گردش تجاری آنها را نیز نمیتوان ناچیز خواند. قزاقستان در این زمینه رهبر بلامنازع است. در سال 2022، تجارت دوجانبۀ قزاقستان با اسرائیل بالغ بر 905 میلیون دلار و در ده ماه اول سال 2023 - 433 میلیون دلار بوده است. آستانه بیشتر تأمینکنندۀ نفت برای این رژیم است و حجم صادرات آن به 100 هزار بشکه در روز میرسد که قزاقستان را به یکی از عرضهکنندگان اصلی "طلای سیاه" به رژیم صهیونیستی تبدیل کرده است.
مشخص است که صادرات قزاقستان به اسرائیل از 817 میلیون دلار در سال 2022 به 363 میلیون دلار در سال 2023 کاهش یافته است. اما به سختی میتوان گفت که این کاهش به دلایل سیاسی بوده است یا صرفاً اقتصادی: حجم عرضۀ نفت اخیراً نوسانهای زیادی داشته است. همان طور که قبل از سال 2015، صادرات قزاقستان به اسرائیل به 1.5 میلیارد دلار میرسید، اما در سال 2017 تا 131 میلیون دلار کاهش یافت.
البته درخواستهای مکرری در این جمهوری مبنی بر توقف فروش نفت به اسرائیل شنیده میشود. با این حال، مسئولان سعی میکنند در این زمینه اظهار نظر نکنند. تنها، در پایان سال گذشته شرکت Kazmortransflot انتقال نفت قزاقستان به اسرائیل را متوقف کرد.
هیچ اطلاعاتی در منابع آشکار دربارۀ موضوع تغییر جریانهای تجاری بین رژیم صهیونیستی و سایر کشورهای منطقه وجود ندارد. اما به طور قطع میتوان گفت که روابط اقتصادی به طور کامل قطع نشده است. حتی در فوریۀ سال جاری در حاشیۀ کنفرانس بینالمللی ابوظبی مذاکراتی میان "جمشید خواجهاف"، معاون نخستوزیر ازبکستان و "نیر بارکات"، وزیر اقتصاد و صنعت اسرائیل انجام شد. پس از این نشست، اسرائیل از عضویت تاشکند در سازمان تجارت جهانی حمایت کرد. همچنین در همان ماه، وزارت ساختوساز و اسکان یهودیان قصد خود را برای دعوت از 65 هزار کارگر مهاجر از ازبکستان، هند و سریلانکا اعلام کرد. آنها قرار است جایگزین کارگران فلسطینی اخراج شده از سرزمینهای اشغالی شوند. در عین حال، یک توافق بین دولتی در مورد مهاجرت نیروی کار بین تاشکند و تل آویو وجود دارد که در سال 2022 منعقد شده است.
بنابراین، به طور کلی نه اسرائیل و نه کشورهای آسیای مرکزی مایل به قطع روابط موجود نیستند، اما مقامهای آسیای مرکزی، در تلاش برای جلوگیری از نارضایتی عمومی، سعی میکنند در مورد این موضوع سکوت کنند.
مطالعات شرق: روسیه در بحران اخیر غزه موضع متفاوتی را نسبت به رژیم صهیونیستی گرفت که باعث خشم مقامهای اسرائیل شد. به نظر شما آیا سرریز این تنشها با روسیه ممکن است در آسیای مرکزی نیز ظاهر شود؟ کوژمیاکین: علیرغم فروپاشی شوروی، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی اغلب مواضع مشابهی در مورد مسائل بینالمللی اتخاذ میکنند. این امر بهویژه در مورد قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان که همراه با روسیه، عضو انجمنهای همگرایانه مانند اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی هستند، مشهود است.
شباهت این دیدگاهها بهویژه در جریان رأیگیری در مجمع عمومی سازمان ملل قابل توجه است. میتوان گفت که روسیه (و همچنین چین همسایه) تا حدی نفوذ غرب را خنثی کرده و به کشورهای منطقه کمک میکنند تا بتوانند از دیدگاههای متفاوت نسبت به مواضع واشنگتن و بروکسل، دفاع کنند. این امر برای سرد کردن آتش غرب و متحدانش بسیار مهم است.
با این حال، من هنوز هیچ نشانهای نمیبینم که وخامت روابط روسیه و اسرائیل توانسته باشد تأثیری جدی بر کشورهای آسیای مرکزی داشته باشد. بله، آنها به همراه روسیه و بسیاری از کشورهای دیگر خواستار تشکیل کشور مستقل فلسطین هستند و در سازمان ملل به آتشبس رأی میدهند، اما هنوز آمادگی قطع روابط با رژیم صهیونیستی را ندارند.
مطالعات شرق: به طور کلی چشمانداز روابط کشورهای آسیای مرکزی و رژیم صهیونیستی را در یک سال آینده چگونه میبینید؟ چه مولفهها و یا تحولاتی ممکن است تأثیری عمیق بر این روابط بگذارند؟ کوژمیاکین: پیشبینی چگونگی توسعۀ این روابط بسیار دشوار است، زیرا در اینجا دو عامل متفاوت وجود دارد. از یک سو، مقامهای کشورهای آسیای مرکزی بهوضوح علاقهمند هستند که همه چیز را همان طور که هست مسکوت بگذارند. یعنی اسرائیل را شفاهی محکوم کنند، از یک کشور مستقل فلسطینی دفاع کنند، اما هیچ اقدام واقعی و عملی مانند توقف تجارت با رژیم صهیونیستی انجام ندهند.
اما عرصۀ بینالمللی امروز بسیار ناپایدار است. اگر اسرائیل جنایات شنیع دیگری در نوار غزه و کرانۀ باختری مرتکب شود یا اقدامهای تجاوزکارانهای علیه لبنان، سوریه یا ایران انجام دهد، این امر میتواند باعث تشدید وخامت اوضاع شود. در این صورت، محافل حاکم آسیای مرکزی باید انتخاب کنند و تصمیم بگیرند که در کدام سمت قرار دارند؛ رژیم صهیونیستی و متحدان غربی آن یا ایران، چین و روسیه؛ یعنی نیروهایی که طرفدار اصلاح نظام روابط بینالملل هستند. به دلیل اجرای سیاست چندجانبه، بعید است که آنها در حاشیه بمانند.
البته مردم نیز میتوانند نقش تعیینکنندهای در تغییر رویکردهای مسئولان داشته باشد. بسیاری از مردم جوامع آسیای مرکزی در حال حاضر با سیاستهای بیش از حد انعطافپذیر دولتهای خود مخالف هستند. اگر بحران تشدید شود، آنها میتوانند با صدای بلند از رهبران بخواهند که طرف کسانی را بگیرند که از ارزشهای عدالت و برابری در روابط بینالملل دفاع میکنند.
انتهای مطلب/