نشست C5+1 در نیویورک؛ بازگشت آمریکا به سوی آسیای مرکزی
نکته جالب در سیاست آمریکا این است که در راهبرد موقت ۲۰۲۱ امنیت ملی این کشور اصلاً هیچ اشارهای به آسیای مرکزی نشده بود و میتوان گفت که پیش از این واشنگتن هیچ علاقه اقتصادی خاصی به کشورهای آسیای مرکزی به استثنای قزاقستان نشان نمیداد. در حال حاضر نیز اگر آمریکا بر ضرورت تقویت همکاری با آسیای مرکزی تاکید میکند به احتمال زیاد به ژئوپلیتیک مربوط میشود تا اقتصاد./ آمریکا میخواهد برنامه همکاری با کشورهای آسیای مرکزی در زمینههای امنیتی و نظامی را تقویت کند که در راستای این برنامه ایجاد پوشش مناسب - مانند مبارزه با تروریسم - در دستور کار آمریکا قرار دارد.
مطالعات شرق/
مصاحبه اختصاصی «مؤسسه مطالعات راهبردی شرق» با "فرهاد طالباف"؛ کارشناس سیاسی ازبک و مدیر مؤسسه علمی آموزشی غیردولتی «کاروان دانش» در ازبکستان / "داسیم ساتبایف"؛ کارشناس سیاسی قزاق و مدیر موسسه تحلیلی مستقل «ارزیابی ریسک سیاسی» در قزاقستان
"جو بایدن"، رئیسجمهور آمریکا 19 سپتامبر سال جاری در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد با رهبران 5 کشور آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان) دیدار کرد. این اجلاس در واقع اولین دیدار سران این کشورها در قالب 5+1 در تاریخ روابط آسیای مرکزی و ایالات متحده بود. البته از سال 2015 گفت وگوهایی بین وزیر امور خارجه ایالات متحده و وزرای خارجه پنج کشور آسیای مرکزی در قالب C5+1 برگزار شده است. اخیراً نیز بازدیدهای مقامهای دیپلماتیک ایالات متحده از کشورهای منطقه فراتر از وزیر امور خارجه گسترش یافته است، که بسیاری از کارشناسان آن را واکنشی به تهاجم گسترده روسیه به اوکراین در فوریه 2022 میدانند. در راستای بررسی دقیقتر اهداف و نتایج اولین نشست سران آمریکا و آسیای مرکزی، «مؤسسه مطالعات راهبردی شرق» با دو تن از کارشناسان سیاسی منطقه "فرهاد طالباف"؛ کارشناس سیاسی ازبک و مدیر مؤسسه علمی آموزشی غیردولتی «کاروان دانش» در ازبکستان و "داسیم ساتبایف"؛ کارشناس سیاسی قزاق و مدیر موسسه تحلیلی مستقل «ارزیابی ریسک سیاسی» در قزاقستان گفتگو کرده است که حاصل آن را در ادامه می خوانید :
مطالعات شرق: از نظر شما هدفگذاری عملیاتی و راهبردی آمریکا از ارتقاء پلتفرم 1+5 با کشورهای آسیای مرکزی به سطح سران چه بود؟ بعد از این نشست، این اهداف تا چه حد محقق شد؟ _ طالباف: ایالات متحده در حال ارائه رویکردهای جدید خود برای همکاریهای منطقهای است. پیش از این، آمریکا در زمینه ایجاد روابط با آسیای مرکزی نسبت به روسیه و چین کاملاً عقب مانده بود. به این دلیل که سرمایهگذاری زیادی از طرف آمریکا در کشورهای منطقه وجود نداشت و ایالات متحده تنها در تلاش بود که منطقه را به سمت ارزشهای دموکراتیکِ مورد نظر خود سوق دهد. همین سیاست نیز موجب شد آمریکا از پویایی همکاریهای مسکو و پکن با منطقه، عقب بماند. اما در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ شاهد این هستیم که سفرهای نمایندگان وزارت خارجه آمریکا به آسیای مرکزی به طور بیسابقهای افرایش یافته است. "جو بایدن" نمیتوانست از همتایان خود "ولادیمیر پوتین" و "شی جین پینگ" که پیشتر در فرمت "5+1" با سران کشورهای منطقه دیدار کرده بودند، عقب بماند. در نشست نیویورک موضوع اصلی تحریمها بود؛ یعنی درخواست آمریکا از کشورهای آسیای مرکزی که به تحریمهای ضد روسیه بپیوندند که به طور کلی این موضوع محوریِ دستور کار آمریکا است. درحاشیه این نشست نیز، سران کشورهای ازبکستان و قزاقستان بیشترین تعداد دیدارها را با محافل اقتصادی و تجاری آمریکا برگزار کردند. اما در خصوص اینکه تا چه حد این توافقها اجرایی خواهد شد، باید کمی صبر کنیم و ببینیم که در عمل سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در این دو کشور چه تغییری خواهد کرد. _ ساتبایف: به نظر من ملاقات با جو بایدن با در نظر گرفتن وضعیت سلامت رئیس جمهور ایالات متحده کاملاً تشریفاتی بود. اگر هم کسی در این نشست بود که با دقت به سخنان روسای جمهور آسیای مرکزی گوش میداد، آن شخص "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه آمریکا بود و به نظر میرسد بایدن واقعاً درک نمیکرد که کجاست و با چه کسانی دارد مذاکره میکند. بنابراین به نظر من فرمت C5 در درجه اول مورد توجه خودِ کشورهای آسیای مرکزی است.
مطالعات شرق: آمریکا از آغاز جنگ اوکراین، از یک سو سیاست ارعاب کشورهای منطقه را برای وادار کردن آنها به تبعیت از تحریمهای ضد روسیه و از سوی دیگر سیاست کمک به این جمهوریها در زمینه اقتصادی و سرمایهگذاری را دنبال میکند. به نظر شما، این سیاستها تا چه اندازه میتواند یا توانسته است موجب تقویت همکاریهای کشورهای آسیای مرکزی با آمریکا شود؟همکاریهای احتمالی در کدام حوزهها خواهد بود؟ و آیا این نشست میتواند زمینهساز کاهش همکاری ۵کشور آسیای مرکزی با روسیه و چین شود؟ _ طالباف: نکته جالب در سیاست آمریکا این است که در راهبرد موقت ۲۰۲۱ امنیت ملی این کشور اصلاً هیچ اشارهای به آسیای مرکزی نشده بود و میتوان گفت که پیش از این واشنگتن هیچ علاقه اقتصادی خاصی به کشورهای آسیای مرکزی به استثنای قزاقستان نشان نمیداد. زیرا حجم سرمایهگذاریهای آمریکا در اقتصاد قزاقستان بیش از ۶۰ میلیارد دلار است و شرکتهای نفت و گاز غربی مانند BP و Chevron جایگاه خود را در این جمهوری تثبیت کرده اند. اما دیگر کشورهای منطقه مانند ترکمنستان، به آمریکاییها اجازه دسترسی به منابع معدنی خود را نداده اند. از این رو آمریکا همواره فعالیتهای سرمایهگذاری خود را بر قزاقستان و مواد خام این کشور متمرکز کرده است و ازبکستان و سایر کشورهای منطقه در فهرست ایالات متحده قرار ندارند. بنابراین اگر هم آمریکا بر ضرورت تقویت همکاری با آسیای مرکزی تاکید میکند به احتمال زیاد به ژئوپلیتیک مربوط میشود تا اقتصاد. زیرا فعالیتهای اقتصادی ایالات متحده به برنامههای کوچک در حوزه بشردوستانه محدود میشود و تا به حال هیچ سرمایهگذاری کلانی از سوی آمریکاییها در اقتصاد ازبکستان وجود نداشته است، همین را میتوان در مورد سایر کشورها نیز گفت. در حالی که هدف همه کشورهای منطقه بهبود فضای تولید و ایجاد صنایع جدید است، انتظار چنین حمایتی از سوی آمریکا، ساده لوحانه به نظر میرسد. البته ازبکستان روابط تجاری و اقتصادی خود با آمریکا را توسعه خواهد داد. اما این همکاری با محدودیتهایی مواجه است. آمریکا مانند چین و روسیه که حدود ۲۰ درصد از تجارت خارجی ازبکستان را تشکیل میدهند، هرگز شریک تجاری خارجی مهمی برای تاشکند نخواهد شد. حجم معاملات تجاری بین ازبکستان و ایالات متحده در سطح حجم تجارت بین ازبکستان و قرقیزستان است. بنابراین برخلاف قزاقستان که دارای ذخایر قابل توجه نفت و گاز است، ازبکستان که از نظر این ذخایر فاقد بهره کافی است، برای آمریکا جذابیت ندارد. حتی آن ۱۲ قراردادی که در مجمع تجاری ازبکستانی-آمریکایی در بخشهای انرژی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، مهندسی مکانیک و چند بخش دیگر امضا شد، اوضاع را چندان تغییر نخواهد داد. البته در تاجیکستان و قرقیزستان، آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده (USAID) فعالیت بیشتری دارد و این آژانس در طرحهای آب رسانی، توسعه صنایع کوچک، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و آموزش زبان انگلیسی در این کشورها مشارکت مالی و فنی دارد. _ ساتبایف: در حال حاضر اقتصاد کشورهای آسیای مرکزی به شدت به اقتصاد روسیه و چین وابسته است، زیرا طرحهای زیرساختی و انرژی در منطقه عمدتا توسط این کشورها انجام میشود؛ این در حالی است که طرحهای شرکتهای غربی، بیشتر با هدف کسب سود و منافع مالی بیشتر اجرایی می شوند. سیاست کشورهای آسیای مرکزی در قبال روسیه و چین حداقل در کوتاهمدت تغییری نخواهد کرد. البته آسیای مرکزی نیز به تضمینهای نظامی-سیاسی چین و روسیه نیاز دارد. کشورهای منطقه از سازماندهی انقلابهای رنگی که توسط سازمانهای غیردولتی وابسته به آمریکا در داخل آسیای مرکزی دنبال میشود، به شدت هراس دارند و خوب میدانند که وابستگی به آمریکاییها بسیار خطرناکتر از امپریالیسم روسیه و سلطه اقتصادی چین است. مسکو و پکن حداقل در امور داخلی دخالت نمیکنند. اخیرا شاهد هستیم که فرستادگان واشنگتن به طور منظم به کشورهای آسیای مرکزی سفر میکنند، مذاکراتی را انجام میدهند و تهدید میکنند که باید تحریمهای آمریکا علیه روسیه مراعات شود. اما این موضع آمریکا اساساً چیزی را تغییر نمیدهد. زیرا مسکو و پکن حداقل در امور داخلی کشورهای آسیای مرکزی دخالت نمیکنند و با گسترش همکاریهای سیاسی، اقتصادی و تجاری، امنیتی و نظامی دوجانبه یا در چارچوب سازمانهای منطقهای نظیر شانگهای، خواستار حفظ ثبات و امنیت در این منطقه هستند.
البته در خصوص همکاریهای احتمالی، حوزههای زیادی از جمله بومیسازی برخی از امکانات تولید، توسعه لجستیک و ایجاد و توسعه کریدورها هم در جهت شمال – جنوب و هم در جهت غرب – شرق وجود دارد. قزاقستان از توسعه مسیر ترانس خزر از طریق خاک خود حمایت میکند. "قاسم ژومارت توکایف" در پیام اخیر خود تاکید کرده بود که در میان مدت میتوان حجم ترانزیت کالا در این کریدور را تا پنج برابر افزایش داد و برای دستیابی به این هدف، ما نیاز به پیوستن به مسیرهای کشورهای شریک - چین، آذربایجان، گرجستان و ترکیه داریم. وی هدف اولیه را دو برابر شدن تدریجی ظرفیت بخش راه آهن کریدور شمال- جنوب تعیین کرد. از سوی دیگر قزاقستان آماده مشارکت در طرح بزرگراه ترانس افغان است که تاشکند نیز آن را بسیار تبلیغ میکند. زیرا این کریدور زمینه پیوستن ازبکستان و افغانستان را به پاکستان، خلیج فارس و هند فراهم میکند. البته تاشکند یک گزینه جایگزین نیز دارد: ساخت راه آهن ازبکستان - قرقیزستان - چین که قزاقستان را دور میزند. اما در هر صورت، اجرایی شدن این طرحها بستگی به حمایت آمریکا خواهد داشت و این که هر کدام از این طرحها تا چه اندازه مطابق با سیاست واشنگتن است و نهادهای مالی بین المللی نیز تنها در صورت موافقت کاخ سفید میتوانند بخشی از هزینه مالی ساخت این مسیرها را تامین کنند. اما این که آمریکا بتواند جایگزین چین و روسیه از نظر سرمایهگذاری در آسیای مرکزی شود، بعید به نظر میرسد. زیرا چین از آمادگی برای اختصاص بیش از ۳ و نیم میلیارد دلار بلاعوض در طرحهای اجتماعی کشورهای آسیای مرکزی خبر داده است. اما پیشنهادهای طرف آمریکایی به عنوان مثال پیشنهاد بلینکن مبنی بر پرداخت غرامت ۲۵ میلیون دلاری برای جبران ضررهای ناشی از تحریمهای آمریکا علیه روسیه برای کشورهای آسیای مرکزی که البته در نیویورک به ۴۵ میلیون دلار افزایش یافت، اصلا قابل مقایسه با سرمایهگذاری چین نیست.
مطالعات شرق: به نظر میرسد در مقایسه با نشست مشابه سران چین و آسیای مرکزی در شیان که بیش از 100 سند همکاری با کشورهای منطقه (به جز ترکمنستان) به امضا رسید، آمریکا عملا آمادگی لازم را برای این نشست نداشته است. مهمترین امتیازهای اعطا شده از سوی آمریکا به کشورهای آسیای مرکزی را در چه مواردی میبینید؟ موضع سران کشورهای آسیای مرکزی در قبال وعدههای آمریکا چیست؟ _ طالباف: سران کشورهای آسیای مرکزی فقط سرمایهگذاری غرب را میخواهند. درحالی که غرب و در رأس آن آمریکا به دنبال این است که یک لابی سیاسی قدرتمند در ۵ کشور آسیای مرکزی داشته باشد اما در این راه با مشکلاتی مواجه است. قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان به دلیل ترس از احتمال وقوع انقلابهای رنگی آن طور که در برخی از کشورهای عضو جامعه همسود نظیر گرجستان و اوکراین رخ داد، در حال ایجاد موانع برای شکل گیری لابی قدرتمند آمریکایی هستند. به عنوان مثال اخیرا فهرستی از عوامل خارجی در قزاقستان منتشر شد که باعث نگرانی شدید هم در بین خود سازمانهای غیردولتی وابسته به غرب و هم در سفارت آمریکا شد. در قرقیزستان نیز با وجود مخالفت لابی آمریکایی و کشورهای غربی بررسی قانونی مشابه در مجلس نمایندگان این کشور از سرگرفته شد. انتظار میرفت با توجه به عضویت قزاقستان و قرقیزستان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، موضوع اصلی اجلاس C5+1 تبعیت این کشورها از تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه روسیه باشد. اما در بیانیه نیویورک که متن آن در سایت کاخ سفید منتشر شده است، سخنی در این باره وجود ندارد. _ ساتبایف: البته آمریکا و متحدان غربی واشنگتن تحت پوشش همکاری با کشورهای آسیای مرکزی اهداف اصلی خویش- تغییر حکومتها، تقویت سازمانهای غیردولتی وابسته و رسانههای غرب گرا را دنبال میکنند. حتی همین وقایع ژانویه سال ۲۰۲۲ در قزاقستان را میتوان به طور کلی به عنوان تلاش برای کودتای نافرجام طرفداران غرب تعبیر کرد. به هر حال اگر آن وقایع به جنگ داخلی تبدیل میشد، این امر به شدت بر ثبات مناطق نزدیک به روسیه و چین تأثیر میگذاشت. در حال حاضر، نقش سازماندهی و مدیریت "کریم ماسیموف" رئیس وقت کمیته امنیت ملی قزاقستان در این وقایع کاملا مشهود و ثابت شده است که با توجه به روابط دوستانه وی با غرب، در صورت پیروزی کودتاچیان معلوم نبود که چه تبعاتی در انتظار قزاقستان بود. ما باید به این نکته نیز توجه کنیم که تحریمهای اعمال شده علیه روسیه، از سوی آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن اتخاذ شده است و نه توسط سازمان ملل. یعنی در واقع این تحریمها برای کشورهای آسیای مرکزی وجهه قانونی ندارد. در هر صورت تجربه جهانی نشان میدهد که سیاست تحریمها در اکثر موارد، در نهایت منجر به یافتن راههایی برای خنثیسازی این اقدامها شده است و بررسی همکاریهای تجاری روسیه با ۵ کشور آسیای مرکزی پس از اعمال تحریمهای آمریکا و متحدانش نیز حاکی از افزایش بیسابقه مبادلات بازرگانی، انتقال منابع مالی و واردات و صادرات کالاهاست.
مطالعات شرق: بایدن در نشست نیویورک اظهار داشت که نشست بعدی این پلتفرم در آسیای مرکزی برگزار خواهد شد. به نظر شما آیا اولین سفر رئیسجمهور آمریکا به آسیای مرکزی تحقق خواهد یافت؟ چگونه؟ _ طالباف: بدون تردید نشست سال آینده قالب آمریکا – آسیای مرکزی در یکی از دو کشور ازبکستان یا قزاقستان برگزار خواهد شد. زیرا این دو کشور از نگاه سطح همکاریها با آمریکا در موقعیت برتری قرار دارند و توان اقتصادی آستانه و تاشکند با سایر جمهوریهای منطقه قابل مقایسه نیست. تنها نکته جالب توجه این است که با در نظرگرفتن رقابت دیرینه ازبکستان و قزاقستان در آسیای مرکزی که هر یک از این دو کشور ادعای رهبری منطقه را دارند، باید ببینیم که نشست سال آینده با آمریکا در تاشکند برگزار خواهد شد یا آستانه. _ ساتبایف: درباره نخستین سفر رئیسجمهور آمریکا به آسیای مرکزی باید دید وضعیت سلامت جو بایدن چگونه خواهد بود. همچنین اگر این سفر قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر سال 2024 انجام شود، وی میتواند از آن به عنوان ابزار تبلیغاتی استفاده کند.
مطالعات شرق: دورنمای همکاری کشورهای آسیای مرکزی با آمریکا را در زمینههای امنیتی و نظامی چگونه ارزیابی میکنید؟ _ طالباف: البته مشخص است که آمریکا میخواهد که برنامه همکاری با کشورهای آسیای مرکزی در زمینههای امنیتی و نظامی را تقویت کند که در راستای این برنامه ایجاد پوشش مناسب - مانند مبارزه با تروریسم - در دستور کار آمریکا قرار دارد. برنامههای مشارکت دولتی، روابط بین واحدهای گارد ملی ایالات متحده و کشورهای آسیای مرکزی را ترغیب میکند. البته از سال ۲۰۰۲ گارد ملی ویرجینیا با تاجیکستان همکاری میکند و از دهه ۱۹۹۰ گارد ملی آریزونا و مونتانا به ترتیب با قزاقستان و قرقیزستان همکاری کرده اند. گارد ملی میسی سی پی و ازبکستان از سال ۲۰۱۲ با یکدیگر همکاری کردهاند و تا سال ۲۰۱۱ گارد ملی نوادا با ترکمنستان همکاری داشت. علاوه بر این از سال ۲۰۰۲ نیروهای نظامی آمریکا بارها تمرین موسوم به "عقاب کویر" که یک رویداد آموزشی چندملیتی است را با حضور نظامیان بریتانیا، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان انجام داده اند. از سوی دیگر، دومین سفر "مایکل کوریلا" رئیس ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) به تاشکند طی دو سال اخیر، بازدید "جیمز هیپی" معاون وزیر دفاع انگلیس از ازبکستان و همچنین برگزاری نشست روسای ستاد کل نیروهای مسلح کشورهای آسیای مرکزی و جنوبی که راههای تقویت همکاریهای نظامی را مورد بررسی قرار دادند، بیانگر تلاش واشنگتن برای تقویت حضور خویش در منطقه است. با این حال کشورهای آسیای مرکزی به دلیل حساسیت روسیه و چین در هیج شرایطی حاضر به استقرار پایگاههای نظامی آمریکا نخواهند شد. _ ساتبایف: به هر حال، با توجه به مشغلههای روسیه در اوکراین، آمریکا و اتحادیه اروپا سعی خواهند کرد از این موقعیت استفاده کنند. آمریکا تلاش خواهد کرد از طریق تقویت گفتگو با نخبگان سیاسی و تجاری و مکانیسمهای اثبات شده قدرت نرم، از نفوذ پکن و مسکو بر منطقه بکاهد. البته ایده بازگرداندن پایگاههای نظامی خود به این منطقه را نیز به هر شکلی دنبال خواهد کرد. اما مقامهای کشورهای منطقه بعید است با این امر موافقت کنند. پس از خروج آمریکاییها از افغانستان در ۲۱ آگوست سال ۲۰۲۱، من اعتقاد چندانی ندارم که هیچ یک از پنج کشور آسیای مرکزی با بازگرداندن پایگاههای آمریکایی موافقت کنند. زیرا این امر به معنای بروز مشکلات جدی در روابط این کشورها با روسیه و چین و همچنین ایران خواهد بود که حضور خود را در منطقه تقویت کردهاند. بنابراین حضور نظامی مستقیم آمریکا در منطقه در قالب پایگاههای نظامی غیرممکن است.
