ایران شرقی/
گفتگوی ایران شرقی با «ژانگ سین» دانشیار دانشکده مطالعات بینالمللی دانشگاه «شرق چین»
مقدمه:
روابط چین و آسیای مرکزی در دهه اول و تا اواسط دهه دوم قرن بیست و یکم به طور عمده متاثر از ملاحظات همسایگی و روابط اقتصادی و سیاسی دوجانبه بود. با این حال با به ثمر نشستن استراتژی ظهور صلحآمیز تا سال 2010 و در حقیقت پس از ریاست جمهوری شی جین پینگ، ماهیت تعاملات پکن با کشورهای آسیای مرکزی ابعاد پیچیدهتری به خود گرفت. از جمله تحولات این دوره که منجر به بینالمللی شدن روابط چین و آسیای مرکزی گردید میتوان به نقش ویژه و کلیدی منطقه آسیای مرکزی در ابتکار کمربند و جاده، تحولات امنیتی اویغورها در سینکیانگ و توجه ویژه جامعه جهانی و آسیای مرکزی به سرنوشت مسلمانان اویغور، اقدامات هدفمند جریانهای غربی برای تحریک احساسات ضدچینی، بحران بدهیها و تسویههای غیرنقدی بدهی برخی کشورهای آسیای مرکزی با چین، حملات تروریستی هدفمند به منافع چین در منطقه و حضور نظامی و امنیتی پکن در روندهای منطقهای اشاره کرد. تمام این روندها منجر به ارتقاء وزن و جایگاه آسیای مرکزی در سیاست خارجی چین در دوره ریاست جمهوری شی جین پینگ و در نهایت تغییر الگوهای تعامل و تعارض با مسکو و واشنگتن در قبال آسیای مرکزی گردید. شرایط جدید روابط چین و آسیای مرکزی و در عین حال تغییرات به وجود آمده در الگوهای داخلی منطقه نظیر انتقال قدرت و حضور رهبران جدید سیاسی در آسیای مرکزی، از سوی دیگر منجر به آن شده که دوره حاضر بعضا به عنوان یک دوره گذار تعبیرشود که نقش جدیدی در آن برای چین تثبیت خواهد شد. سطح، عمق، کیفیت و جهت این نقش جدید به طور فزایندهای به آینده تحولات حال حاضر منطقه - که روندی به سمت بیثباتی نسبی با هدف تغییر و تحول را طی کرده - وابسته است.
برای بررسی ابعاد بیشتر این موضوع، موسسه مطالعات آسیای مرکزی و افغانستان در تلاش است، در مجموعه سریالی، سلسله گفتگوهایی را با چین شناسان منطقه آسیای مرکزی و همچنین کارشناسان چینی ترتیب دهد که در قسمت چهارم؛ آقای ژانگ سین دانشیار دانشکده مطالعات بینالمللی و منطقهای پیشرفته در دانشگاه شرق چین به سوالات ایران شرقی پاسخ گفته است. آقای ژانگ فارغالتحصیل رشته اقتصاد جهانی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه فودان چین و نیز فارغالتحصیل دکتری علوم سیاسی از دانشگاه کالیفرنیا میباشد.
ایران شرقی: چین روابط خوب و سطح بالایی را با کشورهای آسیای مرکزی تجربه کرده است. با این حال شاهد آن هستیم که طی هفتههای اخیر در پلتفورم 1+5 نیز اقدام به بسط روابط خود کرده است. علت این موضوع چیست؟ به بیان دیگر چه چیزی در روابط چین و آسیای مرکزی کم بوده است که به پلتفورم 1+5 رسیده است؟
ژانگ سین: علت اصلی آن است که دولت چین تمایل دارد تا هر 5 جمهوری آسیای مرکزی را به عنوان یک کل واحد در نظر گرفته و مکانیزمهای گفتوگو و همکاریهای احتمالی در حوزههای سیاسی را با این کشورها به صورت یکجا توسعه دهد. این در حالی است که در گذشته، چین روابط رسمی خود را بیشتر بر پایه روابط دوجانبه و یا مکانیزمهای چندجانبه منطقهای نظیر سازمان همکاری شانگهای با کشورهای آسیای مرکزی توسعه داده بود. پلتفورم 1+5 در آسیای مرکزی همچنین ادامهای بر تجربیات اخیر چین در مکانیزمهای مشابه «X+1» در حوزههای دیگر است که از جمله آنها میتوان به پلتفورم 1+16 میان چین و کشورهای اروپای مرکزی و شرقی اشاره کرد.
