کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

راهبرد قدرت‌ها

تغییر و تداوم سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی در دوره بایدن

موسسه مطالعات راهبردی شرق , 10 آذر 1399 ساعت 11:44


مطالعات شرق/

مقدمه:
سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا متشکل از گزاره‌هایی نهادینه و ثابت، و در عین حال بخش‌هایی متغیر است. در این راستا دولت دونالد ترامپ در آمریکا دولتی پنداشته می‌شود که بیش از دیگران تغییراتی رادیکال را در سیاست‌های واشنگتن اعمال کرد که بعضا شامل گزاره‌های نهادینه و ثابت در سیاست خارجی آمریکا می‌شد. خروج از پیمان‌های بین‌المللی به رغم تاکید بنیادین آمریکا بر رویکردهای نهادگرایانه نئولیبرال، عدم تعهد و پایبندی به توافقات دو و چند جانبه نظیر پیمان‌های نظامی دوره جنگ سرد در عین تاکید اصولی بر حقوق و امنیت بین‌الملل، و نیز حمایت‌گرایی و رویکردهای مرکانتلیستی در اقتصاد(رویکردهای مبتنی بر ایجاد تراز مثبت در تجارت با هدف افزایش ثروت داخلی با ابزارهای مختلف از جمله تعرفه) در عین اظهار پایبندی به اقتصاد بازارِ آزاد از جمله مواردی است که در این زمینه قابل ذکر است. با این وجود در آسیای مرکزی شاهد چنین رویکردهایی از سوی ترامپ نبوده‌ایم. اصلی‌ترین محور سیاست خارجی دولت ترامپ در آسیای مرکزی، مساله افغانستان بود. در این دوره آمریکا طرح‌های پیشین استراتژی اتصال آسیای مرکزی و جنوبی را دوباره در دستور کار قرار داد و در سطح دیگر سیاسی نیز چارچوب 1+5 را که پیش‌تر دولت باراک اوباما آن را آغاز کرده بود، ادامه داد. در حوزه اهرم‌های فشار آمریکا نظیر حقوق بشر و دموکراسی به نظر می‌رسد تسامح بیشتری از دولت ترامپ شاهد بودیم و در عین حال سیاست ضدروس‌گرایی در اقدامات آمریکا کمرنگ شد و جای خود را به ضدچین‌گرایی فعال‌تری داد. 

در چنین شرایطی یک سوال جدی آن است که آیا با روی کار آمدن جو بایدن سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی در چه حوزه‌هایی تغییر می‌کند و در چه حوزه‌هایی تداوم می‌یابد؟ بایدن در دوره‌ای که معاون اول باراک اوباما بود بارها به آسیای مرکزی سفر کرده است و نشان داده ارتباطاتی نزدیک با برخی رهبران منطقه دارد. در عین حال بایدن نامزد حزب دموکرات است و طبق یک سنت رسمی در دوره او باید انتظار سیاست‌های سختگیرانه‌ای در حوزه حقوق بشر، دموکراسی و اصلاحات سیاسی و اقتصادی در آسیای مرکزی داشت. در همین حال رویکرد بایدن به افغانستان و بویژه فرایند صلحی که ترامپ آن را آغاز کرده است، همچنان مشخص نیست. او صریحا مخالف خروج نیروهای آمریکا از افغانستان بوده و در عین حال بر تداوم فرایند مذاکرات صلح تاکید دارد.

 در همین راستا با هدف تحلیل و ارزیابی تغییر و تداوم سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی در دوره ریاست جمهوری احتمالی جو بایدن، موسسه مطالعات راهبردی شرق مجموعه مصاحبه هایی را با کارشناسان حوزه روابط بین الملل و آشنا به مسائل آسیای مرکزی ترتیب داده است که در اولین قسمت، دکتر دیوید کانکارینی، پژوهشگر و خبرنگار مسائل آسیای مرکزی به سوالات ما پاسخ داده است. آقای کانکارینی دکتری مطالعات بین‌الملل (نهادهای بین‌المللی و سیاست‌گذاری) در دانشگاه کاتولیک کشور ایتالیا است و بر حوزه آسیای مرکزی متمرکز می‌باشد. آثار و نوشته‌های وی پیش‌تر در موسسه مطالعات بین‌الملل رم (IAI) و موسسه ایتالیایی برای مطالعات سیاسی بین‌المللی (ISPI) منتشر شده است.

موسسه مطالعات راهبردی شرق: سیاست خارجی ترامپ را در آسیای مرکزی چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا دولت دونالد ترامپ طرح و برنامه مستقلی برای آسیای مرکزی داشت؟

کانکارینی: در راستای استراتژی‌های کلان دولت دونالد ترامپ در کاهش تعهدات جهانی آمریکا، در حقیقت در حوزه آسیای مرکزی هم (مانند دیگر مناطق) واشنگتن پیشرفت قابل توجهی را تجربه نکرده است. در این حوزه با وجود کاهش تعهدات بین‌المللی در آسیای مرکزی از سوی بازیگران مختلف و از جمله ایالات متحده آمریکا، به طور فزاینده‌ای صرفا به یک آزمون برای روابط بین چین و روسیه در منطقه تبدیل شد. بنابراین من فکر می‌کنم ترامپ اساسا طرح مستقلی برای آسیای مرکزی نداشت و درواقع آسیای مرکزی بخشی از سیاست آسیایی ترامپ بود.