مطالعات شرق: به نظر شما در چارچوب تعامل با کشورهای آسیای مرکزی، آیا ممکن است آمریکا، مسامحه بیشتری در خصوص موضوعهای حقوق بشر و دموکراسی نشان دهد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، این امر چه تأثیری بر فعالیت جناحهای غربگرا در آسیای مرکزی خواهد گذاشت؟ _ طالباف: سیاست آمریکا این است که برای رسیدن به اهدافش بر سر حقوق بشر و آزادیهای مدنی با وجود همکاری با کشورهای منطقه پافشاری خواهد کرد. زیرا گزارشهای سالیانه وزارت امور خارجه آمریکا درباره وضع حقوق بشر در کشورهای آسیای مرکزی همواره انتقادی است که به بهانه نادیده گرفتن آزادیهای مذهبی، اقلیتهای قومی، همجنسگرایان و امثال آن منتشر میشود. اما همکاری آمریکا بدون تغییر موضع کشورهای آسیای مرکزی در برابر حقوق و آزادیهای سیاسی و مدنی شهروندان این جمهوریها، ادامه یافته است. برخی کارشناسان انتظار داشتند که در نشست نیویورک، رئیس جمهوری آمریکا لغو قانون محدودیت تجاری موسوم به اصلاحیه "جکسون- ونیک" را که در دوران شوروی به بهانه ممانعت از مهاجرت یهودیان به فلسطین اشغالی تصویب شده بود، لغو خواهد کرد. اما این اتفاق نیفتاد و این قانون در قبال برخی از کشورهای آسیای مرکزی با وجود گذشت ۳۱ سال از فروپاشی شوروی همچنان پابرجاست که تاثیر زیادی بر روابط تجاری دو طرف دارد. اگر هم آمریکا به حکومت آسیای مرکزی در زمینه دادن آزادیهای بیشتر به گروههای غرب گرا فشار وارد آورَد، این اقدام نتایج معکوس در پی خواهد داشت. زیرا در کشورهای منطقه نگرانیهایی در خصوص عملکرد گروههای طرفدار غرب وجود دارد که محدود کردن فعالیت بنیاد سوروس در اکثر این جمهوریها طی یک سال اخیر نمونه بارز این نوع نگرانیها است. _ ساتبایف: حتی پس از نشست اخیر سران کشورهای آسیای مرکزی و آمریکا، در میان مدت سیاست فعلی واشنگتن در مورد حقوق و آزادی های مدنی شهروندان این منطقه تغییر نخواهد کرد. زیرا در این نشست با وجود درخواست برخی از سازمان های بین المللی دیدبان حقوق بشر در زمینه وارد کردن فشار بر سران کشورهای آسیای مرکزی برای پایان دادن به بازداشت و زندانی کردن مخالفان سیاسی آنان، این موضوع نه در دیدار جو بایدن با همتایانش و نه در بیانیه پایانی این اجلاس مطرح نشد.
انتهای مطلب/