ایران شرقی: چین روند رو به رشدی از روابط را با کشورهای آسیای مرکزی آغاز کرده است. با این حال این روابط عمدتا در سطح اقتصادی و سیاسی بوده و در حوزه امنیتی جز در مواردی در SCO، تعاملات امنیتی در سطح محدودتری در مقایسه با روابط اقتصادی پیشرفت کرده است. چشمانداز همکاریهای امنیتی چین و آسیای مرکزی را چگونه میبینید؟
ژانگ سین: طی یک دهه نخست فعالیت سازمان همکاری شانگهای، همکاری امنیتی میان چین و کشورهای آسیای مرکزی در سازمان شانگهای کاملا موفق بوده است. تلاشهای اخیر نیز برای توسعه همکاریهای اقتصادی بین چین و کشورهای آسیای مرکزی عمدتا بر پایه روابط دوجانبه بنا شده و موفقیتهایی را در رویکرد گزینشی به دست آورده است. در میان مدت، آسیای مرکزی به عنوان یکی از منافعِ مهمِ چین باقی خواهد ماند که الزاماتی نظیر امنیت مرزها، امنیت انرژی، زیرساختها و حمل و نقل، بازار صادراتی، و بازیابی فرهنگی و تمدنی ابتکار کمربند و جاده در منطقه را به همراه خواهد داشت. همچنین ممکن است که آسیای مرکزی به عنوان یک نمونه موفق از ابتکار کمربند و جاده برای چین معرفی شود. در حوزه همکاری امنیتی، برای مدتی (نه چندان زیاد) چین استراتژی «امنیت از طریق توسعه» را در آسیای مرکزی در پیش میگیرد. در این رویکرد، ایجاد امنیت از طریق تسهیل توسعه اقتصادی میسر میشود. در آیندهای نزدیک اما پیشبینی میشود چین در نهایت به رویکرد محافظهکارانهای روی آورد که شامل اقدامات امنیتی به منظور ارتقاء توسعه اقتصادی و اجتماعی میشود.
ایران شرقی: پس از حمله تروریستی سال 2016 به سفارت چین در بیشکک و با وجود سرمایهگذاریهای گسترده پکن در چارچوب ابتکار کمربند و جاده، برخی تحلیلگران معتقدند حضور نظامی و امنیتی چین در آسیای مرکزی برای تامین امنیت منافع خود، اجتنابناپذیر است. نظر شما در این باره چیست؟ آیا ممکن است شاهد حضور پایگاه نظامی چین در یکی از کشورهای منطقه باشیم؟
ژانگ سین: به طور کلی حضور نظامی و به طور مشخص پایگاه نظامی چین در آسیای مرکزی، باتوجه به نیازهای فزاینده برای محافظت مستقیم و موثر از منافع اقتصادی آژانسهای چینی در منطقه، محتمل به نظر میرسد. با این حال با در نظر گرفتن اصول کلی سیاست خارجی، دولت چین تاسیس پایگاههای نظامی خارجی را با سطوح بسیار بالایی از احتیاط به انجام میرساند. تمرکز چین در میان مدت همچنان بر توسعه آلترناتیوهای چندجانبه با حضور کارگزاران بومی در منطقه برای حفاظت بهتر از منافع پکن است.
ایران شرقی: یکی از موضوعات نگرانکننده برای کشورهای آسیای مرکزی مساله اویغورها است که با تحریک غرب به یک مساله اجتماعی و امنیتی تبدیل شده است. به نظر شما این موضوع چگونه بر روابط چین و آسیای مرکزی تاثیر میگذارد؟
ژانگ سین: خوب این موضوع تاثیری منفی بر روابط چین و آسیای مرکزی، بویژه در قبال قزاقستان گذارده است. مساله اویغورها درحقیقت یک چالش سخت میان سیاست داخلی چین و الزامات امنیتی کشورهای آسیای مرکزی است.
ایران شرقی: در مساله هنگکنگ شاهد آن بودیم که کشورهای آسیای مرکزی حاضر نشدند در مقابل غرب در کنار چین بایستند. علت این موضوع چیست؟ آیا چین میخواهد که این کشورها را به عنوان شرکای سیاسی نزدیک خود داشته باشد؟
ژانگ سین: دولت- ملتهای منطقه آسیای مرکزی به طور کلی تحولات اخیر در هنگ کنگ را به عنوان مسالهای از امور داخلی چین در نظر میگیرند و نیازی به اعلام نظراتشان در آن نمیبینند. علاوه بر این، بر خلاف موضوع سینکیانگ، آنچه در هنگ کنگ اتفاق افتاد ارتباطات مستقیم بسیار کمتری با کشورهای آسیای مرکزی داشت.
ایران شرقی: به عنوان سوال آخر، بسیاری از تحلیلگران توسعه روابط چین و آسیای مرکزی را بر اساس دیدگاههای آقای شی جین پینگ میدانند. به نظر شما آیا این دیدگاه درست است؟ آیا روسای جمهور بعدی هم این روند را ادامه خواهند داد؟
ژانگ سین: رهبری فعلی کشور همان گونه که باید باشد، از ویژگیهای شخصی قابل توجهی در سیاست خارجی چین (به طور کلی)، برخوردار است. اما به هر ترتیب، جهتِ اصلاحات و تغییرات در مواضع سیاست خارجی چین، از جمله روابط با آسیای مرکزی، به میزان قابل توجهی بر عوامل و مولفههای ساختاری وابسته است که ورای تبعیت صرف از دیدگاههای رهبری میباشد. بسیاری از تغییراتی که امروز در مواضع سیاست خارجی چین میبینیم، به ویژه در روابط با کشورهای در حال توسعه (نظیر آسیای مرکزی) در حقیقت در دوره دوم ریاست جمهوری هو جین تائو آغاز شده است. لذا، من فکر میکنم که یک تداوم عمومی را در این فرایند در رهبری بعدی چین هم شاهد خواهیم بود. با این حال، ابعاد مشخصی از سبک کاری رهبری فعلی کشور نظیر ابتکار کمربند و راه ؛ ارتقاء خواهد یافت و ممکن است اصلاحاتی را در رهبری بعدی به خود ببیند.
انتهای مطلب/