موسسه مطالعات راهبردی شرق: به نظر شما آیا جو بایدن نیز همان مسیر ترامپ را برای استراتژی اتصال آسیای مرکزی و جنوبی، از طریق پیگیری صلح افغانستان و خروج نیروهای آمریکا ادامه می‌دهد؟ یا ممکن است برنامه متفاوتی را در پیش بگیرد؟

کانکارینی: خوب هنوز خیلی واضح و مشخص نیست. در واقع نمی‌توان قضاوت کرد که چه انتظاراتی از رئیس‌جمهور جدید آمریکا (جو بایدن) در یک دوره سیاست خارجی باید داشت. کاهش تعهدات در افغانستان با خروج نیروهای آمریکا می‌تواند برخی بازیگران منطقه‌ای را متنفع کند، و در همین حال یک خلا قدرت در منطقه به وجود بیاورد که سریعا در سطوح ژئوپلیتیک توسط روسیه، چین یا بازیگران دیگر پر می‌شود. به رغم تمام موارد فوق‌الذکر، این موضوع نیز قابل توجه است که ببینیم بایدن چگونه پرونده ایران را به پیش می‌‌برد. طبیعتا یکی از نتایج آن ممکن است اتصال و ارتباط بیشتر ایران با آسیای مرکزی باشد. اما همچنان فکر می‌کنم بایدن همان مسیر ترامپ را شاید با سرعتی کمتر به پیش ببرد.

موسسه مطالعات راهبردی شرق:  یکی از مشخصه‌های اصلی دولت های غربی، تاکید بر حقوق بشر و ارزش‌های دموکراسی است. به نظر شما رویکرد دولت بایدن در این زمینه نسبت به کشورهای منطقه بویژه کشورهای در حال بهبود همچون ازبکستان و یا کشورهای در حال بدتر شدن نظیر تاجیکستان چگونه خواهد بود؟  فشار بیشتری وارد خواهد کرد یا مدارا را در پیش می‌گیرد؟

کانکارینی: بدون شک درست است که دولت‌های دموکراتیک گرایش بیشتری برای توجه به حقوق بشر و ارزش‌های دموکراسی دارند. از سوی دیگر هم می‌دانیم که این‌ها مسائلی هستند که در کشورهای آسیای مرکزی به خوبی رعایت نمی‌شوند؛ چه آن‌هایی که در حال طی فرایند باز شدن بوده‌اند و چه آن‌هایی که بیش از دیگران اقتدارگرا هستند. اینها مسائلی است که قطعا (برای دولت جو بایدن) در کانون توجهات خواهد بود. اما از سوی دیگر باید به این موضوع هم توجه داشت که افزایش تاکید بر این مسائل می‌تواند ریسک کاهش حاشیه نفوذ آمریکا در منطقه را نیز افزایش داده و واشنگتن را وارد برخی چالش‌ها با جمهوری‌های منطقه کند.

موسسه مطالعات راهبردی شرق: قرقیزستان اکنون در شرایط نسبتا بی‌ثباتی به سر می‌برد. کل دولت (قوه مجریه و پارلمان) در وضع عدم قطعیت قرار دارد و آینده مشخصی شاید نتوان برای تحولات این کشور متصور بود. به نظر شما روی کار آمدن بایدن تاثیری بر وضعیت قرقیزستان خواهد گذاشت؟

کانکارینی: فکر می‌کنم که ایالات متحده در حال حاضر صرفا آنچه در قرقیزستان می‌گذرد را به دقت نظاره می‌کند. در همین حال به نظر نمی‌رسد که آن‌ها در این حوزه ورود جدی داشته باشند. نفوذ روسیه در  قرقیزستان بسیار قوی‌تر از آن است که واشنگتن بتواند گام‌هایی مجزا در این کشور بردارد. لذا، فکر می‌کنم بیش از آمریکا این روسیه است که شرایط آینده قرقیزستان را مشخص می‌کند.

موسسه مطالعات راهبردی شرق: ترامپ سیاست مقابله‌جویانه‌ای را با چین در پیش گرفت که طبیعتا بر آسیای مرکزی نیز بی‌تاثیر نبود. در دولت بایدن نوع تعامل آمریکا با چین را در آسیای مرکزی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
کانکارینی: چین بدون شک نفوذ اقتصادی بسیار زیادی در آسیای مرکزی دارد. دولت ایالات متحده می‌تواند برای موازنه با این نفوذ اقتصادی تلاش کند، اما این مستلزم اهتمام سیاسی و اقتصادی قابل توجهی است. در شرایط سیاسی و اقتصادی فعلی آمریکا به نظر نمی‌رسد این کشور توانایی و اراده کافی برای مقابله با چنین سطح نفوذی را در آسیای مرکزی داشته باشد. اما در موضوع نفوذ امنیتی چین به نظر می‌رسد ماجرا متفاوت است. به صورت کلی من بر این باورم که توجه فزاینده چین به حوزه امنیتی در آسیای مرکزی ایالات متحده را نیز متنفع می‌کند. چرا که واشنگتن نیز هراس مشترکی را در خصوص احتمال ترویج و گسترش افراط‌گرایی اسلامی در آسیای مرکزی، به اشتراک می‌گذارد.

موسسه مطالعات راهبردی شرق: به عنوان آخرین سوال، با به قدرت رسیدن بایدن در کاخ سفید باید در انتظار چه تغییرات دیگری در آسیای مرکزی باشیم؟

کانکارینی: به شخصه فکر نمی‌کنم تغییر قابل توجهی را در دوره بایدن در آسیای مرکزی شاهد باشیم. قطعا یک تغییری در حوزه گفتمانی که در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی استفاده می‌شود خواهیم داشت، اما بایدن به نظر نمی‌رسد که توان کافی برای تغییر جدی گزینه‌های استراتژیک در این منطقه داشته باشد. لذا، در دولت بایدن نیز احتمالا شاهد تداوم طرح‌های دونالد ترامپ در آسیای مرکزی خواهیم بود.
 
 


کد مطلب: 2463

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/interview/2463/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir